آموزشی آموزش لغات زبان عربی | طـلایــه کاربرنگاه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
‫تمرین می کنی؟‬
‫هل تمارس الرياضة ؟‬



‫بله، من باید تمرین داشته باشم.‬
‫نعم ، علي أن أتحرك.‬



‫من به یک باشگاه ورزشی می روم.‬
‫أنا عضو في نادٍ رياضي.‬







‫ما فوتبال بازی می کنیم.‬
‫إننا نلعب كرة القدم.‬



‫گاهی اوقات شنا می کنیم.‬
‫وأحياناً نسبح.‬



‫یا این که دوچرخه سواری می کنیم.‬
‫أو نركب الدراجة.‬







‫در شهر ما یک استادیوم فوتبال وجود دارد.‬
‫في مدينتنا معلب لكرة القدم.‬



‫یک استخر با سونا هم وجود دارد.‬
‫وهناك أيضاً مسبح مع حمام بخاري.‬



‫و یک زمین گلف هم وجود دارد.‬
‫وهناك أيضاً ملعب للغولف.‬







‫تلویزیون چه برنامه ای دارد؟‬
‫ما يعرض في التلفاز ؟‬



‫الان یک بازی فوتبال در حال پخش است.‬
‫حالياً لعبة بكرة القدم.‬



‫تیم آلمان در مقابل تیم انگلیس بازی می کند.‬
‫الفريق الألماني يلعب ضد الانكليزي.‬







‫چه کسی (کدام تیم) برنده می شود؟‬
‫من يربح ؟‬



‫نمی دانم.‬
‫لا أدري.‬



‫فعلا بازی مساویست.‬
‫في الوقت الحاضر متعادلان.‬







‫داور از بلژیک است.‬
‫الحكم بلجيكي.‬



‫الان پنالتی شد.‬
‫هناك الآن ركلة جزاء.‬



‫گل! یک بر هیچ.‬
‫هدف ! واحد صفر.‬
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫امروز هوا خیلی گرم است.‬
    ‫الطقس حار اليوم.‬



    ‫به استخر برویم؟‬
    ‫لنذهب إلى المسبح ؟‬



    ‫دوست داری برویم شنا؟‬
    ‫ألديك رغبة في السباحة؟‬







    ‫حوله داری؟‬
    ‫هل لديك منشفة؟‬



    ‫مایو داری؟‬
    ‫هل لديك لباس سباحة؟‬



    ‫لباس شنا داری؟‬
    ‫هل لديك ثوب السباحة؟‬







    ‫شنا کردن بلدی؟‬
    ‫أيمكنك السباحة؟‬



    ‫غواصی بلدی؟‬
    ‫أيمكنك الغطس.‬



    ‫میتوانی شیرجه بزنی؟‬
    ‫أيمكنك القفز في الماء؟‬







    ‫دوش کجاست؟‬
    ‫أين الدش؟‬



    ‫رختکن کجاست؟‬
    ‫أين غرفة تبديل الثياب؟‬



    ‫عینک شنا کجاست؟‬
    ‫أين نظارة السباحة؟‬







    ‫ آب استخر عمیق است؟‬
    ‫هل الماء عميق؟‬



    ‫آب تمیز است؟‬
    ‫هل الماء نظيف؟‬



    ‫آب گرم است؟‬
    ‫هل الماء دافيء؟‬







    ‫من دارم یخ می زنم.‬
    ‫أإني أبرد.‬



    ‫آب زیادی سرد است.‬
    ‫الماء بارد جداً.‬



    ‫من دیگر از آب خارج می شوم.‬
    ‫الآن سأخرج من الماء.‬
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫من می خواهم به کتابخانه بروم.‬
    ‫سأذهب إلى المكتبة العمومية.‬



    ‫من می خواهم به کتاب فروشی بروم.‬
    ‫سأذهب إلى المكتبة / محل بيع الكتب.‬



    ‫من می خواهم به کیوسک بروم.‬
    ‫سأذهب إلى الكشك‬







    ‫من می خواهم یک کتاب به امانت بگیرم.‬
    ‫سأستعير كتاباً.‬



    ‫من می خواهم یک کتاب بخرم.‬
    ‫سأشتري كتاباً.‬



    ‫من می خواهم یک روزنامه بخرم.‬
    ‫سأشتري جريدة/ صحيفة.‬







    ‫من می خواهم به کتابخانه بروم تا یک کتاب به امانت بگیرم.‬
    ‫سأذهب إلى المكتبة العمومية لاستعارة كتاب.‬



    ‫من می خواهم به کتابفروشی بروم تا یک کتاب بخرم.‬
    ‫سأذهب إلى المكتبة لشراء كتاب.‬



    ‫من می خواهم به کیوسک بروم تا یک روزنامه بخرم.‬
    ‫سأذهب إلى الكشك لشراء جريدة.‬







    ‫من می خواهم به عینک فروشی بروم.‬
    ‫سأذهب إلى أخصائي البصريات.‬



    ‫من می خواهم به سوپر مارکت بروم.‬
    ‫سأذهب إلى المتجر الكبير.‬



    ‫من می خواهم به نانوایی بروم.‬
    ‫سأذهب إلى الخباز.‬







    ‫من می خواهم یک عینک بخرم.‬
    ‫سأشتري نظارة.‬



    ‫من می خواهم میوه و سبزی بخرم.‬
    ‫سأشتري فاكهة وخضاراً.‬



    ‫من می خواهم نان صبحانه و نان بخرم.‬
    ‫سأشتري خبز صمون وخبزاً عادياً.‬







    ‫من می خواهم به عینک فروشی بروم تا یک عینک بخرم.‬
    ‫سأذهب إلى أخصائي البصريات لشراء نظارة.‬



    ‫من می خواهم به سوپر مارکت بروم تا میوه و سبزی بخرم.‬
    ‫سأذهب إلى المتجر الكبير لشراء فاكهة وخضار اً.‬



    ‫من ‫می خواهم به نانوایی بروم تا نان صبحانه و نان بخرم.‬
    ‫سأذهب إلى الخباز لشراء خبز صمون و خبزاً عادياً.‬
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫برویم به یک فروشگاه؟‬
    ‫أنذهب إلى متجر؟‬



    ‫من باید خریدهایم را انجام دهم.‬
    ‫علي أن أتبضّع / أتسوّق.‬



    ‫من می خواهم خیلی خرید کنم.‬
    ‫أود شراء الكثير.‬







    ‫لوازم اداری کجا هستند؟‬
    ‫أين هي اللوازم المكتبية؟‬



    ‫من پاکت نامه و کاغذ نامه لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى مغلفات وورق رسائل.‬



    ‫من چند خودکار و ماژیک لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى أقلام ناشفة وأقلام تعليم.‬







    ‫مبل ها کجا هستند؟‬
    ‫أين هي أمتعة البيت / الأثاث؟‬



    ‫من یک قفسه و یک دراور لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى خزانة ألبسة وخزانةذات أدراج.‬



    ‫من یک میز تحریر و یک قفسه ی کتاب لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى مكتب وخزانة ذات رفوف.‬







    ‫اسباب بازیها کجا هستند؟‬
    ‫أين هي الألعاب؟‬



    ‫من یک عروسک و یک خرس پارچه ای لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى دمية ودب من االقماش.‬



    ‫من یک توپ فوتبال و یک تخته شطرنج لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى كرة قدم وشطرنج.‬







    ‫ابزارآلات کجا هستند؟‬
    ‫أين هي العدة؟‬



    ‫من یک چکش و یک انبردست لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى شاكوش وكماشة.‬



    ‫من یک دریل و یک آچار لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى مثقاب وإلى مفك براغي.‬







    ‫جواهرات کجا هستند؟‬
    ‫أين هي المجوهرات؟‬



    ‫من یک گردن بند و یک دست بند لازم دارم.‬
    ‫أحتاج إلى سلسلة وإلى سوار.‬



    ‫من یک حلقه و گوشواره لازم دارم.‬
    ‫أحتاج ‘لى خاتم وإلى أقراط.‬
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫ما در جستجوی یک فروشگاه ورزشی هستیم.‬
    ‫إننا نفتش عن متجر للألبسة الرياضية.‬



    ‫ما در جستجوی یک قصابی هستیم.‬
    ‫إننا نفتش عن ملحمة.‬



    ‫ما درجستجوی یک داروخانه هستیم.‬
    ‫إننا نفتش عن صيدلية.‬







    ‫چون که ما می خواهیم توپ فوتبال بخریم.‬
    ‫نريد أن نشتري كرة قدم.‬



    ‫چون که ما می خواهیم کالباس بخریم.‬
    ‫نريد أن نشتري سلامي (سجق).‬



    ‫چون که ما می خواهیم دارو بخریم.‬
    ‫نريد أن نشتري أدوية.‬







    ‫دنبال فروشگاه ورزشی میگردیم تا توپ فوتبال بخریم.‬
    ‫نفتش عن محل رياضة لشراء كرة قدم.‬



    ‫دنبال قصابی می گردیم تا کالباس بخریم.‬
    ‫نفتش عن ملحمة لشراء سلامي.‬



    ‫دنبال داروخانه می گردیم تا دارو بخریم.‬
    ‫نفتش عن صيدلية لشراء أدوية.‬







    ‫من در جستجوی یک جواهر فروشی هستم.‬
    ‫إني أفتش عن صائغ.‬



    ‫من در جستجوی یک مغازه عکاسی هستم.‬
    ‫أفتش عن محل تصوير.‬



    ‫من در جستجوی یک قنادی هستم.‬
    ‫أفتش عن محل بيع حلويات.‬







    ‫من قصد دارم یک حلقه بخرم.‬
    ‫إني أنوي شراء خاتم.‬



    ‫من قصد دارم یک حلقه فیلم بخرم.‬
    ‫إني أنوي شراء فيلم.‬



    ‫من قصد دارم یک کیک بخرم.‬
    ‫إني أنوي شراء كعكة.‬







    ‫من در جستجوی یک جواهر فروشی هستم تا یک حلقه بخرم.‬
    ‫أفتش عن صائغ لشراء خاتم.‬



    ‫من در جستجوی یک عکاسی هستم تا یک حلقه فیلم بخرم.‬
    ‫إني أفتش عن محل تصوير لأشتري فيلماً.‬



    ‫من در جستجوی یک قنادی هستم تا یک کیک بخرم.‬
    ‫أفتش عن محل حلويات لأشتري كعكة.‬
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫من می خواهم یک کادو بخرم.‬
    ‫أريد أن أشتري هدية.‬



    ‫اما نه چندان گران.‬
    ‫ولكن ألا تكون مكلفة.‬



    ‫شاید یک کیف دستی؟‬
    ‫ربما حقيبة يد.‬







    ‫چه رنگی دوست دارید؟‬
    ‫ما اللون الذي تريدينه ؟‬



    ‫سیاه، قهوه ای یا سفید؟‬
    ‫أسود، بني أم أبيض ؟‬



    ‫بزرگ باشد یا کوچک؟‬
    ‫حقيبة كبيرة أم صغيرة ؟‬







    ‫می توانم این یکی را ببینم؟‬
    ‫ممكن أن أرى هذه ؟‬



    ‫این از جنس چرم است؟‬
    ‫هل هي من جلد ؟‬



    ‫یا از مواد مصنوعی است؟‬
    ‫أم هي من مادة اصطناعية؟ ( البلاستيك )‬







    ‫قطعاً چرمی است.‬
    ‫طبعاً ، من جلد.‬



    ‫از کیفیت بسیار خوبی برخوردار است.‬
    ‫وهي من نوعية جيدة للغاية.‬



    ‫و قیمت کیف دستی واقعاً مناسب است.‬
    ‫والحقيبة ثمنها مناسب جداً.‬







    ‫از این یکی خوشم می آید.‬
    ‫إنها تعجبني.‬



    ‫این یکی را بر می دارم.‬
    ‫سآخذها.‬



    ‫شاید بخواهم آن را عوض کنم، امکان دارد؟‬
    ‫يمكنني تبديلها ؟‬







    ‫بله، مسلماً.‬
    ‫بالطبع.‬



    ‫آن را به صورت کادو بسته بندی می کنیم.‬
    ‫سنغلفها لك كهدية.‬



    ‫آن روبرو صندوق پرداخت است.‬
    ‫الصندوق هناك.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫شغل شما چیست؟‬
    ‫ما مهنتك؟ / أية مهنة تمارس؟‬



    ‫شوهر من پزشک است.‬
    ‫زوجي طبيب.‬



    ‫من نیمه وقت به عنوان پرستار کار می کنم.‬
    ‫وأنا أعمل بدوام جزئي كممرضة.‬







    ‫به زودی حقوق بازنشستگی ما پرداخت می شود.‬
    ‫قريباً سنتقاعد.‬



    ‫اما مالیات ها زیاد هستند.‬
    ‫ولكن الضرائب مرتفعة.‬



    ‫و بیمه درمانی بالاست (زیاد است).‬
    ‫والتأمين الصحي مرتفع.‬







    ‫تو می خواهی چکاره بشوی؟‬
    ‫ما تريد أن تصبح؟‬



    ‫ من می خواهم مهندس بشوم.‬
    ‫أريد أن أصبح مهندساً.‬



    ‫ من می خواهم در دانشگاه تحصیل کنم.‬
    ‫أريد أن أدرس في الجامعة.‬







    ‫من کارآموز هستم.‬
    ‫أنا متمرن.‬



    ‫درآمدم زیاد نیست.‬
    ‫لا أربح كثيراً.‬



    ‫من در خارج از کشور کارآموزی می کنم.‬
    ‫أنا أتمرن في دولة أجنبية.‬







    ‫این رئیس من است.‬
    ‫هذا هو رئيسي.‬



    ‫من همکارهای مهربانی دارم.‬
    ‫وزملائي لطفاء.‬



    ‫ظهرها همیشه به سلف اداره می رویم.‬
    ‫عند الظهر نذهب جميعاً إلى المقصف/ المطعم في الشركة‬







    ‫من در جستجوی کار هستم.‬
    ‫إني أسعى للحصول على عمل.‬



    ‫من یک سال است که بیکار هستم.‬
    ‫منذ عام وأنا عاطل عن العمل.‬



    ‫در این کشور بیکار زیاد است.‬
    ‫في هذا البلد الكثير عاطل عن العمل.‬
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫تمایل به انجام کاری داشتن‬
    ‫لديه رغبة.‬



    ‫ما تمایل به انجام کاری را داریم.‬
    ‫لا رغبة لديه.‬



    ‫ما تمایل به انجام کاری را نداریم.‬
    ‫لا رغبة لدينا.‬







    ‫ترس داشتن‬
    ‫الشعور بالخوف.‬



    ‫من می ترسم.‬
    ‫أشعر بالخوف / أنا خائف.‬



    ‫من نمی ترسم.‬
    ‫لست خائفاً.‬







    ‫وقت داشتن‬
    ‫لديه وقت.‬



    ‫او (مرد) وقت دارد.‬
    ‫لديه وقت.‬



    ‫او (مرد) وقت ندارد.‬
    ‫لا وقت لديه.‬







    ‫بی حوصله بودن‬
    ‫ملّ، سئم، ضجر‬



    ‫او (زن) بی حوصله است.‬
    ‫ضجرت، شعرت بالملل.‬



    ‫او (زن) حوصله دارد.‬
    ‫إنها لا تشعر يالملل.‬







    ‫گرسنه بودن‬
    ‫جوعان، يعاني من جوع‬



    ‫شما گرسنه هستید؟‬
    ‫هل أنتم جياع؟‬



    ‫شما گرسنه نیستید؟‬
    ‫ألستم جياعاً؟‬







    ‫تشنه بودن‬
    ‫عطشان، ظمآن.‬



    ‫آنها تشنه هستند.‬
    ‫هم عطشى.‬



    ‫آنها تشنه نیستند.‬
    ‫ليسوا عطشى.‬
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫من وقت دکتر دارم.‬
    ‫لدي موعد مع الطبيب.‬



    ‫وقت من ساعت ده می باشد.‬
    ‫موعدي في الساعة العاشرة.‬



    ‫اسم شما چیست؟‬
    ‫ما اسمك؟‬







    ‫لطفاً در اتاق انتظار تشریف داشته باشید.‬
    ‫من فضلك، إجلس في غرفة الانتظار.‬



    ‫دکتر الان می آید.‬
    ‫الطبيب سيأتي حالاً.‬



    ‫بیمه کجا هستید؟‬
    ‫مع من عقدت التأمين الصحي؟‬







    ‫چکار می توانم برای شما انجام دهم؟‬
    ‫بما يمكنني خدمتك؟‬



    ‫درد دارید؟‬
    ‫أتتألم؟ / هل تشعر بألم؟‬



    ‫کجای بدن شما درد می کند؟‬
    ‫أين يؤلمك؟ / أين موضع الألم؟‬







    ‫من همیشه کمر درد دارم.‬
    ‫ظهري يؤلمني دائماً.‬



    ‫من اغلب سردرد دارم.‬
    ‫وغالباً ما أشعر بصداع.‬



    ‫ من گاهی اوقات دل درد دارم.‬
    ‫وأحياناً أشعر بألم في البطن.‬







    ‫لطفآ بالاتنه خود را آزاد کنید!‬
    ‫من فضلك، إكشف عن صدرك!‬



    ‫لطفآ روی تخت دراز بکشید!‬
    ‫من فضلك، استلقِ على منضدة الفحص!‬



    ‫فشارخون شما خوب است.‬
    ‫ضغط الدم على ما يرام.‬







    ‫من یک آمپول برایتان می نویسم.‬
    ‫سأعطيك حقنة.‬



    ‫ من برایتان قرص می نویسم.‬
    ‫سأعطيك حبوباً.‬



    ‫ من یک نسخه برای داروخانه به شما می دهم.‬
    ‫سأعطيك وصفة طبية للصيدلية.‬
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ‫من یک مرد طراحی می کنم.‬
    ‫أـرسم رجلاً.‬



    ‫ابتدا سر‬
    ‫أولاً الرأس.‬



    ‫این مرد یک کلاه بر سر دارد.‬
    ‫يرتدي الرجل قبعةً.‬







    ‫موها را نمی توان دید.‬
    ‫لا يمكن رؤية الشعر.‬



    ‫گوشها را هم نمی توان دید.‬
    ‫ولا يمكن أيضاً رؤية الآذنين.‬



    ‫کمر را هم نمی توان دید.‬
    ‫ولا يمكن كذلك رؤية الظهر.‬







    ‫من چشم ها و دهان را طراحی می کنم.‬
    ‫إني أرسم العينين والفم.‬



    ‫آن مرد می رقصد و می خندد.‬
    ‫يرقص الرجل ويضحك.‬



    ‫آن مرد یک بینی دراز دارد.‬
    ‫للرجل أنف طويل.‬







    ‫او یک عصا در دستهایش دارد.‬
    ‫إنه يحمل عصا في يده.‬



    ‫او همچنین یک شال گردن به دورگردنش دارد.‬
    ‫ويرتدي وشاحاً حول عنقه.‬



    ‫زمستان است و هوا سرد است.‬
    ‫الفصل فصل الشتاء والطقس بارد.‬







    ‫بازو ها قوی هستند.‬
    ‫الذراعان قويان.‬



    ‫پاها هم قوی هستند.‬
    ‫والساقان أيضاً.‬



    ‫این مرد از برف درست شده است.‬
    ‫الرجل هو من الثلج.‬







    ‫او شلوار یا پالتو نپوشیده است.‬
    ‫إنه لا يرتدي سروالاً ولا معطفاً.‬



    ‫اما او سردش نیست (نمی لرزد).‬
    ‫والرجل لا يشعر بالبرد.‬



    ‫او یک آدم برفی است.‬
    ‫إنه رجل الثلج.‬
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا