وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
روش مطالعه عربی




روش مطالعه اختصاصی درس عربی :

آیا تاكنون به این موضوع فكر كرده اید كه هنگام مطالعه از چه روشی استفاده می كنید؟ یك روش مطالعه ی صحیح و اصولی می تواند بسیاری از مشكلات تحصیلی را از بین ببرد. شاید با افرادی برخورد كرده باشید كه می گویند: همه ی كتاب ها و جزوه ها را می خوانم، اما موقع امتحان آن ها را فراموش می كنم یا من استعداد درس خواندن را ندارم، چون با این كه همه ی مطالب را می خوانم امّا همیشه نمراتم پایین است.


بسیاری از این گونه مشكلات به عدم آگاهی از روش صحیح برای مطالعه ی هر درس مربوط است. عده ای فقط به حفظ كردن مطالب اكتفا می كنند بطوریكه به یادگیری معنا و مفهوم توجه چندانی ندارند امّا آنچه حائز اهمیّت است یادگیری معنا و مفهوم است. بنابراین قبل از این كه خود را محكوم كنیم به نداشتن استعداد، كمبود هوش و كمبود علاقه بهتر است، نواقص خود را در روش مطالعه ی درس عربی بیابیم و به اصلاح آنها بپردازیم در این صورت به لـ*ـذت درس خواندن پی خواهیم برد. اولین قدم در این راستا آن است كه با اندكی تفكّر عادت های نامطلوب خود را در مطالعه یافته،سپس عادت های مطلوب را جایگزین آن نماییم .

شیوه ی درست مطالعه مزیت هایی چند دارد :

1- كاهش زمان مطالعه

2- افزایش مدت نگه داری مطالب در حافظه

3- آسان تر شدن به خاطر سپردن اطلاعات

به طوركلی محتوای مطالب كتب درس عربی قابل تقسیم به سه بخش است :

الف) ترجمه و درك و فهم متون

ب ) بررسی قواعد و نكات دستوری درس

ج) تمرینات درس

ترجمه و درك و فهم متون درس :

در مطالعه و یادگیری این بخش موارد زیر پیشنهاد می گردد :

ابتدا متن درس را یك بار به آرامی بخوانید. توجه به موضوع و عنوان متن تا حدودی می تواند هدف و فضای كلی از درس را در ذهنتان ترسیم نماید .

آیا متن درس به موضوع علمی اشاره دارد؟ (متن درس سوّم از كتاب عربی 2 و 3 عمومی)

آیا به گوشه هایی از زندگانی بزرگان اشاره دارد ؟( متن درس دوم كتاب عربی یك و عربی 2 عمومی )

و یا اشعاری است كه به مسائل اجتماعی و اخلاقی می پردازد؟

پس از خواندن متن لغات و اصطلاحاتی كه معنایشان را نمی دانید، جدا و مشخص نمایید. در ابتدا معنای كلمات را از طریق كلمات هم خانواده ی و آن و یا از راه شناخت معانی كلمات مجاور آن كه ممكن است با آن كلمه مترادف و یا متضاد باشند حدس بزنید. سپاس معانی ارائه شده ی خودتان را با معانی كلمات كه در قسمت « لغه نامه» در انتهای كتاب امده است تطبیق دهید. باید دقت كنید كه بعضی از كلمات در تركیب و قالب جمله ممكن است معنای خاص و اصطلاحی داشته باشد، بنابراین سعی نمایید، معنای كلمات را با توجه به مفهوم جمله، به صورت كاربردی یاد بگیرید.

هدف كلی از متن درس را كشف نمایید و كوشش نمایید برای آن متن، عنوان دیگری نیز ارائه دهید. به سؤالات درك مطلب در انتهای متن به دقت پاسخ دهید. اگر در آخر متن سئوالاتی طرح نشده باشد خودتان سؤالات مناسبی طراحی نموده و با توجه به متن به آن پاسخ دهید.

لغات و كلمات مترادف و متضاد متن را پیدا كنید. برای یادگیری بهتر این بخش، بهتر است یك دفترچه جیبی تهیه نمایید. معانی لغات و اصطلاحات مشكل را در آن یادداشت نموده و همیشه آن را همراه خود داشته باشید و در مواقع ضروری آن را مرور نمایید .

روش مطالعه و یادگیری قواعد درس:

همانطور كه می دانید مهمترین بخش یادگیری مطالب در زمان تدریس صورت می گیرد. بنابراین دقت و توجه به مطالب ارائه شده توسط دبیران و اساتید گرامی در كلاس بسیار مهم است. این عادت را در خود تقویت كنید كه قبل از ارائه ی درس جدید توسط دبیر، قواعد و نكات دستوری درس را از پیش مطالعه نمایید. اگر مطالب جدید در ارتباط با درس و مطالب گذشته باشد حتماً باید با مطالب پیش نیاز آشنایی كافی داشته باشید. در یادگیری بهتر قواعد می توانید از روش خلاصه نویسی و نكته برداری استفاده نمایید و قواعد رادر قالب جدول و نمودار تنظیم نمایید .

به عنوان مثال :

مرفوعات : مبتدا، خبر، فاعل، نائب فاعل و ...

منصوبات : مفعول به ، مفعول فیه و ...

اصلی

فرعی


ظاهری

محلی

تقدیری

مجرورات : مجرور به حرف جرّ ، مضاف الیه






clip_image001.gif


clip_image002.gif



انواع اعراب


روش مطالعه و حلّ تمرینات درس عربی :

چون در دورة دبیرستان سؤالات به زبان عربی نوشته می شود، خودتان را عادت دهید كه بیشتر به متن عربی سؤال( نه ترجمه ی فارسی آن) توجّه نمایید. معمولاً سؤالات عربی با یك فعل «امر» آغاز می شود نظیر اُكتُبْ ( بنویس)، أكمل الفراغ یا اِملأ الفراع، جای خالی را تكمیل یا پركن، اِجْعَل: قرارده ، اُذكُرْ : ذكر كن میِّزه (أبدل) تغییر ده و یا تبدیل كن و مانند آن ...

اگر تمرینات درس مربوط به مشخص كردن نقش و اعراب كلمات است مثلاً : فاعل، مفعول، مضاف الیه، صفت، مفعول فیه و غیره و... ، ترجمه و فهم و درك عبارت نقش تعیین كننده ای در رسیدن به پاسخ و كشف اعراب كلمات دارد. بنابراین ابتدا جمله را ترجمه نمایید، سپس با توجه به ترجمه و شباهتها و تفاوتهای قواعد و دستور زبان فارسی و عربی نقش واعراب كلمات را بهتر ودقیق تر می توانید تشخیص دهید. در صورت بروز مشكل می توانید به قواعد كتاب یا به قواعدی كه خود خلاصه برداری كرده اید مراجعه كنید. نكته قابل ذكر این است كه با توجه به زمان اندك برنامه ی درس عربی، تمرینات درس به چند تمرین و در محدوده ی یك یا دو صفحه خلاصه شده است و ممكن است برای یادگیری كامل، شما به تمرینات بیشتری نیاز داشته باشید، برای این هدف می توانید از كتاب كار معتبر استفاده نمایید و یا بهتر است قواعد درس را در متن درس جستجو و بررسی نمایید و آن را به صورت كاربردی اجرا نمایید. بنابراین بهترین شیوه در افزایش مهارت « الاعراب»، پیدا كردن نقش كلمات و بررسی متن دروس و تمرینات است. پس از مدتی پیشنهاد می شود كه جملات را بدون اعراب بنویسید و آن را حركت گذاری و تركیب نمایید. خلاصه آن كه عربی درسی است كه بیشتر بر پایه فهمیدن و درك مطالب استوار است و با تمرین و تكرار نتیجه مطلوب حاصل خواهد گردید و در چنین حالتی است كه مطالب آموخته شده به سادگی و به راحتی از ذهن پاك نخواهد شد.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    یک پژوهش جالب در مورد علل بی علاقگی به درس عربی همراه با ارائه راهکار

    مقدمه

    در ميان دروس دوره ي متوسطه درس عربي زياد مورد علاقه ي اكثر دانش آموزان نيست و معمولاً به درس زبان عربي بعنوان چيزي نگاه مي كنند كه در آينده به آن هيچ نيازي ندارند، و تصــور مي كنند كه اين زبان يك زبان بيگانه وكهنه است و در زندگي امروزي هيچ جايگاهي ندارد و تنها زبان زنده ي روز را زبـان انگليسي مي دانند و نسبت به يادگيري زبان عربي علاقهاي نشان نمي دهند.

    معمولاً در طول تدريس چند ساله در مدارس مختلف و كلاسهاي متفاوت اين بي انگيــزگي را كامـلاً درك كرده ام ، البته نبايد فراموش كرد كه در دبيرستانهاي دخترانه درس عربي هم مثل بقيه ي دروس از اهميت و جايگاه خاص خود برخوردار است ، زيرا زبان عربي يكي از دروسي است كه با ضريب بالايي در امتحانات ورود به مراكز دانشگاهي مطرح مي شود، بنابر اين خود را بي نياز از يادگــيري آن نمي دانند. اما در ميان دانش آموزان پسر اين بي علاقگي بيشتر مشهود است.

    من در دبيرستان شهيد مطهري گيلان غرب بعنوان دبير درس زبان عربي تدريس مي كنم. يك روز وقتي وارد كلاس سوم انساني شدم با تعجب ديدم كه همه ي دانش آموزان كتاب جغرافيا را روي طبقه در مقابل خود گذاشته اند و همگي مشغول مطالعه ي جغرافيا هستند زيرا قرار بود ساعت بعد دبير جغرافيا از اين درس پرسش مستمر بعمل بياورد، البته اين اولين بار نبود كه دانش آموزان اين كلاس را مي ديدم كه در كلاس عربي به خواندن كتاب ديگري مشغولند اما اين بار از اين تعجبم بيشتر شد كه با ورود خودم به كلاس دانش آموزان نمي خواستند كتاب جغرافيا را كنار بگذارند و حتي از من خواهش كردند اين ساعت، آنها را به حال خودشان واگذارم و عربي تدريس نكنم. پس از سلام و احوالپرسي وقتي ديدم كه دانش آموزان هيچ علاقه اي ندارند تا كتاب عربي را ازتوي طبقه هايشان بيرون بياورند ، من هم كمي عصباني شدم و از آنها پرسيدم: مگر الآن چه درسي داريد؟ چرا كتاب جغرافيتان را بر نمي داريد؟ همگي گفتند: ما از درس عربي خوشمان نمي آيد.

    با خود فكر كردم كه بايد بفهمم چرا اينقدر دانش آموزان اين كلاس نسبت به درس عرـبي بي رغبت شده اند و با وجود اينكه درس عربي اساسي ترين درس در رشته ي علوم انساني است ،به آن علاقه اي ندارند، لذا تصميم گرفتم يك اقدام پژوهي عملي انجام دهم تا مشكل موجود را به نحوي مرتفع گردانم. ابتدا سعي كردم به علل و عوامل بي انگيزگي دانش آموزان اين كلاس نسبت به درس عربي بپردازم سپس راهــكارهاي ممكن را بكار گيرم، لذا با تكيه بر اظهارات خود دانش آموزان از طرق مصاحبه ي غير رسمي يعني گفتگوي دوستانه و همچنين گفتگو با اولياي مدرسه به نكات مهمي پي بردم كه تا اين حد دانش آموزان را از درس عربي گريزان كرده است، زيرا من در ابتدا خودم و شيوه ي تدريسم را عامل اصلي اين بي علاقگي دانش آموزان مي دانستم، بنابر اين، همين امر انگيزه اي شد تا با پژوهش عملي در اين زمينه به علل و عوامل بي انگـيزگي دانش آموزان به درس عربي پي ببرم، تا راه حل ممكن را براي حل اين مشكل ارائه دهم .

    هدف آغازين از اين پژوهش اين است كه بدانم چرا دانش آموزان اينقدر به درس عربي بي رغبت هستند؟ و چرا علاقه اي به يادگيري زبان عربي ندارند؟ زيرا بعضي از دانش آموزان داراي استعدادهاي بالايي هستند اما فقط در درس عربي نمره ي كم مي گيرند.

    هدف مياني از اين پژوهش اينستكه مي خواهم دانش آموزان را به يادگيري درس عربي علاقمند سازم و بتوانم روحيه اي در شاگردان ايجاد نمايم تا همانطوريكه خود را ملزم مي كنند به يادگيري دروس ديگر، مثلاً مي گويند زبان انگليسي زبان روز است، بايد دانش آموزان به اين ديدگاه برسند كه زبان عربي هم زبان روز است و ما بي نياز از آن نيستيم زيرا حد اقل نيازي كه به اين زبان داريم اينستكه عربي زبان دين ماست و با فرهنگ و زبان فارسي كاملاً آميخته است. و ما هم براي فهم متون ديني، قرآن كريم، نهج البلاغه و ادعيه و هم براي فهم متون ادبي فارسي ناگزيريم با زبان عربي آشنا شويم.

    هدف غايي و نهايي از اين پژوهش اينستكه دانش آموزان ، زبان عربي را هم سطح زبان انگليسي بدانند و احساس كنند، همانطوريكه براي استفاده از كامپيوتر ناچاريم برخي اصطلاحات زبان انگليسي را ياد بگيريم،براي استفاده از ميراث غني و گرانبهاي ادبيات فارسي و عربي ناگزير هستيم زبان عربي را ياد بگيريم. وقتيكه دانش آموزان با خود فكر مي كنند كه زبان انگليسي كليد فهم متون جديد است بايد اين درك در آنها هم ايجاد شود كه كليد فهم علوم ديني و ادبي هم زبان عربي است. و دين اسلام هم با پيشرفت علمي مخالفتي ندارد وسفارش به فراگيري علم هميشه مورد توجه رسول اكرم و ائمه ي معصومين بوده است. وقتي در دانش آموزان چنين احساسي بوجود بيايد ، هم دانش آموزان به فراگيري زبان عربي علاقه پيدا مي كنند و هم مدرّسين زبان عربي با علاقه وشور و شوق در سر كلاسهاي درس حاضر مي شوند، بنا بر اين با مطالعه و سرمايه گذاري علمي و طرح و برنامه هاي بهتري به تدريس زبان عربي مي پردازند و در نتيجه شاهد اينهمه افت در درس عربي نمي باشيم.

    علل بي علاقگي دانش آموزان به زبان عربي و عوامل افت يادگيري آن

    در گفتگوهايي كه با دانش آموزان بعمل آمد و همچنين با در جريان قرار دادن مدير و معاونين دبيرستان شهيد مطهري مسائل مهمي مطرح شد و از جمع بندي كل اطلاعات بدست آمده به علل و عواملي اشاره شد كه باعث افت يادگيري دانش آموزان در درس عربي شده است. بطور كلي مي توان علتهاي عدم پيشرفت در يادگيري درس عربي و علاقه نداشتن دانش آموزان به اين درس را در موارد زير خلاصه كرد:

    1- به دليل استفاده از دبيران غير متخصص و غير مسلط و نا مرتبط با ادبيات عرب در سنوات گذشته دانش آموزان، اطلاعات اوليه و پايه اي كه پيش نياز مطالب سطح بالاتر است ندارند و اكنون درس عربي براي آنها به يك كابوس تبديل شده است و تصور مي كنند كه يادگيري عربي ناممكن است و هيچ روحيه اي براي فراگيري آن ندارند.

    2- دومين عامل كه متأثر از همان عامل اول است ونتيجه ي مستقيم آن مي باشد ارفاقهاي بي حد و حصر دبيران دوره هاي قبل بخصوص دوره ي راهنمايي باعث شده است كه دانش آموزان با همان روحيه ي تكدي نمره تربيت شوند و از خود هيچ سعي و تلاشي بعمل نياورند.

    3- عدم وجود عوامل تشويق كننده و حتي وجود برخي از موارد بازدارنده ، مثلاً خود اولياي دانش آموزان بيشتر به فراگيري و تقويت زبان انگليسي توصيه مي كنند و خيال مي كنند اگر فرزند آنها انگليسي ياد بگيرد از ارزش و پايگاه اجتماعي بهتري برخوردار است و برخي هم با اهداف خاصي اين مطلب را القاء مي كنند كه زبان عربي يك زبان بيگانه است كه كهنه شده است ، مثلاً همين برنامه هاي طنزي كه از صدا و سيما پخش ميشود و زبان عربي را به مسخره مي گيرد باعث شده است كه نسل جوان ما كه در دوره ي دبيرستان درس مي خوانند نسبت به آموزش زبان عربي به ديد تمسخر بنگرند كه اين خود عامل مهمي است كه انگيزه را از دانش آموزان مي گيرد.

    4- عدم تنوع در مطالب كتابهاي درسي كه جذابيت خاصي ندارند تا دانش آموزان به آن رغبت پيدا كنند. مثلاً در هيج جاي كتابهاي درسي عربي يك مطلب ورزشي ديده نمي شود. سراسر مطالب كتابهاي درسي عربي ، آيات قرآني و احاديث و ادعيه مي باشد كه باعث يكنواختي مطالب درس عربي شده است. درست است كه هدف آموزش زبان عربي براي فهم قرآن و حديث است اما مي توان در لابلاي داستانهاي متنوع و جذاب و يا در ضمن عنوان كردن يك لطيفه و حكايت پند آموز خيلي از لغات و اصطلاحات متون ديني را آموزش داد.

    5- آنطوريكه خود دانش آموزان عنوان مي كنند مطالب كتابهاي درسي عربي هيچ تناسبي با روحيات جواناني كه در اين سنين درس مي خوانند ندارد مثلاً دانستنيهاي علمي، مسائل روز، مقالات ادبي ، شعر و … كه بيشتر به مذاق دانش آموزان خوش آيند است در كتابهاي درسي عربي كمتر مورد توجه بوده است.

    6- اگر هدف از تدريس يك زبان آن است كه بتوانيم با اين زبان در حد مكالمه ي روزمره صحبت كنيم چرا دبيران عربي به زبان عربي حرف نمي زنند؟ و چرا ساعت مشخصي را براي مكالمه اختصاص نداده اند وبيشتر بر قواعد خشك و سنگين صرف و نحو تكيه مي شود؟

    7- در هر درس مطالب زيادي از قواعد آمده است كه اين قواعد داراي تمرينات زيادي هم هست و اين عامل باعث شده است كه كتاب عربي سنگين و مشكل بنظر برسد و روحيه ي يادگيري را از دانش آموزان مي گيرد.

    8- وجود تصاوير زياد و تكراري وگاه نامربوط و غير جذاب و بدون كيفيت نه تنها كمكي به امر يادگري نمي كند بلكه فقط حجم كتاب را زياد كرده است . مثلاً در يك درس فقط تصوير يك مرد با حالتهاي مختلف تكرار شده است و هيچ نكته ي كمك آموزشي در آن نيست.

    9- با وجود تمام عوامل فوق وقتي چنين درسي درساعت آخر برنامه گنجانده شود مشكل معلم و دانش آموزان مضاعف ميشود البته اين نمي تواند بهانه اي براي دانش آموزان باشد زيرا تمام دبيران درساعت آخر درس دارند و تدريس مي كنند و معلم عربي هم بايد در سر يكي از كلاسها حاضر شود. گاه اتفاق افتاده است كه دانش آموزان در ساعت اول هم مشكل دارند. مثلاً بعلت دوري مسافت خانه تا مدرسه بيشتر دانش آموزان دو ساعت اول روز هاي شنبه كه تايم صبح باشند غيبت مي كنند و هميشه از درس عقب مي مانند و چند بار كه اين اتفاق بيافتد جبران آن بسي مشكل مي شود.

    10- بد آموزي برخي از همكاران در سنوات گذشته باعث شده است تادانش آموزان فقط به مطالب كتاب درسي بپردازند آن هم در حد حفظ كردن مطالب، چون دانش آموز با اين روحيه تربيت شده است ديگر قدرت درك و فهم ندارد و اگر مطلبي عين كتاب نباشد نمي تواند به آن پاسخ دهد در نتيجه در امتحانات هماهنگ نمي تواند نمره ي قبولي كسب كند.

    راههاي ايجاد انگيزه در دانش آموزان؛ و راهكارهاي ممكن براي جلوگيري از افت يادگيري در درس عربي

    براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان و علاقمند كردن آنها در فراگيري درس عربي، ابتدا بايد تا حد امكان در رفع عواملي كه انگيزه را از دانش آموزان گرفته است كوشيد. بنابراين اول از راه تشوق و آسان جلوه دادن درس عربي شروع كردم و اين مطلب را بارها به دانش آموزان گوشزد مي كردم كه هر كس بتواند از نمره ي كتبي پايان ترم نمره ي هفده به بالا كسب كند، سه نمره به نمره ي مستمر او اضافه ميشود و براي نمرات پانزده تا هفده، دو نمره به نمره ي مستمر اضافه مي شود، و به نمرات دوازده تا پانزده يك نمره ارفاق ميشود از طرف ديگر تصميم گرفتم نمرات امتحاني را به پشت شيشه مدسه بزنم تا تمام دانش آموزان از نمرات همديگر با خبر شوند و اين را قبلاً به اطلاع دانش آموزان رساندم تا بتوانم يك جو رقابتي در ميان آنها ايجاد كنم.

    مدير دبيرستان هم به مناسبتهاي مختلف درسر صف تذكرات هشدار دهنده اي را به عموم دانش آموزان مي داد مبني بر اينكه گزارش نمرات پايان ترم را به اطلاع اولياي آنها خواهد رساند ويك نمودار آماري از ميزان قبولي هر درس و هر كلاس تنظيم خواهد شد و در تابلوي اعلانات مدرسه در معرض ديد عموم دانش آموزان و دبيران قرار خواهد گرفت. اين هم هشدار خوب و مناسبي بود و هم عاملي بود براي ايجاد رقابت در ميان تمام دانش آموزان .

    به امتحانات مستمر شفاهي در سركلاس توجه بيشتري كردم و ابتدا با طرح سؤالات ساده اين را به دانش آموزان القاء مي كردم كه عربي درس سختي نيست و هر كس اراده كند مي تواند آن را بخوبي ياد بگيرد.

    كلاس را خيلي جدي مي گرفتم و قبل از شروع درس حتماً حضور غياب انجام مي دادم و در بررسي تكالف دانش آموزان حساسيت خاصي داشتم تا دانش آموزان بدانند براي كار آنها ارزش قائل هستم زيرا تكليف دادن يك چيز است و تكليف خواستن چيز ديگر.

    اما بعنوان پيشنهاد درسطح كلي ميتوان راهكارهاي بهتري براي ايجاد انگيزه در دانش آموزان نسبت به درس عربي ارائه داد كه اين در توان مسؤلان برنامه ريز مي باشد ازجمله اين راهكارها مي توان به موارد زير اشاره كرد:

    1- تا جايي كه امكان دارد از دبيران متخصص درس عربي استفاده شود و حتي براي دبيران متخصص درس عربي، آموزشهاي ضمن خدمت جهت تدريس بر اساس الگوهاي نوين تدرس هم لازم و ضروري است.

    2- فعال بودن گروههاي آموزشي بمعني واقعي آن به اينصورت كه سر گروه درس عربي از بين باسوادترين ومجرّب ترين دبيران انتخاب شود و در روز معين و مشخصي در محل گروههاي آموزشي حضور داشته باشد و يك شماره تلفن در اختيار تمام دبيران عربي قرار دهد تا در صورت نياز بتوان با او مشورت كرد و با برگذاري جلسات ماهيانه به رفع مشكلات آموزشي پرداخته شود و هماهنگيهاي لازم ميان دبيران ايجاد شود.

    3- شناسايي و معرفي دبيران موفق در امر آموزش و تدريس و تقدير از آنها جهت الگو سازي براي ساير دبيران .

    4- در پايان هرترم فرمهاي نظر خواهي به دانش آموزان داده شود تا بدون ذكر نام خودشان نظرات و انتقادات و پيشنهاداتشان را عنوان كنند و نتيجه ي اين نظر خواهي به اطلاع دبيران رسانده شود.

    5- امكانات كمك آموزشي در اختيار دبيران درس عربي گذاشته شود. در دسترس بودن نوارهاي ويديوئي و مجلات رشد زبان عربي در مدارس لازم و ضروري است.

    6- برگذاري مسابقات و المپيادها براي ايجاد روحيه ي رقابت در ميان دانش آموزان و شناسايي و معرفي و تشويق كردن نفرات برتر.

    7- استفاده از سرودها و ترانه هاي ساده ي عربي كه هم كوتاه باشند و هم به زبان فصيح اجرا شده باشند.

    8- اختصاص دادن ساعت مشخصي به كلاس مكالمه و آزمايشگاه زبان عربي بطوريكه درس مكالمه يك درس مستقل از كتاب عربي باشد.

    9- استفاده از عناوين مختلف روزنامه ها و مجلات عربي در همه ي زمينه هاي ورزشي، ادبي، علمي، سياسي، نظامي و رخدادهاي مهم .

    10- موضوعات دروس از منابع اصلي عربي آنها انتخاب شوند تا جذابيت خودرا از نظر بلاغت ادبي از دست ندهند. مثلاً از آثار طه حسين ،جبران خليل جبران، احمد شوقي وديگر نويسندگان و شاعران و نمايشنامه نويسان مشهور معاصر استفاده شود تا دانش آموزان خود را در فضاي كاملاً عربي احساس كنند.

    نتيجه گيري

    در نتيجه ي اين عمل اقدام پژوهي، بسياري از مشكلات و موانع پيشرفت و عللي كه انگيزه ي يادگيري را از دانش آموزان گرفته بود شناسايي كردم و به كمك خود دانش آموزان و اولياي مدرسه اطلاعاتي بدست آمد كه از طريق آنها عمل پژوهشي ام را انجام دادم و از مقايسه ي گروه شاهد شماره يك باگروه شاهد شماره دو به اين نتيجه رسيدم كه ميتوان روي رفتار دانش آموزان اثر مثبت گذاشت زيرا با مشاهده ي نتايج بدست آمده از وضعيت گروه يك و گروه دو ديدم كه در گروه شماره ي دو پيشرفتهاي خوبي حال شده است و اين براي مراحل ديگر اميدوار كننده است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    یکی از زوایای جالب زبان عربی

    در هر یک از زبانهای دنیا زوایای جالب و ریزه کاریهایی ویژه ای دیده می شود که آن زبان را از دیگر زبانها متمایز می سازد . و این مورد، د ر زبان عربی بیشتر از دیگر زبانها یافت می شود.

    همه می دانیم یکی از نشانه های کلام فصیح آن است که در حین کوتاه و مختصر بودن، مقصود خود را به طور کامل ادا کند.

    برای مثال این جملات را در دو زبان فارسی و عربی مقایسه کنید:

    در فارسی

    درعربی

    فلانی گفت: بسم الله الرحمن الر حیم

    بَسمَلَ فلانٌ

    فلانی گفت: لا إله إلا الله

    هَلَّلَ فلانٌ

    فلانی گفت: سبحان الله

    سَبّحَ فلانٌ

    فلانی گفت: الله أکبر

    کَبَّرَ فلانٌ

    فلانی گفت: إنّا لله و إنّا إلیه راجعون

    إستَرجَع فلانٌ

    فلانی گفت: لا حول و لا قوّة إلا بالله

    حَوقَلَ فلانٌ

    این ویژگی را تنها در زبان عربی می توان یافت و به چنین افعالی (افعال منحوت) گفته می شود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ملحقات به مثنی

    اسم مثنی دلالت بر دو شخص یا شیء می کند به عنوان مثال:

    کتابانِ : دوکتاب ( یک کتاب و یک یک کتاب دیگر).

    اما « قمرانِ » به معنی یک ماه و یک ماه دیگر نیست. بلکه در ادبیات عرب منظور از قمران ، (ماه و خورشید) است.

    به این نوع اسماء در زبان عربی «ملحقات به مثنی» گفته میشود:

    - الثقلان : الانس والجان

    -الوالدان : الاب و الام .

    -الداران : الدنيا و الآخرة .

    -العشاءان : المغرب والعتمة .

    -الأصغران : القلب و اللسان .

    -الأصفران : الذهب والزعفران.

    - الحَسَنَان : الحسن و الحسین.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تلفظ صحیح الفبای عربی


    از میان 28 حرف عربی تنها 10 حرف تلفّظی متفاوت با زبان فارسی دارد و آنها عبارتند از : (ث ، ح ، ذ ، ص ، ض ، ط ، ظ ، ع ، غ ، و) و 18 حرف باقیمانده از نظر تلفّظ فرقی با تلفّظ آنها در زبان فارسی نیست و ما در این نوشتار ، مخارج این 10 حرف را بیان میکنیم:

    حرف ث : این حرف را باید به اصطلاح نوک زبانی و نازک و کم حجم تلفّظ کرد مانند کودکی که نوک زبانی صحبت میکند ، یعنی در حالی که نوک زبان با دندان های جلو در آروارهء بالا تماس دارد، هوا را به بیرون میدمیم بطوری که فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد ،حرف ث بدون اینکه صدای سوت از آن شنیده شود تلفّظ می گردد.

    حرف ح : حرف (حاء) با گرفتگی خاصی در حلق ،ایجاد می شود مانند کسیکه بخواهد مثلاً پوست تخمه ای را که در حلق گیرکرده با فشار هوا خارج کند.

    حرف ذ : حرف (ذال) عیناً مانند حرف (ثاء) از تماس نوک زبان و دندان های بالا و با صدای نازک و کم حجم تلفّظ می گردد بطوری که فشار نوک زبان بر دندان ها زیاد نباشد.

    حرف ص : حرف (صاد) مانند (س) تلفّظ می شود فقط به همراه آن صدا پُر حجم و درشت می گردد، برای این کار باید گلو را پُر حجم کرد و به اصطلاح عامیانه ، باد در گلو انداخت ، تأکید میشود که هنگام تلفّظ (ص) نباید صدای سوت شدید شنیده شود.

    حرف ض : حرف (ضاد) از تماس کنارهء زبان با دندان های آسیائی بالا از هر دو طرف که مقدور باشد و با صدای پُر حجم و درشت تلفّظ می شود ،تلفّظ (ض) کمی مشکل است و در واقع حرف سرکشی است و تمرین نیاز دارد.

    حرف ط : حرف (طاء) مانند حرف (ت) تلفّظ می شود با این تفاوت که صدای آن درشت و پُر حجم می باشد در واقع حرف (طاء) قوی ترین حرف عربی است.

    حرف ظ : این حرف دقیقاً مانند حرف (ذ) از تماس نوک زبان و سر دندان های جلو آروارهء بالا ایجاد می شود با این تفاوت که صدا در حرف (ظاء) درشت و پُر حجم می گردد ، باید دقّت کرد که هوا با فشار زیاد در مخرج دمیده نشود.

    حرف ع : این حرف از میان حلق و به صورت نرم تلفّظ می شود و گوئی صدا کش می آید ،البته این به معنای افراط در نرمی حرف نیست. باید دقّت شود که حرف (ع) پُر حجم أداء نشود.

    حرف غ : حرف (غین) از همان محلّ تلفّظ حرف (خاء) یعنی از ناحیهء حلق تلفّظ شده ولی صدای آن نرم و کشیده و دنباله دار است و حالت خراش و خشونت حرف (خاء) را ندارد. صدای (غ) را می توانیم. هنگامی که مقداری آب در گلو {غرغره} می کنم بشنویم . صدای (غ) باید درشت و پُر حجم باشد.

    حرف و : برای تلفّظ (واو) نباید مثل صدای فارسیِ آن، دندان های بالا با لب پایین مُماس گردد ، بلکه در أداء این حرف ، لب ها به حالت غُنچه در می آید و صدای (و) از میان دو لب خارج می شود باید دقّت کرد که حرف (واو) کم حجم و نازک أداء شود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    زبان عربی سفر حج


    زائرین عزیز همانطور که می‌دانید امروزه اهمّیت سفر به اماکن زیارتی همانند مکه و مدینه برکسی پوشیده نیست. با عنایت به اینکه مردم این کشورها اغلب عرب زبان هستند، آموختن مکالمات مقدماتی و روزمره عربی برای زائرین ضروری به نظر می‌رسد.

    لذا جهت سهولت در برقراری ارتباط، مجموعه‌ای از اصطلاحات و لغات عربی در هر شماره از نشریه ره‌یافتگان خواهد آمد. یادگیری و حفظ این لغات به شما کمک می‌کند تا بتوانید نیازهای ضروری خود را با استفاده ازآن برطرف سازید.

    الضمائر: ضمائر

    أنَا : من

    أنتَ : تو

    أنتُم : شما

    هُوَ : او (مذکر)

    هِیَ : او (مونث)

    هُم : آنها ، ایشان (غایب)

    نَحنُ : ما



    الألوان : رنگ ها

    أحمَر : قرمز

    أخضَر : سبز

    أزرَق : آبی

    أبیَض : سفید

    أسوَد : سیاه

    أصفَر : زرد

    بُرتِقالی : نارنجی

    بُنّی : قهره ای

    أدوات الاِستِفهام: حروف استفهام

    مَن : چه کسی

    ما : چه

    لِماذا : برای چه ؟

    کَم ؟ چند

    مَتی ؟ چه وقت ، کی

    أینَ : کجا

    کَیفَ : چگونه ، چطور

    هَل : آیا

    أیّ : کدام



    الأیام : روزها

    السَّبت : شنبه

    الأحَد : یکشنبه

    الإثنَین : دوشنبه

    الثُّلاثاء : سه شنبه

    الأربَعاء : چهارشنبه

    الخَمیس : پنج شنبه

    الجُمعة : جمعه

    الأسرة و الأقرِباء: خانواده و نزدیکان

    الزَّوج: شوهر

    الزَّوجَة: همسر (زن)

    الأب: پدر

    الإبن: فرزند پسر

    الأُمّ: مادر
    الإبنَة: فرزند دختر

    الأخ: برادر

    الأُخت: خواهر

    العَمّ: عمو

    العَمَّة: عمّه

    الخال: دایی

    الخالَة: خاله

    الجَدّ: پدربزرگ

    الجَدّة: مادربزرگ

    الرَّجُل: مرد

    المِرأة: زن




    فُصول السَنَة: فصل های سال

    الرَّبیع: بهار

    الصِّیف: تابستان

    الخَریف: پاییز

    الشِّتاء: زمستان

    المِهَن و الحِرَف: شغل ها

    الطَّبیب: پزشک

    المُدَرِّس: معلّم، استاد

    البَزّاز أو قَمّاش: پارچه فروش

    الحَلّاق: آرایشگر

    السّائق: راننده

    المُمَرِّض: پرستار

    المُصَّوِر: عکّاس

    المُذیع: گوینده



    المَشروبات: نوشیدنی ها

    الشّای: چای

    القَهوه: قهوه

    الماء: آب

    الحَلیب: شیر

    العیران: دوغ (لبن عیران)

    عَصیر الفَواکِه: آب میوه

    عَصیر التُّفاح: آب سیب

    عَصیر البُرتِقال: آب پرتقال


    عَصیر الجَزَر: آب هویج

    فی المدینه : در شهر

    شارِع : خیابان

    زُقاق : کوچه

    عَمود : ستون

    جِسر : پل

    مَمَر المَشاة : محل عبور عابر پیاده

    وسائل النقل : وسایل حمل و نقل

    سَیاّرَة : ماشین

    سَیارة الإسعاف : آمبولانس

    سَیاّرة إطفاء : ماشین آتش نشانی

    حافِلَة : اتوبوس

    دَراّجَة : دوچرخه

    دَراّجَة نارّیة : موتورسیکلت

    الشّاحِنَة : کامیون

    طائِرَة : هواپیما

    قِطار : قطار

    سَفینَة أو باخِرَة : کشتی

    سایر مفردات مناسب سفر:

    آلَة التَّصویر : دوربین عکاسی

    الحِذاء : کفش

    سوق : بازار

    نُقود أو فُلوس : پول

    شُکراً : متشکرم

    ثَمَن : قیمت

    تَخفیض : تخفیف

    فَأتورَة : فاکتور

    مِحَطة : ایستگاه

    الشُّرطة : پلیس

    جَواز السَّفر : گذرنامه

    سارِق : دزد

    حَقیبَة أو شِنطة : کیف ، چمدان

    خطیر : خطرناک

    مُستَشفی : بیمارستان

    المُستَوصِف : درمانگاه


    مَحَل أو دُکّان : مغازه

    در هتل(2):

    ثَلّاجَة : یخچال

    مِندیل : دستمال کاغذی

    صَحن : بشقاب

    مِلعَقَة : قاشق

    شوکَة : چنگال

    سِکیّن : چاقو

    طاوِلَة : میز

    کُرسی : صندلی

    کوب : فنجان




    جسم الانسان : اعضای بدن

    رأس : سر

    یَد : دست

    رِجل : پا

    بَطن : شکم

    صَدر : سـ*ـینه


    أُذُن : گوش

    عَین : چشم

    عُنُق : گردن

    شعِر : مو

    فَم : دهان

    أسنان : دندان ها

    لِسان : زبان

    وَجه : صورت

    ظَهر : پشت ، کمر

    أصابِع : انگشتان

    أنف : بینی

    قَلب : قلب


    دَم : خون

    الحالات الطّبیعَة لِلإنسان: حالت های انسان

    الجُوع: گرسنگی

    العَطَش: تشنگی

    الشَّبعُ: سیری

    التَّعِب: خستگی

    النُّعاس: خواب آلودگی

    در هتل:

    فُندُق: هتل

    باب أو بَوّابَة: درب

    شُبّاک أو مِنفَذَة: پنجره

    زُجاج: شیشه

    سَریر: تخت خواب

    مِصباح: چراغ

    دورة میاه، مَرافِق: دستشویی، سرویس بهداشتی

    حَمّام: حمام و سرویس بهداشتی

    تِلفِزیون: تلویزیون

    سِتار: پرده

    ساعَة: ساعت

    السّاخِنَة: کتری برقی

    المِلحَفَة أو شَرشَف: ملافه

    الوَسادَة: بالشت

    البَرّادَة: کولر

    المِروَحَة: پنکه

    سَلالِم أو دَراّج: راه پله

    مِصعَد: آسانسور

    مَبنی: ساختمان

    الطّابِق: طبقه


    الطّابِق الأوَّل: طبقه اول

    الأطعِمَة: خوردنی‌ها



    باذِنجان : بادمجان

    بِسکویت : بیسکویت

    بَطیّخ أصفَر: خربزه

    بَطیّخ أحمَر : هندوانه

    شَمّام : طالبی

    مانجو : انبه

    التَمَر : خرما

    التیّن : انجیر

    جوز : گردو

    الفِلفِل : فلفل

    الحَلوّیات : شیرینی ها

    الطَماطِم : گوجه

    خیار : خیار

    مِلح : نمک

    سُکّر : شکر

    الرُمان : انار

    الزَّیتون : زیتون

    السَلَطَة : سالاد



    السَّمَک : ماهی

    الفَواکِه : میوه

    الفَروّج المَشوی : جوجه کباب

    الفُستُق : پسته

    لَبَن : ماست


    لیمون حامِض : لیموترش

    الفُطور : صبحانه

    الغَداء : نهار

    العَشاء : شام

    الخُبز : نان

    الجَبنَة : پنیر

    الزُبدة : کره

    المُرَبّی : مربّا

    البَیض : تخم مرغ

    القِشطَة : خامه

    العَسَل : عسل

    المَرَق : خورشت


    الرُّز : برنج

    الکَباب : کباب

    الدَّجاج : مرغ

    الحَساء : سوپ

    اللَّحم : گوشت

    الزِّیت : روغن

    الزّیت الزَّیتون : روغن زیتون

    تُفّاح : سیب

    موزة : موز

    بُرتقال : پرتقال

    عِنَب : انگور

    بَطاطا : سیب زمینی


    بَصَل : پیاز
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    یادگیری کوتاه مدت زبان عربی برای سفرهای مذهبی


    پيشگفتار:

    امروزه‌ اهميت سفر به اماكن مقدس مكه و مدينه در سرزمين حجاز، و نيز عراق وسوريه بر كسي پوشيده نيست، و از آنجا كه‌ مردم‌ اين‌ كشورها عرب‌ زبان‌ هستند آموختن مكالمات‌ اوليه‌ براي‌ فارسي‌ زبانان‌ امري‌ اجتناب‌ ناپذير است‌، زيرا اغلب‌ ديده‌ مي‌شود هموطنان‌ ما به‌ علت‌ ناآشنايي‌ با اين‌ زبان،‌ در رفع‌ نيازهاي‌ خود با دشواری‌هايي مواجه‌ مي‌شوند. ازسوي‌ ديگر كتاب‌هاي‌ تأليف‌ شده‌ در اين‌ زمينه‌ اغلب‌ توسط‌ غيرمتخصصان‌، و بدون‌ توجه‌ به‌ ترجمة‌ دقيق‌، نگارش‌ صحيح‌ِ اِعراب‌، و استعمال‌ رايج‌ گفتگوها‌ به‌ رشتة‌ تحرير درآمده ‌است‌. از اين‌ رو مقرر شد تا كتابي‌ جامع و مصور‌، مشتمل‌ بر گفتگوهاي‌ ضروري‌ شامل‌ گفتگو در اماكن‌ زيارتي‌، مناسك‌ حج‌، گمرك‌، فرودگاه‌، هتل‌، مطب‌ پزشكان‌، بيمارستان‌ها، فروشگاه‌ها، پست‌ و تلفن‌، سالن‌ غذاخوري‌، پليس‌، بانك‌، مـوزه‌، پوشاك‌ و ده‌ها موضوع‌ ضروري‌ ديگر به‌ رشتة‌ تحرير درآيد تا حجاج ‌بيت‌ الله‌ الحرام‌ و زائران‌ عتبات‌ عاليات‌ و نيز مسافران‌ كشورهاي‌ عربي‌ بتوانند نيازهاي ‌ضروري‌ خود را با استفاده از آن‌ برطرف‌ سازند. اميد است‌ اين‌ اثر بتواند نياز علاقه‌مندان‌ زبان‌ عربي‌ مخصوصاً طلاب‌ حوزه‌هاي‌ علميه‌ و نيز دانشجويان‌ رشته‌هاي‌ عربي‌ و الهيات‌ را بر طرف‌ سازد.

    مولف : دکتر یحیی معروف



    احوال پرسی

    در گفتگوهای روزمره عربی برخی از جملات و عبارات كاربرد بيشتری دارند، به همين سبب به حافظه سپردن آنها ضرورت دارد:

    سلام السَّلامُ عليكمُ.

    خوش آمديد: أَهْلا و سَهْلاً و مَرْحَباً.

    خداوند شما را حفظ كند: حَيَّاكَ اللَّهُ!

    حال شما چطور است؟ كيفَ حالُكَ؟ كيْفَك؟، إِزَّيَّك؟[1] (ص)، إِشْلُونَك؟(ع).

    الحمد لله خوبم: بِخَيْرٍ و الحمدُ لِلَّهِ....خوبم: كُوَيّس (ص، ل، س).

    خوب نيستم: ماكُوَيّس.

    چه خبر؟ ما الخبرُ؟ ما أَخْبارُكَ؟ شو أَخْبارك؟(عا، ل).

    از اينكه دير شد از شما معذرت می‏خواهم.

    أَعْتذِرُ منكَ لِلتَّأْخِيرِ. (أَرْجُو المَعْذِرَةَ).

    ببخشيد: عَفْواً (و يا) العَفْو.

    من خيلی متأسفم: إِنِّي آسِفٌ جداً.

    موجب عذاب شما شدم. لَقَدْ سبَّبْتُ لكَ عَذاباً. أَزْعَجْتُکَ.

    نه ،نه، هرگز. لا ، لا، أبداً.

    شما انسان بسيار لطيفی هستيد.

    أنتَ إنسانٌ لَطِيفٌ جِدّاً. (أنتِ إنسانةٌ لَطِيفةٌ جِدّاً).

    از تعريف شما سپاسگزارم. شُكراً لِإِطْرائِكَ.

    خداوند به شما سلامتی بدهد. اللَّهُ يُعْطِيكَ العافِيةَ![2]

    خداوند به شما جزای خير دهد. جَزاكُمُ اللَّهُ خيراً.

    بفرماييد بنشينيد: تَفَضَّلْ بِالجُلُوسِ.

    خواهش می‏كنم: أَرْجُوكَ.

    با اجازه شما: عَنْ إِذْنِكَ.

    بفرماييد: تَفَضَّلْ.

    شما در ايران در چه شهری زندگی می‏كنيد؟

    أنتَ تَعِيشُ فِي أَيَّةِ مَدِينَةٍ في إيران؟

    من در شهر «...» از توابع استان «...» زندگی می‏‌كنم.

    أنا أعِيشُ فِي مَدِينَةِ «...» التَّابِعَةِ لِمُحَافَظَةِ «...».

    شما به روانی عربی حرف می‌زنيد. أَنْتَ تَتَحَدَّثُ (تَتَكَلَّمُ) العَرَبِيَّةَ بِطَلاقَةٍ.

    من زبان عربی را بخوبی نمی‌دانم در حالی که شما به چند زبان سخن می‌گوييد.

    أنا لا أُتْقِنُ‌ العربيةَ‌ بينما أنت‌َ تَتَحَدَّثُ‌ بأكثر مِنْ‌ لُغَة‌ٍ.

    من زبان عربی را در مدت حضورم در سوريه آموختم.

    أنا تَعَلَّمْتُ العَرَبِيَّةَ أَثْناءَ وجودي في السُّوريّا.

    از شما خواهش می‌كنم با من به جای عاميانه با زبان فصيح صحبت كنيد.

    أَرْجُوكَ أنْ تَتَكَلَّمَ مَعِي بِاللُّغَةِ الفُصْحَي بَدَلاً مِنَ العاميَّةِ.

    زيرا من در زبان عاميانه ضعيف هستم. لأَنَّنِي ضَعِيفٌ في العامِيَّةِ.

    نه، بر عكس شما زبان عربيِ صحيح را می‌دانيد.

    لا، بالعَكْسِ، أنتَ تَعْرِفُ اللُّغَةَ العربيةَ الصَّحِيحَةَ.

    شما معلم زبان عربی هستيد و من نمی‏توانم با شما برابری كنم.

    أنتَ مُعَلِّمُ اللُّغَةِ العَرَبِيَّةِ و أنا لاأَقْدِرُ أَنْ أُضاهِيكَ (أُساوِيكَ).

    من از سخن شما شادمان می‌شوم. أنا أَرْتاحُ لِحَدِيثكَ.

    متشكرم: شكراً.

    بسيار خوب: طَيِّب، حَسَناً.

    خداوند شما را از هر بلايی سلامت نگهدارد! اللَّه يَسْلِمُكَ مِنْ كُلِّ بَلِيَّةٍ!

    شما جوانی، خوش رو، تحصيلكرده، و از خانواده محترمی هستيد.

    إَنَّكَ شابٌ وسيمٌ و مُثَقَّفٌ (مُتَعَلِّمٌ) و مِنْ عائلةٍ (أُسْرَةٍ) مُحْتَرَمة.

    از عواطف شما نسبت به خودم سپاسگزارم.

    أَشْكُرُكَ لِعواطِفِكَ تِجاهي (نَحْوي).

    سَرورم نمی‌دانم چگونه از شما سپاسگزاری كنم.

    لا أَدْرِي كيفَ أَشْكُرُكَ يَا سيِّدي.

    (وظيفه است) نياز به تشكر ندارد. لا شكرَ للواجبِ (عَلَی الواجِبِ).

    به اميد ديدار، خدا نگهدار. إِلي اللِّقاء والسَّلامُ عَلَيْكُم.[3]

    و عليكم السلام، شما را به خدا می‏سپارم. و عليكُم السَّلام أستودعُكَ اللَّه.

    گفتگوی دوم

    السَّلامُ عليكم: و عليكمُ السَّلامُ و رحمة الله و برکاته.

    كي‌ (چه‌ وقت‌) اسمت‌ را در كاروان‌ حجاج‌ ثبت‌ كردي‌؟

    مَتی سَجَّلت‌َ اِسْمَك‌َ في‌ قافِلَة‌ِ الحُجَّاج‌ِ؟

    تقريباً يك‌ ماه‌ پيش‌. قَبْل‌َ شَهْرٍ تَقْرِيباً.

    گذرنامه‌ات‌ را به‌ رئيس‌ كاروان‌ دادي‌؟

    هَل‌ْ سَلمْت‌َ جَوازَ سفرِك‌َ اِلي‌ رئيس‌ِ القافِلَة‌ِ (حَملدار) (ح‌)؟

    بله‌، آن‌ را به‌ رئيس‌ كاروان‌ دادم‌. نَعَم‌ْ،(أيوه) سَلَّمْتُه‌ُ اِلَی‌ رئيس‌ِ القافِلَة‌ِ.

    گواهي‌ بهداشتي‌ داريد؟ هَل‌ْ لدَيْك‌َ (عِنْدَك‌َ) الشَّهادة‌ُ الصِّحيَّة‌ُ؟

    بله‌، گواهي‌ بهداشتي‌ دارم‌. نَعَم‌ْ، (أيوه) لَدَي‌َّ (عِندي‌) الشَّهادَة‌ُ الصِّحيَّة‌ُ.

    آيا مي‌توانم‌ با شما به‌ زبان‌ عربي‌ فصيح‌ سخن‌ بگويم‌؟

    هَل‌ْ يُمْكِنُني‌ أَن‌ْ أتَكَلَّم‌َ مَعَك‌َ بِالعَرَبِيَّة‌ِ الفُصْحَی؟

    اسم‌ شما چيست‌ و از كجا مي‌آييد؟ ما اسْمُك‌َ؟ و مِن‌ْ أَيْن‌َ تَأْتِي‌؟

    اسم‌ من‌ محمد و اهل جمهوري‌ عربی مصر هستم.

    اسمي‌ محمدٌ مِن‌ جمهوريّةِ مصرَ العربيّةِ.

    ‌من از يك‌ خانواده‌ پايبند (مذهبي‌) هستم‌. أنا مِنْ‌ أُسْرَة‌ٍ مُحافِظَةٍ‌.

    سفر چطور بود؟ كيفَ كانَتِ الرِّحْلَةُ؟

    خيلی سودمند بود: كانَتْ مُمتعةً جِدّاً.

    رسيدن به خير. (خدا را سپاس كه سالم هستيد). الحَمْدُ لِلَّهِ عَلَي السَلامَة.

    آب و هواي اين شهر چگونه است؟ كيفَ مُنَاخُ هذِهِ المدينةِ؟

    بسيار خوب و دل انگيز است: لطيفٌ و رائعٌ جداً.

    چه مدت اينجا خواهيد ماند؟ كَمْ مُدَّة سَتَبْقَي هُنا؟

    فقط يك هفته: مُدَّة أسبوعٍ فَقَط.

    فردا چه می‏كنی؟ ما الذي سَتَفْعَلُهُ غَداً؟

    به گشت و گذاری در شهر می‏پردازم. سَأَقُومُ بِجَوْلَةٍ في المَدِينَةِ.

    الان كجا می‌رويد؟ أينَ تَرُوحُ[4] (تذهب) الآنَ؟

    من به حرم می‏روم. أَنا رائحٌَ[5] (ذاهِبٌ) إِلَي الحَرَمِ.

    آيا شما راهنمای جهانگردان نيستيد؟ ألست‌َ دليلاً للسائحينَ‌؟

    در اين صورت می‌توانی مرا همراهی کنی؟ إذن‌ هل تستطيعُ‌ أَنْ‌ تُرافِقَنِي‌؟

    من در خدمت شما هستم. أنا بخدمتكَ (في خدمتكَ).

    كشور ما را دوست داريد؟ هَلْ تُحِبُّ بِلادَنا؟

    مي‌خواهم‌ نظر شما را به‌ صراحت‌ بشنوم. أريدُ أَنْ‌ أَسْمَعَ‌ رَأْيَك‌ بِصَراحَة‌.

    بله كشور شما را بسيار دوست دارم. نعم، أُحِبُّها كثيراً.

    چرا؟ لماذا؟

    زيرا بسيار زيباست: لأنَّها جَمِيلَةٌ جِدّاً.

    اميدوارم از همه مناطق ديدنی كشورمان بازديد كنی.

    آملُ أَنْ تَزُورَ جَمِيعَ الأَماكِنِ السِّياحِيَّةِ في بلادِنا.

    شما به سفر تفريحی آمده‏ايد؟ بله. أَتَيْتَ لِلسَّفْرَةِ التَّرْويحيَّة (التَّرْفيهيَّة)؟ نَعَمْ.[6]

    علاوه بر آن به گردش علمی نيز آمده‌ام.

    فضلاً عَنْ ذلِكَ أَتَيْتُ لِلسَّفْرَةِ العِلمِيَّةِ أَيْضاً.

    در واقع من در اينجا در يك سفر كاری نيز هستم.

    في الحقيقةِ أنا هُنا في رِحْلَةِ عَمَلٍ أيضاً.

    چه مدتی است که در اينجا هستيد؟ مُنْذُ مَتَي و أنتَ هُنا؟

    من از چند روز پيش اينجا هستم. أنا هُنا مُنْذُ بِضْعَةِ أَيَّامٍ.

    به من اجازه می‌‏دهيد بپرسم آيا شما تنها هستيد؟

    هَلْ تَسْمَحُ لي أَنْ أَسْأَلَ هَلْ أَنْتَ لِوَحْدِكَ؟

    بله، من تنها هستم: نَعَمْ، أنا لِوَحْدِي.

    خانواده‏ات كجاست؟ أينَ عائِلَتُكَ؟

    من‌ مجرد و تنها هستم‌. انا عازِبٌ (أَعْزَب) وحيد.

    آيا ازدواج کرده‌ايد؟ خير... پيش از اين، موردی برايم پيش نيامده است.

    هل‌ تزوجت‌؟ لا... لم‌يسبق‌ لي‌ الزاوج‌.

    من ازدواج کرده‌ام و يک دختر دارم. که در کلاس چهارم ابتدايي درس می‌خواند و سنش ده سال است.

    أنا متزوجٌ‌ و لي‌ اِبنةٌ‌ واحدة‌ٌ تَدْرُسُ في‌ الصَّفِّ‌ الرابعِ‌ الابتدائي‌ وعُمرُها عَشْرُ سنواتٍ‌.

    اين اولين ديدار شماست؟ هَلْ هذِهِ زيارتُكَ الأُولَي؟

    آيا اولين بار است که به خارج از کشور مسافرت می‌کنيد؟

    أَ هي‌ أوَّلُ‌ مَرَّةٍ‌ تُسافِرُ فيها خارج‌َ البلادِ؟

    بله، اين اولين ديدار من است. نَعَمْ، هذِهِ هي زيارتي الأُولَي.

    بله ، از تنهايی و گوشه‎گيری می‌ترسيدم.

    نَعَم‌ و كُنْتُ‌ خائفاً مِنَ‌ الوحدةِ‌ و العُزْلَةِ‌.

    رؤيای من اين بود که اين شهر را ببينم، و اکنون تحقق پيدا کرد!

    كانَ‌ حلمي‌ أن‌ أزورَ هذه‌ المدينة‌، وقد تَحَقَّقَ‌ الآن‌َ!

    به من اجازه بدهيد بپرسم که آيا باز هم می‌آييد؟

    اِسْمَحْ لي أَنْ أَسْأَلَ هَلْ تَأْتِي مَرَّةً أُخْرَي؟

    البته و بدون شك. طَبْعاً و لاشَكَّ.

    من به شما قول می‏دهم. أُعْطِيكَ قولاً (كلاماً)، أَعِدُکَ.

    دير يا زود به ديدن شما خواهم آمد. سأَزُوركَ آجِلاً أو عاجِلاً.

    البته: طَبْعاً، بِالطَّبْعِ، البَتَّةَ.

    مرا ببخشيد: سامِحْنِي.

    تو مطمئنی؟ هَلْ أنتَ واثِقٌ (مُتَأَکِّدٌ)؟

    بله، كاملاً مطمئنم: نَعَمْ، كُلَّ الثِّقَةِ (بِالتَّأکِيد).

    عجب سخن درستی! يالَهُ مِنْ قَوْلٍ سَلِيمٍ!.

    بَه‏بَه : يا سَلام.

    چای می‌نوشی يا قهوه؟. تَشْرَبُ الشَّايَ أو القهوة؟

    قهوه می‏نوشم: أشْرَبُ القهوة.

    نوش جان، گوارا باد: هَنِيئاً لَكَ!

    بفرمائيد: تَفَضَّلْ دستت درد نكند: سَلِمَتْ يَداكَ.

    وقت خوبی را برايت آرزو می‏كنم. أَتَمَنَّي لَكَ وَقْتاً طَيِّباً.

    از آشنايی شما خوشوقتم.

    أَتشَرَّفُ بِمَعْرِفَتِكُمْ؛ أنا سَعِيدٌ بِمَعْرِفتِکُمْ؛ فرصةٌ سعيدةٌ.

    از ديدن شما خرسندم: أنا سَعِيدٌ بِلِقائِكُمْ.

    خوشوقت شديم: تَشَرَّفْنا.

    پس مزاحم شما نمی‏شوم. إذَنْ لاأُزاحِمُكَ (لا أُزْعِجُکَ)؛ (لا أُثَقِّلُ عليک)(س).

    سلام مرا به خانواده‌ات برسان. بَلِّغْ سَلامي إِلَي أُسْرَتِكَ (أَهْلِكَ)؛ سَلِّمْ لِي عَلَی...

    امروز چه کار کردی؟ ماذا فعلتَ اليومَ؟

    در محله‌های مدينة منوره که ساختمان‌ها و خيابان‌های قديمی دارد به گشت و گذار پرداختم. خيابانها و بازارها آکنده از جمعيت بود.

    تَجَوَّلْتُ‌ في‌ أحياء المدينة‌ المنورة‌ التي‌ هي مدينةٌ قديمةُ المباني‌ والشوارع‌. و كانت‌ الشوارع‌ُ والأسواقُ‌ مزدحمةً‌ بالنَّاسِ‌.

    سپس با ايران تماس تلفنی برقرار کردم تا خانواده ام را از رسيدنم مطمئن کنم.

    ثم قُمْت‌ُ بالإتِّصال‌ بإيران لكي‌ أُطَمْئِنَ أسرتي‌ عَلَی‌ وصولي‌.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    عبارتهای کوتاه در احوالپرسی



    صبح بخير: صَبَاحُ الخَيرِ.

    در جواب گفته می‏شود: صَبَاحُ النُّورِ.[7]

    توجه: شب، هنگام خواب گفته می‏شود: «تُصْبِح عَلَی خيرٍ».[8]

    عصر بخير: مساءُ الخيرِ...

    در جواب گفته می‏شود: مساءُ النُّورِ.

    روز بخير: نَهارَك سعيد.

    در جواب گفته می‏شود: نهارَك سعيد مُبارَك.

    وقتتان خوش: طابَتْ أوقاتُكُمْ.

    متشكرم: شُكْراً، أَشْكُرُكُمْ.

    شب خوش: طابَتْ ليلتُكَ، ليْلةً سَعِيدَة! تُصْبِحُ عَلَي خَيْرٍ.

    خوابت خوش (خوابی همراه با تندرستی): صَحَّ النَّوْمُ.

    خيلی از شما سپاسگزارم: أَشْكُرُكَ جِدّاً.

    بسيار متشكرم: شُكْراً جَزِيلاً.

    انشاء الله قبول باشد! مقبول، ان شاء الله!

    با اجازه شما: عَنْ إِذنِكُم

    به سلامت: مَعَ السَّلامَةِ، أَلْف سَلامَة[9]، أَلْف خَير.[10]

    تو را به خدا می‏سپارم. أَسْتَوْدِعُكَ اللَّه.

    به اميد ديدار: إِلي اللِّقاءِ....

    در امان خدا: في أَمانِ اللَّهِ.

    از آشنايي‌ با شما خرسندم‌. أنا سعيدٌ بمعرفتك‌.

    تعارف نكن: لاتُجامِلْ.

    خوش آمديد: أهلا و سَهْلا و مرحباً.

    متأسفم! شما را بيدار کردم. مهم نيست.

    إني‌ آسفٌ (آسفةٌ) لَقَدْ أيقظتُك‌. لا يَهُمّ‌.

    سخت نگير: هَوِّنْ عَليْكَ!

    به چشم، اطاعت: سَمْعاً و طاعَةً.

    خواهرم ببخشيد لطفاً ساعت چند است؟

    عفوا يا أختي‌، كم‌ الساعة‌ مِن‌ْ فَضْلِك‌ِ؟

    چرا سؤال می‌کنی در حالی که ساعت روی دست شما است؟

    لِم‌َ تسأل‌ وساعتك‌ عَلَی‌ يدك‌َ؟

    ساعت من دقيق نيست. ساعتي‌ غير مضبوطة.

    اندكي‌ اينجا منتظر من‌ باش. اِنْتَظِرْنِي‌ هنا قليلاً.

    هوای بيرون سرد است دارم يخ می‌زنم. الجو باردٌ في‌ الخارج‌. أكادُ‌ أَتَجَمَّدُ.

    بهتر است‌ كه‌ اين‌ موضوع‌ را به‌ وقت‌ ديگري‌ موكول‌ كنيم‌.

    مِنَ‌ الأفضل‌ِ أَنْ‌ نُرْجِي‌ءَ هذا الموضوعَ‌ إلی‌ وقت‌ٍ آخَرَ.

    قرار ما ساعت‌ 9 شب‌. موعدنا الساعة‌ التاسعة‌ مساءً.

    خداوند نگهدار تو باشد. الله‌ يَحْمِيك‌ (يَحْفَظک)، (الله يُخَلِّيک)(عا).

    استاد خوش آمديد. مرحباً يا أستاذ.

    فرصت خوبی بود که شما را ببينم. كانت‌ْ فُرْصَةً‌ طَيِّبَةً‌ أَنْ‌ أراكَ‌.

    خرسندم‌ كه‌ ...... را بشناسم‌. يسْعدُنِي‌ أَنْ‌ أَتَعَرَّفَ‌ عَلَی ....

    از اين‌ مناسبت‌ خوب‌ شادمان‌ هستم‌. يَسُرُّنِي‌ بهذه‌ المناسبة‌ السعيدة‌.

    فراموش‌ نكنيد كه‌ هميشه‌ با من‌ تماس‌ بگيريد. لاتَنْس‌َ أن‌ْ تَتَّصِل‌َ بِي‌ دائماً.

    آيا می‌توانی به من کمک کنی؟ أَيُمْكِنُكَ‌ مُساعدتي‌؟

    خانم! چگونه می‌توانم به شما کمک کنم؟ کيف أساعدك‌ِ يا سيدة؟

    بايد با تو صريح باشم. لا بُدَّ لي‌ أن‌ أَكُونَ‌ صريحاً (صريحة)‌ معك‌.

    وقت شما را زياد نمی‌گيرم. لن‌ آخُذَ مِنْ‌ وقتك‌ الكثير.

    از شما سپاسگزار خواهم شد اگر به من کمک کنيد.

    سَأَكُونُ‌ شاكراً‌ لو ساعدتَنِي.

    وقت‌ آن‌ نرسيده‌ است‌. لم‌ يَحِنِ‌ الأوانُ‌ لذلك‌.

    من‌ به‌ خودم‌ اطمينان‌ دارم‌. أنا واثقٌ‌ مِنْ‌ نَفْسِي‌.

    حق‌ با شماست‌. الحق‌ٌ مَعَكَ‌.

    مشکل‌ حل‌ شده‌ است‌. المشكلة‌ُ محلولة‌ٌ.

    وقت‌كشي‌ نكن. لاتَقْتُلِ‌ الوقتَ‌.

    عيدتان مبارک (سال نو مبارك).

    كُلُّ عامٍ و أَنْتَ بِخيرٍ! (كُلُّ عامٍ و أنتَ بِأَلْفِ خَيْرٍ)[11].

    مبارك باشد: مَبْرُوك، تَهانِينا، أَلْف مَبْرُوك.

    در جواب گفته می‌‏شود: خداوند به شما بركت دهد! اللَّه يُبارِك فيكَ!
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تکميل فرمها



    پس از ورود زائران به كشورهای عربی مانند عربستان، سوريه، لبنان، و... فرمهايی در فرودگاه يا گمرك به آنان داده می‏شود تا نسبت به تكميل آنها اقدام نمايند. از آنجا كه تكميل اين فرمها بسيار با اهميت است، لذا توصيه می‏شود موارد زير به دقت مطالعه گردد:

    الاسم الكامل: (نام كامل) در عربی برخلاف فارسی، نام خانوادگی وجود ندارد[12] و به جای آن پس از نام شخص، نام پدر و جد ذكر می‌شود به عنوان مثال اگر نام زائر «محسن»، نام پدرش «صالح»، و جدش «علی» باشد، نام كامل او «محسن صالح علی» خواهد بود. اين شيوه در مورد زائران ايرانی اعمال نمی‏شود بدين معنا كه پس از ذكر نام زائر، نام پدر و سپس نام خانوادگی را ذكر می‏كنند. به عنوان مثال «محسن يوسفی» را «محسن صالح يوسفی» می‌نويسند. گاهی نيز در برخی از پرسشنامه‏ها «اللَّقَب»[13] و يا «الشُّهْرَة، اِسْمُ العائِلةِ» قيد شده كه در چنين حالتی می‌توان در مقابل آن، نام خانوادگی را ذكر كرد.

    اسمُ الأَبِ: نام پدر.

    اسمُ الأُمِّ: نام مادر.

    عَددُ الأَوْلادِ: تعداد فرزندان.

    اسمُ الزَّوْجَةِ: نام همسر (زن)

    اسمُ الزَّوْجِ: نام شوهر.

    الوزن: كيلوغرام (كلغ)،کيلوجرام. وزن: ... كيلوگرم.

    الطول: .. سنتيمتر طول: ... سانتی متر.

    لَوْنُ الشَّعْرِ: بُنِّيٌّ غامِقٌ، أَشْقَر، أَسْوَد. رنگ مو: قهوه‏ای تيره، بور، مشكی.

    لَوْنُ العيونِ: عسليّ، أزرق، أسود، أخضر:

    رنگ چشمها: عسلی، آبی، سياه، سبز.

    لَوْنُ البَشَرَةِ: أبيض، أسود، حِنْطِيٌّ فاتِح، أَسْمَر.

    رنگ پوست: سفيد، سياه، گندمگونِ روشن، سبزه.

    الحالة العائلية (الوضع العائلي): أعزب، عزباء(مؤ)، مُتَزَوِّج، متزوجَة (مؤ).

    وضعيت خانوادگی: مجرد، متاهل.

    القامة: قصير، متوسط، طويل. قد: كوتاه، متوسط، بلند.

    سببُ الزِّيارةِ: علت سفر (بازديد).

    العَمَل أو السِّياحَة: كار يا گردش.

    مكان و تأريخُ الولادَة: مكان و تاريخ ولادت.

    تأريخُ الميلادِ: تاريخ تولد.

    الجِنْس:[14] جنسيت.

    الجِنْسِيَّة: تابعيت.

    العنوان: آدرس.

    شَهادَةُ التَّطْعِيمِ: گواهی واكسيناسيون.

    رُخْصَةُ الإِقامَةِ: مجوز اقامت.

    بلدُ الاقامَةِ: كشور محل اقامت.

    فَصِيلَةُ (زُمْرَةُ) الدَّمِ: گروه خون.[15]

    طَلَبُ تَصْرِيحِ الحجِّ لِـ : درخواست مجوزِ حج برای ...

    عَدَدُ المُرافِقينَ: تعداد همراهان...

    صِلَةُ القَرابَةِ: ارتباط خويشاوندی.

    رَقَمُ الإِقامَةِ: شماره اقامت....

    رَقَمُ الجَوازِ: شماره گذرنامه.

    اسمُ الحملةِ: نام كاروان.

    رقمُ الحملةِ: شماره كاروان.

    اسمُ المَسْؤولِ عَنِ الحملةِ أو الحملدار: نام مسؤول كاروان.

    الخَتْمُ الرَّسْمِيّ: مهر رسمی

    رَقَمُ الهاتِفِ (التّليفون): شماره تلفن.

    تَوْقِيعُ المُوظَّفِ و الخاتَم: امضای كارمند و مُهر.

    اِسْمُ مَسؤولِ تَصارِيحِ الحَجِّ: نام مسؤول مجوزهای حج....

    الرُّتْبَة: درجه.

    اسمُ المُدَقِّقِ: نام كنترل كننده....

    التَّوْقِيع: امضاء.

    رَقَمُ الحاسِبِ الآلِيّ: شماره ثبت كامپيوتری.

    بِطاقَةُ الدُّخُولِ و المُغادَرَة لِلْحُجَّاجِ: كارت ورود و خروجِ حجاج.

    إِدارَةُ الهِجْرَةِ و الجَوازات. اداره مهاجرت و گذرنامه‏ها.

    بوابات المغادرة والقدوم: درهای خروجی و ورودی.

    أمانة الجمارك: نمايندگی گمرکات.

    صالة الشَّحْن: سالن بارگيری.

    التَّخْلِيصُ الجُمْرُكِيّ للبضائع: ترخيص گمرکی کالا.

    أمور الشَّحن الوارد والصادر: امور محموله‌های وارده و صادره.

    استخدام هاتفِ الجَوَّالِ (النَّقَّال) في الطائرة ممنوع.

    استفاده از تلفن همراه در هواپيما ممنوع.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    سفارتخانه



    آيا سفارتخانه، ويزای شما را صادر كرد؟ هَلْ أَصْدَرَتِ السّفارَةُ تَأْشِيرَتَكَ؟

    دبير اول سفارت، گذرنامه مرا امضا كرده است.

    لَقَدْ وَقَّعَ السِّكرتيرُ الأَوّلُ لِلسّفارةِ (الكاتِبُ الأَوّل لِلسّفارةِ) جوازَ سفَرِي.

    از كجا می‏دانی امضاء شده است. مِنْ أينَ تَدْرِي أنَّهُ قَدْ وُقِّعَتْ.

    با من تماس گرفتند و گفتند كه ويزا امضاء شده است.

    اِتَّصَلُوا بي و قالُوا لي بِأَنَّ التَّأْشِيرَةَ قَدْ وُقِّعَتْ.

    تاريخ ويزا از چه زمانی شروع می‏شود؟ مَتي يَبْدَأُ تأريخُ الفِيزا أو التَّأشِيرة؟

    تاريخ ويزا از ششم اين ماه شروع، و به مدت دو ماه ادامه دارد.

    يَبْدَأُ تأريخُ التَّأشِيرةِ مِنْ يَوْمِ السَّادِسِ مِن هذا الشَّهْرِ لِمُدَّةِ شَهْرَيْنِ.

    متأسفانه تاريخ اعتبار گذرنامه من تمام شده است.

    مع الأسفِ انْتَهَتْ تَأرِيخُ صَلاحيَّةِ جَوازِ سَفَري.

    چرا برای تعويض گذرنامه اقدام نكردي؟ لماذا لَمْ‏تَقُمْ بإِبْدالِ جَوازِ سَفَرِكَ؟

    فرصت نداشتم. لَمْ‏تَكُنْ لِي فُرْصَةٌ.

    انشاء الله بزودی به اداره گذرنامه مراجعه می‌کنم.

    إن شاء الله سَأُراجعُ اِلی دائرة جَوازاتِ السَّفَرِ.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا