وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
تکرار، دوباره - re


ویرایش کردن - retocar

دوباره ساختن - reconstruir

دوباره شکل گرفته، اصلاح شده - reformado/a

تجدید نظر کردن - repensar

عقب نشینی کردن، کناره گیری کردن - retirarse

تعمیر کردن - reparar

از نو ساختن، نو سازی کردن - renovar


بازبینی - revisión


دوباره انتخاب کردن - reelegir





خود - auto


خودرو، اتوموبیل - automóvil

خودمختار - autónomo/a

امضاء - autógrafo





بدون، بی، غیر قابل - in

انعطاف ناپذیر - inflexible


باور نکردنی - increible


بی نهایت، تمام نشدنی - infinito


غیر قابل تحمل - insoportable


نامرئی - invisible


بدشانس - infortunado/a





هوایی، مربوط به هوا - aero


فرودگاه - aeropuerto


آیرو دینامیک - aerodinámico/a





تشکیل شده از دو چیز bi


دوچرخه - bicicleta


دو بعدی - bidimensional


دو زبانه - bilingüe


دو موتوره - bimotor


دو فاز - bifásico/a


دو جنسه - bissexual





تشکیل شده از سه چیز - tri


مثلث - triángulo


سه چرخه - tricicleta, triciclo


سه بعدی - tridimensional


سه زبانه - trilingüe


سه فاز - trifásico/a


سه پایه - trípode





تشکیل شده از چند چیز، زیاد - multi


پولدار، میلیونر - multimillonario/a


انبوه، جمعیت - multitud


مولتی ویتامین، دارویی که چند ویتامین دارد - multivitamina


چند رنگ، رنگارنگ - multicolor





از دور - tele


تلفن - teléfono


تلگراف - telégrafo


تلوزیون، شبکه تلوزیونی - televisión


ارتباط از راه دور - telecomunicación


تله پاتی - telepatía


 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ser - بودن


    صرف ser (بودن) به همراه مثال


    infinitivo: ser


    gerundio: siendo

    participio:sido



    ser - بودن

    اسم مصدر:siendo
    اسم مفعول:sido


    صرف مصدر ser در حال ساده ، گذشته ساده ، حال التزامی ، گذشته استمراری ، گذشته کامل ، آینده

    ساده ، آینده نزدیک و امری



    حال ساده


    هستم - soy

    هستی - eres

    هست - es

    هستیم - somos

    هستید - sois

    هستند - son

    yo soy manuel

    من مانوئِل هستم



    yo soy mayor que mi hermano

    من از برادرم بزرگتر هست



    yo soy venezolano/a

    من ونزوئلایی هستم



    soy estudiante de medicina

    دانشجوی پزشکی هستم



    ?l¿tú eres mexicano/a

    تو مکزیکی هستی؟


    ?l¿quién eres tú


    تو کی هستی؟


    él es el jefe de este grupo


    ella es la jefa de este grupo

    او رئیس این گروه است


    este partido es muy importante


    این مسابقه خیلی مهمه


    este libro es mío


    این کتاب مال منه


    esta cámara es mía


    این دوربین مال منه


    es muy fácil


    خیلی راحته


    ?l¿cuál es tu número de móvil


    شماره موبایلت چنده؟


    nosotros somos españoles


    ما اسپانیایی هستیم


    juan y yo somos primos


    من و خوآن با هم پسر عمو هستیم هستیم


    (primo و prima هر کدام چهار معنی می توانند داشته باشند:


    پسر عمو، پسر عمه، پسر دایی، پسر خاله - primo

    دختر عمو، دختر عمه، دختر دایی، دختر خاله - l(prima


    vosotros todavía sois muy jóvenes

    شما هنوز خیلی جوان هستید


    ellos son mis abuelos


    آنها پدر بزرگ و مادر بزرگم هستند


    estas mariposas son muy bonitas


    این پروانه ها خیلی زیبا هستند
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376


    گذشته ساده


    بودم -fui

    بودی - fuiste

    بود - fue

    بودیم - fuimos

    بودید - fuisteis

    بودند - fueron

    yo fui el primero que le preguntó

    من اولین نفری بودم که از او سوال کرد


    yo fui empleado de gobierno


    من کارمند دولت بودم


    fui muy afortunado de haberle conocido


    خیلی خوش شانس بودم که با او آشنا شدم


    tú fuiste la culpable


    تو مقصر بودی , تقصیر تو بود


    para mí siempre fuiste mi mejor amigo/a


    همیشه برای من بهترین دوستم بودی


    nunca fue un buen padre para sus hijos


    هیج وقت پدر خوبی برای فرزندانش نبود


    franco fue el dictador de españa


    فرانکو دیکتاتور اسپانیا بود


    todos fuimos buenos amigos


    دوستان خوبی برای هم بودیم


    nos fuimos muy enfadados por la derrota


    به خاطر شکست خیلی ناراحت بودیم


    ? l ¿por qué ellos no fueron aceptados en el grupo


    چرا آنها در گروه پذیرفته نشدند؟


    fueron muy importantes para mí


    برای من خیلی مهم بودند
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376

    حال التزامی


    باشم - sea

    باشی - seas

    باشد - sea

    باشیم - seamos

    باشید - seáis

    باشند - sean

    mi padre quiere que yo sea doctor

    پدرم می خواهد که من دکتر بشم


    no sé si yo sea capaz de hacerlo


    نمی دونم که آیا قادر به انجام این کار باشم یا نه


    espero que seas lo suficientemente listo para entenderlo


    امیدوارم که برای فهمیدنش به اندازه کافی با هوش باشی


    quiero que siempre seas feliz


    دوست دارم که همیشه شاد باشی


    sea lo que sea


    هر چی که می خواد بشه


    quiero comprar un móvil que no sea muy caro


    می خوام یه موبایل بخرم که خیلی گرون نباشه
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376


    گذشته استمراری


    می بودم - era

    می بودی - eras

    می بود - era

    می بودیم - éramos

    می بودید - erais

    می بودند - eran



    (گذشته استمراری ser در ترجمه به فارسی مثل گذشته ساده است; یعنی به جای می بودم باید آن ها را بودم

    ترجمه کنیم ، چون در فارسی کلماتی مثل می بودم استفاده نمی شوند)


    hace dos años yo era fumador/a


    تا دو سال پیش من سیگاری بودم


    yo era su alumno


    من شاگردش بودم


    ese hombre era un peligro para el gobierno


    آن مرد خطری برای دولت بود


    tú eras el único que quería quedarse allí


    تو تنها کسی بودی که می خواست آنجا بماند


    nos conocimos desde que éramos niños


    همدیگرو از وقتی که بچه بودیم می شناسیم


    no éramos tan afortunados como ellos


    ما مثل آنها خوش شانس نبودیم


    eran dos hermanos que vivían en un pueblo junto al mar


    دو برادر (یا یک برادر و خواهر) بودند که در روستایی در کنار دریا زندگی می کردند


    ?por qué eran tan grandes los dinosaurios¿


    چرا دایناسورها انقدر بزرگ بودند؟


    ellos eran lo bastante inteligentes como para saber la verdad


    آنها برای دانستن حقیقت , به اندازه کافی باهوش بودند


    yo pensaba que la felicidad era todo eso que tenía


    من فکر می کردم که خوشبختی چیزی بود که من تمام آن را داشتم

    ________________
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376


    گذشته کامل
    بوده ام - he sido


    بوده ای - has sido

    بوده است - ha sido

    بوده ایم - hemos sido

    بوده اید - habéis sido

    بوده اند - han sido



    siempre he sido responsable en mi trabajo

    همیشه در کارم متعهد بوده ام


    nunca he sido trepa


    هیچ وقت آدم جاه طلبی نبوده ام


    tú has sido elegido para participar en este proyecto


    تو برای شرکت در این پروژه انتخاب شده ای


    ?quién ha sido el mejor jugador del mundial dos mil diez¿


    چه کسی بهترین بازیکن جام جهانی دو هزار و ده بوده؟


    ha sido uno de los mejores partidos del año


    یکی از بهترین بازی های سال بوده


    nosotros hemos sido víctimas de nuestros errores


    ما قربانی اشتباهاتمان شده ایم


    vosotros siempre habéis sido mis mejores amigos


    شما همیشه بهترین دوستانم بوده اید


    los líderes de los 'camisas rojas' de tailandia han sido detenidos


    رهبران قرمز پوشان تایلند دستگیر شده اند
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376

    آینده ساده


    خواهم بود - seré

    خواهی بود - serás

    خواهد بود - será

    خواهیم بود - seremos

    خواهید بود - seréis

    خواهند بود - serán



    seré contento si me escribirás una carta

    خوشحال می شم اگه برام نامه بنویسی


    cuando sepas quién soy, ya seré otro/a

    هر وقت بفهمی که من کی هستم ، اونوقت کس دیگری خواهم بود


    tú serás el/la invitado/a de honor


    تو میهمان افتخاری خواهی بود


    será mejor que nos vayamos


    بهتره که ما بریم


    sólo será para los nuevos miembros


    فقط برای اعضای جدید خواهد بود


    las pantallas oled serán más baratas que las de lcd


    نمایشگر های oled ارزانتر از lcd خواهند شد



    yo creo que estos servicios no serán necesarios en el futuro

    من فکر می کنم که در آینده نیازی به این خدمات نباشد


    vosotros seréis los siguientes


    شما نفرات بعدی خواهید بود
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376

    آینده نزدیک


    خواهم بود - voy a ser

    خواهی بود - vas a ser

    خواهد بود - va a ser

    خواهیم بود - vamos a ser

    خواهید بود - vais a ser

    خواهند بود - van a ser



    pronto va a ser uno de los mejores jugadores de la liga

    به زودی یکی از بهترین بازیکنان لیگ خواهد شد


    los problemas van a ser más grandes


    مشکلات بزرگ تر خواهند شد



    los productos extranjeros van a ser más caros

    محصولات خارجی گران تر خواهند شد


    el proximo año voy a casarme

    سال آینده ازدواج خواهم کرد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    امری
    باش - tú_______________sé


    باشید - usted___________sea

    باشید - vosotros/as______sed

    باشید - ustedes________sean


    امری منفی
    نباش - tú_____________no seas


    نباشید - usted___________no sea

    نباشید - vosotros/as_____no seáis

    نباشید - ustedes________no sean

    no seas tan optimista

    خیلی خوش بین نباش



    por favor sed serios



    لطفا جدی باشید



    no seáis vencidos de la tentación

    مغلوب وسوسه نباشید




    لغات:

    mayor - بزرگتر ، بیشتر___ ___venezolano/a - ونزوئلایی___ __ cámara - دوربین

    medicina - پزشکی___ ___mexicano/a - مکزیکی___ ___jefe - رئیس______

    partido - بازی ، مسابقه__ ____móvil - موبایل__ ___número -شماره ، عدد

    todavía - هنوز____ __jóven - جوان__ _ __mariposa - پروانه____

    gobierno - دولت______afortunado - خوش شانس_____ culpable - مقصر

    empleado - کارمند _-------__nunca - هیچ وقت ، هرگز__-----__ capaz - لایق ، مناسب برای

    dictador - دیکتادور____enfadadarse - عصبانی شدن______derrota - شکست ، باخت

    suficientemente - به اندازه کافی ، به اندازه مناسب__ ____listo/a - حاضر ، آماده ، زرنگ

    entender - فهمیدن ، درک کردن___ ___feliz - شاد ، خوشحال ،خوشبخت_ _ _ trepa - جاه طلب

    caro - گران______comprar - خریدن______fumador/a - سیگاری_ __ peligro - خطر

    alumno - شاگرد ، دانش آموز_ _ ___quedarse - ماندن__ _ _ _ dinosaurio - دایناسور

    junto a...l - کنار..._____ _bastante - به اندازه کافی__ _ ___ proyecto - پروژه

    verdad - حقیقت ، واقعیت__ _ ___inteligente - باهوش__ _ ___ líder - رهبر

    felicidad - خوشحالی ، خوسبختی_ _____responsable - پاسخگو ، متعهد__ _______

    participar - شرکت کردن ، مشارکت کردن___ _ __elegido/a - منتخب ، انتخاب شده

    dos mil diez - دو هزارو ده___ ___víctima - قربانی______error - اشتباه

    invitado/a - دعوت شده ، میهمان____ _pantallas - صفحه ، صفحه نمایشگر_ __ futuro - آینده

    necesario/a - لازم ، ضروری____ __siguiente - بعدی_ _ serio - جدی ___

    producto - محصول________casarse - ازدواج کردن _ _optimista - خوش بین

    tentación - وسوسه______vencido/a - مغلوب ، مغلوب شده ، بازنده
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    صرف چند مصدر در وجه حال التزامی


    صرف چند مصدر در وجه حال ساده و حال التزامی به همراه مثال




    کمک کردن - ayudar

    کمک کنم - ayude_______کمک می کنم - ayudo

    کمک کنی - ayudes_______کمک میکنی - ayudas

    کمک کند - ayude_______کمک می کند - ayuda

    کمک کنیم - ayudemos_______کمک می کنیم - ayudamos

    کمک کنید - ayudéis_______کمک می کنید - ayudáis

    کمک کنند - ayuden_______کمک می کنند - ayudan

    مثال ها:

    nos pidió que ayudemos a reparar su ordenador

    از ما کمک خواست که کامپیوترشو تعمیر کنیم


    necesita que le ayudéis


    نیاز داره که کمکش کنید



    él no quiere que yo le ayude

    او نمی خواهد که من کمکش کنم







    جستجو كردن , گشتن - buscar


    جستجو کنم - busque______جستجو مي كنم - busco

    جستجو کنی - busques______جستجو مي كني - buscas

    جستجو کند - busque______جستجو مي كند - busca

    جستجو کنیم - busquemos______جستجو مي كنيم - buscamos

    جستجو کنید - busquéis______جستجو مي كنيد - buscáis

    جستجو کنند - busquen______جستجو مي كنند - buscan

    مثال ها:

    espero que encuentres lo que busques

    امیدوارم چیزی که دنبالش بگردی رو پیدا کنی


    estos sitios nos ayudan a encontrar lo que busquemos en internet


    این سایت ها به ما کمک می کنند چیزی که تو اینترنت جستجو می کنیم رو پیدا کنیم


    mejor es que te comuniques con nosotros para que busquemos una solución


    بهتره که با ما ارتباط بر قرار کنی تا دنبال یه راه حل بگردیم
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا