نظرسنجی نظرسنجی مسابقه آشپزی

کدام عکس خوشمزه است؟


  • مجموع رای دهندگان
    153
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است.
  • پیشنهادات
  • ֎GoDFatheR֎

    مدیریت کل
    عضو کادر مدیریت
    عضویت
    2019/03/28
    ارسالی ها
    776
    امتیاز واکنش
    17,782
    امتیاز
    899
    باز حق ما رو خوردن.لعنت به بی عدالتی.لعنت به رابـ ـطه.لعنت به پارتی.پس کی میخواد حق ما رو بده؟چرا من هیچوقت اول نمیشم.با هزار بدبختی رفتم اون تخم مرغا رو پختم.فکر میکنین کار آسونیه؟بری ظرفو پر کنی آب.اونم از کجا؟از شیر آبی که 5 متر از گار فاصله داره.میدونین چه انرژی ای مصرف میشه؟
    والا این نامردیه.از کنار تخم مرغای من به آسونی عبور کردین.همین تخم مرغا رو یه نفر میخواست آموزش بده یه ساعت طول میکشید.فکر کنین مثلا شبکه 1 میخواست آموزش بده
    به نام خدا سلام کدبانوهای عزیز امروز با آموزش پخت یک غذای فوق العاده ساده و خوشمزه در خدمت شما هستیم .امیدوارم که مثل همیشه با ما همراه باشید (دیندین دیرین دین دین دیرین دیرین دین پیامهای بازرگانی.ایکس:من تا دیروز اصلا نمیتونستم راه برم اما امروز صبح 400 کیلومتر دویدم.داشتم از مرز خارج میشدم که مرزبانا منو گرفتن آوردن تحویلم دادن.ایگرگ:اِ اِ اِ عزیزم چطور تونستی آخه؟ ایکس:خیلی سادست عزیزم توام با کفش تنتاک میتونی این کارو بکنی.ایگرگ با حماقت تمام راهی فروشگاهی میشود برای خرید تنتاک و شخصی که این کلیپ را ساخته هرگز فکر نمی کند شخصی مثل من نشسته پشت تلویزیون و به او می گوید گوسفند اورانیو که تزریق نکردی به طرف 400 کیلومتر بدوئه یه جفت کفشه دیگه میمون چیتور.تبلیغ دوم:خانمممممممممممهای خانه دار هموطنان گرامیییییییییییییی کدبانوهای عزیییییییییییز دوره بدبختی سر اومد.با قابلمه های 8 تیکه آگرین دیگه غم و غصه تو خونه جایی نداره.یه زنه میاد نیشش تا بناگوش بازه انگار کشور آلمانو یه جا بخشیدن بهش.یه قابلمه گرفته دستش.مردم اینور تلویزیون دارن فحش میدن به اون زنه که ببین فلان فلان شده ملت نون شب ندارن اینا کجا زندگی میکنن ببین چه آرایشی کرده یه لک رو صورتش نیست ای ای ای بیییییییب.بعد اون زنه که اسمشم اکرمه خودش اونور داره فحش میده چرا برا 200 تومن باید بره این قابلمه کوفتی رو تبلیغ کنه و تا اخر عمرش هرکی تو خیابون دیدش بگه این اکرم قابلمست.بعد تو این گرونی و بدبختی اون شوهر بیچاره صب تا شب سگ دو میزنه به زور پول قبضا رو ردیف میکنه ولی همسر نازنین از روی عقل زیادش میگه الا و بلا من از این قابلمه ها میخوام.شوهر بدبخت زنگ میزنه اکبر قرهر قروت 500 قرض میگیره و زنه میره قابلمه رو بخره.فروشنده میگه بخدا این یکی مارک از اون بهتره قیمتشم نصف اونه.ولی زنه نمیخواد بفهمه که 50درصد قیمت این قابلمه مورد نظرش در واقع هزینه تبلیغاتیه که توی تی وی میشه.میخره میاد خونه ولی هویج هم ندارن که توش بپزن چه برسه به اون غذاهای رنگی توی تبلیغ.بعدش قلم چی وارد میدان میشه.ابتدایی ها،قنداق ها،راهنمایی دبیرستان جوشکار نقاش صافکار نون خشک میخریم.آیا می دانید وقتی مادر پروفسور سمیعی او را حامله بود مادرش رفت نشست توی قلم چی تا اونو به دنیا بیاره؟آیا می دانید همه دکتر مهندسا رو ما تحویل جامعه دادیم و بقیه خرن؟بچه ی قلیل المغز هم اینا رو می بینه میگه بابا من قلم چی میخوام.باز بابا زنگ میزنه اکبر قره قروت.ولی اکبر زردک هم نداره تقدیم کنه.خلاصه با بدبختی کتابا رو میخره و اون بچه هیچوقت نمیفهمه اون تبلیغات فقط برای پر کردن جیب صاحب شرکته.هرچیزی که تبلیغ شد فقط برای خالی کردن جیب بیننده هستش.همین وسط پیامهای بازرگانی یه تیکه از مختار رو پخش میکنن که بگن یادمون نرفته که باید تکرارش کنیم.مختار خودش اگه می فهمید سریالش قراره انقد پخش بشه هیچوقت قیام نمی کرد.دین دین دیرین دینگ دینگ دیرینگ دیرین دینگ.پیامهای بازرگانی تموم شد.میایم سراغ آشپزی.
    نام غذا
    تخم مرغ آب پز
    مواد لازم= تخم مرغ 3 عدد (آخه فیجیل خان تو اگه نگی تخم مرغ 3 عدد فکر میکنی مردم میرن گوجه فرنگی میارن باهاش تخم مرغ آب پز درست کنن؟)
    آب به مقدار کافی
    قابلمه کوچولوی آگرین یک دستگاه
    ابتدا به آرامی به سمت ظرفشویی رفته و قابلمه را تا نصف و یا کمتر از اون آب میریزیم.سپس از همان مسیر برگشته و قابلمه را روی گاز قرار میدهیم.حالا همین وسط نصف زنها و دخترای ایران با دهان باز نگاه میکنن ببینن این چیکار داره میکنه.انگار دیوید کاپرفیلد داره از دیوار چین رد میشه.گاز را روشن کرده تخم مرغ ها را به آرامی درون قابلمه قرار می دهیم.انگار نگه به آرامی قرار میدهیم مردم میرن از پشت بوم همسایه تخم مرغو پرت میکنن تو قابلمه.بینندگان عزیز باید دقت داشته شما هم میتوانید قبل از پر کردن قابلمه از آب،هم در حین پرکردن و هم بعد از پر کردن تخم مرغها را درون آن قرار دهید.میتوانید مقداری نمک اضافه کنید تا از شکستن تخم مرغ جلوگیری نمایید.یه ربع بعد.تخم مرغهای ما آماده است.فیلمبردار یکی میخوره.مجری گوشت تلخ تر از ابن ملجم یکی میخوره و برنامه تمام.
    فردا هم نصف ملت تخم مرغ می پزن و یه پول گنده ای هم میره دست مرغداریها.
    بهمین سادگیه زندگی و بهمین پیچیدگی.با یک ربع اموزش پختن تخم مرغ آب پز مبالغ میلیاردی جابجا میشه.کلی مشتری برای قلم چی.کلی مشتری برای قابلمه.50 میلیون هزینه یه ربع برنامه صداوسیما که از بیت المال میره.
    پیام های اخلاقی مسابقه
    تخم مرغها را جدی بگیریم.درسته آنها تخم شترمرغ نیستن اما یقیت بدانید تخم کبوتر هم نیستن.
    پیام دوم
    در یک جامعه پیشرفته تلویزیون کمترین تایم را باید از وقت مردم بگیرد.تلویزیون را از زندگی خود خط بزنید.چون چیزایی رو به شما نشون میده که خودش دوست داره.چیزایی که شما دوست دارین رو نشون نمیده.وادارتون میکنه یه سریالو دوست داشته باشین.از اونجا شما اجبارپذیر بودن رو یاد میگیرین.راحت ترین کارو بکنین جای تی وی دیدن.بخوابین.

    به هر حال حق من بازم خورده شد.شیرمو حلال نمیکنم به اونایی که بهم رای ندادن.من دیگه تو هیچ مسابقه ای شرکت نمیکنم.اینهمه ناداوری در حق سعید عبدولی هم نشد در المپیک...
    نکته عرفانی تخم مرغ:جنید را گفتند فلانی گوید که جنید به پیش ما به پشه ای مانَد.جنید گفت بروید به او بگویید آن پشه هم تو باش ما هیچی نیستیم.هم هیچ بودن خودش رو یاداور شد که ناشی از فهم و تواضعش بود هم جواب یارو رو داد و گفت پشه خودتی اونم به شیوه ای که خدا هم ازش ناراحت نشه
    جنید از عرفای بزرگ می باشد.

    در همین حین که دارم اینا رو مینویسم له له میزنم برای خواب ولی نمیتوانم بخوابم.تا میتونید تو این دوره نوجوونی بخوابید.زندگیا داره بشدت ماشینی میشه و ارزوی خواب راحت بر دل شما خواهد ماند در آینده

    یه خاطره بگم.یه روز داشتیم با رفیقم می رفتیم دیدم صندلی چوبی خوشگل گذاشتن برا فروش.وایسادم بگیرم.یارو گفت دونه ای 40.خوشم نیومد سوار شدیم رفتیم یه کیلومتر جلوتر یکی دیگه هم بود.وایسادم.گفتم چند؟گفت 35.گفتم گرون میدی اون قبلی گفت 25.از قضا طرف آذری زبان هم بود.گفت خوب بیا همون قیمت میدم.گفتم قیمت اولش 25 بود 20 هم میداد.گفت نمی صرفه اخه چوب ما مال تهران نیست.مال ارومیه است.گفتم مشخصه چوبش شیفت دیلیته.گفت آره همینه چوبش ولی مال ارومیه است.گفتم خوب شیفت دیلیت که تهران هم پره.چه فرقی داره چوب چوبه دیگه.گفت نه مال ارومیه بهتره.گفتم چه فرقی آخه این چوب شیفت دیلیت تو تهران آفتاب میخوره و آب بهش میدن ارومیه هم همینطور دیگه.نکنه شما تو ارومیه بهشون نسکافه میدین؟فرقی نداره که.گفت ببین چوب تهران با ارومیه خیلی فرقشه.اصلا شما فارسین؟گفتم بله.گفت خوب من ترکم.ببین چقد فرقمونه.چوبامونم همینقد فرق دارن.قانع شدم و گفتم دوتا بده 40.گفت اوکی.دوتا خریدم 100 بهش دادم و اومدم.گرم بود.زیر افتاب.افتادیم دست اندازه چوب مخصوص ارومیه با نام شیفت دیلیت که با نسکافه پرورش یافته بود از 15 جا شکست.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    4
    بازدیدها
    1,036
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    840
    پاسخ ها
    41
    بازدیدها
    1,651
    پاسخ ها
    63
    بازدیدها
    2,763
    پاسخ ها
    67
    بازدیدها
    3,374
    پاسخ ها
    97
    بازدیدها
    4,417
    پاسخ ها
    134
    بازدیدها
    6,053
    پاسخ ها
    94
    بازدیدها
    7,062
    Z
    • قفل شده
    • نظرسنجی
    پاسخ ها
    86
    بازدیدها
    6,487
    Z
    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    856
    پاسخ ها
    65
    بازدیدها
    3,298
    پاسخ ها
    65
    بازدیدها
    3,060
    پاسخ ها
    35
    بازدیدها
    1,824
    بالا