چگونه رمان بنویسیم؟

Maryam_23

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/17
ارسالی ها
606
امتیاز واکنش
5,713
امتیاز
561
سن
26
محل سکونت
اصفهان
سلام به همه ی دوستان عزیز و گل نگاه دانلودی...
این تاپیک رو برای این ایجاد کردم که چکیده ای از مطالعاتم و دانسته هام رو در مورد رمان نویسی شرح بدم...
نویسنده های گل و تازه وارد میتونن در صورت تمایل از این مطالب بهره ببرن...
امیدوارم مورد پسند واقع بشه...


اگر رمان خوان حرفه اى باشید قطعاً به نوشتن رمان هم فکر کرده اید و این بى تردید بخشى از دل مشغولى ها و حتى آرزوهاى شماست.هنگامى که تصمیم مى گیرید که داستانى بنویسید، ایده این کار یعنى نوشتن داستان، ذهن شما را درگیر مى کند. بهتر است بدون نگرانى از نتیجه کار به خط سیر داستان فکر کنید، به شخصیت هاى داستان فکر کنید و به مکان هاى داستان فکر کنید.

این گونه نخستین گام را براى خلق نگـاه دانلـود برداشته اید، گام هاى دیگر نیز درپى مى آیند.

گام اول: نخستین چیزى که باید تکلیف خود را با آن روشن کنید، ایده داستان است، براى این کار مى توانید کتاب هاى دیگر را بخوانید، فیلم هاى مختلف ببینید و به موسیقى گوش کنید و کارهایى مانند آن تنها براى الهام گرفتن و یا براى اینکه انتظار بکشید ایده اى به ذهن شما خطور کند. اما بهترین ایده هنگامى به سراغتان مى آید که شما هیچ تلاشى براى فکر کردن نمى کنید.

گام دوم: طراحى و به اصطلاح پیاده کردن تمام ایده هاى ذهنى شما براى کاراکترها، حوادث، مکان ها و یا هر چیز دیگر در داستان است. شما بعداً مى توانید هنگامى که آماده نوشتن مى شوید این موضوعات را فهرست کنید.

گام سوم: تصمیم بگیرید که بالاخره موضوع کتاب شما چیست، دراین نقطه تنها کافى است که موضوعات پایه اى و اصلى را بدانید. مثلاً باید بدانید که چه کسى شخصیت اصلى داستان است و قرار است چه کند. به اصطلاح هر شخصیت چه مأموریتى درکل داستان دارد.در مرحله چهارم باید به چیدمان کلى داستان خود فکر کنید و براى این کار یک سال یا دوره زمانى خاص، یک ژانر خاص و همچنین جزئیات مربوط به شروع کار را باید انتخاب و مشخص کنید.

در مرحله پنجم شخصیت اصلى داستان خود را خلق و مشخص کنید. فراموش نکنید که شخصیت اصلى داستان الزاماً شخصیت مثبت و خوبى نیست بلکه تنها اصلى ترین شخصیت است.شخصیت هاى اصلى یعنى همان کسانى که داستان شما درباره اوست. اما در این زمینه باید مطمئن باشید که شخصیت اصلى در داستان شما شخصیتى کاملاً خاص و منحصر بفرد و درعین حال قابل باور باشد. براى این که شخصیت شما قابل باور باشد باید همانند هر فرد دیگرى داراى تاریخچه و شرح حال زندگى باشد. او نیز همچون هر انسان دیگر باید ترس ها، امیدها، رؤیاها و آرزوها، خانواده و شغل، مشکلات، دوستان و دشمنان، گذشته و حال خود را داشته باشد.

در مرحله ششم طرح و نقشه داستان است که باید به آن بپردازید. آیا شخصیت اصلى شما در تلاش براى تحقق یک هدف خاص است؟ این شخصیت یا شخصیت ها چه هدف ها و اقداماتى باید انجام دهند تا به خواسته و هدف خود نائل شوند؟ این همان موضوعى است که اصطلاحاً کشمکش یا گره اصلى داستان را شکل مى دهد. بنابراین با این سؤال ها مواجه هستید: مشکل شخصیت ها چیست؟ آیا درتلاش براى حل مشکل، مشکلات بیشترى خلق مى کنند؟

نکته مهم دراین مرحله توسعه و گسترش طرح داستان است. آیا شخصیت اصلى شما در پى حل مشکل یا در جریان مشکلات خود تا پایان کتاب به شخصیت متفاوتى تبدیل مى شود؟ در این زمینه باید مطمئن باشید که طرح داستانى شما در پیوند کامل با موضوع کتاب شماست و در روند شکل گیرى و ادامه ماجراها تا رسیدن به تغییرات مورد نظر شما در انتها، مراحل و موقعیت هاى بسیارى را ترک کرده و پشت سر مى گذارد.در اینجا به مرحله هفتم مى رسیم.دراین مرحله شما باید شخصیت هاى حمایتگر و نیز شخصیت هاى مقابل و متضاد شخصیت اول را خلق کنید. این شخصیت ها یا باید نقش مهمى ایفا کنند و یا در چشم انداز داستان حضور کافى داشته باشند. دراین زمینه افرادى را که در مسیر داستان با نقش ها و مکالمات و اقدامات فراوان حرکت نمى کنند داخل نکنید زیرا این کار سبب مى شود که داستان کسل کننده شده و وزن لازم را از دست بدهد.



شخصیت هاى دوم داستان هم درست همانند شخصیت اول داستان باید کاملاً باور کردنى باشند حتى اگر ترس ها، امیدها، آرزوها، موتیف ها و گذشته شخصیت ها تا پایان داستان و یا حتى هرگز آشکار نشود، به هرحال شما ناگزیرهستید که آنان را به گونه اى خلق و ترسیم کنید که شخصیت هاى دیگر داستان بتوانند پیرامون آنها حرکت کنند.

به هرحال شخصیت هاى داستانى شما باید کسانى ازمیان مردم باشند لااقل اگر دوست دارید که نویسنده موفقى باشید.

در مرحله هشتم باید به بازنویسى اثر توجه کنید. یک داستان واقعاً در این مرحله است که خلق و نوشته مى شود. دراین مرحله داستان خود را ویرایش و بازنویسى کنید و این همان کارى است که داستان را خوب و خوشایند مى کند.نسخه اول در بیشتر داستان ها همیشه بد خواهد بود. در این مرحله هیچ محدودیت زمانى براى این کار قائل نباشید و تنها به بازنویسى کار فکر کنید.

در مرحله نهم کار خود را مى توانید به کسى نشان دهید دوست و یا افراد خانواده که مى توانند به شما کمک کنند. البته گروه ها و دسته هاى مختلف حاضر در شبکه هاى اینترنتى هم در صورت تمایل شما گزینه خوبى هستندکه به طور هفتگى و یا ماهانه مى توانند بازتابى از کار شما باشند.

مرحله دهم ادامه بازنویسى است. یک داستان بزرگ هرگز به طور واقعى تمام نمى شود و به عنوان یک نویسنده آماتور شما واقعاً هیچ محدودیت زمانى درکار خود ندارید.

اما اگر حوصله کافى براى نوشتن نگـاه دانلـود ندارید، احتمالاً در شرایطى هستید که اصلاً نباید این کار را انجام دهید.
چند نکته تکمیلى

زیاد کتاب بخوانید، این کار مى تواند به شما عبارت ها و جملاتى را بیاموزد که نویسندگان به طور معمول در کار خود و براى بیان خود از آنها بهره مى گیرند.

در فرصت مناسب یک هدف ابتدایى، یک موضوع یا موضوعات همچنین یک چیدمان ابتدایى و نیز زمان و شخصیت هاى ابتدایى شامل شخصیت اصلى یا قهرمان داستان و نیز یک یا چند شخصیت متضاد انتخاب کنید که مانعى بر سر راه شخصیت اصلى هستند و یا بر خلاف مسیر یا هدف او حرکت مى کنند و در کنار آن شخصیت هاى حمایت گر که او را در مسیر مورد نظرش یارى مى کنند.شما مى توانید از ابزارهاى مختلف نظیر عناوین موضوعى و یا دیگر روش ها در ترسیم خطوط اصلى داستان استفاده کنید و به کمک این عناوین موضوعى، به گونه اى منطقى خط سیر مستمر خود را در ادامه داستان دنبال کنید و همچنان در طول داستان پى گیرى منطقى خود را ادامه دهید این مسئله نقش مهمى در نوشتن یک اثر حرفه اى دارد زیرا هیچ انسانى علاقه به داستانى ندارد که به گونه اى غیر منطقى ادامه مى یابد و یا داراى شکاف ها و نکات مبهم و ناگفته در مسیر داستان و سیر وقایع باشد.

چارچوب اولیه و پایه اى براى طرح اصلى خود ترسیم کنید. این کار به شما همچون راهنما و علائم راهنما در طول مسیر کمک مى کند که در پیاده کردن ایده هاى خود در داستان اطمینان لازم را بدست آورید ضمن این که شما را در مسیر مناسب که در نقشه تعیین شده قرار مى دهد. با کمک این طرح و یا چارچوب ابتدایى مى توانید به آسانى مسیر خود را از جاده هاى انحرافى قطع کنید.همچنین به شما کمک مى کند تا شخصیت هاى غیر ضرورى و حوادث غیر لازم را از داستان حذف کنید.

این اغلب ایده خوبى نیست که دستنوشته خود را به ناشر ارائه دهید. بلکه بازهم به خودتان براى بازبینى، بازنویسى و اصلاح داستان فرصت کافى دهید. این کار ممکن است حتى چند هفته طول بکشد اما واقعاً ارزش این را دارد که زمان لازم را براى ارائه یک داستان با جزئیات کامل و کیفیت عالى ارائه دهید.

یکى از مشکلاتى که به آسانى ممکن است بر سر راه شما قرار بگیرد مسئله انتخاب زمان نامناسب براى وقوع حوادث داستان است. انتخاب زمان نامناسب در مورد حوادثى که در زمان حال یا گذشته رخ مى دهند، به آسانى سبب قطع ارتباط خواننده از متن مى شود. بنابراین بهتر است یک قدم به عقب بردارید و همه چیز را اعم از زمان افعال، قواعد گرامرى و جملات را بازبینى کنید و بگذارید دوستان و همکاران شما و دیگران داستان شما را مرور کنند و آزادانه نظر بدهند.

پیش از این که به ناشران عادى مراجعه کنید بهتراست یک ناشر الکترونیکى براى کار خود پیدا کنید. اگرچه برخى ناشران الکترونیکى هم همچون برخى ناشران عادى با مشاهده کار شما مى گویند: «چندان ارزشى ندارد» بیشتر ناشران چنان که من دیده ام چیزى براى ارتقاى کیفیت داستان اضافه نمى کنند بلکه تنها نوعى کاستن از داستان را بر داستان تحمیل و بابت آن هزینه اى را هم بر نویسنده تحمیل مى کنند. اما یک ناشر واقعى کسى است که باید در ارتقاى کیفیت کار شما تلاش کنند و یا به شما در صورتى که آن را واجد ارزش چاپ شناختند، کمک کنند و به شما فرصت بدهند که کارتان را ارتقا بدهید. بیشتر ناشران الکترونیکى از طریق وب لاگ ها و گفت و گو هاى آن لاین مى توانند به شما در ارتقاى کارتان کمک مهمى کنند.تا آنجا که مى توانید از روش هاى نگارشى مختلف استفاده کنید و روشى که بهترین راه براى شماست، انتخاب کنید اما نویسندگان مختلف کاملاً متفاوت مى نویسند اما این پند مهم نویسندگى را فراموش نکنید: که یک قالب و شیوه، همیشه و براى همه مناسب نیست.

نیازى نیست که همیشه درباره چیزى که مى دانید بنویسید بلکه مى توانید درباره چیزهایى تحقیق کنید و مثلاً درباره موضوعى که دوست دارید بدانید، تحقیق کنید و سپس آن را در متن خود داخل کنید. از اینترنت، کتابخانه ها و مصاحبه ها و... به عنوان ابزارهایى براى تحقیق غفلت نکنید.



یک روش براى توسعه یک نول آن است که پایان آن را در ذهن داشته باشید. این کار در شکل دادن موضوع، طراحى و چیدمان داستان و شخصیت ها به شما کمک مى کند.

سعى کنید شخصیت هاى شما تا حد امکان چند بعدى باشند در غیر این صورت افرادى کسل کننده و به اصطلاح تخت و فاقد جذابیت خواهند بود که حتى بهترین داستان ها را هم خواهند کشت پیش از این که حتى جوانه بزنند.

گاه ممکن است شخصیت هاى شما داستان را به راهى و مسیرى توسعه دهند که انتظار نداشته اید. نترسید!

این مى تواند چیز خوبى باشد و مى تواند مسیر تازه و نویى را به طرح اولیه شما بیفزاید. سعى کنید شخصیت هایتان را بر پایه تجربه هاى واقعى زندگى استوار کنید و شکل دهید و از نظر انگیزه ها و رفتارها بگونه اى باشند که خودتان باور دارید که شخصیت ها در یک شرایط واقعى آن گونه خواهند بود. اما از تخیل خود هم نهایت بهره را ببرید و با دیگران هم به تبادل نظر بپردازید. نترسید از این که اشخاص مختلفى را براى شخصیت هاى مختلف داستان خود مورد تحقیق و بررسى قرار دهید.از دور انداختن و نادیده گرفتن هر ایده اى براى نوشتن خوددارى کنید. زیرا اغلب تمرین خوبى براى دست یافتن به مواد و موضوعات بیشتر از آن است که شما واقعاً به آن نیاز دارید
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Maryam_23

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/17
    ارسالی ها
    606
    امتیاز واکنش
    5,713
    امتیاز
    561
    سن
    26
    محل سکونت
    اصفهان
    شاید شما هم جزو آن دسته از آدم هایی باشید که وقتی بچه بودید هر سال که می گذشت برای آینده تان یک فکر جدید و یک شغل جدید انتخاب می کردید، مثلا یک سال تصمیم می گرفتید دکتر شوید، سال بعد فضانورد، سال بعدش پلیس، بعدتر مهندس و معلم و نویسنده. معمولا کسانی که انشا خوب می نوشتند جزو دسته آدم هایی بودند که احتمال نویسنده شدن شان زیاد بود، حتی اگر کلاس پنجم دبستان بودند همه فامیل از انشای شان تعریف می کردند و روی نویسنده شدن شان سرمایه گذاری می کردند. ما هم تصمیم گرفتیم برای آن هایی که هنوز رویای کودکی شان را در سر دارند دنبال راهی بگردیم برای نویسنده شدن! این ها تجربیات آدم های مختلف برای نویسنده شدن است. اگر هدف تان را معلوم کرده اید و دوست دارید بنویسید و از نوشتن لـ*ـذت ببرید و حتی فکر می کنید در آینده نویسنده بزرگی می شوید این نکات را با دقت بخوانید و به آن ها عمل کنید، باور کنید که الکی الکی نمی شود نویسنده شد. کتاب بخوانید هنوز یادمان نرفته که قرار بود فوت و فن نویسندگی را بگوییم، این هم یکی از آن فوت و فن هاست، کتاب خواندن یکی از مهم ترین و تاثیرگذارترین راه های نویسندگی است. کسی که کتاب های زیادی خوانده الزاما نویسنده نمی شود ولی یک نویسنده حتما یک کتاب خوان حرفه ای بوده است. پس یادتان باشد که کتاب های خوبی که به دست تان می رسد را بخوانید و خواندنش را به زمان دیگری موکول نکنید.

    ● خوب ببینید
    از جزئیات نگذرید و به همه چیز دقیق نگاه کنید و آن را به خاطر بسپارید، شاید ایده خوبی در این اتفاقات روزمره باشد که از چشم دیگران پنهان بوده است. یک اتفاق ساده در کوچه و خیابان و مدرسه و دانشگاه و محل کار یا یک شخصیت توی تاکسی و اتوبوس سوژه های خوبی برای نوشتن هستند.

    ● خاطره بنویسید
    نوشتن آن چه که در طول روز برای تان اتفاق افتاده البته اگر شکل گزارش کار به خودش نگیرد یکی از راه های خوب نوشتن است. این اتفاقات می توانند سبک شما را در نوشتن تغییر دهند. گاهی شما یک روز پر از شادی را گذرانده اید که می تواند سبک طنز را وارد فضای نوشتن شما بکند و گاهی یک روز معمولی داشته اید که در ساده نویسی شما موثر خواهد بود.

    ● خوراکی نخورید
    موقع نوشتن چیزی نخورید چون حواس تان را پرت خواهد کرد، تخمه و آجیل و سایر تنقلات را فراموش کنید، خوراکی خوردن موقع نوشتن هم تمرکزتان را به هم می زند هم لـ*ـذت خوردن را زایل می کند. البته از بین خوراکی های مرسوم چای را می شود استثنائا قلم گرفت. یک چای بزرگ از نوع لیوانی کنار دفتر و خودکارتان عجیب می چسبد و به روند نوشتن کمک می کند.

    ● بنویسید
    نوشتن چیزهایی که در طول روز برای شما اتفاق می افتد و بها دادن به آن ها و ادامه دادن این روند به شما کمک می کند که ترس از نوشتن تان از بین برود، شاید اوایل کار، نوشته های تان به دل تان ننشیند ولی بعدها حتما از این کار خوشحال خواهید شد.

    ● شکسته ننویسید
    این پنبه را از گوشه تان دربیاورید که شکسته نویسی بهتر است و خواندن را راحت تر می کند، بدانید و آگاه باشید که شکسته نویسی غلط است، حتی اگر شما دارید برای وبلاگ تان مطلب می نویسید هم بهتر است از سبک نوشتاری استفاده کنید و گفتاری ننویسید.

    ● همیشه نوشت افزار داشته باشید
    شاید شما عادت داشته باشید تایپ کنید، شاید هم با همین خودکار و مداد معمولی خودمان بنویسید، به هر حال خوب است که همیشه نوشت افزار مورد علاقه تان را همراه داشته باشید تا هر زمان اراده کردید و سوژه ای از گوشه ذهن تان گذشت بتوانید دست به قلم شوید.

    ● تمرین کنید
    این تمرین می تواند با شرکت در یک کارگاه نویسندگی اتفاق بیفتد. شاید هم شما علاقه ای به شرکت در این کارگاه ها نداشته باشید ولی حداقل چیزی که از یک کارگاه نویسندگی عاید شما می شود یک سری تجربه ناب و یک فرصت خوب برای تمرین کردن در کنار دیگر آدم هایی است که دوست دارند بنویسند.

    ● با نویسنده ها در ارتباط باشید
    سعی کنید مطالبی را که می نویسید به سمع و نظر یک نویسنده برسانید و از او نظر بخواهید. این کار به شما کمک می کند که یک نفر دیگر به جز خودتان در مورد نوشته های تان نظر بدهد و واقعی تر نوشتن را پیش ببرید.

    ● فقط بنویسید
    موسیقی گوش کردن، یکی از همراهانی است که بعضی ها کنار همه کارهای شان ترکش نمی کنند، ولی نوشتن از آن چیزهایی است که شوخی بردار نیست، در این یک قلم بی خیال آهنگ های درخواستی تان بشوید و بنشینید به نوشتن. گوش کردن هر گونه موسیقی مجاز را هم فراموش کنید.

    ● ساده باشید
    ساده نویسی یکی از روش های جدید نوشتن است، این روزها رمان ها و داستان کوتاه های کمی را پیدا می کنید که در آن ها از نوشته های شاعرانه و گل و بلبل خبری باشد. این روزها نویسنده در جاهای مختلف دنیا و در ایران به سمت و سوی سادگی و راحت نویسی پیش می رود. پس لازم نیست از همه صنایع ادبی در یک نوشته ساده که می خواهید توی وبلاگ تان بگذارید یا برای دوست تان بفرستید استفاده کنید.

    ● جایی برای نوشتن
    بعضی ها عادت دارند در میان شلوغی چیز بنویسند، بعضی ها به سکوت مطلق نیاز دارند، بعضی ها باید برای نوشتن یک میز مخصوص، یک خودکار مخصوص و یک سری کاغذ مخصوص داشته باشند. معمولا توصیه شده که جای ثابتی برای نوشتن داشته باشید تا تمرکزتان را بالا ببرید و بتوانید راحت تر نوشتن را دنبال کنید. یک گوشه اتاق، پای یک میز، روی یکی از نیمکت های یک پارک یا کافی شاپ، هر جا که به شما آرامش می دهد.

    ● سبک نوشتن داشته باشید
    برای خودتان مشخص کنید دوست دارید چه جور نویسنده ای شوید! یک داستان نویس، نگـاه دانلـود نویس، یک مینیمال نویس(به داستان کوتاه کوتاه می گویند مینیمال)، یک طنز نویس، یک خبرنویس، یک نویسنده روزنامه، یک چی چی نویس دوست دارید بشوید؟! حتما همان اوایل تصمیم گیری تان این موضوع را مشخص کنید و بعد بروید سراغ نوشتن حرفه ای
     

    Maryam_23

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/17
    ارسالی ها
    606
    امتیاز واکنش
    5,713
    امتیاز
    561
    سن
    26
    محل سکونت
    اصفهان
    ●درس‌هایی برای نویسندگان تازه کار

    قبل شروع به نوشتن رمانتان تعیین شخصیت‌های داستان الزامی است. حداقل دو شخصیت برجسته در داستانتان خواهید داشت قهرمان مرد و قهرمان زن. اساسا در کل داستان آن دو بر یک دیگر تاثیر گذار خواهند بود و چگونگی تاثیر گذاری آن دو بر یک دیگر را نتیجه داستان مشخص خواهد کرد. می‌خواهید این دو شخصیت از ابتدا تا انتهای داستان در عشق پایدار بمانند؟ یا این که می‌خواهید در ابتدای داستان به یکدیگر عشق بورزند و سپس در انتها با کشمکش به جدایی برسند؟ زمانی که این دو شخصیت را انتخاب کردید حال لازم است تا در مورد سن، ویژگی‌های شخصیتی و نامشان تصمیم بگیرید.

    ● سن

    رفتارهای مناسب سنی در بسط دادن شخصیت در درجه اول اهمیت هستند. به عنوان مثال اگر سن شخصیت زن را سنین نوجوانی در نظر می‌گیرید باید بدانید که عکس‌العمل او نسبت به موقعیت‌ها متفاوت‌تر است از اواخر سن بیست سالگیش است. این مورد بهمان اندازه در مورد شخصیت قهرمان مرد نیز یکسان است (صدق می‌کند). در داستان‌های عاشقانه نوعا سن قهرمان زن اوایل سن بیست سالگی در نظر گرفته می‌شود حال آن که قهرمان مرد مسن‌تر است. اگر سن قهرمان مرد را بیست سالگی در نظر می‌گیرید نباید او را یک شخص سرمایه‌دار و با نفوذ نشان دهید مگر این که به واسطه ارثیه ثروتمند شده باشد و اگر سن سی سالگی را برایش در نظر می‌گیرید نباید او را در انجام فعالیت‌هایی نشان دهید که نسبت به سنش خام و بی‌تجربه است(نا معقول است)

    ● ویژگی‌های شخصیتی

    در داستانتان مستلزمید ویژگی‌های شخصیتی ممتازی را برای شخصیت اصلی در نظر بگیرید تا او را نسبت به شخصیت‌های دیگر داستان ممتاز سازد. با متمایز ساختن شخصیت‌های اصلی از اشخاص دیگر داستان می‌توانید هر نوع حالات یا موقعیت را بر اساس خصوصیات آنها خلق کنید. به طور نمونه در داستان ویژگی‌های شخصیتی در میان رفتارها، دیالوگ‌ها( گفتگو با افراد دیگر )آشکار می‌شود و گاهی اوقات در حین بازگویی داستان ممکن است آشکار شود که چطور فردی در آن سبک رفتاری در می‌آید.

    اگر با ویژگی‌های شخصیتی آشنا نیستید می‌توانید کتاب‌های روانشناسی که اینگونه صفات را توصیف می‌کنند مطالعه کنید. برخی از صفات شخصیتی عبارتند از: افراد درون‌گرا برون‌گرا و یا افراطی از نوع شخصیت‌های ذکر شده و غیره. برای مثال یک شخص درون‌گرا در محیط اجتماعی خجالتی ظاهر می‌شود، زیاد صحبت نمی‌کند و از مکان‌های اجتماعی دوری می‌کند و در حالیکه یک شخص برون‌گرا اجتماعی، صمیمی و معمولا اهل معاشرت و مهمانی است‌.

    انواع بسیاری از خصوصیات رفتاری وجود دارد که می‌توانید برای قهرمان زن انتخاب کنید. به طور نمونه یک زن رمانتیک این خصوصیات را داراست: مهربان، فرهیخته، عاشق، خونگرم، مجرد، خوش گذران، دانا و جذاب. برای قهرمان مرد نیز حتی خصوصیات رفتاری می‌تواند بیشتر از این باشد و معمولا این خصوصیات را داراست : مسن، قاطع، قدرتمند، مهربان، دستگیر، مجرد، نجیب و خوش تیپ.

    به طور معمول شما باید شخصیت‌های متنوع و متعددی در داستانتان داشته باشید‌. اما آگاه باشید که شخصیت‌هایی کاملا بی عیب و نقص خلق کنید. چون خوانندگان ترجیح می‌دهند در مورد افراد واقعی بخوانند و در عین حال در همان لحظه مایلند کمی گریز بزنند ( در حین خواندن داستان ). بعضی از فضاها را رها می‌کنند و به سمت شخصیت مورد پسندشان بسط می‌دهند تا آنها را به سمت رویداد سوق دهد. همانطور یک نویسنده، نویسنده نیز مجبور است بعضی از لغات را به شکل زیرکانه‌ای به کار ببرد تا اینچنین حادثه و رویدادی را تثبیت کند.

    البته خصوصیات رفتاری دیگری نیز می‌توان در نظر گرفت، ممکن است قهرمان زن شخصی لجوج و سر سخت باشد و به نصیحت دیگران گوش ندهد و یا ممکن است قهرمان مرد نسبت به هیچکس صادق نباشد بنابراین جالب است که او شخصی محتاط و هوشیار باشد.

    زمانی که در مورد ویژگی‌های هر شخصیت تصمیم‌گیری کردید سپس گام بعدی تخیل است. تخیل در مورد چگونگی عکس‌العمل آن‌ها نسبت به موقعیت‌های تعیین شده است.

    برای مثال یک شخص بی‌فکر احتمالا عکس‌العمل متفاوتی نسبت به یک شخص محتاط در یک موقعیت مشابه خواهد داشت. سعی کنید خودتان را در جایگاه شخصیتتان قرار دهید و آنچه را که آنها احساس خواهند کرد احساس کنید. وقتی قهرمان مرد و زن با هم صمیمی می‌شوند ممکن است تا پایان داستان در بر طرف کردن معایبشان به یکدیگر کمک کنند و در همان حال معایب و نقایص یکدیگر را بپذیرند‌. البته کشمکش‌هایی در رسیدن به عشقشان وجود خواهد داشت. داستانی بدون کشمکش وجود دارد ؟ !

    آن‌ها تا پایان داستان نقایص یکدیگر را در زندگیشان می‌فهمند و با اینحال نمی‌توانند بدون یکدیگر زندگی کنند. زندگی بدون حضور دیگری معنا ندارد. مهم نیست به چه قیمتی آها....... عشق صادق و پاک !

    ● نام‌ها

    زمانی‌که سن و ویژگی‌های شخصیتی هر شخصیت را مشخص کردید بعد از آن لازم است تا نامی برای آنها انتخاب کنید. اگر برای شخصیت مرد صفت مبارز یا رهبر را در نظر دارید نباید نامی برایش انتخاب کنید که جنس مونث به آن نام خوانده می‌شود. مثل نام جین یا فرانسیس. همچنین باید در مورد وضع ظاهر، منطقه یا ناحیه و دوره زمانی که شخصیت‌ها در آن هستند حساس باشید. علاوه بر این باید بدانید که نام‌های شخصیت‌های دیگر داستان نباید بر نام قهرمان‌های داستان چیرگی یا برتری داشته باشد.

    ● سایر ویژگی‌ها

    زمانی که شخصیت‌های اصلی را مشخص کردید بعد از آن باید در مورد افراد دیگری که می‌خواهید در داستانتان نقش داشته باشند فکر کنید. اینکه چه نقشی را این شخصیت‌ها می‌خواهند در پیشبرد شخصیت قهرمان‌های اصلی ایفا کنند ؟ اگر شما فردی را به داستانتان اضافه می‌کنید فقط به این خاطر که آن جنس مذکر یا مونث را دوست دارید این کافی نیست دوباره روی آن شخصیت فکر کنید که چطور آنها می‌توانند در داستان مثمر ثمر باشند.

    ممکن است از طریق این شخصیت‌ها مواردی را بفهمید که برای قهرمان‌های اصلی مفید باشد سپس آنها را به داستانتان اضافه کنید.

    ایجاد شخصیت‌های سطحی یا ظاهری نتیجه تمرکز کردن بر روی یکی از ابعاد شخصیت می‌باشد. ویژگی‌های سطحی می‌تواند رویهم رفته بد خوب خنده‌دار غمگین و غیره باشد. البته این موارد تزلزل زیادی در توصیفات ایجاد نمی کنند. گاهی اوقات این شخصیت‌ها به نگـاه دانلـود اضافه می‌شوند تا شخصیت فرد دیگری را اثبات کنند. برای مثال یک شخصیت بد را در مقابل قهرمانی که در مبارزه با او خوب ظاهر می‌شود قرار می‌دهیم که صرفا هدف از داشتن شخصیت بد خوب جلوه دادن قهرمان مرد است . سعی نکنید تا ویژگی شخصیت بد را آنچنان بسط دهید که بدی او را کمتر جلوه دهد. اگر چه در ادبیات اخیر یکی از مواردی که بیشتر دیده می‌شود ظاهر دلسوزانه افراد بد در انجام دادن کردارهای بدشان است و در عین حال به هر طریقی شخصیت را بسط می‌دهند تا احساس تاسف نسبت به آنها را در خواننده ایجاد کنند.

    ● فرایند نوشتن

    زمانی که در حال نوشتن هستید مهم نیست تماما فکر کنید. همیشه برگردید و کارتان را برای اثبات و سازگاری در داستانتان بررسی کنید .مطئمن شوید که اگر قهرمان داستانتان در شروع داستان چشم‌های آبی دارد هنوز هم تا پایان داستان چشم‌های آبی خواهد داشت و غیره. همچنین قبل از نوشتن مطئمن شوید که شخصیت‌های داستانتان را خوب شناخته‌اید. اگر اینطور نباشد در طول نوشته‌تان عدم شناخت شما ازشخصیت‌ها معلوم خواهد شد. در کل داستان شما مستلزمید در توصیف اشخاص واقعی در تمامی مراحل درخشش‌ها و همچنین معایبشان دقت کنید. زمانی که اولین چرک‌نویس رمان دختر لیپسیز را می‌خواندم فهمیدم که باید اندکی بیش‌تر و خیلی خوب در باره ایجاد کارکترها توجه می‌کردم. سپس فهمیدم عمدا یک یا دو کاستی در رمانم داشتم. کاستی‌هایی‌ که به کشمکش در داستانم کمک می‌کرد و در پیشرفت رمانم موثر بود.

    فرایند نهایی که در پایان به آن می‌رسید شخصیتی است که شما خلق کردید و یا آمیختید، شخصیتی کاملا جدید که با درسی که آنها از داستان گرفتند، با رشد دادن درون به سوی انسانی بهتر بودن گام بر می‌دارند. حال با خواندن این متن شروع کنید به نوشتن شخصیت‌هایتان و به آنها جان بدهید.
     

    Maryam_23

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/17
    ارسالی ها
    606
    امتیاز واکنش
    5,713
    امتیاز
    561
    سن
    26
    محل سکونت
    اصفهان
    فوت و فن نویسندگی از زبان چند رمان نویس مشهور

