شعر دفتر اشعار خواجوی کرمانی

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 8,942
  • پاسخ ها 607
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
  • غزلیات


ز لعل عیسویان قصه مسیحا پرس
ز چین زلف بتان معنی چلیپا پرس

اگر ملالتت از سرگذشت ما نبود
سرشک ما نگر و ماجرای دریا پرس

دل شکسته مجنون ز زلف لیلی جوی
حدیث مـسـ*ـتی وامق ز چشم عذرا پرس

بهای یوسف کنعان اگر نمی دانی
عزیز من برو از دیدهٔ زلیخا پرس

حکایت لب شکر فشان ز من بشنو
حلاوت شکر از طوطی شکر خا پرس

چوهر سخن که صبا نقش می کند با دوست
بیان حسن گل از بلبلان شیدا پرس

کمال طلعت زیبا و لطف منظر خویش
گرت در آینه روشن نگشت از ما پرس

شب دراز بمژگان ستاره می شمرم
ورت ز من نکند باور از ثریا پرس

گهی که از لب لعلت سخن کند خواجو
بیا در آندم و از قصه مسیحا پرس
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    معنی این صورت از صورتگران چین بپرس
    مرد معنی را نشان از مرد معنی بین بپرس

    کفر دانی چیست دین را قبلهٔ خود ساختن
    معنی کفر ار نمی دانی ز اهل دین بپرس

    چون تو آگه نیستی از چشم شب پیمای من
    حال بیداری شبهای من از پروین بپرس

    گر گروهی ویس را با گل مناسب می نهند
    نسبت گل با رخ ویس از دل رامین بپرس

    گر چه خسرو کام جان از شکر شیرین گرفت
    از دل فرهاد شور شکر شیرین بپرس

    حال سرگردانی جمعی پریشان موبمو
    از شکنج سنبل پرچین چین بر چین بپرس

    باغبان دستان بلبل را چه داند گو برو
    شورش مرغان شبگیر از گل و نسرین بپرس

    قصهٔ درد دل تیهو کجا داند عقاب
    از تذرو خسته حال چنگل شاهین بپرس

    شعر شورانگیز خواجو را که بردست آب قند
    از شکر ریزان پرشور سخن شیرین بپرس
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    ای مرغ خوشنوا چه فرو بسته ئی نفس
    برکش ز طرف پردهسرا نالهٔ جرس

    چون نغمه ساز گلشن روحانیان توئی
    خاموش تا به چند نشینی درین قفس

    تا کی درین مزابل سفلی کنی نزول
    قانع مشو ز روضهٔ رضوان بخار و خس

    اهل خرد متابعت نفس کی کنند
    شاه جهان چگونه شود بندهٔ عسس

    تنگ شکر بریزد ازین بوم شوره ناک
    پرواز کن وگرنه بتنگ آئی از مگس

    در راه مهر نیست بجز سایه همنشین
    در کوی عشق نیست بجز ناله همنفس

    مستعجلی و روی بگردانده از طریق
    مستسقئی و جان بلب آورده در ارس

    با برهمن مگو سخن شرع بعد ازین
    وز اهرمن مجو صفت عرش ازین سپس

    عمر عزیز چون بهوس صرف کرده ئی
    جان عزیز را مده آخر درین هـ*ـوس

    آزاد باش و بندهٔ احساس کس مشو
    کازاده آن بود که نگردد اسیر کس

    خواجو ترا چو ناله به فریاد می رسد
    دریاب خویش را و به فریاد خویش رس
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    نه مرا بر سر کوی تو بجز سایه جلیس
    نه مرا در غم عشق تو بجز ناله انیس

    نزد خسرو نبود هیچ شکر جز شیرین
    پیش رامین نبود هیچ گل الا رخ ویس

    گر نه هدهد ز سبا مژدهٔ وصل آرد باز
    که رساند بسلیمان خبری از بلقیس

    مهر ورزان چو جمال تو بها می کردند
    روی چون ماه ترا مشتری آمد برجیس

    پیش چین سر زلف تو نیرزد بجوی
    نافهٔ مشک ختا گر چه متاعیست نفیس

    باغ دور از تو بر مدعیان فردوسست
    خار و خس برگ گل و لاله بود نزد خسیس

    بر سر کوی خرابات مغان خواجو را
    کاسه آنگاه شود پر که تهی گردد کیس
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    به فلک می رسد خروش خروس
    بشنو آوای مرغ و نالهٔ کوس

    شد خروس سحر ترنم ساز
    در ده آن جام همچو چشم خروس

    این تذروان نگر که در رفتار
    می نمایند جلوهٔ طاوس

    ساقیا باده ده که در غفلت
    عمر بر باد می رود بفسوس

    عالم آن گنده پیر بی آبست
    که بر افروخت آتش کاوس

    فلک آن پیر زال مکارست
    که ز دستان او زبون شد طوس

    گر فریبد ترا به بـ*ـوس و کنار
    تا توانی کنار گیر از بـ*ـوس

    زانکه از بهر قید دامادست
    که گره می کنند زلف عروس

    هر که او دل بدست سلطان داد
    گو برو خاک پای دربان بـ*ـوس

    داروی این مرض که خواجو راست
    برنخیزد ز دست جالینوس
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    الوداع ای دلبر نامهربان بدرود باش
    الرحیل ای لعبت شیرین زبان بدرود باش

    جان بتلخی می دهیم ای جان شیرین دست گیر
    دل بسختی می نهیم ای دلستان بدرود باش

    می رویم از خاک کویت همچو باد صبحدم
    ای بخوبی گلبن بستان جان بدرود باش

    ناقه بیرون رفت و اکنون کوس رحلت می زنند
    خیمه بر صحرا زد اینک ساربان بدرود باش

    ایکه از هجر تو در دریای خون افتاده ام
    از سرشک دیدهٔ گوهر فشان بدرود باش

    گر ز ما بر خاطرت زین پیش گردی می نشست
    می رویم از پیشت اینک در زمان بدرود باش

    همچو خواجو در رهت جان و جهان در باختیم
    وز جهان رفتیم ای جان جهان بدرود باش
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    کارم از بی سیمی ار چون زر نباشد گومباش
    بینوائی را نوائی گر نباشد گو مباش

    لاله را با آن دل پرخون اگر چون غنچه اش
    قرطهٔ زنگارگون در بر نباشد گو مباش

    منکه چون سرو از جهان یکباره آزاد آمدم
    دامنم چون نرگس ار پر زر نباشد گومباش

    چون دلم را نور معنی رهنمائی می کند
    در ره صورت گرم رهبر نباشد گو مباش

    آنکه سلطان سپهر از نور رایش ذره ئیست
    سایهٔ خورشیدش ار بر سر نباشد گومباش

    وانکه سیر همتش ز ایوان کیوان برترست
    گر جنابش ز آسمان برتر نباشد گو مباش

    با فروغ نیر اعظم رواق چرخ را
    گر شعاع لمعهٔ اختر نباشد گو مباش

    چون روانم تازه می گردد ببوی زلف یار
    گر نسیم نکهت عنبر نباشد گو مباش

    پیش خواجو هر دو عالم کاه برگی بیش نیست
    ور کسی را این سخن باور نباشد گو مباش
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    یار ما را گر غمی از یار نبود گو مباش
    ور من غمخوار را غمخوار نبود گو مباش

    ما چنین بیمار و او از درد ما فارغ ولی
    گر طبیبی را غم از بیمار نبود گو مباش

    در جهان تاتار زلفش عنبر افشانی کند
    گر نسیم نافهٔ تاتار نبود گو مباش

    گر جهان بی یار باشد من جهانم از جهان
    چون سر از دستم شد ار دستار نبود گو مباش

    شادی از دینار باشد نیک بختانرا ولیک
    کاش بودی شادی ار دینار نبود گو مباش

    گر بدانائی دلم اقرار نارد گومیار
    ور درین کارش غم از انکار نبود گو مباش

    منکه از جام می لعل تو مـسـ*ـت افتادهام
    گر مقامم بر در خمـار نبود گو مباش

    هر که را بازاریی بیزار کرد از عقل و دین
    از سر بازار اگر بیزار نبود گو مباش

    گر ز می نبود شکیبم یک نفس عیبم مکن
    می پرستی گر ز می هشیار نبود گو مباش

    چون مرا در دیر جام باده دایم دایرست
    در دیارم گر ز من دیار نبود گو مباش

    گر غمت گرد از من خاکی برآرد گو برآر
    چون تو هستی گر ز من آثار نبود گو مباش

    زین صفت کانفاس خواجو مشک بیزی می کند
    عود اگر در طبلهٔ عطار نبود گو مباش
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    زهی مـسـ*ـتی من ز بادام مستش
    شکست دل از سنبل پرشکستش

    فرو بسته کارم ز مشکین کمندش
    پراکنده حالم ز مرغول شستش

    تنم موئی از سنبل لاله پوشش
    دلم رمزی از پستهٔ نیست هستش

    خمیده قد چنبر از چین جعدش
    شکسته دلم بستهٔ زلف پستش

    شب تیره دیدم چو رخشنده ماهش
    ز می مـسـ*ـت و من فتنهٔ چشم مستش

    چو شمعی فروزنده شمعی بپیشش
    چو گل دسته ئی دسته ای گل بدستش

    قمر بندهٔ مهر تابنده بدرش
    حبش هندوی زنگی بت پرستش

    چو بنشست گفتم که بنشیند آتش
    کنون فتنه برخاستست از نشستش

    چو ریحان او دسته می بست خواجو
    دل خسته در زلف سرگشته بستش
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    • غزلیات


    مستم ز دو چشم نیمه مستش
    وز پای درآمدم ز دستش

    گفتم بنشین و فتنه بنشان
    برخاست قیامت از نشستش

    آنرا که دلی بدست نارد
    دادیم عنان دل بدستش

    جان تشنهٔ لعل آبدارش
    دل بستهٔ زلف پر شکستش

    هستم بگمان که هست یا نیست
    آن درج عقیق نیست هستش

    در عین خمـار چند باشیم
    چون مردم چشم می پرستش

    یاران ز می شبانه مستند
    خواجو ز دو چشم نیمه مستش
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    104
    بازدیدها
    4,547
    بالا