وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
تابلوهای مختلف



آگاهی از مضمون تابلوهای مختلف در كشورهای عربی بيش از هر چيز مورد نياز حجاج و زائران عتبات عاليات است. به همين منظور نگارنده در خلال سفرها از تابلوهای متعددی فيلم و عكس تهيه كرده كه برخی از آنها به شرح زير است:[16]


فرعُ مؤسسةِ.... التجاريَّة للأجهزة الکهربائيَّة والإلکترونية: تليفونات، مسجّلات، راديوهات، مکانس، خَلَّاطات، جَوَّالات.

شعبه موسسه تجاری دستگاههای برقی و الکترونيکی..... : انواع تلفن، ضبط صوت، راديو، جارو، مخلوط کن، تلفنهای همراه.

مَحَلاَّتُ السِّلعِ الكَماليَّة (الكَمَاليَّات). فروشگاههای اجناس لوكس و تجملی.

مَحَلاَّتُ بَيْعِ الملابس الجاهزة. فروشگاه‌های لباس‌های آماده (دوخته شده).

بَيْعُ أنواعِ النَّظارات و العَدَسات اللاَّصِقَة.

فروش انواع عينك‏های طبی و لنزهای چشمی (چسبان).

مرکز الأواني العَصْرِيَّة: کُلُّ ما يَحْتاجُهُ المطبخُ العَصْريّ، أَجْهزة کهربائيَّة ، کِرِسْتال، أَطْقُم سُفْرَة، تُحَف و هدايا، زُهور.


مرکز ظروف جديد: هر آنچه آشپزخانه امروزی بدان نياز دارد: دستگاههای برقی


، کريستال، سرويسهای سفره، انواع کادويي و هدايا، انواع گلها.

مؤسسةُ الـ.... لِلْعِقار: بَيْع و شِراء و تأجير العقارات و الأراضي.

مؤسسه معاملات ملکی ....: فروش ، خريد و اجاره املاک و اراضی.

مَحَلُّ الدُّمَي أو أَلْعاب الأطفال... اسباب بازی فروشی.

مَحَلُّ المُجَوْهَرات: جواهر فروشی..


الصّرافة: صرافی.


قِرْطاسِيَّة: فروشگاه لوازم التحرير.

أجهزةٌ كَهْرَبائِيَّة و مَنْزِليَّة و إليکترونيَّة: مُؤَسَّسَةُ العَلاقاتِ الدُّوَلِيَّة لِلتِّجارةِ و التَّسوِيق.

لوازم برقی، لوازم خانگی و لوازم الکترونيکی: مؤسسه روابط بين المللی تجارت و بازار يابی.

صالَةُ التَّجْمِيلِ لِلسَّيِّداتِ؛ صالَةُ (صالُونُ) الحِـلاقَةِ لِلسَّيِّداتِ:[17]

سالن آرايش بانوان.

المَشْغَل لِلْخِياطَةِ: كارگاه خياطی.

العِطَارَة: عطر فروشی.

الجَزارَة: گوشت فروشی، قصابی.

خُردوات، خُرْدَجي (عا): خرده فروشی.

المَخْبَز، ج: مَخابِز: نانوايی.

مَحَلُّ بَيْعِ الحَلَوِياتِ: قنادی.

مكْوَجِيّ، مكواجِي، مَغْسلَة: اتوشويی.

الحِلاقَة: آرايشگاه.

الإقطاعيّ: جزئی فروشی.

بِالْجُمْلَةِ: كلی فروشی.

بَيْعُ الأقمشة: پارچه فروشی.

بَيْعُ الأَحْذِيَة: كفش فروشی.

التَّخْفِيض، الخصم(عر): تخفيف.

التَّنْزيلات: حراجی.

سُوقُ الخُضَارِ: بازار سبزی فروشی.

بَيْعُ أَنْواعِ الطَّناجِر و قُدور الضَّغْطِ: فروش انواع قابلمه‏ و ديگ زودپز .

كُلُّ شي‏ءٍ ريالانِ: هر جنس2 ريال (سعودی).


موسسه تجاری فروش عطر و انواع عطر ، عود ، عنبر، بخور، انواع ادويه، گياهان خشک، کِرِم‌ها، عطرها.

مُؤسَّسة الـ ... للعطارةِ ، تجارة العطارة، و العُطور، : عُود، عنبر، بخور، بهارات، أعشاب، زيوت، عطور.

بَيْعُ أنواعِ العُطُورِ و البخُورات: فروش انواع عطر و بخورها.

لِلْبَيْعِ: فروشی.

لِلشِّراءِ: برای خريد.

الفُنْدُق، (ج: فَنَادِق): هتل.

المَطْعَم، (ج: مَطَاعِم): سالن غذاخوری.


مَحَلاَّتُ الأَوانِي الزُّجاجِيَّة: فروشگاههای ظروف کريستال (بلور).

بطانيات، سَجاد، شَراشِف[18]:


انواع پتو ، سجاده نماز (فرش)، ملحفه (چادر نماز)

الخُرْدَوات و الهَدايا و العُطُور: انواع وسايل خرده، کادو و عطر.

مُسْتَوْصَف: درمانگاه.

مُسْتَشْفَي (مَشْفَي): بيمارستان.

البعْثَة: بعثه، هيات اعزامی.

دائرةُ الصِّحَّة: اداره بهداشت.

المَطار: فرودگاه.

مَوْقِفُ الباصاتِ: ايستگاه اتوبوسها.

سلالِم كهربائيَّة: پله‌های برقی.

الدَّرَج، سُلَّم: پله، پلكان.

المُغَادَرة: ترك كردن، خروج.

الدُّخُول: ورود.

لِلسَّادة فقط ، لِلرِّجال فَقَطّ: فقط مختص آقايان

لِلسَّادة، لِلرِّجال: مردانه.

للسَّيِّدات فقط، لِلنِّساء فَقَطّ: فقط مختص بانوان.

للسَّيِّدات، للعَقِيلاتِ، لِلنِّساء، للنِّسْوان: زنانه.

للأولاد، لِلأَبْناء: پسرانه.

لِلْبَناتِ: دخترانه.

لِلأَطفالِ، صبياني: بچه گانه.

مَمْنُوعُ التَّصْوِيرِ: عكسبرداری ممنوع.

مَمْنوعُ اللَّمْسِ: لمس كردن ممنوع.

