متون ادبی کهن غزلیات ابن‌حسام

فاطمه صفارزاده

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/02/22
ارسالی ها
9,452
امتیاز واکنش
41,301
امتیاز
901
محل سکونت
Mashhad
آتش مهرتو در سـ*ـینه نهان است هنوز

خون دل از گذر دیده روان است هنوز

نگران رخ زیبای تو شد دیده و دل

همچنانم دل ودیده نگران است هنوز

غمزه ات می دهدم عشـ*ـوه که من آن توام

چون بدیدم نظرش با دگران است هنوز

در ازل عکس جمالت به گلستان بردند

بلبل از شوق رخت نمره زنان است هنوز

زان شمایل خبری باد به بستان آورد

در چمن سرو سهی رقـ*ـص کنان است هنوز

از یقین دهنت هیچ نمی یارم گفت

کانچه گویم همه در عین گمان است هنوز

دل که اندر شکن زلف تو بست ابن حسام

مشکن آن را که دلش بسته ی آن است هنوز
 
  • پیشنهادات
  • فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    چو زلف دوست بباید شبی سیاه و دراز

    که با خیال رخت در درون پرده ی راز

    دل شکسته ی آشفته ی پریشان حال

    تطاول سر زلفت به شرح گوید باز

    فرو گرفت غم دل فضای سـ*ـینه ی من

    کجاست ساقی گلرخ نوشید*نی غم پرداز

    به عشـ*ـوه عربده با روزگار نتوان کرد

    که دهر عشـ*ـوه فرو شست وچرخ عربده ساز

    اگر چه درگه یار از نیاز مستغنی است

    تو بر مدار سر از خاک آستان نیاز

    عجب نباشد اگر عاقبت شود محمود

    کسی که خدمت شایسته کرد همچو ایاز

    زفیض دوست چو در هر سری تمناییست

    امید ابن حسام است و لطف بنده نواز
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    شیخ را صومعه در رهن نوشید*نی است امروز

    بر در میکده در چنگ ورباب است امروز

    آنکه در میکده دی منکر می نوشان شد

    در خرابات مغان مـسـ*ـت و خراب است امروز

    از می ای شیخ مرا توبه چه میفرمایی

    توبه موقوف که ایام شباب است امروز

    نرگس از غایت مـسـ*ـتی سر ساغر دارد

    قدح لاله پر از باده ی ناب است امروز

    من چه خون کرده ام ای خون منت در گردن

    چشم خون ریز تو در عین عتاب است امروز

    بنشین تا نفسی با تو بهم بنشینیم

    اخ ای عمر چه هنگام شتاب است امروز

    بس که دوش ابن حسام از غم عشقت بگریست

    مردم دیده ی او غرقه ی اب است امروز
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    بیا به میکده بفروش خرقه ی ناموس

    ریا و شمعه رها کن به زاهد سالوس

    حریف مصطبه و ساغرم به بانگ بلند

    به زیر پرده از این پس دگر نگویم کوس

    فلک به دست ستم بین که زیر پای بکوفت

    سر سریر فریدون و افسر کاووس

    طبیب شهر علاج دام نمی داند

    کزین معالجه دورست فهم جالینوس

    نهال قد تو بر سرو می نماید ناز

    گل عذار تو بر لاله می کند افسوس

    به هر زمین که غباری ز موکبت برسد

    دهم به وجه ارادت بر آن زمین صد بـ*ـوس

    کمال نظم تو ابن حسام تا چه کند

    که پای بند غروری تو نیز چون طاووس
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    خبری جان دل ز جانان پرس

    درد بسیار شد ز درمان پرس

    ما کجا و وصال یار کجا

    هر چه پرسی ز ما ز هجران پرس

    پیش آدم حدیث رضوان گوی

    غم یوسف ز پیر کنعان پرس

    تو چه دانی که نطق مرغان چیست

    قصه ی هدهد از سلیمان پرس

    عاشقان غیمت بلا دانند

    صبر ایوب را ز کرمان پرس

    حال بر من فلک بگردانید

    حالم از چرخ حال گردان پرس

    حال سرگشتگی ابن حسام

    زان خم طره ی پریشان پرس
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    دلا رعنایی سرو از چمن پرس

    نسیم طره ی یار از سمن پرس

    حدیث آن لب و دندان شیرین

    ز مرجان جوی و از درّ عدن پرس

    پریشان حالی و دلتنگی من

    گهش از زلف و گاهی از دهن پرس

    خلاف وعده و پیمان شکستن

    از آن کج وعده ی پیمان شکن پرس

    درازای شب یلدای هجران

    مپرس از من از آن مشکین رسن پرس

    دل هم درد من حالم بداند

    تو هم درد من از همدرد من پرس

    شکر در منطق ابن حسام است

    اگر باور نداری از سخن پرس
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    دوش از فراغ روی تو با روی سندروس

    نالیده ام چو نای وفغان کرده ام چو کوس

    گفتی به وعده دوش که کام از لبت دهم

    افسوس ازین سخن که لبت می کند فسوس

    آنرا که پای بـ*ـوس میسّر نمی شود

    خود دست کی دهد که کند با تو دست بـ*ـوس

    آیینه پیش دار و در ابروی خود نگر

    بر عاج بین کشیده کمانی ز آبنوس

    می ده که دیر و زود عظام رمیم من

    دستاس سالخورده ی گردون کند سبوس

    سرخ از چه شد کرانه ی این طشت نقره کوب

    خون سیاوش است درو یا سرشک طوس

    ابن حسام دل چه نهی در فریب دهر

    پرهیز کن ز عشـ*ـوه ی دامادکش عروس
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    ما را ازین چمن صنمی گلعذار بس

    زیبا رخی چو لاله ازین نوبهار بس

    مویی سیاه چون شب و رویی بسان روز

    ما را ز دور گردش لبل و نهار بس

    جام جهان نمای که دوران به جم سپرد

    جان را ز جام او قدحی خوشگوار بس

    یار ار به دست لطف شود دستگیر ما

    ما را ز دست یار همین دستیار بس

    انجا که عاشقان به تمنای خود رسند

    ابن حسام را نظر لطف یار بس
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    صبا نشان غبار دیار یار بپرس

    دوای چشم ضرر دیده زان غبار بپرس

    هزار بار گر از یار بر دلم بیش است

    به جان یار که او را هزار یار بپرس

    ز زلف دوست که مجموع او پریشانیست

    حکایت من آشفته روزگار بپرس

    حدیث دیده ی بی خواب من ز درد فراق

    از آن دو نرگس خوش خواب پر خمـار بپرس

    مرا که زار شدم ز آرزوی دیدن دوست

    تن نزار مرا بین و زار زار بپرس

    بر آن قرار که دادی مرا به پرسیدن

    تلطفی کن و روزی بر آن قرار بپرس

    علاج درد دل مستمند ابن حسام

    از آن مفرح یاقوت آبدار بپرس
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    زهّاد و عُجب و گوشه ی محراب وکار خویش

    ما و نیاز قبله ی ابروی یار خویش

    ما را نسیم طرّه ی خوبان به یاد داد

    هان تا به باد بر ندهی روزگار خویش

    ما را چه اختیار اگر بخت یار نیست

    آری به اختیار کشد بختیار خویش

    گفتم که جان نثار تو کردم قبول کن

    گفتا که چشم نیست مرا بر نثار خویش

    با خاک آستانه چو کردی برابرم

    سر بر فلک کشیده ام از اعتبار خویش

    من صید لاغرم به کمند تو پای بند

    بگشای دست و روی متاب اش شکار خویش

    ساقی می صبوح به ابن حسام ده

    بشکن خمـار او به می خوشگوار خویش
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا