گفت: مرا یادت هست ؟
دویدم و در راه فکر کردم من چه یادی دارم،
چرا یادم به وسعت همهی تاریخ است؟
و چرا آدمها در یاد من زندگی میکنند
و من در یاد هیچ کس نیستم ...!
تو
از کی اینهمه زیبایی
چقدر زمان داشتی برایش
تو از کی اینطور به جانم افتاده ای
از کدام دیاری
از کدام فصلی
تو مخلوق دلنشین خدایی
به شهر و دیارت ببر مرا
که نور خدا باشد و من و تو
با تو همه جا قطعه ای از بهشت است...❤️