لبت یاقوت گوهر پوش دارد
به گاه بـ..وسـ..ـه طعم نوش دارد
سرزلف سیاهت بر بناگوش
زنزهت بوی مرزنگوش دارد
چوگوشت با رقیبان است کم زان
که یک ره جانت ما گوش دارد
دلم با روی خوب تست دایم
بگو بهرخدا نیکوش دارد
چو جان تن را در آغـ*ـوش آمدی دوش
تنم جان بین که در آغـ*ـوش دارد
زدوشت دوش برخورداربودم
دلم امشب هوای دوش دارد
دل ابن حسام از اتش شوق
ز گرمی سـ*ـینه را پرجوش دارد
به گاه بـ..وسـ..ـه طعم نوش دارد
سرزلف سیاهت بر بناگوش
زنزهت بوی مرزنگوش دارد
چوگوشت با رقیبان است کم زان
که یک ره جانت ما گوش دارد
دلم با روی خوب تست دایم
بگو بهرخدا نیکوش دارد
چو جان تن را در آغـ*ـوش آمدی دوش
تنم جان بین که در آغـ*ـوش دارد
زدوشت دوش برخورداربودم
دلم امشب هوای دوش دارد
دل ابن حسام از اتش شوق
ز گرمی سـ*ـینه را پرجوش دارد