آموزشی آموزش لغات زبان عربی | طـلایــه کاربرنگاه

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫ژانویه‬
‫كانون الثاني‬

‫فوریه‬
‫شباط‬



‫مارس‬
‫آذار‬



‫آوریل‬
‫نيسان‬



‫مه‬
‫أيار‬



‫ژوئن‬
‫حزيران‬




‫اینها شش ماه هستند.‬
‫هذه ستة أشهر.‬



‫ژانویه، فوریه، مارس،‬
‫كانون الثاني، شباط، آذار‬



‫آوریل، مه، ژوئن.‬
‫نيسان، أيار، حزيران.‬




‫ژوئیه‬
‫تموز‬



‫آگوست (اوت)‬
‫آب‬



‫سپتامبر‬
‫أيلول‬





‫اکتبر‬
‫تشرين الأول‬



‫نوامبر‬
‫تشرين الثاني‬



‫دسامبر‬
‫كانون الأول



‫اینها هم شش ماه هستند.‬
‫وهذه أيضاً ستة أشهر.‬



‫ژوئیه، آگوست، سپتامبر،‬
‫تموز، آب، أيلول،‬



‫اکتبر، نوامبر، دسامبر.‬
‫تشرين الأول، تشرين الثاني، كانون الأول.‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫ژانویه‬
‫كانون الثاني‬

‫فوریه‬
‫شباط‬



‫مارس‬
‫آذار‬



‫آوریل‬
‫نيسان‬



‫مه‬
‫أيار‬



‫ژوئن‬
‫حزيران‬




‫اینها شش ماه هستند.‬
‫هذه ستة أشهر.‬



‫ژانویه، فوریه، مارس،‬
‫كانون الثاني، شباط، آذار‬



‫آوریل، مه، ژوئن.‬
‫نيسان، أيار، حزيران.‬




‫ژوئیه‬
‫تموز‬



‫آگوست (اوت)‬
‫آب‬



‫سپتامبر‬
‫أيلول‬





‫اکتبر‬
‫تشرين الأول‬



‫نوامبر‬
‫تشرين الثاني‬



‫دسامبر‬
‫كانون الأول



‫اینها هم شش ماه هستند.‬
‫وهذه أيضاً ستة أشهر.‬



‫ژوئیه، آگوست، سپتامبر،‬
‫تموز، آب، أيلول،‬



‫اکتبر، نوامبر، دسامبر.‬
‫تشرين الأول، تشرين الثاني، كانون الأول.‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫من چای می نوشم.‬
‫أشرب الشاي.‬



‫من قهوه می نوشم.‬
‫ أشرب القهوة.‬



‫من آب معدنی می نوشم.‬
‫أشرب مياه معد نية.‬




‫تو چای را با لیمو می نوشی؟‬
‫هل تشرب الشاي مع الليمون؟‬



‫تو قهوه را با شکر می نوشی؟‬
‫هل تشرب القهوة مع السكر؟‬



‫تو آب را با یخ می نوشی؟‬
‫هل تشرب الماء مع الثلج؟‬




‫اینجا یک مهمانی است.‬
‫هنا تقام حفلة.‬



‫مردم نوشـیدنی می نوشند.‬
‫يشرب الناس شمبانيا.‬



‫مردم نوشید*نی و آبجو می نوشند.‬
‫يشرب الناس نبيذاً وجعةً.‬


‫تو الـ*کـل می نوشی؟‬
‫هل تشرب كحولاً؟؟‬



‫تو ویسکی می نوشی؟‬
‫هل تشرب ويسكي؟‬



‫تو نوشابه و رام می نوشی؟‬
‫أتشرب كولا مع روم؟‬



‫من نوشـیدنی دوست ندارم.‬
‫لا أحب الشمبانيا.‬



‫من نوشید*نی دوست ندارم.‬
‫لا أحب الخمر.‬


‫من آبجو دوست ندارم.‬
‫لا أحب الجعة.‬


‫بچه شیر دوست دارد.‬
‫الرضيع يحب الحليب.‬


‫بچه کاکائو و آب سیب دوست دارد.‬
‫الطفل يحب الكاكاو وعصير التفاح.‬


‫آن خانم آب پرتقال و آب گریپ فروت دوست دارد.‬
‫المرأة تحب عصير البرتقال وعصير الجريب فروت.‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫مارتا چکار می کند؟‬
‫ماذا تعمل مارتا؟‬



‫او در اداره کار می کند.‬
‫هي تشتغل في المكتب؟.‬



‫او با کامپیوتر کار می کند.‬
‫إنها تشتغل على الحاسوب.‬







‫مارتا کجاست؟‬
‫أين مارتا؟‬



‫در سینما.‬
‫فى السينما.‬



‫او یک فیلم تماشا می کند.‬
‫إنهاتشاهد فيلمًا.‬




‫پیتر چکار می کند؟‬
‫ماذا يعمل بيتر؟‬



‫او در دانشگاه تحصیل می کند.‬
‫إنه يدرس في الجامعة.‬



‫او در رشته زبان تحصیل می کند.‬
‫هو يدرس لغات.‬




‫پیتر کجاست؟‬
‫أين بيتر؟‬



‫در کافه.‬
‫فى المقهى.‬



‫او (مرد) قهوه می نوشد.‬
‫إنه يشرب قهوة.‬




‫کجا دوست دارند بروند؟‬
‫إلى أين تودون الذهاب؟‬



‫به کنسرت.‬
‫إلى الحفلة الموسيقية.‬



‫آنها به شنیدن موسیقی علاقه مندند. ‬
‫هم يحبون سماع الموسيقى.‬



‫به کجا دوست ندارند بروند؟‬
‫إلى أين لا يرغبون الذهاب؟‬



‫به دیسکو.‬
‫إلى المرقص.‬



‫آنها به رقصیدن علاقه ندارند.‬
‫هم لا يحبون الرقص.‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫برف سفید است.‬
‫الثلج أبيض.‬



‫خورشید زرد است.‬
‫الشمس صفراء.‬


‫پرتقال نارنجی است.‬
‫البرتقالة برتقالية.‬







‫گیلاس قرمز است.‬
‫الكرزة حمراء.‬



‫آسمان آبی است.‬
‫السماء زرقاء.‬



‫چمن سبز است.‬
‫العُشب أخضر.‬







‫خاک قهوه ای است.‬
‫التربة بُـنـِّيـة.‬



‫ابر خاکستری است.‬
‫السحابة رمادية.‬



‫لاستیک ها سیاه هستند.‬
‫إطارات العجلات سوداء.‬







‫برف چه رنگی است؟ سفید.‬
‫ما لون الثلج؟ أبيض.‬



‫خورشید چه رنگی است؟ زرد.‬
‫ما لون الشمس؟ أصفر.‬



‫پرتقال چه رنگی است؟ نارنجی.‬
‫ما لون البرتقالة؟ برتقالي.‬







‫گیلاس چه رنگی است؟ قرمز.‬
‫ما لون الكرز؟ أحمر.‬



‫آسمان چه رنگی است؟ آبی.‬
‫ما لون السماء؟ أزرق.‬



‫چمن چه رنگی است؟سبز.‬
‫ما لون العُشب؟ أخضر.‬







‫خاک چه رنگی است؟ قهوه ای.‬
‫ما لون التربة؟ بنية.‬



‫ابر چه رنگی است؟ خاکستری.‬
‫ما لون السحابة؟ رمادي.‬



‫لاستیک ها چه رنگی هستند؟ سیاه.‬
‫ما لون إطارات العجلات؟ أسود.

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫من یک توت فرنگی دارم.‬
‫لدي حبة فراولة.‬



‫من یک کیوی و یک خربزه دارم.‬
‫لدي حبة كيوي وشمامة.‬



‫من یک پرتقال و یک گریپ فروت دارم.‬
‫لدي برتقالة وحبة جريب فروت.‬







‫من یک سیب و یک انبه دارم.‬
‫لدي تفاحة وحبة مانجو.‬



‫من یک موز و یک آناناس دارم.‬
‫لدي موزة وحبة أناناس.‬



‫من یک سالاد میوه درست می کنم.‬
‫إني أحضر سلطة فواكه.‬







‫من یک نان تست می خورم.‬
‫إني آكل خبزاً محمصاً.‬



‫من نان تست با کره می خورم.‬
‫ آكل خبزاً محمصاً مع زبدة.‬



‫من یک نان تست با کره و مربا می خورم.‬
‫آكل خبزاً محمصاً مع زبدة ومربى.‬







‫من یک ساندویچ می خورم.‬
‫آكل سندويشة‬



‫من یک ساندویچ با مارگارین می خورم.‬
‫آكل سندويشة مع مرغرين.‬



‫من ساندویچ با مارگارین و گوجه فرنگی می خورم.‬
‫آكل سندويشة مع مرغرين وبندورة.‬







‫ما نان و برنج لازم داریم.‬
‫إننا نحتاج خبزاً وأرزاً.‬



‫ما ماهی و استیک لازم داریم.‬
‫نحن بحاجة للسمك وشرائح اللحم.‬



‫ما پیتزا و اسپاگتی لازم داریم.‬
‫نحن بحاجة لبيتزا وشباغيتي.‬







‫ما چه چیز دیگری لازم داریم؟‬
‫ماذا نحتاج أيضاً؟‬



‫ما برای سوپ هویج و گوجه فرنگی لازم داریم.‬
‫نحن بحاجة لجزر وبندورة للحساء.‬



‫سوپرمارکت کجاست؟‬
‫أين هو المتجر الكبير؟‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫من یک توت فرنگی دارم.‬
‫لدي حبة فراولة.‬



‫من یک کیوی و یک خربزه دارم.‬
‫لدي حبة كيوي وشمامة.‬



‫من یک پرتقال و یک گریپ فروت دارم.‬
‫لدي برتقالة وحبة جريب فروت.‬







‫من یک سیب و یک انبه دارم.‬
‫لدي تفاحة وحبة مانجو.‬



‫من یک موز و یک آناناس دارم.‬
‫لدي موزة وحبة أناناس.‬



‫من یک سالاد میوه درست می کنم.‬
‫إني أحضر سلطة فواكه.‬







‫من یک نان تست می خورم.‬
‫إني آكل خبزاً محمصاً.‬



‫من نان تست با کره می خورم.‬
‫ آكل خبزاً محمصاً مع زبدة.‬



‫من یک نان تست با کره و مربا می خورم.‬
‫آكل خبزاً محمصاً مع زبدة ومربى.‬







‫من یک ساندویچ می خورم.‬
‫آكل سندويشة‬



‫من یک ساندویچ با مارگارین می خورم.‬
‫آكل سندويشة مع مرغرين.‬



‫من ساندویچ با مارگارین و گوجه فرنگی می خورم.‬
‫آكل سندويشة مع مرغرين وبندورة.‬







‫ما نان و برنج لازم داریم.‬
‫إننا نحتاج خبزاً وأرزاً.‬



‫ما ماهی و استیک لازم داریم.‬
‫نحن بحاجة للسمك وشرائح اللحم.‬



‫ما پیتزا و اسپاگتی لازم داریم.‬
‫نحن بحاجة لبيتزا وشباغيتي.‬







‫ما چه چیز دیگری لازم داریم؟‬
‫ماذا نحتاج أيضاً؟‬



‫ما برای سوپ هویج و گوجه فرنگی لازم داریم.‬
‫نحن بحاجة لجزر وبندورة للحساء.‬



‫سوپرمارکت کجاست؟‬
‫أين هو المتجر الكبير؟‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫این ها فصل های سال هستند:‬
‫هذه هى فصول السنة:‬



‫بهار، تابستان،‬
‫الربيع، الصيف،‬



‫پائیز و زمستان.‬
‫الخريف، والشتاء.‬







‫تابستان گرم است.‬
‫الصيف حار.‬



‫در تابستان خورشید می تابد.‬
‫في الصيف تسطع الشمس.‬



‫در تابستان دوست داریم پیاده روی کنیم.‬
‫في الصيف نحب أن نتنزه.‬







‫زمستان سرد است.‬
‫الشتاء بارد.‬



‫در زمستان برف یا باران می بارد.‬
‫في الشتاء تثلج أو تمطر‬



‫در زمستان بیشتر دوست داریم در خانه بمانیم.‬
‫في الشتاء نفضل البقاء في البيت.‬







‫سرد است.‬
‫الجو بارد.‬



‫باران می بارد.‬
‫إنها تمطر.‬



‫باد می وزد.‬
‫الجو عاصف.‬







‫گرم است.‬
‫الجو دافئ.‬



‫آفتابی است.‬
‫الجو مُشمس.‬



‫هوا صاف است.‬
‫الجو صافٍ.‬







‫هوا امروز چطور است؟‬
‫كيف الطقس اليوم؟‬



‫امروز سرد است.‬
‫اليوم الجو بارد.‬



‫امروز گرم است.‬
‫اليوم الجو دافئ.‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫اینجا خانه ماست.‬
‫هذابيتنا.‬



‫بالا پشت بام است.‬
‫السقف في الاعلى.‬



‫پائین زیرزمین است.‬
‫القبو في الاسفل.‬







‫پشت خانه یک باغ است.‬
‫خلف المنزل حديقة.‬



‫جلوی خانه خیابانی نیست.‬
‫لا يمر شارع أمام المنزل.‬



‫کنار خانه درختانی هستند.‬
‫هناك أشجار بجوار المنزل.‬







‫اینجا آپارتمان من است.‬
‫هذه هي شقتي.‬



‫اینجا آشپزخانه و حمام است.‬
‫وهنا المطبخ والحمام.‬



‫آنجا اتاق نشیمن و اتاق خواب است.‬
‫هناك غرفة الجلوس(المعيشة) وغرفة النوم.‬







‫درب خانه بسته است.‬
‫باب المنزل مغلق.‬



‫اما پنجره ها باز هستند.‬
‫لكن النوافذ مفتوحة.‬



‫امروز خیلی گرم است.‬
‫اليوم الجو حار.‬







‫ما به اتاق نشیمن می رویم.‬
‫نذهب الآن إلى غرفة الجلوس.‬



‫آنجا یک کاناپه و یک مبل قرار دارند.‬
‫هناك اريكة وكنبة.‬



‫بفرمایید!‬
‫تفضل بالجلوس!‬







‫آنجا کامپیوتر من قرار دارد.‬
‫هناك حاسوبي.‬



‫آنجا دستگاه استریوی من قرار دارد.‬
‫هناك معداتي السمعية.‬



‫تلویزیون کاملاً نو است.‬
‫جهاز التلفاز جديد.‬

 

[☾♔TALAYEH_A♔☽]

‫امروز شنبه است.‬
‫اليوم هو السبت.‬



‫ما امروز وقت داریم.‬
‫اليوم لدينا وقت كافٍ.‬

‫امروز آپارتمان را تمیز می کنیم.‬
‫اليوم ننظف المنزل.‬







‫من حمام را تمیز می کنم.‬
‫أنا أنظف الحمام.‬



‫شوهرم اتومبیل را می شوید.‬
‫زوجي يغسل السيارة.‬



‫بچه ها دوچرخه ها را تمیز می کنند.‬
‫الأطفال ينظفون الدراجات.‬







‫مادربزرگ به گلها آب می دهد.‬
‫الجدة تسقي الزهور.‬



‫بچه ها اتاقشان را تمیز می کنند.‬
‫الأطفال يرتبون غرفتتهم.‬



‫شوهرم میز تحریرش را مرتب می کند.‬
‫زوجي يرتب مكتبه.‬







‫من لباسها را درون ماشین لباس شوئی می ریزم.‬
‫أنا أضع الغسيل في الغسالة.‬



‫من لباسها را آویزان می کنم.‬
‫أنشر الغسيل.‬



‫من لباسها را اتو می کنم.‬
‫ أكوي الملابس.‬







‫پنجره ها کثیف هستند.‬
‫النوافذ متسخة.‬



‫کف اتاق کثیف است.‬
‫الأرض متسخ.‬



‫ظرفها کثیف است.‬
‫ الأطباق متسخة.‬







‫کی پنجره ها را تمیز می کند؟‬
‫من ينظف النوافذ؟‬



‫کی جارو می کند؟‬
‫من ينظف بالمكنسة الكهربائية؟‬



‫کی ظرفها را می شوید؟‬
‫من يغسل الاطباق؟‬