@تاریخچــه زبان عربی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
بسم الله الرحمن الرحیم

التاریخة العربیة


@تا
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
یخچــه زبا
Please, ورود or عضویت to view URLs content!
عربی
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    زبان عربی گذشته از پیوند هزارو چند ساله اش با زبان فارسی ، زبان دین ماست و لذا برای بررسی آن حتما لازم است که ادبیات عرب و تاریخ ادبیات عرب برسی شود . تا دوره های ادبی از جاهلیت تا عصر ما و آثار هر عصر و نیز عوامل فرهنگی و غیر فرهنگی موثر در آن ، کاملا روشن شود و تمام خطوط و جزئیات شخصیت روانی و اجتماعی و هنری ادبا به وضوح تصویر شود.عربها واژه اسلام به خلق کریم و حسن معاشرت با خواص و عوام به کار می رفت. سپس بر تهذیب نفس و آموزش صفات پسندیده و معارف و شعر اطلاق شد. در قرن نهم میلادی و قرون بعد از آن همه فلسفه و ریاضیات و نجوم و کیمیا و طب و اخبار و انساب و شعر و جز آن را از آنگونه معارف والا که در بهبود بخشیدن به روابط اجتماعی به کار می آید در بر می گرفت.

    در قرن دوازدهم ، لفظ ادب در شعر و نقد ادبی استعمال شد.
    ادب عربی به دو قسم تقسیم می شود: ادب انشائی یا ایجادی و ادب وصفی یا موضوعی که نخستین آن شامل شعر و نثر است و دومی شامل تحلیل ادبی و تاریخ ادب
    فنون ادبی عربی نیز بر دو قسمک می باشند:
    فنون ادبی شعری و فنون ادبی نثری . فنون ادبی شعری عبارتند از شعر قصصی یا حماسی ، شعر غنائی ، شعر تمثیلی و شعر تعلیمی .

    ادب عربی قدیم از شعر حماسی و تمثیلی خالی است. زیرا قوم عرب کمتر شهرنشین بود و بیشتر به واقعیت گریش داشت و از این رو تخیلش بارور نشده بود. از طرف دیگر شیوه کسب روزی به وسیله شعر که در میان شاعران قوم رواج گرفت جائی برای سرودن اشعار حماسی و تمثیلی باقی نگذاشت. با این همه اگرچه ادب عربی از آثار حماسی بلند و طولانی خالی است از قصائدی که در آنها روح حماسی می باشد خالی نیست.

    اما تاریخ و قصه و تعلیم و رسائل . ادب قدیم عربی از داستانهای طولانی نیز خالی است. عرب نثر را به دو گونه می نوشت:نثر مرسل و نثر مسجع.

    در میان اعراب شعر بیش از نثر عرصه بروز یافت و از سجع آغاز شد و به ارجوزه ها رسید و از آنجا به اوزان مختلف راه یافت. دوره های ادب عربی نیز در سه نهضت منحصر می شود: نهضت جاهلی و اموی ، نهضت عباسی ، نهضت جدید.بنابر این این دوره ها از عصر جاهلیت شروع می شوند و تا ظهور اسلام و بعد از آن حمله مغول و تأثیر آن بر ادب عربی کشیده می شوند. بر اساس موشکافیهای تاریخی و ادبی و مطالعه تطبیقی زبان شناسانه باید به اصالت شعر جاهلی نظر داد. و شعر عربی پس از آن دجار تحول و دگرگونی گردید و شاعران معروفی چون امرئ القیس و زهیر و اعشی و ... پیدا شدند و هرکدام سبک و بینش خاصی داشتند و تصویر خاصی در شعر خویش نمایان کردند. باآمدن اسلام ادب و زبان عربی نیز از قرآن و اسلام تاثیر پذیرفت و ارزش و اهمیت یافت که از صورت یک زبان قومی و محلی در گوشه ای محجور از دنیا به موقعیت یک زبان مهم جهانی نایل گردید و با مشارکت موثر همه مسلمین به ویژه ایرانیان ، گسترش و دامنه ای کم نظیر یافت و آثار و آثار بیشماری در موضوعات گوناگون به عربی نوشته شد
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اعراب که بودند، از زمانی که یونیان تراوا در بصره کنونی، توسط مسین ها در هم ریخته شدند، یونانیها پراکنده شده، و بخشی به یونان کنونی و بخشی به بابل رفتند، در بابل با ترکیب جدید جمعیتی، تمدن جدید را بنا نهادند. یاد آوری نمایم هم یونانیان تراوا، و هم مسین های استان میسان امروز عراق، هر دو از یک تیره انسانی و سین یا ایرانی بودند. یک بررسی کوتاه کنم، مردم نیمه جنوب ایران به تمام مردم ایران سین و سینان و چین می گفتند، و مردم نیمه شمالی به تمام مردم ایران گز و کاس و غز می گفتند، و در کل مردم ایران را فرزندان جمشید می دانستند، جم یعنی از آسمان آمده و شید هم یعنی اشعه و نور خورشید، جمشید = نور از آسمان آمده. جم توسط اندیشمندی در دوران پهلوی شناخته و تعریف شد، و جام جم رادیو و تلویزیون از آن ساخته شد، یعنی جامی که توسط ایر یا هوا می آید.

    درست اعراب، ارب یا اربی است، اربی ها از مردمان ماد بودند، درست آوای ماد، مد است، مد همان مد دریاست، یعنی بالا رونده و گسترش شونده. امروز نیز نام مکان های زیادی ارب دارد، مانند: اربیل، اربید، اربیان، و بسیاری دیگر هم بجای الف با ع نوشته شده است. با رونق گرفتن بابل که بمعنی پر آب است، اربی ها و مسین های یونانی، که همگی از یک تیره انسانی بودند، حکومت ضحاک را ایجاد کردند، ضحاک نام ایرانی است، بمعنی حاشیه یا سایه خدا، زه = حاشیه، هاک = خدا، به حروف الفبا کاری نداشته باشید، آنها قرار دادی انسانها هستند، به آوا دقت کنید، جهت اطلاع به حروف الفبای تمدن جیرفت بروید. زه مانند: زهوار = زوار، زهکشی = جوب کشی حاشیه ای، یا زمین = زهمین، زه + مین = خاک، مانند: گزوین = خاک گز که بعد ها قزوین شد، یا کازمین = خاک کاز = کاس، که بعدها کاظمین شد. یاد آوری نمایم به تمدن جیرفت نیز ارب ته گفته شده است.

    وقتی به جندق رفته بودم، یک کشاورز جندقی، که عکس او در وبلاگ است، من و همراهم را به باغ انارش برد، و انار های درشت خوشمزه ای به ما داد، از او پرسیدم باغت چند متر است، گفت زه مین من 400 متر است. بعد از انقلاب کشاورزی در 7 یا 8 هزار سال پیش، مردم چیزی از مساحت و متر مربع نمی دانستند، مین یا خاک خود را با جوب کوچکی حاشیه گذار می کردند، این حاشیه زه نام داشت، و می گفتند این زه مین من است، بعد ها تغییر آوا داده و شد زمین. درباره ضحاک یا حاشیه خدا، در تاریخ زیاد دیده ایم پادشاهان و رهبرانی که خود را سایه و نماینده خدا می دانستند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    بابل را نیز به این جهت پر آب نام نهاده بودند، که اروند رود = فرات در میان آن قرار داشت، ار = نام تیره انسانی مدی + وند = دارند + رود. در ادامه تاریخ، اروند رود به بخش تلاقی دجله و فرات تا خلیج فارس می گفتند. حکومت 1000 ساله ضحاک یا همان زه هاک یا با آوای دیگر زه آک، از یک طایفه تشکیل نشده بود، بلکه این حاشیه های خداوند مانند پاپ ها، از خانواده های مختلف بودند، بهمین جهت از آنها ضحاکیان و اینقبیل نام بـرده نشده است. در حکومت دینی بابل مانند تمام دوران بشر رشد و تکامل ادامه داشت، و مطابق همیشه تاریخ بشر، کاهنان این دین هم می خواستند زبان دیگری برای دین داشته باشند، که مردم متوجه آن نشوند. با ترکیب مردمی و جمعیتی زبان عربی شکل گرفت، و توسط کاهنان پرداخته شد، با عمومیت و همه گیر شدن این زبان، اهمیت دین من در آوری ضحاک ها هم به پایان رسید، زیرا راز آنها افشا شد. یکی از این راز ها ورد هایی بود، که کاهنان ضحاک برای زوار عباتگاه ایشتار می خواندند. از جالب ترین این عبادتها درمان نازایی زنها بود، مردانی که زنانشان نازا بودند، آنها را بدرگاه ایشتار می آوردند، تا در آنجا توسط مرد دیگری هم خوابه شوند، بعد از مراجعت به شهر و دیار خودشان، زن حامله می شد، و سال بعد هم این عمل تکرار می شد، مرد بیچاره نمی دانست مشکل نازایی زن، از اوست، نه زن بیچاره، و فکر می کرد اینگونه عبادت او، باعث بچه دار شدن بوده است. این پدید بد دین های اولیه، تا اواخر قرن 20 در بعضی نقاط کشور هندوستان وجود داشت، تا اینکه در دهه 80 و 90 میلادی دولت آن کشور با این موضوع برخورد جدی نمود.




    6431.jpg


    عکس منظره ای از بابل و رود فرات، و دروازه ایشتار، عکس شماره 6431، بیشتر قصرها و باغ های بابل را نبوکدنصر بعنوان هدیه برای ملکه آرمدیا بنا نهاد تا او دلتنگ باغ های وطنش نشود، و آنها باغ های سمیرامیس نامیده شده اند. در کتیبه ای نوشته شده است: ای بازدید کنندگان آرامتر به بابل وارد شوید، زیرا بر اجساد سومریها قدم می گذارید. تمام آثار تاریخی نامها و تاریخها، حکایت از ایرانی بودن می کند، چون عربی در کار نبوده است، فقط زبان عربی بعنوان زبان دینی وجود داشته است.

    در بایل با شکل گرفتن زبان عربی و گسترش آن لهجه های مختلف هم پیدا شد، و اسامی ایرانی در آنجا با آوای جدید گفته شد، مانند محمود = مه + مود = ماد، محمد = ماه + مد، عباس = اب آس، سعد وقاص = ساد + وگاس، عمر = او + مر = جایگاه و همه. بسیاری از نام هایی که می گویند عربی است، در زبان رسمی عربی فاقد ریشه یابی تاریخی می باشند. یاد آوری نمایم، من در هیچ تاریخ علمی و ژن شناسی و استخوان شناسی، نژاد یا تیره انسانی، از عرب ندیدم، با دقت و مطالع متوجه می شوید، که مردم سوریه و لبنان و مصر از ده ها گونه تیره هستند، مردم میانه کشور عربستان در ریاض و حومه، قیافه های مادی یا مدی دارند، مردم حاشیه دریای سرخ آن کشور رگه هایی از حبشی و شمال آفریقا دارند، مردم جنوب خلیج فارس از تیره های ایرانی و تمدن جیرفت هستند، به هیچ عنوان و هیچ تعریف علمی نژاد یا تیره عربی نداریم.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    یکی از مهم ترین بدعت های پایه گذاری شده بعد از سردمداری و درویشی دوران صفویه، این است که ایرانیها می خواهند از سریعترین و ساده ترین راه به نتیجه برسند، مثلاً تاریخ نویسان ایرانی حتی اگر بهترین پژوهشگر باشد، هر کجا کم می آورند، می گویند این و آن حمله کردند، و اسناد را آتش زدند و خراب کردند و بردند. در صورتی که ما هزاران جلد کتاب خطی خوانده نشده در کتابخانه ها داریم، که البته می دانم امروزه کسی نمی تواند آنها را بخواند، زیرا با ادبیات دوران میانه ایران نوشته شده است. مانند هزاران جلد کتاب خطی فاسد شده کشف شده در ترکیه، که کسی به آنها اهمیت نداد، و نمی توانستند چیزی بخوانند، یا از آنها مطلبی بفمهند، قبلاً عکس آنها را در وبلاگ گذاشتم.

    در این باره ها خیلی گفتن و نوشتن دارم، آنها را در وبلاگ پیگیری می کنم، وقتی ما بدانیم، که شهر بابل نامی ایرانی است، ضحاک نام ایرانی است، اربی و اروند و این و آن نام های ایرانی و بویژه مدی هستند، پس تاریخ دگرگون می شود. مانند قربانی کردن دو نو جوان برای هاک یا مردوک، این نوع قربانی کردند تا کارتاژ شمال آفریقا گسترده شده بود، و همین موضوع باعث انهدام کارتاژ گردید، قبلاً در وبلاگ نوشته ام. البته نمونه آن نیز در اینکا های مکزیک وجود داشت، که با کشف اشیای ایرانی در پرو متوجه شدیم، چه بسا این فرهنگ از بازماندگان جادو گران اوگاندایی بوده است، که هم چنان دولت کشور اوگاندا با آن مبارزه می کند. او گاندا = او= آب + گان = خروشان + دا = بلندی. وقتی از هر دو نو جوان انتخاب شده برای قربانی، یکی را فراری می دادند، نژاد کرد پدید آمد، دلیل بر وجود مد ایرانی در بابل می باشد. در شاهنامه فردوسی آمده است:

    * یکی مرد بود اندر آن روزگار <><> زدشت سواران نیزه گذار *

    * که مرداس نام گرانمایه بود <><> بداد و دهش بر ترین پایه بود *
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    دشت نیزه گذاران یا دشت تازیان، بابل و اطراف آن در حاشیه فرات یکی از مراکز مهم تولید غذا در کشور عراق بوده و می باشد، همچنین یکی از مراکز بهترین اسب های عربی (درست آن اربی یا مدی) است. از قدیم و حتی از زمان هومر درباره سوار کاری آنها بسیار گفته اند، و آنها را تازی نامیده اند، یعنی سواران تازنده، البته در جایی تازی هم به معنی زنگ بالا معنی کرده اند، تازی = (تا = بالا + زی یا زنگ = طایفه ای بختیاری)، که در سوار کاری معروف بودند، و در دوران قجر تغییر نام داده شدند، در وبلاگ عکسی از یک سوار زنگ بالا گذاشته ام. مرداس = مرد = بخشی از ماد + آس = تک خال، در کل یعنی انتخاب شده یا آس ماد، جهت اطلاع بیشتر به حروف هیروکلیف جی مراجعه نمایید.

    4412.jpg


    عکس یک سوار بختیاری، عکس شماره 4412 ، بخشی از اقوام بختیاری در گذشته تازینگ بودند، تازی = (تا = بالا + زی یا زنگ = طایفه ای بختیاری).

    وقتی با پیگیری شاهنامه متوجه شویم بابل نام ایرانی است، و عرب وجود تیره ای در ساختار و الگوی ژنتیکی ندارد، و زبان عربی ساخته و پرداخته ایرانی است، تازیها نیز یک طایفه چند قوم ایرانی بودند، پس حمله اعراب عربستان به ایران بی معنی می شود، و در شاهنامه وجود ندارد. در شاهنامه از حمله تیره های بنام عرب نامی بـرده نشده است، البته در جا هایی از شاهنامه از عرب گفته شده است، که این منظور ارب های مادی است، که در بالا توضیح دادم، و در بازنویسی های کاتبان از دوره حکومت صفویه به بعد، در نگارشها، ارب به عرب تغییر داده شده است.

    فردوسی بمنظور اینکه توده های مردم بتوانند شاهنامه را بخوانند، و از آن سر درآورند، مجبور بوده نام های دوران خودش را بنویسد، در ضمن اگر می خواسته از نام های باستانی هم استفاده کنند، بدلیل تغییر خط منابع در دسترس او، با خط دوران زندگی او، و با تغییر آوا ها که در هر زمان پیش می آمد، نوشته تاریخی او غیر حقیقی می نمود. در هر صورت اینجا یاد آوری نمایم، کلیه کتاب های تاریخی، که از تاریخ برای ما گفته اند، خام هستند، و صرفاً نمی توان آنها را بعنوان تاریخ دانست، بلکه باید بخشی را بعنوان نظریه یا تحلیل انتخاب کرد، و برابر با قوانین علمی هم آهنگ نمود، و سپس از آن بخش بمنظور تکمیل کننده علم بهره برد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    همه جا بگویید و بنویسید: ای بیگانگان، سیمرغ طلایی را که از حسنلو بـرده اید پس دهید، هزاران کتیبه ای که از تخت جمشید بـرده اید پس دهید، انبوه آثار تاریخی و باستانی را که از ایران بـرده اید پس دهید.

    دشمنان ملت و تاریخ ایران با دروغ گویی و دروغ نویسی در تاریخ می خواستند ایرانیان را کوچک ضعیف و شکست پذیر نشان دهند، تا منابع ببرند و غارت کنند، آنها یا می دانستند یا نمی دانستند، ولی در هر صورت یک هدف داشتند. تعدادی از آنها نیز اگر از شاهنامه سر در می آوردند، ولی از آنجا که نوکر استعمار و امپریالیسم بودند، آنرا مانند نوشته بالا تحریف می کردند، و دروغ می گفتند. الان که دارم این را می نویسم، یکی از این لجن پراکنها، دارد در یکی از تلویزیون های بیگانه، می گوید که اعراب به ایران حمله کردند و کشتند و غارت کردند و به اسارت بردند، دارد می گوید فقط در یک مورد 300 هزار زن ایرانی بردند، و به آنها تجـ*ـاوز کردند، آنقدر پرت و پلا بدون سند و مدرک می گوید، که فقط فوق سادگان باید باور کنند و باور هم می کنند.

    قبلاً در وبلاگ بارها توضیح داده ام، که ایرانیان بدلایل شرایط اجتماعی حاکم در زمان شاهنشاهی ساسانیان بدینها و مذاهب مختلف گرویدند، منجمله ایزدیان که امروزه به یزدیان معروف است، به صابرین، که امروزه به مندایی معروف است، به قبطی مسیحی در نیمه جنوب و کلیسای شرقی در نیمه شمالی ایران، مغتسله که مانوی و مزدکی از آن آمد، و غیره، بیشتر این ادیان از همان بیت المقدس پدید آمد، که بعدها به بابل معروف شد، و تاریخ نویسان جدید به اشتباه یا عمد، آنرا به فلسطین کنونی بـرده اند. زبان رسمی این دین همان زبان ساخته شده مردم ارب مادی است، که بعدها عربی گفته شد. سپس و در نهایت مردم ایران دین اسلام را پذیرفتند، که چند علت داشت، اولی رشد و تکامل فکری و اجتماعی، دوم تأیید دانشمندان و اندیشمندان زمان، و سوم حفظ یکپارچگی مردمی، تا از کشت و کشتار ادیان از یکدیگر جلوگیری شود.

    در اینجا در رابـ ـطه با بیت المقدس توضیح کوتاهی بدهم، در دروغ جنگ صلیبی، فرنگی های صلیبی می خواستند بین النهرین را بگیرند، ولی آنها در فلسیطین و اسرائیل و لبنان زمین گیر و نابود شدند. در آن زمان آنجاها کمتر از 500 هزار نفر جمعیت داشت، زیرا خاک و آب اجازه جمعیت بیشتر را نمی داد. صلیبیها مجبور شدند بیت المقدس را 1000 کیلومتر به غرب ببرند، و بگویند که آنرا فتح کردند، و از آن تاریخ بیت المقدس در کتاب های تاریخی اروپایی، و متعاقباً بقیه جهان جابجا شد.

    4638.jpg


    عکس بخشی از کتیبه ای که به مکعب الحمرا شهرت یافته است، این اثر مهم تاریخی سه سال پیش در استان حائل کشور عربستان کشف شده است. این اثر با جمع دیگری از آثار باستانی تازه کشف شده آن کشور، در نیمه دوم 2012 و نیمه اول 2013 در اروپا و آمریکا، با نام جاده های عربستان بنمایش گذاشته شده، می توانید از اینترنت اطلاعات بیشتر بدست آورید. بنا به گفته کارشناسان و مسئولان عربستانی و غربی، در این کتیبه آثار باستانی ایران و مد (ماد) بخوبی دیده می شود. عکس شماره 4638.

    عکس مراسم رقـ*ـص "تمنای باران" در روستای باستانی سلم آباد شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی کشور ایران، در بهار 7000 آریایی میترایی، این مراسم بازمانده از آئین مهر و میترا می باشد، عکس شماره 4395، درست بعد از پایان این مراسم دیدنی رقـ*ـص، باران مفصلی آمد!!
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    درس عربی در دبیرستان مشکلات خاص خود را طی می‌کند و دانش‌آموزان در قسمت ایجاد انگیزه برای فراگیری آن دچار مشکلات فراوانی هستند. ولی به هرحال وظیفه ما معرفی این رشته برای افرادی است که خود بهتر می‌دانند که چرا دارند این رشته را انتخاب می‌کنند. به اعتقاد نگارنده یادگیری زبان عربی به علت وفور استفاده از کلمات عربی در محاورات روزانه بسیار سهل و آسان است و شاید به این تشابهات کمتر توجه می‌شود.
    از آن طرف همیشه زبان غیر مادری فرّار و زود فراموش است.
    به هر ترتیب وظیفه این رشته آموزش قواعد و دستور زبان عربی برای استفاده از کتاب‌های عربی و گفتگو با اندیشمندان جهان اسلام است.
    علاقه واقعی و حافظه قوی شرط موفقیت است که البته باید دقت شود که علاقه واقعی است یا خیر! در ضمن امکان ادامه تحصیل تا مقطع دکتری در این رشته وجود دارد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    عبری و عربی در اصل یکی هستند و برخی واضع خط عربی را حضرت اسماعیل (ع) میدانند :
    تاریخ دانان اسلامی می گویند که عرب در زمان بسیار نزدیک به اسلام خط را از مردم حیره و نبطیان آموخت و خط از حیره به حجاز رفت. و این روایت ها را به عبدالله بن عباس و برخی به ابن اسحاق صاحب السیره النبویه نسبت می دهند. و واقدی و مسعودی و حمزه بن الحسن و دیگران در این باره یکسان روایت کرده اند و خلاصه ی روایت ها چنین است:
    ابن عباس گوید: نخستین کسانی که خط عربی را بنیاد نهادند، سه کس بودند. از قبیله ی طی که ساکن شهر "انبار" بودند و مردم را خط می آموختند و نام آن سه "مُرامر بن مره" و "اسلم بن سدره" و "عامر بن جدره" بود که اولی حروف را اختراع کرد و دومی حروف را به فصل و وصل افکند و سه دیگر نقطه گذاری کرد و آن را خط "جزم" نام نهادند و گفتند خط مزبور از خط حمیری جدا شده است.
    و باز روایت دیگر از ابن عباس آورده اند که مردم انبار خط را از مردم حیره آموختند. مسعودی گوید فرزندان محصن بن جندل بن یعصب بن مدین خط عربی را به وجود آوردند. باز روایت است که اول واضع خط اسماعیل علیه السلام است . . . ابن هشام گوید: واضع خط حمیر بن سبا است . . . باز عبدالرحمن بن زیاد بن انعم از پدرش روایت می کند که از ابن عباس پرسیدم که شما قریشیان این خط را از کجا آوردید ؟ ... گفت ما از «حرب بن امیه» فرا گرفتیم. پرسیدم او از کجا گرفت ؟ ... گفت : از عبدالله بن جدعان. پرسیدم عبدالله از کجا گرفت ؟ گفت از مردم انبار. پرسیدم آن مردم از کجا آوردند ؟ ... پاسخ داد از مردم حیره. پرسیدم حیره از کجا آورد؟ گفت : مردی از یمن از بنی کنده به آنان آموخت، گفتم این مرد از کجا آموخته بود ؟ ... گفت : از خفلجان کاتب وحی هُود پیامبر و روایات دیگر از این قبیل.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    زبان عربي از زبان اكدي بوجود آمده است.
    به مثال واژه هاي اكدي در عربي توجه كنيد:
    abum اب (پدر)
    akālum اکل (خوردن ، مصدر)
    amtum امه (کنیز)
    bītum بیت (خانه)
    īnum عین (چشم)
    kalbum کلب (سگ)
    muātum
    مؤت (مردن ، مصدر)
    mû ماء (آب)
    nārum نهر (رودخانه)
    pûm فوه ، فو (آب)
    qanûm قناه (نیزه)
    rabûm رب ( بزرگ) ریشه ی واژه های مربی، تربیت
    ṣābum شعب (مردم)
    šalāmum
    سلامه (سلامت ، تندرست بودن، مصدر)
    šarāqum سرقه (دزدیدن ، مصدر)
    šamû سماء ( بهشت ؛ آسمان)
    walādum
    ولاده (زادن ، زائیدن ؛ مصدر)
    zikarum ذکور (مذکر، مرد)
    zikrum ذکر (تلفظ کردن ، نام)
    اقوام اكدي از شبه جزيره ي عربستان به ميان رودان (بين النهرين) كوچ كردند و به كارگري براي سومريان پرداختند.
    سومريان داراي تمن و فرهنگ پيشرفته بودند .آنان خط را اختراع كردند.به كانال كشي آب ها ، كشاورزي ، ايجاد پرستشتگاه هاي بزرگ بنام زيگورات ، تاسيس نخستين كتابخانه ها ، نخستين مدارس، تدوين قانونو ايجاد مجلس و ...پرداختند.
    اكدي ها فرهنگ سومري را پذيرفتند و خط و نوشتن را از ايشان آموختند. با افزايش مهاجرت از عربستان به بين النهرين عراق تعداد اكدي ها افزايش يافت. سارگون (شاروكين ) اكدي دولت-شهرهاي سومري را تسخير كرد و حكومت اكدي ها را تاسيس كرد. زبان اكدي زبان رسمي شد ، اما زبان سومري همچنان زبان علمي و ديني مدارس باقي ماند و تا قرن اول ميلادي نيز زبان سومري زبان رسمي ديني بوده است.
    علت تنوع و تعداد زياد واژه هاي عربي نيز همين است كه اين زبان اززبان سومري و اكدي و .. واژ ه هاي زيادي را وام گرفته است. مثلا حتي واژه ي سلام را نيز از زبان سومري گرفته است.
    واژه هاي آدم ، اب (پدر) ،امّ (مادر) ، برق و براق ، دار ، ديان ، ديار،دابه ،جنت ، حور ،سراج ، سور (سوره) ، شعر ، حور ، غنم ، مئه (صد) ، مسكن و.... از زبان سومري وارد عربي شده است.
    براي اطلاع بيشتر به كتاب " سومئر ديلي" (زبان سومري) به زبان تركي و " واژه هاي دخيل سومري
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در قرآن " هر دو تاليف شاهپور نوروزي(فضولي)مراجعه فرماييد.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا