- عضویت
- 2018/02/17
- ارسالی ها
- 23,992
- امتیاز واکنش
- 29,350
- امتیاز
- 1,104
– مراغىها يا کلهبزىها : علاوه بر طايفههاى يادشده، در استان قزوين، و به ويژه در منطقهٔ رودبار، گروهى مشهور به «مراغي» يا «کلهبزي» نيز زندگى مىکنند که گويش، نوع پوشش، آداب و رسوم و وابستگى قومى آنان بسيار جالبتوجه و درخور توجه ويژه است. در زير به خصوصيات اين گروه اجتماعى به اجمال اشاره مىکنيم:
دربارهٔ اصل و تبار اين گروه، تاکنون هيچگونه تحقيق و بررسى علمى صورت نگرفته است. پژوهشهاى پراکندهاى که دربارهٔ اين قوم انجام شدهاند همگى بر آناند که اين مردم پس از فتح مراغه به دست سپاهيان اسلام در ۱۲۰۰ سال پيش، مراغه را رها کرده و به اين منطقه مهاجرت کردهاند و به همين دليل نيز به مراغىها معروف هستند. اين گروه، خارج از مناسبات قومى خود، به «پشهاي» نيز معروف هستند که وجه تسميهٔ آن نيز مشخص نيست. اين گروه بيشتر در منطقهٔ رودبار الموت اسکان دارند و بيشتر به کار کشاورزى مىپردازند.
اما در مورد وجه تسميهٔ «کلهبزىها» روايت است که گويا وقتى يکى از بزرگان مراغىها به ناحيهٔ رودبار سفر مىکند و ريش سفيدانِ مراغى با يک کل بز به پيشواز او مىروند، آن شخص به همراهان خود مىگويد : «کلبزىها آمدند.» از آن تاريخ به بعد، مراغىها به کلهبزىها نيز معروف شدهاند.
استان قزوين يکى از مراکز مهم کشاورزى، صنعتى و تجارى کشور است. دشت قزوين که يکى از مناطق بااهميت کشاورزى استان و کشور است، به منظور بهرهبردارى بهينه از امکانات اقتصادى آن، طى دهههاى قبل، با ايجاد سازمان عمران قزوين و مکانيزه کردن کشت و زرع، توسعه يافته است. اين دشت حاصلخيز با شبکهٔ آبيارى طالقانرود، که آب آن را به محدودهٔ شمالى دشت قزوين انتقال مىدهد، آبيارى مىشود. آب جمعشده در پشت سد انحرافى سنگبان که بر روى طالقانرود احداث شده است، با تونلى به طول ۹ کيلومتر، به سد زياران انتقال مىيابد. يک کانال اصلى به طول ۹۵ کيلومتر، با ظرفيت ۳۰ مترمکعب در ثانيه و کانالهاى متعدد ديگرى که طول آنها نزديک به ۱۱۵۰ کيلومتر است، آب مورد نياز براى آبيارى ۵۸ هزار هکتار از زمينهاى دشت قزوين را تأمين مىکند. استفاده از ماشينآلات کشاورزى از قبيل تراکتور و کمباين و به کار گرفتن سمهاى دفع آفات نباتى و کودهاى شيميايى، و همچنين بهرهگيرى از بذرهاى اصلاح شده و روشهاى جديد آبيارى در امور کاشت و داشت، به نحو چشمگيرى توسعه يافته و متداول شده است. اين امر تأثير بسيارى در افزايش محصولات کشاورزى از جمله گندم، جو، چغندر قند، حبوبات، پنبه، انگور، پسته، گردو، صيفىجات و انواع ميوهها داشته است. در اين ميان، انگور که بخش قابل توجهى از زمينهاى زيرکشت استان، به ويژه نواحى تاکستان، به کشت آن اختصاص داده شده است، هم به لحاظ مقدار سطحِ زيرکشت و هم به لحاظ مقدار توليد، از اهميت قابل توجهى برخوردار است.
استان قزوين در زمينهٔ دامپرورى و پرورش طيور نيز از موقعيت با اهميت و ممتازى برخوردار است. دامپرورى بيشتر به دو شيؤه سنتى و صنعتى صورت مىگيرد و عشاير کوچرو نيز با رمهگردانى در توليدات دامى مشارکت دارند. دامپرورى صنعتى بيشتر به منظور توليد گوشت و شير، و دامپرورى سنتى براى تأمين مايحتاج خانوادگى و ايجاد درآمدى براى تأمين هزينههاى خانوار انجام مىپذيرد. پرورش طيور نيز از ديگر فعاليتهاى اقتصادى خانوارهاى روستايى استان است. در سالهاى اخير، به دليل افزايش نياز استان و استانهاى مجاور به گوشت سفيد و تخممرغ، مرغدارىهاى بسيارى براى پرورش مرغ گوشتى و مادر و توليد تخممرغ در شهرهاى قزوين و تاکستان داير شدهاند که بخشى از محصولات آنها به استانهاى ديگر کشور صادر مىگردد.
استان قزوين، و به ويژه شهر قزوين، از مراکز مهم صنعتى کشور است. استقرار اين استان در نزديکى تهران و عامل ممنوعيت احداث صنايع در محدودهٔ ۱۲۰ کيلومترى تهران، متقاضيان احداث واحدهاى صنعتى را به سرمايهگذارى در اين استان راغب کرده است. از طرف ديگر، وجود معادن متعدد و موقعيت مهم ارتباطى، اهميت اين استان را به منظور سرمايهگذارى صنعتى دوچندان کرده است. مهمتر از همه، استقرار شهر صنعتى البرز در ۱۱ کيلومترى جنوب شرقى شهر قزوين، در زمينى به مساحت حدود ۹۰۰ هکتار است که ۳۴۷ کارخانه و حدود ۷۰ کارگاه صنعتى و توليدى را در خود جاى داده و به اهميت صنعتى استان افزوده است. اين شهر صنعتى به صورت يک مجتمع بزرگ صنعتى و توليدى احداث شده و شامل مناطق صنعتى، تجارى و مسکونى است. شهر صنعتى البرز در سال ۱۳۴۶، به منظور اجراى سياستهاى دولت در زمينهٔ عدم تمرکز کارگاههاى صنعتى در محدودهٔ تهران و ايجاد قطب صنعتى جديد در خارج از محدودهٔ تهران بزرگ احداث گرديد. سهامداران اين شهر صنعتى، بانک صنعت و معدن، وزارت صنايع و معادن، وزارت نيرو، بنياد شهيد انقلاب اسلامى، بنياد مستضعفان و جانبازان، چند بانک ديگر و بخش خصوصى مىباشند.
صنايع شهر صنعتى البرز به هفت گروه عمدهٔ صنعتى شامل : صنايع فلزى، شيميايى، نساجى، سلولزى، الکتريکى، کانى غيرفلزى و صنايع غذايى تقسيم مىشوند که کارخانجات و کارگاههاى صنعتى مختلفى را در بر مىگيرند. علاوه بر صنايع يادشده، در کانونهاى روستايى استان، انواع صنايع دستى رواج دارد.
دربارهٔ اصل و تبار اين گروه، تاکنون هيچگونه تحقيق و بررسى علمى صورت نگرفته است. پژوهشهاى پراکندهاى که دربارهٔ اين قوم انجام شدهاند همگى بر آناند که اين مردم پس از فتح مراغه به دست سپاهيان اسلام در ۱۲۰۰ سال پيش، مراغه را رها کرده و به اين منطقه مهاجرت کردهاند و به همين دليل نيز به مراغىها معروف هستند. اين گروه، خارج از مناسبات قومى خود، به «پشهاي» نيز معروف هستند که وجه تسميهٔ آن نيز مشخص نيست. اين گروه بيشتر در منطقهٔ رودبار الموت اسکان دارند و بيشتر به کار کشاورزى مىپردازند.
اما در مورد وجه تسميهٔ «کلهبزىها» روايت است که گويا وقتى يکى از بزرگان مراغىها به ناحيهٔ رودبار سفر مىکند و ريش سفيدانِ مراغى با يک کل بز به پيشواز او مىروند، آن شخص به همراهان خود مىگويد : «کلبزىها آمدند.» از آن تاريخ به بعد، مراغىها به کلهبزىها نيز معروف شدهاند.
استان قزوين يکى از مراکز مهم کشاورزى، صنعتى و تجارى کشور است. دشت قزوين که يکى از مناطق بااهميت کشاورزى استان و کشور است، به منظور بهرهبردارى بهينه از امکانات اقتصادى آن، طى دهههاى قبل، با ايجاد سازمان عمران قزوين و مکانيزه کردن کشت و زرع، توسعه يافته است. اين دشت حاصلخيز با شبکهٔ آبيارى طالقانرود، که آب آن را به محدودهٔ شمالى دشت قزوين انتقال مىدهد، آبيارى مىشود. آب جمعشده در پشت سد انحرافى سنگبان که بر روى طالقانرود احداث شده است، با تونلى به طول ۹ کيلومتر، به سد زياران انتقال مىيابد. يک کانال اصلى به طول ۹۵ کيلومتر، با ظرفيت ۳۰ مترمکعب در ثانيه و کانالهاى متعدد ديگرى که طول آنها نزديک به ۱۱۵۰ کيلومتر است، آب مورد نياز براى آبيارى ۵۸ هزار هکتار از زمينهاى دشت قزوين را تأمين مىکند. استفاده از ماشينآلات کشاورزى از قبيل تراکتور و کمباين و به کار گرفتن سمهاى دفع آفات نباتى و کودهاى شيميايى، و همچنين بهرهگيرى از بذرهاى اصلاح شده و روشهاى جديد آبيارى در امور کاشت و داشت، به نحو چشمگيرى توسعه يافته و متداول شده است. اين امر تأثير بسيارى در افزايش محصولات کشاورزى از جمله گندم، جو، چغندر قند، حبوبات، پنبه، انگور، پسته، گردو، صيفىجات و انواع ميوهها داشته است. در اين ميان، انگور که بخش قابل توجهى از زمينهاى زيرکشت استان، به ويژه نواحى تاکستان، به کشت آن اختصاص داده شده است، هم به لحاظ مقدار سطحِ زيرکشت و هم به لحاظ مقدار توليد، از اهميت قابل توجهى برخوردار است.
استان قزوين در زمينهٔ دامپرورى و پرورش طيور نيز از موقعيت با اهميت و ممتازى برخوردار است. دامپرورى بيشتر به دو شيؤه سنتى و صنعتى صورت مىگيرد و عشاير کوچرو نيز با رمهگردانى در توليدات دامى مشارکت دارند. دامپرورى صنعتى بيشتر به منظور توليد گوشت و شير، و دامپرورى سنتى براى تأمين مايحتاج خانوادگى و ايجاد درآمدى براى تأمين هزينههاى خانوار انجام مىپذيرد. پرورش طيور نيز از ديگر فعاليتهاى اقتصادى خانوارهاى روستايى استان است. در سالهاى اخير، به دليل افزايش نياز استان و استانهاى مجاور به گوشت سفيد و تخممرغ، مرغدارىهاى بسيارى براى پرورش مرغ گوشتى و مادر و توليد تخممرغ در شهرهاى قزوين و تاکستان داير شدهاند که بخشى از محصولات آنها به استانهاى ديگر کشور صادر مىگردد.
استان قزوين، و به ويژه شهر قزوين، از مراکز مهم صنعتى کشور است. استقرار اين استان در نزديکى تهران و عامل ممنوعيت احداث صنايع در محدودهٔ ۱۲۰ کيلومترى تهران، متقاضيان احداث واحدهاى صنعتى را به سرمايهگذارى در اين استان راغب کرده است. از طرف ديگر، وجود معادن متعدد و موقعيت مهم ارتباطى، اهميت اين استان را به منظور سرمايهگذارى صنعتى دوچندان کرده است. مهمتر از همه، استقرار شهر صنعتى البرز در ۱۱ کيلومترى جنوب شرقى شهر قزوين، در زمينى به مساحت حدود ۹۰۰ هکتار است که ۳۴۷ کارخانه و حدود ۷۰ کارگاه صنعتى و توليدى را در خود جاى داده و به اهميت صنعتى استان افزوده است. اين شهر صنعتى به صورت يک مجتمع بزرگ صنعتى و توليدى احداث شده و شامل مناطق صنعتى، تجارى و مسکونى است. شهر صنعتى البرز در سال ۱۳۴۶، به منظور اجراى سياستهاى دولت در زمينهٔ عدم تمرکز کارگاههاى صنعتى در محدودهٔ تهران و ايجاد قطب صنعتى جديد در خارج از محدودهٔ تهران بزرگ احداث گرديد. سهامداران اين شهر صنعتى، بانک صنعت و معدن، وزارت صنايع و معادن، وزارت نيرو، بنياد شهيد انقلاب اسلامى، بنياد مستضعفان و جانبازان، چند بانک ديگر و بخش خصوصى مىباشند.
صنايع شهر صنعتى البرز به هفت گروه عمدهٔ صنعتى شامل : صنايع فلزى، شيميايى، نساجى، سلولزى، الکتريکى، کانى غيرفلزى و صنايع غذايى تقسيم مىشوند که کارخانجات و کارگاههاى صنعتى مختلفى را در بر مىگيرند. علاوه بر صنايع يادشده، در کانونهاى روستايى استان، انواع صنايع دستى رواج دارد.