چگونه داستان کوتاه بنویسیم؟

Miss.aysoo

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/05/17
ارسالی ها
3,219
امتیاز واکنش
8,180
امتیاز
703
محل سکونت
سرزمیــن عجـایبO_o

نگارش داستان کوتاه
نگارش داستان کوتاه کار واقعاً دشواری است که روز به روز دشوارتر نیز می‌شود. شاید بزرگترین دغدغه‌ی ذهن نویسنده‌ی جوان در به تحریر در آوردن داستان کوتاه، نقطه‌ی شروع و پایان داستان باشد، حال آنکه علاوه بر اینها، ایجاد کشش و جذابیت برای خواننده، باید مد نظر هر نویسنده‌ای باشد. کاری که با پیرتر شدن «داستان کوتاه» روز به روز سخت‌تر می‌ود.
امروزه داستان کوتاه باید به نحوی نوشته شود که نام داستان، خواننده را به خواندن جمله‌ی اول داستان ترغیب کند، جمله‌ی اول خواننده را تا پایان بند (پاراگراف) اول، و آن تا پایان صفحه‌ی اول و این تا پایان داستان همراه سازد. قطعاً این گونه نگارش کار یک نویسنده‌ی زبردست است و کسی از نوقلمان انتظار ندارد که چنین نثری داشته باشند، اما باید توجه کرد که هدف نهایی، رسیدن به چنین نگارشی در داستان کوتاه است.
نکاتی که در ادامه می‌آید، تنها اشاره‌هایی برای توجه بیشتر به نگارش داستان و جستجوی آن نکات در داستان‌های موفق نویسندگان بزرگ است.

1- عدم تعادل، سرچشمه‌ی داستان
«داستان از جایی شروع می‌شود که تعادل زندگی بر هم خورد». این جمله را بارها شنیده اید و باز هم خواهید شنید. اما درک و به کارگیری آن در ایده و داستان مستلزم تجربه و توجه به داستان‌های نویسندگان بزرگ است.

2- سیر داستان
داستان کوتاه با شرح (Exposition) وضعیت آغاز شده، گسترش (Development) می‌یابد، و با بار نمایشی (Drama) به پایان می‌رسد. برای مثال در داستان «ماجرای من و شریکم»، یکی دو صفحه‌ی اول شرح، قضیه‌ی شراکت و تمامی ماجراهای بعد از آن، گسترش، و بر هم خوردن شراکت درام داستان بود.

3- ایجاد پرسش
نویسنده باید در حین داستان، در ذهن خواننده پرسش ایجاد کند. خواننده باید از خود بپرسد: «چرا عباس از امیر می‌ترسد؟»، «چرا عاطفه عاشق علی است؟»، «چرا راحله حقیقت را به همکارش نگفت؟»، «چرا صمد در مقابل کار فرید، عکس العملی نشان ندارد؟»، و... «چرا»های ذهن خواننده ایجاد کشش می‌کند. اما نویسنده باید در جای مناسب داستان، پاسخ آن چراها را گنجانده باشد.

4- مدیریت اطلاعات
طبیعی است که نویسنده تمامی ماجرا‌ها، اتفاقات، حادثه‌ها، نقشه‌ها و فکر و درون شخصیت‌های داستانش را می‌داند، اما چه زمانی باید این اطلاعات در اختیار خواننده قرار گیرد؟ اگر نام یک داستان پلیسی ـ جنایی «کشته شدن سعید به دست رضا» باشد، کسی آن داستان را خواهد خواند؟ نویسنده بر اساس تجربه و خلاقیت خود باید دریابد که چه زمانی و چه اطلاعاتی را باید به خواننده منتقل کند. طوری که خواننده پس از گرفتن آن مطالب در ذهن خود بگوید: «آهان! پس این قضیه وجود داشت! همین بود که 2 صفحه‌ی قبل فلان شخصیت، چنان کاری کرد... آهان!»

5- تصویر بجای تلقین
چخوف می‌گوید: «وقتی می‌خواهید غم انگیزی چیزی را نشان بدهید، خود آن چیز را تصویر کنید». نویسنده نباید درام داستان و دیگر نکات به ویژه پیام را مستقیما در داستان بیاورد یا ناشیانه به آن اشاره کند. روایت کردن قوی یک ماجرا، به صورتی که خواننده بتواند آن را در ذهن تصویر کند و آن قدر واقعی ببیند که احتمال دهد برای هر انسانی ـ حتا خود خواننده ـ ممکن است اتفاق افتد، بهتر از تلقین کردن مستقیم عقیده‌ی نویسنده در داستان است. گورکی می‌گوید: «هر چه دایره‌ی تجارب نویسنده وسیع‌تر باشد، جانبداری و تعصب در نوشته‌هایش کمتر خواهد بود.»

6- پایان غیر قابل پیش‌بینی
نوشتن داستانی که خواننده نتواند پایان دقیقی برای آن پیش‌بینی کند، بی‌شک مهمترین عامل ایجاد کشش و جاذبه است.

منبع: شهر مجازی زبان و ادبیات فارسی
 

برخی موضوعات مشابه

بالا