خَطَرُ المَوْتِ: خطر مرگ.

مِنْطَقة عَسْكَرِيَّة: منطقه نظامی.

خَطَرُ الكَهْرَباء: خطر برق گرفتگی.

اِحْتَرِسْ (دِيرْ بالَک)(عا): احتياط كن.

الطَّريق الدَّائِريّ: راه كمربندی..

الطريقُ المسدود: راه بن بست.

ممنوعُ الدَّوَرانِ: دور زدن ممنوع.

ممنوعُ الوُقُوفِ: توقف ممنوع.

اِلَي اليمين: به سمت راست.

إِلي اليَسَارِ: به سمت چپ.

إِلي الوراء: به سمت عقب.

إِلي الأَمامِ: به سمت جلو.

شُرْطَةُ المُرورِ: پليس راهنمايی و رانندگی.

القواتُ الخاصة: نيروهای مخصوص.

ممنوعُ الاتِّجاهِ إِلَي الشّمالِ:[19] گردش به چپ ممنوع.

ممنوعُ الاتجاه إِلَي اليَمِين: گردش به راست ممنوع.

شارِعٌ ذُو اتّجاهٍ واحدٍ: خيابان يك طرفه.

قِفْ: ايست... .

اِنْتَبِهْ: مواظب باش.

سَوِّقُوا عَلَي مَهْلِكُمْ: آرام برانيد...

طريقٌ زَلِقٌ: جاده لغزنده.

السُّرْعَةُ القُصْوَي95 كيلومتراً: حداكثر سرعت95 كيلومتر.

مُنْحَدِرٌ خَطِرٌ: شيبِ خطرناك.

استعمالُ آلةِ التَّنْبِيهِ ممنوعٌ: بوق زدن ممنوع.

البابُ الخلفيّ: درِ پشتی، درِ عقب.

البابُ الأماميّ: درِ جلويی، درِ مقابل.

شُبَّاكُ الاسْتِعلاماتِ: باجه اطلاعات.

شُبَّاكُ التَّذاكِرِ: باجه بليط فروشی.

ممنوعُ الدُّخولِ: داخل شدن ممنوع.

ممنوعُ المُرُورِ: عبور ممنوع.

اِضْغِطْ، اِدْفَعْ: فشار بده.

اِسْحَبْ: بِكِش.

تَحْذِير: هشدار.

دورة المياه لِلرِّجال: دستشويی آقايان.

دورة المياه للنِّساء: دستشويی خانمها.

الماء الساخن: آب گرم.

الماء الحارّ: آب داغ.

الماء البارد: آب سرد.

الماء الفاتر: آب ولرم.

الماء غير قابل لِلشُّربِ: آب غير قابل آشاميدن.

الجِسْرُ المُتَحَرِّك: پل متحرك.

الجِسْرُ العائِمُ: پل شناور
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    در فرودگاه و هواپیما



    دفتر فروش‌ بليط‌ هواپيما(ها) كجاست‌؟ أين‌َ مَكْتَب‌ُ قَطْع‌ِ تذَاكِرِ الطَّائِرات‌ِ؟

    آيا در اين‌ هفته‌ پروازي‌ به‌ ... داريد؟ هَل‌ْ عِنْدَكُم‌ْ رِحْلَة‌ٌ إِلَی ... في‌ هذا الاسبوع‌ِ؟

    ـ بله‌، يك‌ پرواز در ساعت‌ شش‌ و ربع‌ امروز و ديگري‌ ساعت‌ دو و چهل‌ و پنج‌ دقيقة‌ بعداز ظهرِ پس‌ فردا داريم‌.

    نَعَم‌ْ، اليوم‌ عِنْدَنا رِحْلَة‌ٌ في‌ السَّاعة‌ِ السَّادِسَة‌ِ و الرُّبع‌ِ و أُخْرَی بَعْدَ غَدٍ في‌ السَّاعَة‌ِ الثَّانِيَة‌ِ والدَّقيقَة‌ الخامِسَة‌ و الأربعين‌َ بعدَ الظُّهْرِ.

    پرواز بعدي‌ به‌ ... چه‌ وقت‌ است‌؟ ما مَوْعِدُ الرِّحْلَة‌ِ القادِمَة‌ِ الَی ...؟

    ـ در هفته‌ آينده‌ همان‌ ساعتها. في‌ الاسبوع‌ِ المُقْبِل‌ في‌ نفس‌ِ السَّاعات‌ِ.

    كرايه‌ رفت‌ و برگشت‌ هواپيما به‌ ... چند است‌؟

    كَم‌ْ أُجْرَة‌ُ الطَّائِرَة‌ِ إياباً و ذهاباً إلي‌ ...؟

    بليط‌ يكسره‌ (رفت‌) مي‌خواهيد يا دوسره‌ (رفت‌ و برگشت‌)؟

    تُرِيدُ تَذْكِرَة‌َ ذَهاب‌ٍ أو ذهاب‌ و إياب‌؟

    مدت‌ پرواز چند ساعت‌ است‌؟ كَم‌ْ مُدَّة‌ُ الرِّحْلَة‌ِ؟

    آيا پرواز، مستقيم‌ (يكسره‌) است‌؟ هَل‌ الرحلة‌ُ مُباشرة‌؟

    فرودگاه‌ كجا واقع‌ است‌؟ أين‌َ يَقَع‌ُ المَطَارُ؟

    فرودگاه‌ در خارج‌ از شهر قرار دارد. يَقَع‌ُ المَطارُ في‌ خارج‌ِ المَدِينَة‌ِ.

    هواپيمايي‌ كه‌ از ... مي‌آيد چه‌ وقت‌ به‌ اينجا مي‌رسد؟

    مَتَی‌ تَصِل‌ُ الطَّائِرة‌ُ القادِمَة‌ُ مِن‌ ... إلَی‌ هنا.

    بلندگوها اعلام‌ مي‌كنند: هواپيمايي‌ كه‌ از ... مي‌آيد، بعد از چند دقيقه‌ به‌ زمين‌ مي‌نشيند.

    تُعْلِن‌ُ مُكبِّرات‌ُ الصَّوْت‌ِ أَن‌َّ الطَّائِرة‌َ القادِمَة‌َ مِن‌َ ... سَتَهْبط‌ُ بَعْدَ دَقائِق‌َ.


    بايد در سالن‌ انتظار بنشينيم‌. عَلَيْنا بِالجُلوس‌ِ في‌ صالة‌ِ (قاعةِ) الانتظارِ.

    اكنون‌ بايد براي‌ سوار شدن‌ به‌ هواپيما، سالن‌ انتظار را ترك‌ كنيم‌.

    و الآن‌َ عَلَيْنا بِمُغادَرَة‌ِ صَالَة‌ِ الانتظارِ لِرُكُوب‌ِ الطَّائِرَة‌ِ.

    خانم‌ مهماندار از مسافران‌ درخواست‌ مي‌كند كمربندها را ببندند. و از تلفن همراه داخل هواپيما استفاده نکنند.

    تَطْلُب‌ُ المُضِيفَة‌ُ مِن‌َ المُسافِرين‌َ شدَّ الأَحْزِمَةِ و عَدَمَ استخدام الهاتف الجوَّال في الطائرة.

    قوانين هواپيمايی کشوری (غير نظامی) استفاده از تلفنهای همراه و ديگر دستگاههای الکترونيکی را در خلال پرواز ممنوع می‌کند زيرا در دستگاههای ارتباطی و ساير دستگاههای الکترونيکی که در هواپيما کار می‌کنند ، موجب پارازيت می‌شود.

    تحظرُ قوانينُ الطَّيَران المدني استخدامَ الهواتف المحمولة وغيرها من الآلات الإلكترونيَّة أثناءَ الطيران لأنَّها تُشَوِّشُ عَلَي أجهزة الاتصال والأجهزة الإلكترونية الأخري التي تعمل داخل الطائرة.

    هواپيما برای يک پرواز خارجی آماده می‌شود.

    تَسْتَعِدُّ الطائرةُ للقيام برحلةٍ خارجيةٍ.

    آيا پرواز هواپيما تأخير دارد؟ هَل‌ هناك‌َ تأخيرٌ في‌ إقْلاع‌ِ الطَّائِرَة‌ِ؟

    به‌ نظرم‌ پرواز هواپيما سه‌ ساعت‌ تأخير دارد.

    أعتقد أنها تتأخر عَن‌ِ الاِقْلاع‌ِ حوالي‌ ثلاث‌ ساعات‌ٍ.

    چرا هواپيما سه‌ ساعت‌ تأخير دارد؟ لماذا تَتَأَخَّرُ عَن‌ِ الإِقْلاع‌ِ ثلاث‌ سَاعَات‌ٍ؟

    زيرا اين‌ هواپيما متعلق‌ به‌ شركت‌ هواپيمايي‌ (الخليج‌) است‌ و تاكنون‌ به‌ زمين‌ ننشسته‌ است‌.

    لاَن‌َّ هذِه‌ِ الطَائِرَة‌ُ تَابِعَة‌ٌ لِشَرِكَة‌ِ طَيَرَان‌ِ الخَلِيج‌ِ و لَم‌ْ تَهْبط‌ْ بَعْدُ.

    هواپيما چه‌ وقت‌ فرود مي‌آيد؟ مَتی‌ تَهْبط‌ُ الطَّائرة‌ُ؟

    هواپيما دو ساعت‌ ديگر فرود مي‌آيد. تَهْبط‌ُ الطَّائرة‌ُ بعدَ ساعَتَيْن‌ِ.

    اكنون‌ بايد در سالن‌ فرودگاه‌ منتظر باشيم‌. عَلَيْنا أَن‌ْ نَنْتَظِرَ في‌ صالَة‌ِ المَطارِ.

    سالن‌ ورود و خروج‌ فرودگاه‌ كجاست‌؟ آنجا است‌.

    أين‌َ صالَة‌ُ الدُّخول‌ِ و المُغادَرَة‌ِ لِلْمَطارِ؟ هناك‌َ.

    آيا مي‌توانم‌ صندلي ام‌ را در هواپيما تغيير دهم‌؟

    هَل‌ يُمْكِنُني‌ أَن‌ْ أُغَيِّرَ مَقْعَدِي‌ في‌ الطَّائرة‌ِ؟

    چرا مي‌خواهي‌ صندليت‌ را در هواپيما تغيير دهي‌؟

    لماذا تريد تغَييرَ مَقْعَدِك‌ في‌ الطَّائرة‌ِ؟

    زيرا با صندلي‌ خانم‌ و دخترم‌ فاصله‌ دارد.

    لاَنَّه‌ُ بعيدٌ عَن‌ْ مَقْعَدِ زوجتي‌ و ابنتي‌.

    متأسفانه‌ افراد كادر پرواز هواپيما به‌ شما اجازه‌ نمي‌دهند در خلال‌ پرواز، صندليت ‌را تغيير دهي‌ تا در كنار همسر و دخترت‌ بنشيني‌.

    مَع‌َ الاسف‌ أَفْرَاد طَاقِم‌ِ الطَّائِرَة‌ِ لايسمَحون‌َ لك‌ بِتَغْييرِ المَقْعَدِ لِكَي‌ تَجْلِس‌َ بِجِوَارِ زَوْجَتِك‌ وَابْنَتِك‌ أَثْنَاءَ الرِّحْلَة‌ِ.

    و علي‌رغم‌ موافقت‌ صاحب‌ صندلي‌ با جابجايي‌ باز هم‌ تغيير صندلي‌ را نمي‌پذيرند.

    و يرفضون‌َ ذلك‌ بِالرَّغْم‌ِ مِن‌ْ مُوَافَقَة‌ِ صَاحِب‌ِ المَقْعَدِ عَلَی‌ تَبَادُل‌ِ المَقَاعِدِ.

    الحمد لله‌ هواپيما روي‌ باند فرودگاه‌ نشست‌.

    وَالحَمْدُ لِلَّه‌ِ هَبَطَت‌ِ الطائرة‌ُ عَلَی‌ مدرج‌ِ (شَرِيط‌ِ) المَطَارِ.

    بلندگوها اعلام‌ مي‌كنند: امروز اولين‌ پرواز‌ مستقيم‌ هواپيما به‌ مدينة‌ منوره‌ انجام خواهد شد.

    تُعْلِن‌ُ مكبِّرات‌ُ الصَّوْت‌ِ بأن‌َّ اليوم‌َ سَيقْلع‌ُ أَوَّل‌ُ طائِرَة‌ٍ الی‌ المَدِينَة‌ِ المُنَوَّرة‌ِ مُباشَرة‌ً.

    آخرين‌ پروازهاي‌ حج‌، هفته‌ آينده‌ انجام خواهد شد.

    سوف‌ يَتِمّ‌ُ في‌ الأسبوع‌ المقبل‌ آخِرُ رَحَلات‌ِ الحَج‌ِّ.

    هواپيماي‌ ما چه‌ وقت‌ پرواز مي‌کند؟ متی‌ تُقْلِع‌ُ (تُحلِّق‌ُ) طائِرَتُنا؟

    هواپيما ساعت‌ هشت‌ شب‌ از زمين‌ بلند مي‌شود.

    تُقْلِع‌ُ (تُحلِّق‌ُ) الطَّائِرَة‌ُ في‌ الساعة‌ الثامنة‌ مساءاً.

    چند ساعت‌ بعد هواپيما به‌ عربستان‌ سعودي‌ مي‌رسد؟ سه‌ ساعت‌ بعد.

    بعدَ كَم‌ْ ساعَة‌ تَصِل‌ُ الطَّائرة‌ُ إلی‌ المَمْلَكَة‌ِ العَرَبِيَّة‌ِ السُّعُودية‌ِ؟ بعدَ ثلاث‌ِ ساعات‌ٍ.

    ساعت‌ِ فرود هواپيما 2 نيمه‌ شب‌ به‌ وقت‌ ايران‌ و و يك‌ و سي‌ دقيقه‌ به‌ وقت ‌عربستان‌ است‌.

    ساعَة‌ُ هُبُوط‌ِ (نُزُول‌) الطَّائِرَة‌ِ هي‌ الثَّانية‌ بعدَ مُنْتَصَفِ‌ اللَّيل‌ بِتوقيت‌ِ إيران‌ و الواحدة‌ والنصف‌ بتوقيت‌ السُّعُودِيَّة‌.

    دقيقاً مدت‌ پرواز چند ساعت‌ است‌؟

    كَم‌ْ تَسْتَغْرِق‌ُ مُدَّة‌ُ الطَّيَران‌ِ بالضَّبْط (عَلَی‌ وَجْه‌ِ الدِّقَّةِ)؟

    مدت‌ پرواز بين‌ سه‌ تا چهار ساعت‌ در نوسان‌ است‌.

    تتَراوح‌ُ مُدَّة‌ الطَّيَران‌ بين‌ ثلاث‌ٍ أو أربع‌ ساعات‌ٍ.

    شماره‌ پرواز شما چند است‌؟ كَم‌ْ رقم‌ُ رِحْلَتِك‌َ؟

    شماره‌ پرواز من‌ سيصد و نود است‌. رقم‌ُ رِحْلَتي‌ هو ثلاثمائة‌ وتسعون‌.

    اين‌ هواپيما از نوع‌ بوئينگ‌ است‌. هذِه‌ِ الطَّائِرَة‌ُ مِن‌ْ طِراز «بُوينْغ‌».

    بعد از لحظاتي‌ هواپيما در آسمان‌ به‌ پرواز در مي‌آيد.

    بعدَ لحظات‌ٍ ستُحَلِّق‌ُ الطائِرَة‌ُ في‌ السَّماءِ.

    اين‌ اولين‌ سفر شما با هواپيما است‌؟ هذه‌ أوّل‌ُ رحلتِك‌َ بالطَّائِرة‌ِ؟

    بله‌ اولين‌ سفر من‌ با هواپيما است‌. نعم‌ هذه‌ أوّل‌ُ رحلتي‌ بالطَّائِرة‌ِ.

    راه‌ را به‌ من‌ نشان‌ بدهيد. أَرِني‌ الطَّريق‌َ.

    اينجا سوار اتوبوس‌ مي‌شويم‌ تا به‌ هواپيما برسيم‌.

    هنا نَرْكَب‌ُ الباص‌َ (الحافلة‌) لِنَصِل‌َ اِلَی الطَّائرة‌.

    هواپيما كجاست‌؟ نزديك‌ ماست‌. أَيْن‌َ الطائرة‌ُ؟ اِنَّها قريبة‌ٌ منا.

    با بقية‌ مسافران‌ سوار هواپيما نمي‌شوي‌؟ هَلاَّتَرْكَب‌ُ الطَّائرة‌َ مَع‌َ بَقِيَّة‌ِ المُسافرين‌َ؟

    درها بسته‌ شد. احساس‌ مي‌كنم‌ هواپيما بلند مي‌شود.

    أُقْفِلَت‌ِ الاَبْواب‌ُ. أَشْعُر بها تَصْعَدُ (تُقْلِع‌ُ).

    زمين‌ زير پاي‌ ما دور، و اشياء، كوچك‌ و ناچيز به‌ نظر مي‌رسد.

    الأرض‌ُ تَبْدو مِن‌ْ تَحْتِنا بعيدة‌ً، و الأشياءُ تَلُوح‌ُ لنَا صغيرة‌ً ضئيلة‌ً.

    كوهها و دشتها در مقابل‌ چشمانم‌ نمايان‌ مي‌شوند، گويي‌ همانند نقشه‌ بزرگي‌ است‌.

    الجبال‌ُ و السُّهول‌ُ تَبْدُو أمام‌ عيني‌ كَأَنَّها خريطة‌ٌ كبيرةٌ.

    هواپيما به‌ سمت‌ چپ‌ و راست‌ متمايل‌ مي‌شود. چه‌ اتفاقي‌ افتاده‌ است‌؟

    تَميل‌ُ الطائرة‌ إلی‌ اليمين‌ِ و اليسارِ. ماذا حَدَث‌َ؟

    چيزي‌ نيست‌، نگران‌ نباش‌ تلاش‌ مي‌كنند آن‌ را درست‌ كنند. اين‌ يك‌ هواپيماي ‌ايمن‌ است‌.

    لاشي‌ءَ؛ لا تَقْلق‌ْ سيحاولون‌َ إِصْلاحَها، إِنَّها طائرة‌ٌ مأمونَة‌ٌ.

    مهماندار هواپيما كجاست‌؟ أَيْن‌َ مُضِيف‌ُ (مُضِيفة‌ُ) الطَّائِرَة‌ِ؟

    چرا؟ لماذا؟

    چه‌ مي‌خواهيد؟ ماذا تُرِيدُ؟

    يك‌ ليوان‌ آب‌ سرد مي‌خواهم‌. أُرِيدُ كُوباً مِن‌َ الماءِ البارِدِ.

    يك‌ فنجان‌ چاي‌ يا قهوه‌ مي‌خواهم‌. أُرِيدُ فِنْجاناً مِن‌َ الشَّاي‌ِ أَوِ القَهْوة‌ِ.

    اينجا تردد هوايي‌ خيلي‌ زياد است‌. التَّنَقُّل‌ُ الجَوِّي‌ُّ هُنا كَثِيرٌ جِدّاً.

    چه‌ موقع‌ به‌ جدّه‌ مي‌رسيم‌؟ مَتی نَصِل‌ُ إِلَی‌ جدّة‌َ؟

    سه‌ ساعت‌ بعد به‌ جده‌ مي‌رسيم‌. بعدَ ثلاث‌ ساعات‌ٍ نَصِل‌ُ اِلَی‌ جدّة‌.

    به‌ نظر مي‌رسد به‌ فرودگاه‌ بين‌ المللي‌ جده‌ رسيده‌ايم‌.

    يَبْدُو أَنَّنا قَدْ وَصَلْنا الی‌ مَطارِ جدّة‌ الدّولي‌ّ.

    سخن‌ شما درست‌ است‌، زيرا مهماندار، رسيدن‌ هواپيما را به‌ فرودگاه‌ اعلام‌ مي‌كند.

    كلامُك‌َ حق‌ٌّ لأن‌َّ المُضيف‌َ يُعْلِن‌ُ وُصُول‌َ الطَّائرة‌ِ إلی‌ أَرْض‌ِ المَطارِ.

    او مي‌گويد: خانمها، آقايان‌! ما به‌ فرودگاه‌ جدّه‌ رسيديم‌. براي‌ شما اقامتي‌ خوب‌ آرزوداريم‌. هوا دل‌انگيز و آفتابي‌ است‌.

    إِنَّه‌ُ يقول‌: سَيِّداتِي‌ و سادَتِي‌ لَقَدْ وَصَلْنَا إلَی مَطَارِ جَدَّة‌. نَتَمَنَّی لَكُم‌ْ إِقامَة‌ً طيِّبَة‌ً فيها. الطَّقْس ‌ُرائِع‌ٌ و مُشْمِس‌ٌ.

    پرواز، بسيار لـ*ـذت بخش بود. كانَت‌ِ الرِّحْلَة‌ُ مُمْتِعَة‌ً لِلْغَايَة‌ِ.

    چرا هواپيما با تأخير فرود مي‌آيد؟ لِماذا تهبط‌ُ الطَّائِرة‌ُ مُتأَخِّرة‌ً؟

    زيرا هوا ابري‌ است‌. لاَن‌َّ الجوَّ غائِم‌ٌ.

    اكنون‌ خلبان‌ منتظر اجازه‌ فرود است‌. والآن‌ يَنْتظِرُ الطَّيَّارُ إذن‌َ الهُبُوط‌ِ.

    مهماندار هواپيما اعلام‌ مي‌كند: تا لحظاتي‌ ديگر در فرودگاه‌ بين‌المللي‌ عربستان‌ برزمين‌ مي‌نشينيم‌.

    تُعْلِن‌ُ مُضيفة‌ُ الطَّائرة‌ِ: بعد لحظات‌ٍ نَنْزِل‌ُ في‌ المَطارِ الدُّوَلي‌ّ لِلْمَمْلَكَة‌ِ العَرَبِيَّة‌ِ السُّعُوديَّة‌ِ.

    كيف‌ دستي‌ات‌ را آماده‌ كن‌: أَحْضِرْ حقيبتَك‌َ اليدوية‌َ.

    از پلكان‌ هواپيما پايين‌ بياييد. اِنْزِل‌ْ مِن‌ْ سُلَّم‌ِ الطَّائِرة‌ِ.

    اثاثية‌ مسافران‌ كجاست‌؟ أَيْن‌َ أَمْتِعَة‌ُ (أَغْراض‌ُ)(عا) المُسافِرين‌َ؟

    اثاثية‌ مسافران‌ چند لحظه‌ بعد مي‌رسد. تَصِل‌ُ أَمْتِعَة‌ُ المُسافِرين‌َ بعدَ لَحَظات‌ٍ.

    در فرودگاه، نمايندگی گمرکات حضور دارد که امور بارهای وارد شده، صادرشده و ترخيص گمرکی کالاها را بر عهده دارد. و مجهز به انبارها و سالن بارگيری است.

    يُوجَدُ في المَطارِ أَمانَةُ الجَمارِك تَتَوَلَّي أُمُورَ الشَّحْنِ الواردِ والصَّادرِ والتَّخْلِيص الجُمْرُكِيّ لِلْبضائِعِ وهي مُزَوَّدَةٌ بِالمُسْتَوْدعات و‌صَالَةِ الشَّحْنِ.

    فرودگاه، همه خدمات لازم را (مانند: خدمات بانکی، بهداشتی، بازار آزاد، خدمات تلفنی، پستی، وگردشگری) به مسافران و شرکت‌های هواپيمايي ارائه می‌دهد.

    يُقدِّم المَطارُ كافةَ الخدماتِ اللاَّزِمةِ للمسافرينَ و شَرِكاتِ الطَّيَرانِ (كالخَدماتِ المَصْرَفيَّة والصِّحِّية و السُّوق الحُرَّة والخدمات الهاتِفِيَّة والبَرِيديَّة والسِّياحيَّة.

    سيستم آگهی‌های متحرک، اطلاعاتی از هواپيماهای خارج ، و وارده شده و درهای ورود و خروج را از طريق تابلوها و مانيتورهای الکترونيکی، برای مسافران و بدرقه کنندگان نمايش می‌دهد.

    نظامُ الإِعلاناتِ المُتَحَرِّكةِ يعْرِضُ للمسافرينَ و للمُوَدِّعينَ معلوماتٍ عَنِ الطائراتِ المُغادَرةِ و القادِمَةِ وبَوَّاباتِ المُغَادَرَةِ والقُدُومِ عَنْ طريقِ لَوْحات وشَاشاتٍ إلكترونيةٍ.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    گفتگو در باره حج و عمره



    كي‌ براي‌ اداي‌ مناسك‌ عمره‌ به‌ عربستان‌ سفر مي‌كني‌؟

    متی‌ تُسافِرُ الی‌ السُّعُودِيَّة‌ لأداء مناسك‌ العمرة‌؟

    انشاء الله‌ در ماه‌ رجب‌. اِن‌ْ شاءَ اللَّه‌ُ في‌ شَهْرِ رَجَب‌.

    با هواپيما سفر مي‌كني‌ يا با كشتي‌؟ تُسافِرُ بالطائرة‌ أو بالسَّفينة‌؟

    با هواپيما سفر مي‌كنم‌. أُسافِرُ بالطائرة‌.

    در فرودگاه‌ مهرآباد سوار هواپيما مي‌شوم‌. أَرْكَب‌ُ الطَّائرة‌ِ في‌ مطارِ «مهرآباد».

    پس‌ از چند ساعت‌ هواپيما در فرودگاه‌ بين‌ المللي‌ جده‌ فرود مي‌آيد و ما وارد سالن ‌فرودگاه‌ مي‌شويم‌.

    بَعْدَ ساعات‌ٍ تَهْبِط‌ُ الطائِرة‌ُ في‌ مطارِ جدَّة‌ الدّولي‌ّ فَنَدْخُل‌ُ صالة‌َ المطارِ.

    چرا سالن‌ فرودگاه‌ و مخصوصاً دستشويي‌ها تا اين‌ اندازه‌ كثيف‌ است‌؟

    لماذا صالَة‌ُ المَطارِ و ل*ـاسِيَّما دَوْرات‌ المياه‌ِ وَسِخَة‌ٌ لهذا الحَدّ؟

    شايد به‌ دليل‌ ازدحام‌ مسافران‌ باشد. رُبَّما سَبَبُه‌ُ ازْدِحام‌ُ المُسَافرين‌َ.

    اكنون‌ چكار می‌كنيم‌؟ و الا´ن‌َ ماذا نَفْعَل‌ُ؟

    حدود دو ساعت‌ مي‌نشينيم‌ سپس‌ دستور ورود به‌ سالن‌ بعدي‌ را به‌ ما مي‌دهند.

    نَجْلِس‌ُ هنا ساعَتَيْن‌ِ تقريباً فَسَيَأْمُرونَنا بِدخُول‌ِ الصَّالَة‌ِ الثَّانِية‌ِ.

    كارمند فرودگاه‌ به‌ ما نگاه‌ مي‌كند و گذرنامه‌ها را مهر مي‌زند.

    يَنْظُرُ اِلَيْنا مُوَظَّف‌ُ المَطارِ و يَخْتِم‌ُ الجَوازات‌ِ.

    چرا اين‌ كارمند با رويي‌ گرفته‌ با ما روبرو مي‌شود؟

    لماذا يُواجِهُنا هذا المُوَظَّف‌ُ مُقَطَّب‌َ الوجْه‌ِ؟

    نمي‌دانم‌ شايد خسته‌ است‌. لا أدري‌ رُبَّما هُو تَعْبَان‌.

    اكنون‌ ما وارد عربستان‌ شده‌ايم‌.

    لَقَدْ دَخَلْنَا الآن‌َ المملكة‌َ العربيَّة‌َ السُّعُودِيَّة‌َ.

    يك‌ ساعت‌ بعد سوار اتوبوسها مي‌شويم‌ و به‌ سمت‌ مدينه‌ منوره‌ حركت‌ مي‌كنيم‌.

    بَعْدَ ساعَة‌ٍ نَرْكَب‌ُ الحافِلات‌ِ مُتَّجِهين‌َ نَحْوَ المدينة‌ِ المُنَوَّرة‌ِ.

    از بدشانسي‌ ما راننده‌ اتوبوس‌ هم‌ عصبي‌ است‌ و با كسي‌ حرف‌ نمي‌زند.

    مِن‌ْ سُوءِ حَظِّنَا سائق‌ُ الحافِلَة‌ِ عَصَبِي‌ٌّ (مُعَصَّبٌ) أَيْضاً وَ لايَتَكَلَّم‌ُ مَع‌َ أَحَدٍ.

    مدير كاروان‌ از زائران‌ مي‌پرسد چه‌ كسي‌ مي‌تواند با راننده‌ عربي‌ حرف‌ بزند.

    يَسْأَل‌ُ حَملدارُ القافِلَة‌ِ عَن‌ْ الزُّوّارِ قائلاً مَن‌ْ يَسْتَطيع‌ُ لِيَتَكَلَّم‌َ مَع‌َ السائق‌ِ باللُّغَة‌ِ العربيَّة‌ِ.

    من‌ مي‌توانم‌ با او عربي‌ صحبت‌ كنم‌. أنا أقدر أَنْ أحاورَه‌ُ باللغة‌ِ العربية‌ِ.

    لطفا به‌ راننده‌ بگوييد كولر اتومبيل‌ را خاموش‌ كند. زيرا هوا بسيار سرد است‌.

    مِن‌ْ فَضْلِك‌َ قُل‌ْ للسَّائِق‌ِ لِيُسَكِّرَ مُكَيَّف‌َ السَّيَّارة‌ِ. لان‌َّ الجوَّ باردٌ جِدّاً.

    لطفا به‌ راننده‌ بگوييد كولر اتومبيل‌ را روشن‌ كند. زيرا هوا بسيار گرم‌ است‌.

    مِن‌ْ فَضْلِك‌َ قُل‌ْ لِلسَّائِق‌ِ لِيُشغِّل‌َ مُكَيَّف‌َ السَّيَّارة‌ِ. لاَن‌َّ الجوَّ حارٌّ جِدّاً.

    لطفا به‌ راننده‌ بگوييد آدرس‌ ما در مدينه‌ منوره‌ خيابان‌... هتل‌... است‌.

    مِن‌ْ فَضْلِك‌َ قُل‌ْ لِلسَّائق‌: عنوانُنا في‌ المدينة‌ المنورة‌ هو: شارع‌ ... فندق‌...

    از پنجره‌ نگاه‌ كن‌! ما از جده‌ تا مدينه‌ منوره‌ جز زمينهاي‌ باير و دشتهاي‌ بي‌آب‌ و علف‌ چيزي‌ نمي‌بينيم‌.

    اُنْظُرْ (شُوف‌ْ)(عا) مِن‌َ النَّافِذَة‌ِ اِنَّه‌ُ لَسْنا نَجِدُ بين‌َ جدَّة‌ و المدينة‌ المنورة‌ اِلاَّ الاراضي‌ القاحِلَة ‌و الصحاري‌ اليابسة‌.

    مدير كاروان‌ مي‌گويد: اين‌ شيريني‌ها و پپسي‌ را به‌ راننده‌ بده‌.

    يَقول‌ حملدارُ القافلة‌ِ: أَعْط‌ِ هذِه‌ِ الحلويات‌ِ و البِيبسِي‌ الی‌ السَّائِق‌ِ.

    برادر راننده‌! مدير كاروان‌ اينها را براي‌ شما فرستاده‌.

    أخي‌ السائق‌! أَعطاكم‌ حملدارُ القافِلَة‌ هذِه‌ِ الحلويَّات‌ِ و البيبسي‌.

    از او بسيار سپاسگزارم‌. أَشْكُرُه‌ُ كثيراً.

    آنجا مدينه‌ منوره‌ است‌. هناك‌َ المدينة‌ُ المنورة‌ُ.

    انشاء الله‌ تا چند لحظه‌ بعد وارد مدينة‌ منوره‌ مي‌شويم‌.

    اِن‌ْ شاءَ اللَّه‌ُ بعدَ لحظات‌ٍ سَنَدْخُل‌ُ المدينة‌َ المنورة‌َ.

    اينجا جايي‌ است‌ كه‌ پيامبر گرامي‌ در آن‌ قدم‌ زده، و انبياي‌ الهي‌ و ائمة‌ معصومين‌ ـ كه‌ هزاران‌ درود و ثنا بر آنان‌ باد ـ در آن‌ نفس‌ كشيده اند.

    هنا مكان‌ٌ مَشَی عَلَی‌ أَرْضِه‌ِ النَّبي‌ُّ الكريم‌ُ و تَنَفَّس‌َ فيه‌ أنبياءُ الله‌ِ و الائمة‌ُ المعصومون‌عليهم‌ آلاف‌ التحية‌ و الثناء.

    بنابراين دوست‌ داريم‌ هر ذره‌ از خاك‌ اين‌ شهر را ببوسيم‌.

    بناءً عَلَی هذا نَوَدُّ أَن‌ْ نُقَبِّل‌َ كُل‌َّ ذَرَّة‌ٍ مِن‌ْ ذَرَّات‌ِ تُرابه‌.




    --------------------------------------------------------------------------------

    [1]- مصريان هنگام احوال پرسی واژه «إِزَّيَّك: يعني: أيُّ زَيٍّ زَيُّكَ: لباست چطور است؟» و عراقيها «إِشْلُونَكَ: يعني: أيُّ شَي‏ءٍ لَوْنُكَ: رنگت چطور است؟» را به كار می برند. اين جملات به طور كنايی به معنای «حالت چطور است» استعمال می ‏شوند.

    [2] - امروزه در تداول مردم عربستان «يُعْطيكَ العافيةَ» بدون لفظ «الله» ذكر می ‏شود.

    [3]- عرب زبانان در ابتدا و انتهای احوالپرسی «السلام عليكم» را به كار می‏برند. در هردو مورد جواب سلام واجب است.

    [4] - فعل (راح يروح ) در فصيح و عاميانه بيشترين کاربرد را دارد.

    [5] - (رائح) در زبان عاميانه (رايح) تلفظ می شود.

    [6]- استعمال حروفِ جواب «نَعَمْ، بَلَي، أَجَلْ، أَيْوَه، إِيه (عا) » شرايطی دارد كه به برخی از آنها اشاره می‏شود:

    الف) «نَعَمْ» بعد از خبر و استفهام قرار می ‏گيرد. مانند: آيا خواهرت را دوست داری ؟ بله. أَتُحِبُّ أُخْتَكَ ؟ نَعَمْ.

    ب) «بَلَی» فقط در جواب سؤال منفی به كار می ‏رود. مانند: آيا روزی كه به ديدنم آمدی به ياد نمی‏آوری؟ چرا. (يعنی به ياد می آورم): أَما تَذْكُر يوماً زُرْتَنِي؟ بَلَي.

    توجه: «بَلَی» در جوابِ جمله مثبت آورده نمی ‏شود.

    [7]- معادلهای تقريبی ديگری نيز در عربی وجود دارد كه در فارسی متداول نيست از جمله:

    (صباح الفُل: صبح شما چون گل نيلوفر باد) ؛ (صباح القرنْفُل: صبح شما چون گل قَرَنْفُل باد)

    (صباح القِشْطة: صبح شما بسان سرشير باد) ؛ (صباح الوَرْد: صبح شما بسان گُل سرخ باد)

    (صباح بِنْتِ القُنْصُل: صبح شما سرخ فام باد) (بِنتُ القُنْصُل گلی سرخ رنگ و زيباست كه در مصر شهرت فراوان دارد).

    [8] - شب بخير .

    [9]- هزار بار به سلامت.

    [10] - هزار خير نثارتان.

    [11] - ترجمه تحت اللفظی: (هر سال برای تو همراه با هزار خير باد).

    [12] - لازم به ذکر است که امروزه در اغلب کشورهای عربی نام خانوادگی نيز متداول شده است، به عنوان مثال(علی نور الدين) ، (نور الدين) نام خانوادگی است نه نام پدر.

    [13] - لقب آن است كه بنابر موقعيت اجتماعی به اشخاص داده می ‏شود. مانند: حجة الإسلام، دكتر، مهندس و... در عربي علاوه بر لقب از كنيه نيز استفاده می‏شود:

    كنيه در لغت، به معنای پنهان كردن و در اصطلاح، حذف نام اصلی شخص و افزودن «أَب يا أمّ» به اسم فرزند و يا امثال آن، مانند: أبو طالب، أم البَنِين، أمّ المؤمنين. گاهی «أَب و أُمّ» به غير فرزند اضافه می ‏شود. مانند: أبو نِضال، أبو جِهاد.

    توجه: ترجمه برخی از القاب و الفاظ بسيار با اهميت است. زيرا ترجمه لفظ به لفظ واژه غالباً قابل تطبيق بر زبان مقصد نيست. به همين منظور توصيه مي‏شود اين الفاظ به خوبی فراگرفته شود. همان طور كه در فارسی نمی‏ توان به جای «جناب سروان»، «جناب سرباز» قرار داد، به همان نسبت ترجمه نامناسبِ اين قبيل واژگان در عربی ناپسند خواهد بود. به همين منظور فهرستی از الفاظ و القاب احترام‏آميز به منظور آشنايی بيشتر تقديم می گردد (حضرت آيت الله: سَماحَة آيةِ اللّه) ؛ (جناب استاد: حَضْرَة الأستاذ)؛ (حضرت شيخ: فَضِيلَة الشَّيْخِ، حَضْرَة الشَّيْخ، سَماحَة الشَّيْخِ) ؛ (رياست محترم جمهور: فَخَامَة الرَّئيس)؛ (وزير محترم: مَعَالِي الوَزِيرِ)؛ (سفير محترم: سَعَادَة السَّفير)؛ (رياست محترم اداره: سَعادَة رئيس دائرة)؛ (مدير كل محترم: سَعادَة مدير عامّ)؛ (سركار خانمِ... همسرِ سفير: كَرِيمَةُ السَّفِير السَّيدة ...)؛ (اعلی‏حضرت پادشاه: صاحِب الجَلالَة)؛ (علياحضرت: صاحِبَة الجَلالة)؛ (والاحضرت شاهپور: صاحب السُمُو الأمير)؛ (علياحضرت شاهدخت: صاحبة السُمُو الأميرة)؛ ( فرماندار محترم: سعادَة قائِم مقام)؛ (محضر برادر عزيز: حضرة الأخِ العزيز)؛ (مادر مهربان: الأُمّ الحَنُون «الحَنُونة»(؛ (محضر دوست باوفا: حضرةُ الخِلِّ الوَفِيّ‏).

    [14] منظور مذكر يا مؤنث است.

    [15] و نيز «فئةٌ دمويَّةٌ: گروه خونی».

    [16] - از آنجا که ذکر نام محل مورد نظر، جنبه تبليغاتی به خود می گيرد بنابراين از آن صرف نظر می‎شود.

    [17] اين تابلو در كشورهای عربی زياد به چشم می ‏خورد. استعمال (حلاقة: کوتاه کردن مو) در ارتباط با زنان نيز صحيح است.

    [18] - اصل اين واژه «شَرْشَف: چادر شب» فارسی است.

    [19] - «الشّمال« در عربی به دو معنا استعمال می شود:-1 شمال -2 چپ.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    گمرک



    حجاج‌ خوش‌ آمديد. مَرْحباً بِكُم‌ أيُّها الحُجّاج‌ُ.

    گذرنامه‌تان‌ (پاسپورت‌) را به‌ من‌ بدهيد. ـ بفرمائيد.

    أَعْطِـنِي‌ جوازَ سَفَرِك‌َ. ـ تَفَـضَّـل‌ْ.

    شما چه کاره‌ هستيد؟ مَن‌ْ أَنْت‌َ؟

    من‌ بازرس‌ گمركات‌ هستم‌. أنا مُفَتِّـش‌ُ الجَمَارِك‌ِ.

    جنابعالي‌ ايراني‌ هستيد؟ حَضْرَتُك‌َ مِن‌ إيران‌؟

    بله‌، ايراني‌ هستم‌. نَعَم‌ْ، أنا إيراني‌ّ.

    وسايل‌ (باروبنه‌) شما كجاست‌؟ أين‌َ أغراضُك‌ (أَمْتِعَتُك‌َ، حَوائِجُك‌َ)؟

    اين‌ ساك‌ را باز كن‌. اِفْتَح‌ْ هذِه‌ِ الشَّنْطَة‌َ.

    وزن‌ بارِ همراه‌ شما چقدر است‌؟ كَم‌ْ وزن‌ُ الحِمْل‌ِ المُرَافِق‌ِ لَك‌َ؟

    عوارض‌ گمركي‌ را پرداخته‌ايد؟ هل‌ْ دَفَعْت‌َ الرُّسُوم‌َ الجُمْرُكيّة‌َ؟

    آيا چيز ديگري‌ همراه‌ داريد؟ هَل‌ْ مَعَك‌َ شَي‌ءٌ آخَر؟

    نه‌، چيز ديگري‌ همراه‌ ندارم‌. لا، لَيْس‌َ مَعِي‌ شَي‌ءٌ آخَر.

    اين‌ وسايل‌، ممنوعه‌ (غير مجاز) است‌. هذِه‌ِ الاغراض‌ُ غَيْرُ مَسْمُوحة‌ٍ.

    حالا چكار كنم‌؟ ماذا أَفْعَل‌ُ الا´ن‌َ؟

    به‌ سالن‌ خروج‌ برويد. اِذْهَب‌ْ اِلَی‌ صالَة‌ِ المُغَادَرَة‌ِ.

    ترخيص‌ كنندة‌ كالا از گمرك‌ كيست‌؟ مَن‌ْ مُسْتَخْلص‌ُ البَضَائِع‌ِ مِن‌َ الجُمْرُك‌ِ؟

    مدارك‌ و مستندات‌ خود را ارائه‌ دهيد.

    أَبْرِزِ المؤَهِّلات‌ِ (الوَثائق‌ و المُسْتَنَدات‌).

    پروانه‌ (جواز) خروج‌ داريد؟ هَل‌ْ لَدَيْك‌َ جَوازُ (تَصْرِيح‌) الخُرُوج‌ِ؟

    پروانه‌ عبور داريد؟ هَل‌ْ لَدَيْك‌َ جَوازُ (تَصْرِيح‌ُ) العُبُورِ؟

    تعرفة‌ گمركي‌ چيست‌؟ ما هي‌ التَّعْرِفَة‌ُ الجُمْرُكِيَّة‌ُ؟

    تعرفة‌ گمركي‌ مربوط‌ به‌ ترانزيت‌ كالاها است‌.

    التَّعْرِفَة‌ُ الجُمْرُكِيَّة‌ُ تَرْتَبِط‌ُ (تَتَعَلَّق‌ُ) بِترانْزِيت‌ِ البَضائِع‌ِ (التِّجارة‌ العابِرَة‌).

    بخش‌ ترخيص‌ كالا كجاست‌؟ أين‌َ قِسْم‌ُ تَخْليص‌ُ البِضاعَة‌ِ؟

    كالاهاي‌ ترخيص‌ شده‌ از گمرك‌ كجاست‌؟

    أين‌َ السِّلَع‌ُ المُخَلَّصَة‌ُ مِن‌َ الجُمْرُك‌ِ (البَضَائِع‌ُ المُجَمْرَكَة‌)؟
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا