نظرسنجی نظرسنجی مسابقه بهترین ترجمه شعر

به نظر شما کدام ترجمه بهترین بوده است

  • ترجمه شماره ۱

    رای: 25 23.8%
  • ترجمه شماره ۲

    رای: 32 30.5%
  • ترجمه شماره ۳

    رای: 20 19.0%
  • ترجمه شماره ۴

    رای: 25 23.8%
  • ترجمه شماره ۵

    رای: 11 10.5%
  • ترجمه شماره ۶

    رای: 6 5.7%
  • ترجمه شماره ۷

    رای: 6 5.7%
  • ترجمه شماره ۸

    رای: 6 5.7%
  • ترجمه شماره ۹

    رای: 23 21.9%
  • ترجمه شماره ۱۰

    رای: 16 15.2%
  • ترجمه شماره ۱۱

    رای: 28 26.7%

  • مجموع رای دهندگان
    105
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است.

somayeh_at

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/29
ارسالی ها
152
امتیاز واکنش
2,782
امتیاز
426
سن
43
بسمه تعالی
دوستان خوبم سلام
راهی که انتخاب نشد یکی از ده شعر برتر به زبان انگلیسی است
20190401_133138.jpg
همینجا از دوستانی که در مسابقه شرکت کردند تشکر میکنم
ترجمه های خوبی ارسال شده که داوری انتخاب بهترین ها با شماست .
ترجمه ها را براتون میفرستم
هرکدام میتوانید ۳ ترجمه را انتخاب کنید .
تا ۷ روز فرصت دارید در نظر سنجی شرکت کنید .
بیایید بهترین ترجمه ها را پیدا کنیم
بسم الله

ترجمه شماره ۱ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


"راه طی نشده"
اثـر رابرت فراست (۱۹۶۳_۱۸۷۴)
در جنگل زرین دو جاده از هم جدا شدند
و متاسفم که نتوانستم هر دو راه را طی کنم و یک رهگذر باشم.
بلند شدم و تا آنجا که می توانستم به پایین نگاه کردم تا جایی که
می توانستم آن را در میان بوته‌های به هم تنیده درختان پیدا کنم؛
درست به همان اندازه که منصفانه‌ست به طرف دیگر نگاه کردم
و این جاده شاید حق داشته باشد که ادعای بیشتری کند
چرا که پوشیده از سبزه و علف بود
با وجود اینکه گذشتن عابران از آنجا تقریبا همه سبزه ها را خسته و لگدمال کرده بود
و هر دو، آن روز صبح بی حرکت مانده بودند و روی هیچ برگی اثری از قدم رهگذری نبود.
آه...
من اولین قدم را آن روز برداشتم
با وجود اینکه می دانستم این راه به کجا ختم میشود
شک داشتم که دیگر برگردم
و به این نتیجه می رسم که در قرون و اعصار آینده آه کوتاهی خواهم کشید و با حسرت و افسوس خواهم گفت:
دو جاده از هم جدا شدند
و من راهی را که کمتر رهگذری آن را طی کرده بود برگزیدم...
و تمام تفاوت ها در همین بود و بس!

ترجمه شماره ۲ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

در یک جنگل پاییز زده، دوجاده آگاه ز حقایق گشتند@@ تا حال با هم بودند امروز فارق*گشتند
هر مسافر می‌توان رفتن یکی را @@@ بایست زیر پای نهادن دیگری را
من رهگذری مردد بین این دو راه @@@ نبودم ز انجام این جاده‌ها آگاه
یکی مهد نسترن و خانه شقایق@@@ دیگری خشک و غمین چون چهر عاشق
راه سرسبز را رهگذران چون دگر جاده @@ @افسرده و بی‌برگ کرده بودند با پای پیاده
راه سرسبز را اختلاف*بود کثیر@@@ لیک گذاری نبود در دیگر مسیر
پس از چندی راه بی‌عبور را گزدیم @@@ نگاهی کردم و سمت انتها دویدم
من بودم و من،تنها و بی‌کس @@@ اندکی تردید در دل داشتم لیک انتخابم بود و بس
من گزیدم راه بی‌گذار را @@@رها گشتم ز مردم و آزارها
هر چند گهی سختی و افسوس بود همراهم @@لیک تمایز ز دگران بود تسکین گاه و بی‌گاهم
در ره تنهایی خویش تک بودم ولی پرواز شدم@@@در غیاب مردم رهرو بودم و اعجاز شدم
فارق=جدا
اختلاف=رفت و آمد و گذر

ترجمه شماره ۳ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


در خزان زرد یک جنگل
می گشتند دور ز هم دو ره
و اه که توانا نبود این خسته تن
بر گذر از ان هر دو باهم
و این تن، یک مسافر
برجا استادم باز ساعت ها
دو چشمم خیره به یکی
به ان انتها
در جستجوی فرجام راه
اما پنهان شده بود
ان پایین میان بوته ها
به ناچاری برگزیدم دیگری را
با نگاهی عادل به هر دو راه
بود یکی پوشیده از چمن
دامن سبزش گشوده بر هر عابری
گویی
یکسان رخ مینمودند هر دو
در اشتیاق به دعوت هر رهگذری
و
دست مهربان افتاب صبحدم
می کشید هر دم
برابر گرمایی بر چهره ی ان هر دو ره سبز
بی هیچ نشان از هر تن
و اه که من
این مسافر خسته
چشم بست بر نخست ره سبزم
شاید که روزی دگر اید به کار
ولی کنون
راه دوم بود نتیجه ی این انتخاب سخت
و میکوفت طبل تردید هر دم
که ان سبز دیگر
به کار نخواهد امد باز هرگزها
و خواهم گفت
برفراز سالیان دراز به حسرت:
در خزان زرد یک جنگل
می گشتند دور ز هم دو ره
و من برگزیدم راه تنها را
راه مانده بی عابر
راه قهر با مردم
و شاید که اسمان تا زمین تفاوت ها
همین ره تنها بود.

ترجمه شماره ۴ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


"راه ناپیموده"
دو ره در جنگل زردی ز یکدیگر جدا گشتند
یکی سبز و دگر ساکت
و من تنها توانستم یکی را برگزینم
چرا که من یک انسانم
و یک انسان
در دو فعل همزمان باهم
دچار ناتوانی باز، می گردد
و من یک رهگذر بودم
عابری خسته
و تنها
یله داده بر جنگل
و صحرا
نگه کردم
به هر دو راه، با دقت
یکی سبز بود و پر شده
از جای پای رهگذر
دیگری پرگشته از خالی دشت
ساکت و تنها مثل من
پرتوهای آن پگاه پرطلوع
بر دو ره، یکسان و یک شکل می نمود
بعد ساعت های طولانی از این
فکر بی وقفه
و تصمیم شد بر این:
که راه بی هیاهو
و به دور از هر غرور
انتخاب من شود، راهم شود
من در آن راه قدم برداشتم
با وجود تردید درونم، گامی نو برداشتم
باز به فکر می روم و میگویم:
هیچ می بایست که من برگردم؟
اما حالا و هنوز
بعد صدها شب و روز
بر فراز سال های از دست رفته
می نشینم
می گویم با حسرت
و آه:
دو ره در جنگلی کوچک ز یکدیگر جدا گشتند و من
آن راه ساکت را گزیدم
که گویی دور بود از عالم و آدم
قهر بود با عابران سرد
و این تنها تفاوت بود برای من...

پاورقی: اونجاهایی که برای حرف "و" رفتم سرخط، یعنی باید به صورت جدا خونده شه نه -ُ . اونجاهایی که حرف "و" باید به صورت پیوسته و با صدای -ُ خونده شه، تو ادامه ی خط نوشتم و نرفتم خط بعد.

ترجمه شماره ۵ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


«جادهء طی نشده»
از روبرت فراست
دو جاده در یک جنگل پائیزی، از یکدیگر جدا شده اند،
حال آن که من مسافری خسته و تنها بودم،
دریغ که نمی توانستم هردوی آن ها را طی کنم.
و مدتی طولانی بر جای خود ایستادم،
و تا دور دست های یکی شان را نظاره کردم...
تا آن جا که انتهای جاده ناپیدا بود و،
میان طلیعه های افق، محو میشد...
و سپس روی به جادهء دیگر گرداندم،
که سبز تر و دلربا تر ز دیگری می نمود،
چرا که پر از گل و سبزه بود؛
به هر جهت، به خاطر گذر گذرای رهگذران،
هر دو به یک اندازه فرسوده بودند.
و هنگام سپیده دم،
زمانی که صبح بر هر دو گسترانیده شده بود و،
رد هیچ گامی برگ هاشان را سیاه و خرد ننموده بود؛
آه..
من پیمودن جادهء دوم را به روز دیگری وارهانیدم،
با وجودی که می دانستم،
هر راه، به راه دیگری منجر می شود،
به امید روزی که از آن جاده هم،
گذر کنم..
با هزاران افسوس باید این را بر قلم آورم،
که در سال بعد و سال های پس از آن،
دو جاده در یک جنگل پائیزی از یکدیگر جدا شده بودند،
و من،
و من راهی را پیمودم که کم تر عابری گام بر آن می نهاد،
و این راه،
خالق تمام تفاوت های زندگانی ام بود..

ترجمه شماره ۶ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


دو جاده در بیشه ای پاییزی از هم جدا می شدند و افسوس که نمی توانستم در هر دو سفر کنم و فقط یک مسافر بودم مدت طولانی ایستادم و به جایی که یکی در میان بوته ها ناپدید نگریستم و بعد راه دیگر را برگزیدم که به همان زیبایی بود و شاید زیباتر زیرا سرسبز بود و می خواست لگدکوب شود از آنجایی که رفتن از آن هر دو راه را به یک میزان لگدکوب می کرد و آن روز صبح هر دو راه به یک میزان با برگ هایی پوشیده بودند که لگدکوب و سیاه نشده بودند آه راه اول را برای روزی دیگر گذاشتم اگرچه می دانستم هر راه به دیگری می رسد تردید داشتم که آیا هرگز می خواهم راه را برگردم باید زمانی دیگر آه می کشیدم و این را به خود می گفتم: دو راه در بیشه ای از هم جدا می شدند و من ... آن را گزیدم که کمتر پیموده شده بود و این تمام تفاوت را می ساخت

ترجمه شماره ۷ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


عنوان شعر: مسیری که پیموده نشده است یا رفته نشده
ترجمه شعر:
‌.
دو راه در جنگل زردی از هم جدا شدند و افسوس ها که نتوانستم آنها را طی کنم‌.
و من یک رهگذر...یک مسافر بودم.
خسته و تنها...که ساعت ها ایستادم و به دوراه سبز که پایدار و برقرار بود نگاه کردم.
تا جایی که میشد و میتوانستم به لا به لای سبزه ها چشم دوختم.
سپس به ناچار و از روی اجبار به یک مسیر دیگر چشم دوختم که لباس سفید پوشیده بود و همه رو سمت خودش جذب و صدا میکرد‌.
از بس که آدم های مختلف از آن جاده و مسیر عبور کرده بودند، گیاهانش مثل بقیه شد و رنگ هردو راه و جاده یکسان بود. *یعنی اینم مثه اون خراب شده بود*
در آن مسیر بی رهگذار می‌دیدم که نشانه ای از جای قدمی روی آن نبود و روز بعد صدای پای من پیچید.
با فهمیدن اینکه چجوری هر راهی شروع یک راه دیگر است
از خودم پرسیدم که باید برگردم؟ واجبه که برگردم؟
حقیقتا باید با اندوه بگم که
یک جایی سال های پیش دو راه در جنگل زرد از هم جدا می‌شدند و من راهی که کمتر رفته شده بود رو انتخاب کردم و تمام تفاوت هم همین بود

ترجمه شماره ۸ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


دو ره در جنگلی زرد پوش از هم جدا می شدند،
دریغا که نتوانستم هر دو را طی کنم.
رهگذری بودم،
نگاه کنجکاوم را روانه مسیر کردن تا جایی که سبزی درختان آن را در بر می گرفت.
قدم اما در را دیگر گذاشتم؛
در نظرم زیبا تر می نمود.
سبزه زده بود بیرون ز جای جای خاکش.
حالشان اما یکی بود؛
مُهر قدم رهگذران حک شده بود روی هر دو مسیر.
و در آن صبح دم، فرش کرده بود زمین را ردی از برگ ها.
اما من کشف راز آن مسیر را به روزی دیگر موکول کردم،
با آن که می دانستم یک مسیر مرا به دیگری هدایت خواهد کرد.
گمان به دلم چنگ زد که آیا باید دوباره باز گردم؟
سال های دور خواهم گفت این قصه را با آهی جان گداز؛
دو ره در جنگلی زرد پوش از هم جدا می شدند
و من قدم در مسیری که بکر بود گذاشتم
و این افسوسِ گریبانگیر حاصل از آن انتخاب است.

ترجمه شماره ۹ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


دو ره در جنگل زردی
ز همدیگر جداگشتند
شدم سرگشته و حیران
بودم تک و تنها
من یک مسافر و دو راه
کدام بهتر؟!
یکی را من نگه کردم
تا آنجا که مقدور بود
دیدمش آری
که گم گشت میان سبزه ها
آنگه به دیگری من در کمال عدل نگه کردم
چرا هر دم فراخواند
مرا این راه؟ نمیدانم!
بود سرسبز
هم آوا با کبوتر ها
ولی زنهار لگد مال پای عابر ها
شده همچو دگر ره فرسوده و عـریـان
ولی صبحدم به روی چهره ی هردو
مشابه گستردگی دارد
در آن ره بی رهرو
نشان از هیچ ردپایی نیست
گام برداشته فردا
در همان راه
ولی زنهار دلم مملو ز تردید
که آیا راه منزلگه مقصود و پایان بود؟
که این راه را من برگردم؟
با گذشت عمری من
با کلامی پر از حسرت
چنین می گویم اکنون:
دو ره در جنگل زردی ز همدیگر جدا گشتند
آنگه ره بکر بود انتخاب من
آری این شد سرآغاز تفاوت ها!

ترجمه شماره ۱۰ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


زندگی را همانند جنگلی زرد می بینم . جنگلی که رنگ و بوی پاییز دارد
در جنگل زندگی ام رو گذرگاه از هم جدا می شدند
هر دو زیبا ، گویی هر یک مرا به سوی خویش می خوانند
افسوس که یک رهگذر ساده ام و نمی دانم از کدام راه عبور کنم
کاش میتوانستم رهگذر هر دو راه شوم
اما من حق یک انتخاب داشتم عزمم را جزم کردم
به اولین راه نگاهی انداختم؛ تا آن جا که چشم کار میکرد
به دومین راه هم نگاه کردم ، همانند راه اول پوشیده از سبزه،گل و چمن
این نگاه ها انتخاب را برایم ساده تر کرد
راهی را انتخاب کردم که ردی از رهگذر آنجا نبود
صبح به یک اندازه طراوت و سرزندگی را به هر دوراه هدیه داده بود
روی سبزه ها هیچ اثری از قدم عابری دیده نمی شد
ومن اولین قدم را روی آن ها برداشتم
به خوبی می دانستم که هر راهی شروع راه دیگر است
ناگهان با خود گفتم: آیا روزی پیش می آید گـه من مجبور به بازگشت شوم
و..
همین اتفاق افتاد اما بدون بازگشت
حال با دنیایی پر غم میگویم
سال های سال پیش
درجنگلی دوراه ازهم جدا میشدند
خوب و بد
زشت و زیبا
وافسوس که من با نگاه به ظاهر آن ها انتخاب کردم . انتخابی غلط
راهی که کمتر کسی از آن عبور کرده بود
وتنها همین اشتباه تفاوتی بزرگ ایجاد کرد

ترجمه شماره ۱۱ -
Please, ورود or عضویت to view URLs content!


"مسیر بدون سِیر"
در جنگلی رو به زردی خزان…
روبرویم دو مسیر …
هر دو بود در نظر اما یکسان...
منِ مختار، منِ عاقل رفتار
ناچار به انتخاب یک مسیر!
خیره گشتم به یکی با تدبیر
بوته بود و شاخه های رنگ رنگ بی نظیر!
ناگهان شد پنهان، در میان دیدگان!
نظری افکندم به جلوه ی راه دگر
مرغزاری زیبا! پوشیده از علف!
بکر و ناب! پر رمز و راز!
برگزیدم ناگاه و بی طرف
راه دوم! در نظر ارام و بیصدا
چشم براه گام های عابران
راه اول اما، مانده در مد نظر
به امید برگشت، منتظرِ روز دگر
که بیاید روزی، فرصت داده ز دست
اما افسوس و صد دریغ
که بی ثمر است و محال
فرصت رفته ز دست
مثل ابر گذراست
رفته بر باد زمان
که ندارد بازگشت!
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • bluebloom

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/13
    ارسالی ها
    3,510
    امتیاز واکنش
    69,983
    امتیاز
    1,151
    سن
    22
    سلام
    اصولا برای ترجمه شعر قالب شعر تغیر نمیکنه واین معنی هست که باعث تغیر اون میشه،
    بنظرم بهتر بود بیشتر روی قالب شعر پیش میرفتین
    البته این فقط نظر منه
    شاید یکم حس شعر سرد بشه ولی وقتی روی قالب خودش باشه روان تره و راحت تر هضم میشه
    انتخاب من شماره های ۴ و ۱۱ هستند
    موفق باشید:)
     

    somayeh_at

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/29
    ارسالی ها
    152
    امتیاز واکنش
    2,782
    امتیاز
    426
    سن
    43
    سلام دوستان
    نظر سنجی تا ساعت ۱۳:۵۸ امروز تموم میشه
    اگر میخواید رای بدید هر چه زودتر اقدام کنید
    ممنون
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    1,040
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    841
    پاسخ ها
    41
    بازدیدها
    1,656
    پاسخ ها
    63
    بازدیدها
    2,770
    پاسخ ها
    74
    بازدیدها
    4,954
    پاسخ ها
    67
    بازدیدها
    3,379
    پاسخ ها
    97
    بازدیدها
    4,426
    پاسخ ها
    134
    بازدیدها
    6,066
    پاسخ ها
    94
    بازدیدها
    7,069
    Z
    • قفل شده
    • نظرسنجی
    پاسخ ها
    86
    بازدیدها
    6,496
    Z
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    858
    پاسخ ها
    65
    بازدیدها
    3,303
    پاسخ ها
    65
    بازدیدها
    3,064
    پاسخ ها
    35
    بازدیدها
    1,827
    بالا