سرِ جنگ دارم هر سال با پاييز!
با پاييزى كه هواى ِ دلبرانه اش بد جور هوايى ام مى كند
هواىِ تو مى افتد به دلم ...
دم و بازدم ام حتى اين روز ها فرق ميكند!
نفس هاى عميقى ميكشم و با " آه "،
حجم ريه هايى كه از نبودنت پر است را خالى ميكنم!
خدا كند،
يارى اگر داريد،
اگر هست!
قسمت ِ تان باشد ؛
همين پاييز
خدا كند" امّا... #علي_قاضي_نظام
ترست را زمين بگذار و
دستانت را در دستانم!
غرور را كنار بگذار و
شانه هايت را كنارِ شانه هايم!
حيفِ تقويم است،
يك پاييز ديگر را هم ورق بخورد و
هيچ تاريخى را به اسم خودمان ثبت نكرده باشيم!
باور كن
هوايش جان ميدهد براى دلبرى
براى دل بردن از يار
براى نفس كشيدن
براى قرارهاى از پيش تعيين نشده
اين روزها
به ما
به يك،حالِ خوبِ مشترك نياز دارد...
بيا!؛
مثلاً وقتى باد درز پنجره را پيدا كرده و
با منحوس ترين صداى دنيا توى گوشم ميپيچد،زنگ بزن
صداى تو پر كند تنهايى ام را!
فكرش را بكن؛
سالها بعد
و پاييز هايى كه برگ برگ پُر ميشود از دوست داشتنمان...
باور كن حتى پاييز هم پشتش به زمستان گرم است !
همه چيز جور است
برگ هايى كه قرار است صداى قدم هايمان را به رخ كوچه بكشند
نم باران و هواى بلاتكليف
ابرهاى مردد
و تو
و تو
و تو...
و من كه از دلتنگى پاييز ميترسم! #علي_قاضي_نظام
به رفتگرها؛
سپردم زير پنجره ى اتاقت را
تا خود صبح آب و جارو كنند...
ميخواهم
اولين برگهاى پاييز امسال،
زير پاهايت ريز ريز شوند!
"پاييز"
ميشود،فصلِ عاشقانه هايمان... #علي_قاضي_نظام
مردها را بايد در چهارخانه ي پيراهنشان جستجو كرد...
در آستينهاي بالا زده شان...
در لبخندهاي كجشان...
در تركيب بوي خستگي و ادكلن تلخشان...
در زِبريه ته ريششان...
در نگاهِ پر ابهتشان...
در آغوششان،كه اگر فمنيست ترين هم باشي،براي داشتنش حاضري زندگي ات را ارزاني كني...
اصلاً مردها را بايد جستجو كرد...
در آغـ*ـوش گرفت...
شناخت...
اگر جنسِ اصلي اش را يافتي،دو دستي بچسبش...
بازار پر شده از جنسهاي تقلبي و مشابه كه تاريخ مصرفشان سالهاست گذشته... #علي_قاضي_نظام
چه درديست؟!
خب قَدرش را همين حالا بدانيد
چند ماهِ ديگر...
چند سالِ ديگر...
ميخواهيد حسرتِ همين آدمى كه كنارتان هست را بخوريد!
آدمى كه الان برايتان ميميرد شايد سالها بعد حتى اسمتان را هم به ياد نياورد.
زمان احساسِ آدمها را تغيير ميدهد! #علي_قاضي_نظام