متون ادبی کهن مقطعات کمال خجندی

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
ذاکر حق که دل روشنت از بیداریست

همدم صبح سحر خیز و خنک جان و تنت

گر تو در ذکری و فکری شده زانسان مشغول

که دگر باد نیاید زمن و حال منت

من هم از فکر نیم خالی و از ذکر دمی

گو بذکر توام و گاه بفکر دهنت
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    زر طلبان همچو در حلقه بگوش آمدند

    شکر کز آزادگی بنده در آن سلک نیست

    باغ اگرم نیست هست نخل معانی بسی

    نخل مرا برگ و شاخ جز ورق و کلک نیست

    خانه ملکی من نیست بجز بیت شعر

    ملک دگر قافیه خود ملک نیست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    ز ما ای صبا با محمد رسان

    خدا را درودی که او را سزاست

    بگو با درود آنگهش در نهفت

    که ای ساز معنی ز طبع تو راست

    گرفتم که باشد ترا صد گرفت

    بهر یک غزل کاختراعی مراست

    نه آخر غریب دیار تواند

    ترا با غریبان خصومت چراست

    ز بیداد تست اینهمه بر غریب

    که شعر من آواره شهرهاست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سوال کرد یکی از علای دین گلکار

    که تو غلام نئی روی تو سیاه چراست

    جواب داد که هر موریی که میسازیم

    چو آتشی بکنی دود آن بجانب ماست

    سیاه رویی من عارضی است اصلی نیست

    سیاه رویی بنده ز دود موریهاست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    سلیهائی کز سهند آمد من و یاران ز کوشک

    موج آن بالا و اوج کوشک میدیدیم پست

    شد بطاق هر دریچه آب نزدیک آنچنان

    کانزمان شستیم ما و هر که بود از کوشک دست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    صاحبا شوکت دی ماه بان پایه رسید

    که زحل کرسی نه پایه به هیزم بفروخت

    بر قد هیچکس ایام قبایی نبرید

    که طمع چشمه خورشید بان چشم ندوخت

    میکند باد برفتن حرکتهای خنک

    مگر این شیوه ز زهاد ریایی آموخت

    با همه ذوق درون گرم نشد وقت کمال

    تا که در خلوت او دمبدم آتش نفروخت

    بر سر نقده وامی بدعاگو بفرست

    پاره هیزم و انگار که آن نیز بسوخت
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    گفت صاحبدلی به من که چراست

    که تورا شعر هست و دیوان نیست

    گفتم از بهر آنکه چون دگران

    سخن من پر و فراوان نیست

    گفت هر چند گفته تو کم است

    کمتر از گفته های ایشان نیست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مکن خواجه اصلاح شعر کمال

    قبول از تو و زبنده فرمودن است

    که پیش من اصلاح شعری چنین

    بگل بیت معمور اندودن است
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    معایبی که در اشعار خواجه عصار است

    نوشته آن همگی در درون دیوانهاست

    جداولی که بسرخی کشید در دیوان

    نه جدول است به معنی که خون دیوانهاست
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    میزند بنگ صاف مرشد خاف

    غافل از ذوق باده غیبی است

    گر چه آن شیخ کالنبی گویند

    کالنبی نیست شیخ کبنی است
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    191
    بازدیدها
    3,322
    پاسخ ها
    350
    بازدیدها
    3,354
    پاسخ ها
    159
    بازدیدها
    2,125
    پاسخ ها
    455
    بازدیدها
    4,018
    بالا