    قدرت مشاهده ی خودتان رااز دنیای دوروبر، تقویت کنید. یاد بگیرید درست ببینید و چیزهایی را ببنید که دیگران نمی بیند ضمناً این را هم بدانید که برای نویسنده شدن هیچ گاه دیر نیست
    دیان دی
    نویسنده رمان «قطار مرگ به طرف بوستون»
    چیزی را بنویسید که خودتان دوست دارید بخوانیدش. بعد هم واقع گرا باشید؛ نویسندگی تجارت راحت و پرسودی نیست اولاً باید به تنهایی انجامش داد، ثانیاً نیاز به کار سخت و طاقت فرسا دارد، ثالثاً بازده سریعی ندارد؛ یعنی برای دیدن بازدهی اثرتان باید مدت طولانی منتظر باشید وای! از فکر این نکته تنم می لرزد که برای رسیدن به پول چقدر باید منتظر بمانید.
    خب با وجود این مسائل شاید خیلی ها نتوانند این واقعیت های تلخ را درباره ی چنین شغل بی رحم و خشنی تحمل کنند. از طرف دیگر، دلایل خوبی هم برای سرکردن با رؤیای نویسندگی وجود دارد و آن این است که وقتی اولین رمانتان را نوشتید جدا از این که فروش خوبی کرده باشد یا نه و صرف نظر از این که مورد توجه ناشران قرار گرفته باشید اگر دیدید نمی توانید کتاب بعدی را ننویسید مطمئن باشید که یک نویسنده واقعی شده اید چون در آن صورت کتاب بعدی شما تبدیل می شود به کتابهای بعدی و بعدی اگر آدمی باشید که حس کنید زندگی بدون حضور شخصیت ها و طرح ها داستان در ذهنتان خالی و بی مفهوم است و بدانید نویسنده ای واقعی هستید.
    مایو بینچجی
    نویسنده رمان «کلاس بعدازظهر» و «عروسی نقره ای»
    نویسنده رمان «خدایا تو آن جایی؟ من مارگارت هستم»!
    به هیچ کس اجازه ندهید نا امیدتان کند.
    آندره دوبوس
    نویسنده رمان «خانه مدوشن»
    برای داستان هایی که می نویسید طرح کلی نریزید؛ یعنی اتفاقات داستانی را از قبل طراحی نکنید شخصاً معتقدم نوشتن ما را وارد دنیایی پر رمز و راز و ناشناخته می کند باید به ضمیر ناخودآگاهتان اعتماد کنید باید به شخصیتهای داستان اعتماد کنید تا خودشان داستان را به جایی که می رود ، هدایت کنید.
    سوزان فیشر استیپلز
    نویسنده رمان «شهربانو»
    یاد بگیرید ذوق و قریحه ی خودتان را بشناسید و آن را بالفعل کنید نگاه کنید که چطور وقتی دارید حرف می زنید یکهو در ذهنتان دنبال کلمه ی خاصی می گردید و آن قدر من و من می کنید تا به یادتان بیاد! همین طور، دنبال یافتن استعدادتان باشید؛ یعنی بگردید تا بفهمید در کدام زمینه در رشته های ادبی ذوق دارید بعد برای بالفعل کردن این ذوق و استعداد سخت کار کنید.
    نورا رابرتز
    نویسنده رمان «آسمان و زمین»
    اولین اصل در نویسندگی این است که چیزی را بنویسید که دلتان می خواهد آن را بخوانید و لـ*ـذت ببرید، اگر چیزی که می نویسید برای خودتان جالب نباشد و سرگرمتان نکند قطعاً برای هیچ کس دیگر جالب و سرگرم کننده نیست.
    باربارا همبلی
    نویسنده ی رمان «شیکاگو ۲۰۰۰»
    از بازنویسی یا به عبارت دیگر «دوباره نوشتن» نترسید کارتان را به کسی که به قضاوتش اعتماد دارید بسپارید تا بخواند؛ سپس بپرسید که او را تحت تأثیر قرار می دهد یا نه.
    توصیه دیگر من این است که چیزهایی که می نویسید، راجع به زندگی آدمهای دور و برتان باشد وقتتان را صرف ساختن دنیای کاملاً خالی و پوچ یا تاریخ ها فراموش شده نکنید.
    جوانا ترولوپ
    نویسنده رمان «بچه مردم» و «بهترین دوستان»
    قدرت مشاهده ی خودتان رااز دنیای دوروبر، تقویت کنید. یاد بگیرید درست ببینید و چیزهایی را ببنید که دیگران نمی بیند ضمناً این را هم بدانید که برای نویسنده شدن هیچ گاه دیر نیست.
    بیلی لتز
    نویسنده رمان و «آنجا که دل گرفتار است»
    نوشتن را بی وقفه ادامه دهید، به نشست ها و سمینارهای نویسندگان بروید اصلاً حدسش را نمی توانید بزنید که ممکن است در آنجا با چه کسانی آشنا شوید و چه چیزهایی یاد بگیرید شاید این کار روش خیلی خوبی برای پیدا کردن ناشر هم باشد.
    لوریس لوری
    نویسنده رمان «این دوروبرها می بینمت سام»
    من همیشه به نویسندگان جوان توصیه می کنم خوب خواندن بهترین و شاید تنها راه برای خوب نوشتن است.
    سایمون زلیچ
    نویسنده رمان «اعترافات جک استراو»
    می خواهید نویسنده ی موفقی شوید؟ بخوانید! با بقیه نویسندگان و همین طور با کتابخوان های حرفه ای دوستی برقرار کنید و از آن ها بپرسید چه کتابهایی می خوانند بگذارید تحت تأثیر کتابهایی که می خوانید قرار بگیرند و با هر تأثیر پیشرفت کنید.
    یک راه خوب برای پیش رفت کردن دریافتن سبک و صدای خاص خودتان نوشتن یادداشتهای روزانه است من بیست و پنج سال است که این کار را انجام می دهم و حال بانگاه کردن به سبک آن یادداشتها می فهمم در هر مقطع چه کتابی خوانده ام اما آهسته آهسته شروع کردم به نوشتن شیوه ای که کاملاً مال خودم بود و این کار بدون شک قصه هایم را دقیق تر و هشیارانه تر کرده باشم .
    این هم آخرین نکته؛ نویسنده کسی نیست که کتاب چاپ می کند، کسی است که همیشه می نویسید.
    فای کلرمن
    نویسنده رمان هایی «شیر و عسل» «مزاحم»
    به نویسندگان و علاقمندان می گویم ،بنویسید! بنویسید! بنویسید! همان طور که می گویم بخوانید! بخوانید! بخوانید!»
    نه فقط کتاب های داستانی را بلکه کتاب غیرداستانی هم بخوانید هیچ وقت نمی شود به قدر کافی معلومات کسب کرد بیرون از دنیای داستان، قصه های واقعی فراوانی وجود دارد کاش وقت برای خواندشان وجود داشت.
    کریستوفر بالکی
    نویسنده رمان «به خاطر سیگار، متشکرم»
    اوایل گزارش نویسی و مقاله نویسی را تجربه کنید، تأثیرش خیلی زیاد است زبان را خوب یاد بگیرید و چنان که استاد بزرگم ویلیام زینر همیشه می گفت: «هر کلمه ای زایدی را که توانستید از متن حذف کنید، از خدا تشکر کنید.»
    بث گاچیون
    نویسنده «دختران امروزی»
    باید نکته مهمی به شما بگویم؛ اگر ذاتاً آدمی نیستید که بتواند مدت های طولانی در تنهایی به سر ببرید و تحمل بی پولی را هم ندارید آن وقت باید بدانید که نویسندگی، کاری نیست که به درد شما بخورد.
    لوری هالس آندرس
    نویسنده «بچه ی خجالتی» و «بگو خداحافظ»
    هر چیزی که به دستتان می رسد بخوانید با معلم های ادبیات و استادهای کلاس قصه نویسی تان آن خیلی بیشتر از چیزی که فکر می کنید می دانند از کسانی نباشید که فقط از نویسنده شدن حرف می زنند واقعاً نویسنده بشوید! عجله کنید چیزی بنویسید و هرگز مأیوس نشوید. هرگز! هرگز! هرگز!
     

    Maryam_23

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/17
    ارسالی ها
    606
    امتیاز واکنش
    5,713
    امتیاز
    561
    سن
    26
    محل سکونت
    اصفهان
    ۱۲ قدم برای تقویت مهارت نویسندگی

    بدون شک، نوشتن یکی از مهارت‌هایی است که در زندگی به آن نیاز پیدا می‌کنید. مثل نوشتن یک نامه، رزومه، پست وبلاگ، کارت، کتاب، ایمیل، پیغام، گزارشات فروش، و یا هر چیزی که به ارتباط افکار و ایده‌ها نیاز دارد.
    نوشتن و خواندن دو مهارت مهم اکتسابی در زندگی هستند. یک نویسنده‌ی خوب می‌تواند تقریبا هر کاری را انجام دهد.

    آن‌چه در طول سال‌ها درباره ی نوشتن یاد گرفتم، می‌تواند در ۱۲ مرحله‌ی ساده گنجانده شود. این مراحل در هر نوعی از نوشتن می‌توانند به کاربرده شوند. چه بخواهم یک پیغام بنویسم یا روی کتاب بعدی کار کنم، به این ۱۲ قدم برای نوشتن تکیه می‌کنم!

    ۱- آنچه باعث حواس‌پرتی می‌شود را از خود دور کنید.
    قبل از اینکه شروع به نوشتن کنید، هر گونه حواس‌پرتی را از ذهن خود دور کنید. اگر لازم است به اتاق آرامی بروید، تلفن خود را خاموش کنید، خود را با لپ‌تاپ‌تان در کمد زندانی کنید! حواس‌پرتی یکی از موانع بزرگ در نوشتن است. افرادی که برای نوشتن وقت نمی‌گذارند، هرگز قادر به نوشتن نیستند.

    ۲- به آنچه می‌خواهید بنویسید فکر کنید.
    آن‌چه را می‌خواهید بنویسید به دقت در ذهن خود تصور کنید. ایده‌ی خوبی برای عنوان، موضوع و نکته‌ای که می‌خواهید به آن برسید، داشته باشید. قبل از آن‌که چیزی بنویسید، به موضوعی که می‌خواهید بنویسید فکر کنید.

    ۳- به چه کسی می‌خواهید بنویسید.
    دریابید مخاطب شما کیست. کارآفرینان، کارمندان، مادران، نوجوانان، مردان میان‌سال، کسی که شما را دوست دارد، یا شخصی کاملا متفاوت؟ قبل از هر چیزی این موضوع را مشخص کنید.

    ۴- طوفان فکری برای ایده‌های خود ایجاد کنید.
    اکنون می‌توانید شروع به نوشتن کنید. یک خودکار و تکه‌ای کاغذ بردارید یا کامپیوتر خود را روشن کنید و شروع کنید. من معمولا تعداد زیادی از نکات و جمله‌هایی که به ذهنم می‌رسد و می‌دانم که می‌خواهم از آن‌ها استفاده کنم را یادداشت می‌کنم. وقتی تعدادی از آنها را نوشتید، این مرحله را به پایان رسانده‌اید.

    ۵- زیپ مغزتان را باز کنید و هر چه به ذهن‌تان می‌رسد را بنویسید.
    اگر هنوز دست به کار نشده‌اید، لپ‌تاپ و ورد را باز کنید. حال از نکاتی که در مرحله‌ی قبل یادداشت کردید و نکاتی که در هر لحظه به ذهن‌تان می‌رسد استفاده کنید، هر چه که به ذهن‌تان می‌رسد را یادداشت کنید. اجازه دهید ذهن‌تان سر‌ریز شود و کلمات خودشان را در نوشته‌تان جا دهند.

    ۶- سعی نکنید زیبا‌سازی کنید-فقط بنویسید!
    این کار را تا زمانی که نوشتن‌تان تمام شود انجام دهید. سعی نکنید جملات را زیبا کنید یا اشتباهات نگارشی را اصلاح کنید. این موضوع تنها باعث می‌شود که سرعت‌تان کم شود و جلوی جاری شدن ذهن را می‌گیرد. رمز به انجام رساندن کارها در همین است. افراد زیادی منحرف می‌شوند و دست از کار می‌کشند تا همه چیز را به بهترین شکل در بیاورند. این کار را نکنید!

    ۷- حالا می‌توانید زیباسازی کنید.
    اگر تا به اینجا مراحل را به درستی انجام داده باشید، می‌توانید آن‌چه را نوشته‌اید اصلاح کنید تا بهتر به نظر برسد. نوشته را به آرامی بخوانید. ببینید جملاتی که نوشته‌اید تا چه اندازه روان هستند. کلمات تکراری را تغییر دهید، هر جا که نیاز به مکث است ویرگول بگذارید و اشتباهات را اصلاح کنید.

    ۸- جمله را به خوبی آغاز کنید.
    جملات بعدی مغز شما را منفجر می‌کنند! این طرز نوشتن توجه و علاقه‌ی دیگران را جلب می‌کند که در ادامه چه می‌خواهد گفته شود. اطمینان حاصل کنید که در بازنویسی از جملات آغازین خوبی استفاده می‌کنید. اگر مقدمه و جمله آغازین خسته‌کننده‌ای داشته باشید، کسی مایل به خواندن نوشته‌ی شما نخواهد بود!

    ۹- از غلط یاب استفاده کنید.
    اگر چه غلط یاب سیستم شما ممکن است تمام اشتباهات را اصلاح نکند، اما راه مؤثر و آسانی برای پیدا کردن اشتباهات املایی در نوشته است.

    ۱۰- از یک دوست بخواهید نوشته‌تان را ویرایش کند.
    با توجه به اینکه غلط یاب نمی‌تواند تمامی اشکالات را پیدا کند، ضروری است که شخص دیگری به نوشته‌تان نگاهی بیاندازد. ممکن است نوشته‌ی خود را بارها بخوانیم و بگوییم چه چیز خوبی نوشته‌ایم؛ اما نگاه بی‌طرفانه دیگران، بازخوردی به ما می‌دهد که به اصلاح اشتباهاتمان کمک زیادی می‌کند.

    ۱۱- تغییرات لازم را انجام دهید.
    به آن‌چه ویراستار می‌گوید توجه کنید و برای بار آخر به نوشته‌ی خود نگاهی بیاندازید. اگر فکر می‌کنید نظر شخص دیگر درست است، به آن گوش دهید. اگر نظراتش را به دقت در نظر گرفتید اما با برخی از آنها مخالف هستید، نوشته را همان‌طور که خودتان می‌خواهید نگه دارید.

    با توجه به همه این‌ها، این نوشته‌ی شماست و شمایید که می‌دانید چه می‌خواهید بگویید. تنها به یاد داشته باشید یک ویرایش‌گر خوب برای کمک به شما آماده است، پس دقت کنید که با هر آن‌چه که او می‌گوید مخالفت نکنید.

    ۱۲- نوشته‌تان را منتشر کنید.
    حالا زمان آن رسیده که نوشته‌تان را منتشر کنید. اگر تمام مراحل را به دقت انجام داده باشید، باید برای به اشتراک گذاشتن نوشته‌ی فوق‌العاده‌ی خود با دنیا هیجان‌زده باشید. از کار خود لـ*ـذت ببرید و بگذارید دیگران ببینند چه چیزی را با تلاش خلق کرده‌اید. نوشته‌ای که به اشتراک شده می‌شود و مورد تقدیر و ستایش قرار می‌گیرد برای هر نویسنده‌ای یک موفقیت محسوب می‌شود.

    این مراحل را دنبال کنید و پیشرفت را در نوشتن‌تان ببینید. تمام نویسندگان توانا از دستورالعملی شبیه به این استفاده می‌کنند. بنابراین هرگاه در نوشتن با مشکل روبرو شدید به این مراحل رجوع کنید.

    همه‌ی ما داستانی برای گفتن داریم، با دنبال کردن این ۱۲ قدم می‌توانید همین حالا داستان خود را با دنیا به اشتراک بگذارید!
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا