رای رسسیدن به هدف خود زمان بگذارید. اگر می خواهید نویسنده ای معروف شوید، ده سال بر سر آن مداومت کنتید. تا آن موقع اکثرا کیدان را خالی کرده و راه را برای شما باز گذاشته اند.
بحسین جلوی رشد و شکوفایی شما را می گیرد و تحقیر بکل شما را متوقف می سازد.
سعی کنید برای خودتان بنویسید.
انتقادی : قدرتمند ترین نقد از هر کسی خود انتقادی است، اینکه بتوانید مستقیما بر روان ترد و شکننده خود توجه و احاطه داشته باشید و ظالمانه تا نغز استخوان با خود در بیافتید، منتقد انچه خود نگاشته اید باشید، نویسنده آن را مورد انتقاد قرار ندهید.
نظر جان اشتاین بک در مورد خوشه های خشم
هیچ کس دیگری از ناتوانی من د ر راه و روشی که دارم خبر ندارد... کار من خوب نیست ... بسیار آشفته ام کرده است .... ان کار بزرگی که انتظارش را داشتم نیست. صرفا کتابی عادی است و بدتر از همه این است که این بالاترین توان در ارائه یک کار بوده است.
راه خودتان را بروید
اصلا برایتان اهمیتی نداشته باشد که چقدر ممکن است احمقانه یا بی اهمیت جلوه کند.
هووی ماندل : هر چه که دارم ، هر چه که به خاطرش سرزنش شدم، برایش اخراج شدم یا برایش ضربه خوردم، همه چیزی است که امروز بهای آن را پر داخته ام. در حین کار ، تقریبا نیمی از وقتمان را صرف هر کار دیگری بجز آنچه باید انجام بدهیم می کنیم.
هرگز کلامی از ما در نخواهد امد مفهوم ان را نمی دانیم.
کلام خود را بنویسید، ان را معنی کنید و برای هیچ کس بجز خودتان چیزی را تغییر ندهید.
آنچه جسارت در آن نباشد هیچ چیز نیست.
زنی را می شناختم که در یک آسانسور با جک نیکلسون روبرو شد. در همسن حین هر دو متوجه سکه ای شدند که روی زمین افتاده بود. ان دو نگاهی به یکدیگر کردند اما هیچ کدام حرکتی نکردند. در نهایت نیکلسون دولا شد و سکه را برداشت و لبخندی زد: پولدارها پولدار تر می شوند!
جک لندن می گفت: شما نمی توانید منتظر الهامات شوید، مجبورید که به دنبالش بروید.
اگر یک نوسنده هستید ، بنویسید، این شغل شماست.
تام و لفی معتقدند، مجبور کردن خود به نوشتن باعث الهام می شود. لو می گوید: همیشه یک ساعت پیش روی خود دارم. گاهی اوقات اگر اوضاع وشرایط خوب پیش نرود ، خود را مجبور می کنم گـه در مدت نیم ساعت یک صفحه بنویسم. متوجه شدم که می توان این کار را کرد. متوجه این قضیه شدم که کیفیت نوشتن من در زمانی که خود را مجبور به این کار می کنم درست مثل زمانی است که احساس می کنم به من الهام می شود. این مجبور کردن خود به نوشتن یک موضوع اساسی است.
اگر خیال بافی می کنید یاد داشتی از ان بردارید، ان را بنویسید، قبل از اینکه تبخیر شودان را نگه دارید چرا که ممکن است تا آخر عمر تان هم دیگر چینینی ایده ی بزرگی را که همین یک دقیقه پیش داشتید، نداشته باشید.
اگر ایده ی به ذهنتان می رسد ، همان لحظه آن را یاد داشت کنید.
هنگامی که نورمالی کلارک، منشی بیست و پنج ساله وودی آلن، به کار با او مشغول شد، برایش چمدانی پر از تکه کاغذ آورد و از وی خواست تا همه را تایپ کند. انها دویست صفحه شدند.
در هر روز لحظات مهم و معنا داری برای هر شخصی وجود دارد که می تواند ثبت شود. باید حسابی مراقب انها باشید و به آنها توجه9 داشته باشید. اینها همان چیزی است که باید درباره اش نویسید.
ناتالی ساروتی می گوید:
برای نوشتن ، هر روز صبح به یک کافه خاصی می روم .... شلوغی کافه ذره ای برایم اهمیت ندارد. هر اتفاقی که بیفتد به من ارتباطی ندارد. ادم ها می توانند بلند بلند در کنار من حرف بزنند. اصلا نمی شنوم فقط روی کارم که انجام می دهم متمرکزم.
خیلی از نویسندگان مشهور دنیا وقت برای نوشتن نداشتند اما وقت را برای خود ساختند( صبح های خیلی زود – شب ها – تعطیلات، حتی هنگام بیماری)
به یادت داشته باشید، اگر برای نوشتن به دنبال وقت هستید، ان را پیدا می کنید. اگر برای ناله و شکایت به دنبال وقت هستید بازهم آنرا پیدا خواهید کرد.
علی رغم همه ی ناملایمات و حرف های دیگران صبر و تحمل را حسابی چسبیده و لش نکید.
YA:27*05*94
بحسین جلوی رشد و شکوفایی شما را می گیرد و تحقیر بکل شما را متوقف می سازد.
سعی کنید برای خودتان بنویسید.
انتقادی : قدرتمند ترین نقد از هر کسی خود انتقادی است، اینکه بتوانید مستقیما بر روان ترد و شکننده خود توجه و احاطه داشته باشید و ظالمانه تا نغز استخوان با خود در بیافتید، منتقد انچه خود نگاشته اید باشید، نویسنده آن را مورد انتقاد قرار ندهید.
نظر جان اشتاین بک در مورد خوشه های خشم
هیچ کس دیگری از ناتوانی من د ر راه و روشی که دارم خبر ندارد... کار من خوب نیست ... بسیار آشفته ام کرده است .... ان کار بزرگی که انتظارش را داشتم نیست. صرفا کتابی عادی است و بدتر از همه این است که این بالاترین توان در ارائه یک کار بوده است.
راه خودتان را بروید
اصلا برایتان اهمیتی نداشته باشد که چقدر ممکن است احمقانه یا بی اهمیت جلوه کند.
هووی ماندل : هر چه که دارم ، هر چه که به خاطرش سرزنش شدم، برایش اخراج شدم یا برایش ضربه خوردم، همه چیزی است که امروز بهای آن را پر داخته ام. در حین کار ، تقریبا نیمی از وقتمان را صرف هر کار دیگری بجز آنچه باید انجام بدهیم می کنیم.
هرگز کلامی از ما در نخواهد امد مفهوم ان را نمی دانیم.
کلام خود را بنویسید، ان را معنی کنید و برای هیچ کس بجز خودتان چیزی را تغییر ندهید.
آنچه جسارت در آن نباشد هیچ چیز نیست.
زنی را می شناختم که در یک آسانسور با جک نیکلسون روبرو شد. در همسن حین هر دو متوجه سکه ای شدند که روی زمین افتاده بود. ان دو نگاهی به یکدیگر کردند اما هیچ کدام حرکتی نکردند. در نهایت نیکلسون دولا شد و سکه را برداشت و لبخندی زد: پولدارها پولدار تر می شوند!
جک لندن می گفت: شما نمی توانید منتظر الهامات شوید، مجبورید که به دنبالش بروید.
اگر یک نوسنده هستید ، بنویسید، این شغل شماست.
تام و لفی معتقدند، مجبور کردن خود به نوشتن باعث الهام می شود. لو می گوید: همیشه یک ساعت پیش روی خود دارم. گاهی اوقات اگر اوضاع وشرایط خوب پیش نرود ، خود را مجبور می کنم گـه در مدت نیم ساعت یک صفحه بنویسم. متوجه شدم که می توان این کار را کرد. متوجه این قضیه شدم که کیفیت نوشتن من در زمانی که خود را مجبور به این کار می کنم درست مثل زمانی است که احساس می کنم به من الهام می شود. این مجبور کردن خود به نوشتن یک موضوع اساسی است.
اگر خیال بافی می کنید یاد داشتی از ان بردارید، ان را بنویسید، قبل از اینکه تبخیر شودان را نگه دارید چرا که ممکن است تا آخر عمر تان هم دیگر چینینی ایده ی بزرگی را که همین یک دقیقه پیش داشتید، نداشته باشید.
اگر ایده ی به ذهنتان می رسد ، همان لحظه آن را یاد داشت کنید.
هنگامی که نورمالی کلارک، منشی بیست و پنج ساله وودی آلن، به کار با او مشغول شد، برایش چمدانی پر از تکه کاغذ آورد و از وی خواست تا همه را تایپ کند. انها دویست صفحه شدند.
در هر روز لحظات مهم و معنا داری برای هر شخصی وجود دارد که می تواند ثبت شود. باید حسابی مراقب انها باشید و به آنها توجه9 داشته باشید. اینها همان چیزی است که باید درباره اش نویسید.
ناتالی ساروتی می گوید:
برای نوشتن ، هر روز صبح به یک کافه خاصی می روم .... شلوغی کافه ذره ای برایم اهمیت ندارد. هر اتفاقی که بیفتد به من ارتباطی ندارد. ادم ها می توانند بلند بلند در کنار من حرف بزنند. اصلا نمی شنوم فقط روی کارم که انجام می دهم متمرکزم.
خیلی از نویسندگان مشهور دنیا وقت برای نوشتن نداشتند اما وقت را برای خود ساختند( صبح های خیلی زود – شب ها – تعطیلات، حتی هنگام بیماری)
به یادت داشته باشید، اگر برای نوشتن به دنبال وقت هستید، ان را پیدا می کنید. اگر برای ناله و شکایت به دنبال وقت هستید بازهم آنرا پیدا خواهید کرد.
علی رغم همه ی ناملایمات و حرف های دیگران صبر و تحمل را حسابی چسبیده و لش نکید.
YA:27*05*94
آخرین ویرایش توسط مدیر: