تهمینه میلانی یک هنر ناب دارد و آن این است که همیشه قابل پیشبینی است. کافی است چند تیزر از فیلم جدیدش را ببینید یا خلاصهای از ماجرا را بخوانید تا حساب کار دستتان بیاید. حقیقت این است که قبل از اکران «ملی و راههای نرفتهاش» آنقدر راجع به این فیلم و موضوعش تعریف شنیده بودم و نیز، حواشی راه نیافتنش به جشنواره فجر را هم به یاد دارم که تصمیم گرفتم بدون هیچ پیشداوری به تماشای آخرین ساخته تهمینه میلانی بنشینم؛
اما حقیقت این است که «ملی و راههای نرفتهاش» هیچ راه نرفتهای برای خانم میلانی ندارد و همانطور که میشد حدس زد با یک فیلم فمینیستی (به تعریف ایشان) مواجه هستیم که نه تعریف درستی از کاراکتر ارائه میدهد و نه زمان کافی صرف فضاسازی و پرداخت قصهاش میکند.
«ملی و راههای نرفتهاش» روایت ملیحه (ماهور الوند)، دختر جوانی است که در یک خانواده سنتی و بسته زندگی میکند و آشناییاش با سیامک (میلاد کی مرام) برایش آغاز رؤیاپردازیهای عاشقانه میشود اما ازدواج و زندگی با سیامک، خیلی سختتر از آن چیزی است که ملیحه انتظارش را داشته است و حقایقی هست که او قبل از ازدواج نمیدانسته است.
فیلم «ملی و راههای نرفتهاش» درست بهاندازه همین خلاصه پیشبینی پذیر است. ملی بعد از ازدواج متوجه میشود همسرش شکاک است، دست به زن دارد و مشکلات رفتاری پدرش در کودکی او را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. دقیقاً همانگونه که پیشبینی میکنید در این فیلم هم با جمعی از مردان دیوصفت یا درنهایت بیتفاوت و تعدادی زن قربانی مواجه هستیم. انگار زمان را به عقب بازگردانده باشند و یک فیلم از دهه هشتاد که اتفاقاً آنهم ساخته خانم میلانی است دوباره اکران شده است.
سو تفاهم نشود، موضعگیری فیلمساز و اثرش بسیار قابلاحترام است. خشونت خانگی معضلی است که در گوشه و کنار شهر و در پشت در و پنجرههای بسته هرلحظه در حال اتفاق افتادن است و قربانیانش هم بنا به شرایط اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی خود مجبور به سکوت هستند. واقعیتی تلخ که میلانی در آخرین فیلمش به تصویر میکشد، حقیقتی است آشکار و مسلماً نیازمند بررسی و واکاوی. بد نیست بدانید که خشونت خانگی معضلی مربوط به ایران نیست و گسترش جهانی دارد. در کشورهای اروپایی و پیشرفته با وضع قوانین و ایجاد کمپینهای حمایتی و آگاهی بخشی خشونت خانگی تا حدی کنترلشده است و حداقل آمار رسمی از آن قابلارائه است، اما این بدان معنا نیست که در آنجا این مشکل کاملاً حلشده است.
دلیل این عقبماندگی ذهنی در همه جوامع و پریشانحالیهای روحی که گاهوبیگاه بهصورت چنین فجایعی بروز پیدا میکند را باید در ریشههای شکلگیری فرهنگی جوامع و تعاریف نادرست و غلط مرسوم جستجو کرد. ریشه خشونت خانگی در متمدنترین کشورهای جهان را باید در پایههای شکلگیری آن تمدن جستجو کرد که زنان در زیر فشارش له شدند و فرهنگ مردسالار قانون نوشت، موضع تعیین کرد، فرهنگسازی کرد و درست و غلط را معنی کرد.
اما با همه این احوال و صرف محترم بودن ایدئولوژی تهمینه میلانی، نمیتوان به فیلمش برچسب فرهنگساز و مثبت زد و کورکورانه به دفاع از آن پرداخت. حقیقت این است که «ملی و راههای نرفتهاش» بیش از آنکه فرهنگسازی کند، ضد فرهنگ است و بهمثابه کارهای قبلیمیلانی با انگ ضد مرد بودن، تأثیری مخالف میگذارد و مخاطبین هدف فیلم را از آن میراند.
اما حقیقت این است که «ملی و راههای نرفتهاش» هیچ راه نرفتهای برای خانم میلانی ندارد و همانطور که میشد حدس زد با یک فیلم فمینیستی (به تعریف ایشان) مواجه هستیم که نه تعریف درستی از کاراکتر ارائه میدهد و نه زمان کافی صرف فضاسازی و پرداخت قصهاش میکند.
«ملی و راههای نرفتهاش» روایت ملیحه (ماهور الوند)، دختر جوانی است که در یک خانواده سنتی و بسته زندگی میکند و آشناییاش با سیامک (میلاد کی مرام) برایش آغاز رؤیاپردازیهای عاشقانه میشود اما ازدواج و زندگی با سیامک، خیلی سختتر از آن چیزی است که ملیحه انتظارش را داشته است و حقایقی هست که او قبل از ازدواج نمیدانسته است.
فیلم «ملی و راههای نرفتهاش» درست بهاندازه همین خلاصه پیشبینی پذیر است. ملی بعد از ازدواج متوجه میشود همسرش شکاک است، دست به زن دارد و مشکلات رفتاری پدرش در کودکی او را بهشدت تحت تأثیر قرار داده است. دقیقاً همانگونه که پیشبینی میکنید در این فیلم هم با جمعی از مردان دیوصفت یا درنهایت بیتفاوت و تعدادی زن قربانی مواجه هستیم. انگار زمان را به عقب بازگردانده باشند و یک فیلم از دهه هشتاد که اتفاقاً آنهم ساخته خانم میلانی است دوباره اکران شده است.
![xMELI-VA-RAHHAYE-NARAFTEASH.jpg.pagespeed.ic.J7RlURRkAy.webp](http://blog.namava.ir/wp-content/uploads/2017/09/xMELI-VA-RAHHAYE-NARAFTEASH.jpg.pagespeed.ic.J7RlURRkAy.webp)
سو تفاهم نشود، موضعگیری فیلمساز و اثرش بسیار قابلاحترام است. خشونت خانگی معضلی است که در گوشه و کنار شهر و در پشت در و پنجرههای بسته هرلحظه در حال اتفاق افتادن است و قربانیانش هم بنا به شرایط اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی خود مجبور به سکوت هستند. واقعیتی تلخ که میلانی در آخرین فیلمش به تصویر میکشد، حقیقتی است آشکار و مسلماً نیازمند بررسی و واکاوی. بد نیست بدانید که خشونت خانگی معضلی مربوط به ایران نیست و گسترش جهانی دارد. در کشورهای اروپایی و پیشرفته با وضع قوانین و ایجاد کمپینهای حمایتی و آگاهی بخشی خشونت خانگی تا حدی کنترلشده است و حداقل آمار رسمی از آن قابلارائه است، اما این بدان معنا نیست که در آنجا این مشکل کاملاً حلشده است.
دلیل این عقبماندگی ذهنی در همه جوامع و پریشانحالیهای روحی که گاهوبیگاه بهصورت چنین فجایعی بروز پیدا میکند را باید در ریشههای شکلگیری فرهنگی جوامع و تعاریف نادرست و غلط مرسوم جستجو کرد. ریشه خشونت خانگی در متمدنترین کشورهای جهان را باید در پایههای شکلگیری آن تمدن جستجو کرد که زنان در زیر فشارش له شدند و فرهنگ مردسالار قانون نوشت، موضع تعیین کرد، فرهنگسازی کرد و درست و غلط را معنی کرد.
اما با همه این احوال و صرف محترم بودن ایدئولوژی تهمینه میلانی، نمیتوان به فیلمش برچسب فرهنگساز و مثبت زد و کورکورانه به دفاع از آن پرداخت. حقیقت این است که «ملی و راههای نرفتهاش» بیش از آنکه فرهنگسازی کند، ضد فرهنگ است و بهمثابه کارهای قبلیمیلانی با انگ ضد مرد بودن، تأثیری مخالف میگذارد و مخاطبین هدف فیلم را از آن میراند.