در قرن نوزدهم، فضای سیـاس*ـی امپراتوری عثمانی متشنج و آشفته بود. گروههای سیـاس*ـی رقیب به جان هم افتاده بودند و تب استبدادزدایی در میان روشنفکران عثمانی گسترده بود. در سال ۱۸۳۹ با اعلام رسمی سلطان محمود دوم، عصر تنظیمات در عثمانی آغاز شد. در این دوره، امتیازات اجتماعی به اقلیتهای دینی و قومی تعلق گرفت و جامعه عثمانی پذیرای عقاید مدرن شد.
در سال ۱۸۷۶ سلطان عبدالحمید دوم بر تخت سلطنت نشست. او به معنای واقعی یک پان-اسلامیست و مخالف سرسخت اندیشههای فلسفی و سیـاس*ـی غرب. او تا سال ۱۹۰۹ به حکومت استبدادی خود ادامه داد و کوشید تا از طریق کنترل جریان اصلاحات- هر آن طور که اراده کرده بود- بر امپراتوری عثمانی فرمان براند.
*******************************
شاهزاده عبدالحمید پسر سلطان عبدالمجید عثمانی بود. عبدالحمید در ۳۱ اوت ۱۸۷۶ در شرایطی به سلطنت رسید که برادرش – سلطان مراد پنجم- به دلیل اختلالات روانی از حکومت برکنار شده بود. در مه ۱۸۷۶ عثمانیها موفق شدند شورش اهالی بلغارستان را سرکوب کنند و در مناطق صربستان و مونتهنگرو، حکومت نظامی برقرار نمایند.
عبدالحمید در جوانی
دولتهای غربی نسبت به عملکرد سختگیرانهی حکومت عثمانی در قبال حقوق مسیحیان بالکان واکنش نشان دادند. فشارهای بینالمللی بر دولت عثمانی روز به روز افزایش می یافت. سلطان عبدالحمید در چنین شرایطی به قدرت رسید. او برای نشان دادن حسن نیت امپراتوری عثمانی، فرمان نخستین قانون اساسی این کشور را در ۲۳ دسامبر ۱۸۷۶ صادر کرد.
حکومت استبداد
در سال ۱۸۷۷ پس از یک جنگ فاجعهبار با دولت روسیه – که منجر به شکست سنگین نیروهای عثمانی گردید- سلطان عبدالحمید به این نتیجه رسید که نمی تواند بیش از حد بر دولتهای غربی همچون بریتانیا متکی باشد؛ لذا، تصمیم گرفت که شخصاً امپراتوری را از داخل بازسازی کند.
سلطان در مارس ۱۸۷۷ فرمان انحلال پارلمان و در فوریه ۱۸۷۸ فرمان بطلان قانون اساسی را صادر نمود. سلطان عبدالحمید برای ۴۰ سال آینده، امور امپراتوری را از اقامتگاه خویش در کاخ ییلدیز استانبول اداره کرد. همچنین وی از پشتیبانی ابزارهایی نظیر سرویس پلیس مخفی، شبکه تلگرافی گسترده و سانسور شدید برخوردار بود.
*****************************
از دهه ۱۸۸۰ سلطان عبدالحمید برای کمک و حمایت، به امپراتوری آلمان متوسل شد. در مقابل، امتیازات فراوانی به دولت برلین واگذار شد همچون امتیاز احداث راه آهن بغداد (در سال ۱۸۸۹) و کمک به سرکوب قیام ارمنیها (سال ۱۸۹۴).
نقشه راه آهن بغداد که این شهر را به برلین متصل می کرد
سیاست اسلامگرایانه
سلطان عبدالحمید از نیروهای اسلامگرایی بهره برد تا هم حکومت استبدادی خود را توجیه کند و هم این که با نفوذ در میان مسلمانان سایر نقاط جهان، برای دولتهای غربی مشکل ساز شود. نمونهی این اقدام را می توان در پروژهی احداث خط آهن حجاز – که شهرهای دمشق و مدینه را به یکدیگر متصل می ساخت- به وضوح مشاهده کرد. این پروژه با حمایت مالی مسلمانان جهان به سرانجام رسید. البته انگیزههای سیـاس*ـی سلطان نیز در پیشبرد این پروژه تاثیرگذار بود. یکی از اهداف مهم عبدالحمید، دسترسی بهتر به مناطق عربنشین خاورمیانه بود تا از این طریق، مانع از قیامهای احتمالی اعراب شود.
اصلاحات آموزشی
مهمترین اصلاحات سلطان عبدالحمید در عرصهی آموزش و فرهنگ عثمانی بود. در زمان او، ۱۸ مدرسهی جامع علوم تاسیس گردیدکه بعدها به دانشگاههای ترکیه تبدیل شدند؛ برای مثال، مرکز جامع آموزشی دارالفنون، در سال ۱۹۰۰ به عنوان دانشگاه استانبول معرفی شد. در ضمن، شبکهی مدارس ابتدایی، راهنمایی و آکادمیهای نظامی در سراسر امپراتوری تاسیس گردید.
دارالفنون استانبول
سقوط سلطان
با وجود اصلاحات متعدد، نارضایتی از سیاست خارجی عبدالحمید به اوج رسید. دولتهای بریتانیا و روسیه، از نزدیکی عثمانی به آلمان ناراضی بودند. همچنین در داخل کشور، مخالفان به حکومت مستبدانهی عبدالحمید معترض بودند. سرانجام قیام ترکان جوان در آوریل ۱۹۰۹، منجر به سرنگونی دولت عبدالحمید شد. او را به بالکان تبعید کردند و برادرش -محمد پنجم- را به سلطنت نشاندند.
عبدالحمید سالهای پایانی عمر خود را به نوشتن خاطراتش اختصاص داد و عاقبت در ۱۰ فوریه ۱۹۱۸ در استانبول درگذشت. ۴ سال بعد، امپراتوری عثمانی رسماً از میان رفت.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه، می توانید به کتاب “آخرین سلطان” اثر میشل دگرس مراجعه کنید.
در سال ۱۸۷۶ سلطان عبدالحمید دوم بر تخت سلطنت نشست. او به معنای واقعی یک پان-اسلامیست و مخالف سرسخت اندیشههای فلسفی و سیـاس*ـی غرب. او تا سال ۱۹۰۹ به حکومت استبدادی خود ادامه داد و کوشید تا از طریق کنترل جریان اصلاحات- هر آن طور که اراده کرده بود- بر امپراتوری عثمانی فرمان براند.
*******************************
شاهزاده عبدالحمید پسر سلطان عبدالمجید عثمانی بود. عبدالحمید در ۳۱ اوت ۱۸۷۶ در شرایطی به سلطنت رسید که برادرش – سلطان مراد پنجم- به دلیل اختلالات روانی از حکومت برکنار شده بود. در مه ۱۸۷۶ عثمانیها موفق شدند شورش اهالی بلغارستان را سرکوب کنند و در مناطق صربستان و مونتهنگرو، حکومت نظامی برقرار نمایند.
عبدالحمید در جوانی
دولتهای غربی نسبت به عملکرد سختگیرانهی حکومت عثمانی در قبال حقوق مسیحیان بالکان واکنش نشان دادند. فشارهای بینالمللی بر دولت عثمانی روز به روز افزایش می یافت. سلطان عبدالحمید در چنین شرایطی به قدرت رسید. او برای نشان دادن حسن نیت امپراتوری عثمانی، فرمان نخستین قانون اساسی این کشور را در ۲۳ دسامبر ۱۸۷۶ صادر کرد.
حکومت استبداد
در سال ۱۸۷۷ پس از یک جنگ فاجعهبار با دولت روسیه – که منجر به شکست سنگین نیروهای عثمانی گردید- سلطان عبدالحمید به این نتیجه رسید که نمی تواند بیش از حد بر دولتهای غربی همچون بریتانیا متکی باشد؛ لذا، تصمیم گرفت که شخصاً امپراتوری را از داخل بازسازی کند.
سلطان در مارس ۱۸۷۷ فرمان انحلال پارلمان و در فوریه ۱۸۷۸ فرمان بطلان قانون اساسی را صادر نمود. سلطان عبدالحمید برای ۴۰ سال آینده، امور امپراتوری را از اقامتگاه خویش در کاخ ییلدیز استانبول اداره کرد. همچنین وی از پشتیبانی ابزارهایی نظیر سرویس پلیس مخفی، شبکه تلگرافی گسترده و سانسور شدید برخوردار بود.
*****************************
از دهه ۱۸۸۰ سلطان عبدالحمید برای کمک و حمایت، به امپراتوری آلمان متوسل شد. در مقابل، امتیازات فراوانی به دولت برلین واگذار شد همچون امتیاز احداث راه آهن بغداد (در سال ۱۸۸۹) و کمک به سرکوب قیام ارمنیها (سال ۱۸۹۴).
نقشه راه آهن بغداد که این شهر را به برلین متصل می کرد
سیاست اسلامگرایانه
سلطان عبدالحمید از نیروهای اسلامگرایی بهره برد تا هم حکومت استبدادی خود را توجیه کند و هم این که با نفوذ در میان مسلمانان سایر نقاط جهان، برای دولتهای غربی مشکل ساز شود. نمونهی این اقدام را می توان در پروژهی احداث خط آهن حجاز – که شهرهای دمشق و مدینه را به یکدیگر متصل می ساخت- به وضوح مشاهده کرد. این پروژه با حمایت مالی مسلمانان جهان به سرانجام رسید. البته انگیزههای سیـاس*ـی سلطان نیز در پیشبرد این پروژه تاثیرگذار بود. یکی از اهداف مهم عبدالحمید، دسترسی بهتر به مناطق عربنشین خاورمیانه بود تا از این طریق، مانع از قیامهای احتمالی اعراب شود.
اصلاحات آموزشی
مهمترین اصلاحات سلطان عبدالحمید در عرصهی آموزش و فرهنگ عثمانی بود. در زمان او، ۱۸ مدرسهی جامع علوم تاسیس گردیدکه بعدها به دانشگاههای ترکیه تبدیل شدند؛ برای مثال، مرکز جامع آموزشی دارالفنون، در سال ۱۹۰۰ به عنوان دانشگاه استانبول معرفی شد. در ضمن، شبکهی مدارس ابتدایی، راهنمایی و آکادمیهای نظامی در سراسر امپراتوری تاسیس گردید.
دارالفنون استانبول
سقوط سلطان
با وجود اصلاحات متعدد، نارضایتی از سیاست خارجی عبدالحمید به اوج رسید. دولتهای بریتانیا و روسیه، از نزدیکی عثمانی به آلمان ناراضی بودند. همچنین در داخل کشور، مخالفان به حکومت مستبدانهی عبدالحمید معترض بودند. سرانجام قیام ترکان جوان در آوریل ۱۹۰۹، منجر به سرنگونی دولت عبدالحمید شد. او را به بالکان تبعید کردند و برادرش -محمد پنجم- را به سلطنت نشاندند.
عبدالحمید سالهای پایانی عمر خود را به نوشتن خاطراتش اختصاص داد و عاقبت در ۱۰ فوریه ۱۹۱۸ در استانبول درگذشت. ۴ سال بعد، امپراتوری عثمانی رسماً از میان رفت.
برای مطالعه بیشتر در این زمینه، می توانید به کتاب “آخرین سلطان” اثر میشل دگرس مراجعه کنید.
دانلود رمان و کتاب های جدید