دلنوشته علی قاضی نظام

*~SAEEDEH~*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/11/16
ارسالی ها
4,075
امتیاز واکنش
70,793
امتیاز
1,076
سن
21

نامش،
اثرِ انگشتش،
چشمانش...
شده بود رمزهاى زندگى ام
از وقتى ندارمش
زندگى ام قفل شده!

علی قاضی نظام
 
  • پیشنهادات
  • *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21
    شبها كه دلتنگت ميشوم
    از اين شانه به آن شانه
    فقط غَلت ميزنم...
    مثلِ يك ماهىِ جدا شده از دريا،
    بايد ببينى جان دادنم را

    علی قاضی نظام
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21

    مشكلِ نسلِ ما
    از حرف نزدن ها و تايپ كردن هاست!
    از دلم برايت تنگ شده هايى كه فقط نوشته ميشوند!
    از درد و دل هايى كه با چند صورتك سر و تهشان هم مى آيد!
    از راحت حذف شدنِ آدمهايى كه،
    انگار نه انگار تا همين ديروز برايشان ميمُرديم!
    از تماسهايى كه
    جايشان را داده اند به يك سرى صداى ضبط شده ى تكرارى
    از دور هم جمع شدن هايى
    كه سرمان را از گوشى بيرون نمى آوريم
    از لـ*ـذت هايى كه ديگر از غذا خوردنمان،
    از بيرون رفتنمان نمى بريم
    ما نسل به اشتراك گذاشتن شده ايم
    به اشتراك گذاشتنِ خودمان
    واحساسمان
    و احساسمان
    و احساسمان...

    علی قاضی نظام
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21

    بجاى اين همه نوشتن؛
    كافى بود يك بار
    قلم را زمين ميگذاشتى
    عطرِ هميشگى ات را در هوا پخش ميكردى
    موهايت را باز ميگذاشتى
    و رنگِ محبوبِ من را به سر ميكشيدى...
    راه مى افتادى در كوچه پس كوچه هاى شهر و
    سراغم را از آدمها ميگرفتى...
    براى خودت ميگويم
    حيف نيست اينهمه عاشقانه
    بى مخاطب
    دست به دست بچرخد در شهر!؟

    علی قاضی نظام
     

    *~SAEEDEH~*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/11/16
    ارسالی ها
    4,075
    امتیاز واکنش
    70,793
    امتیاز
    1,076
    سن
    21

    ‎يك نفر بايد باشد،
    ‎كه قبل از گنجشكهاى پشتِ پنجره ات
    ‎كه قبل از زنگ خوردن ساعتِ تنظيم شده ات
    ‎نگرانِ چشمهايت باشد
    ‎كه خواب نمانند...
    ‎كه صداىِ اولِ صبحت را
    ‎با دنيا عوض نكند!
    ‎يك نفر بايد باشد

    علی قاضی نظام
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    آخرِ شب اگر آهنگى برايتان
    بيخود و بى جهت ارسال شد
    حتما به خودتان بگيريد!
    تك تكِ كلماتش را
    يك نفر ساعتها جان كنده
    تا هم غرورش را نگه دارد
    هم حرفِ دلش را بزند…


    علی قاضی نظام
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    عزیزِ جانم سلام
    نمیدانم بخاطر مى آورى مرا یا نه!
    آن روزها دبیرستانى بودیم که براى هم دلبرى میکردیم
    عشقمان امروزى نبود
    ما احساسمان را روى کاغذ براى هم مینوشتیم
    قرارهایمان ایستگاهِ اتوبوسِ منتهى به مدرسه ات بود!
    یادش بخیر جانم
    از وقتى سوارِ اتوبوس میشدیم،
    هفت ایستگاه فرصت داشتم تا
    صورتِ معصومت را
    موهاى پریشانِ از مقعنه بیرون ریخته ات را،
    زل بزنم و گوشهایم شنواى وقایعِ روزَت باشد…
    سالِ کنکور را یادت مى آید؟!
    دلهره داشتم که مبادا دانشگاه رفتنت،
    بشود کابوسِ شبهایم…
    که مبادا اطرافت پر شود از آدمهایى
    که دوست داشتن را از من بهتر بلد باشند!
    همان هم شد
    از فرداى کنکور دیگر نداشتمت…
    اتوبوس،صداى خنده هاى من و تو را دیگر کم داشت
    من میماندم هفت ایستگاهى که لحظه شمارى میکردم تمام شود
    نمیدانم الان کجایى،
    اما میدانم خانم “مهندسى” شدى براى خودت…
    “مهندس” جانم؛
    وقت کردى سرى به ایستگاهِ قرارهاىِ عاشقانه مان بزن!
    روزَت مبارک!

    علی قاضی نظام
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    لطفاً سرتان به كار خودتان باشد!
    اصلاً يكى دوست دارد با هزار قلم آرايش برود عزادارى!
    يكى دوست دارد براى خودنمايى برود زير عَلَم!
    ديگرى دوست دارد يخچالِ خانه اش را پُر كند از غذاى نذرى…
    من و شما امّا خبر از درونِ آدمها نداريم
    يك نفر آن بالا حواسش به همه چيز هست!

    علی قاضی نظام
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    هيچكس خودش را در هيچ رابـ ـطه اى مقصر نميداند
    همه ى ما آنقدر غرور داريم،
    كه هميشه حق را به جانبِ خودمان ميدانيم
    از نظر خودمان فرشتگانى هستيم،
    كه داشتيم زندگيمان را ميكرديم
    كه يك نفر آمد و ما را با خاك يكسان كرد و رفت…
    داخلِ شعرها
    داخلِ متنها
    ميگرديم دنبالِ جمله اى كه طرف مقابل را بكوبد و
    ما را مظلوم ترين آدمِ دنيا نشان دهد…
    گاهى يادمان ميرود آدمى الان ميخواهيم سر به تنش نباشد، تا ديروز پُزَش را به عالم و آدم ميداديم!
    كمى انصاف شايد…

    علی قاضی نظام
     

    Forgettable

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/28
    ارسالی ها
    2,354
    امتیاز واکنش
    11,844
    امتیاز
    796
    سن
    32
    محل سکونت
    یزد
    از اول هر چه باشد تا آخر هم همان مي ماند!
    گاهى “تغيير” بى معنى ترين واژه ى دنياست.
    اكثرِ آدم هايى كه مي گويند عوض مي شوم، نه تنها عوض نميشوند
    بلكه همانى هم كه بودند را يادشان ميرود!
    درست مثلِ لباسى كه فروشنده قالبمان كرده
    و سال هاست قرار است در تنمان جا باز كند،
    اما هر روز بيشتر خفه مان ميكند!

    علی قاضی نظام
     
    بالا