- عضویت
- 2017/01/29
- ارسالی ها
- 1,332
- امتیاز واکنش
- 15,156
- امتیاز
- 706
![image.jpg image.jpg](https://negahdll.top/data/attachments/213/213147-446808cfbfc3267e60768b88eb363e71.jpg)
نوعی گرافیتی در فیلم به چشم میخورد، “اکنون آخرزمان میمونها” (شباهت اسمی به فیلم «اکنون آخرزمان») که مقایسهی چندان بیموردی هم نیست. فرمانده نظامی خائنی وجود دارد که قرار است فرمانش به زودی با تعصب زیادی اجرا شود، ولی در واقع مجموعهی «The Apes» (به کارگردانی و نویسندگی “مت ریوز”) تا حد زیادی به فیلمهای قدیمیتر جنگی و درامهای POW شبیه است، مانند «فرار بزرگ» یا «پلی بر روی رودخانه کیویا»؛ تند و تیز و نشان دهندهی آینده محور (دهههای ۶۰ و ۷۰) و البته مانند فیلم اصلی «سیارهای برای میمونها».
![image.jpg image.jpg](https://negahdll.top/data/attachments/213/213148-536b17d5b332fd4a85c8ac3b8aaa99ff.jpg)
مجموعهی جذاب «The Apes» داستانش را با شدت و نوعی سرزنش میرساند؛ کاملا به دنیای ساخته خود و شخصیت میمونهایش مطمئن است. فیلم با جرئت محور داستان خود را در دنیای میمونها قرار میدهد و نیازی نمیبیند تمام مدت آن را با دنیای انسانها همگون کند. با هدفی پر شور، کنشها و زنجیره مبارزههایی عالی، طنز پراکنده اما به جا و همچنین از صحنههای دیالوگ و رویارویی طولانی شخصیتها نمی ترسد. در لحظات بحرانی، کلوزآپهای صورتها به نوعی اجباری به نظر میرسند.
قسمتی از اثرگذاری فیلم مدیون شخصیت “سزار” است، سرکردهی میمونها که حالاتش را به صورت “موشن کپچر” از “اندی سرکیس” گرفتهاند. البته صورتش کاملا با “سرکیس” متفاوت است، اما این شخصیت دارای حضور و هویتی مهم است؛ سرباز پیر خاکستری که به نشانهی قدرت همیشه چهرهای عبوس دارد. “ریوز”، به گونهای کلاسیک، لحظهای را از دید او فیلم برداری میکند، فرماندهی که در اردوگاهش میگردد و سربازان زیر دستش از روی غـ*ـریـ*ــزه و احترام برای او بلند میشوند و از او فاصله میگیرند.
میمونها و انسانها مشخصا در کشمکش هستند؛ سزار جامعهای از میمونها را در جنگل رهبری میکند و میخواهد به سرزمین موعود برود؛ درهای بهشتی با منابع وافرِ آب و غذا. او حملهی انسانها را در پیش رو میبیند، کسانی که میمونهای خیانتکار بهشان خدمت میکنند، پیروان سابق همراه خائن سزار، “کوبا” (با بازی “توبی کیبل”)، انسانهایی که خودشان هم در چگونگی مقابله با ویروسی که قدرت تکلم را ازشان میگیرد و تا حد حیوانات آنها را تقلیل میدهد دچار دودستگی شدهاند، پیشنهاد صلح سزار را برای ماندن میمونها در جنگل رد میکنند و به فرماندهی فاسد (با بازی “وودی هارلیسون”) وحشیانه حمله میکنند. رویارویی مهم او با سزار یکی از هیجان انگیزترین بخشهای فیلم است، از آن پس سزار در پی ماموریت نجات و انتقام است.
![image.jpg image.jpg](https://negahdll.top/data/attachments/213/213149-8b29ac6a1f406a8415cc61c064f9f1e3.jpg)
احتمالا مضحک است به شخصیتی که خود ملقمهای از ساخت دیجیتال و گوشت و خون واقعی است واژهی کاریزما را نسبت داد ولی این دقیقا چیزیست که “سزار/سرکیس” دارد: او غالبا مانند فرمانده نظامی خسته ایست که، خموده از سن زیاد، پوست کلفت در برابر خشونت و داغدار از دست رفتگان، ولی همچنان قوی با استعدادی برای رهبری، دیده میشود. این فیلمی بیشتر جنگیست تا مفهومی، در واقع به فیلمی جستوجویی نزدیک است، همچنان که سزار و یاران وفادارش به راهشان به سوی مقابله با انسانهایی که میخواهند آنها را از بین ببرند ادامه میدهند. «جنگ برای سیاره میمونها» هدف خود را دنبال میکند؛ با لحظههای مجسمهای، آزادی خود را سرگردان نمیکند که البته تا حدودی مربوط به وضعیت مجموعه است، ولی همینطور تصمیم بزرگتر آن، ساخت فیلمی با شفافیت و صداقت میباشد، بدون هیچ کنایهی اضافهِای، این تجربهای جذاب و بیمحاب میباشد.