- عضویت
- 2017/05/18
- ارسالی ها
- 35,488
- امتیاز واکنش
- 104,218
- امتیاز
- 1,376
تابلوهای مختلف
آگاهی از مضمون تابلوهای مختلف در كشورهای عربی بيش از هر چيز مورد نياز حجاج و زائران عتبات عاليات است. به همين منظور نگارنده در خلال سفرها از تابلوهای متعددی فيلم و عكس تهيه كرده كه برخی از آنها به شرح زير است:[16]
فرعُ مؤسسةِ.... التجاريَّة للأجهزة الکهربائيَّة والإلکترونية: تليفونات، مسجّلات، راديوهات، مکانس، خَلَّاطات، جَوَّالات.
شعبه موسسه تجاری دستگاههای برقی و الکترونيکی..... : انواع تلفن، ضبط صوت، راديو، جارو، مخلوط کن، تلفنهای همراه.
مَحَلاَّتُ السِّلعِ الكَماليَّة (الكَمَاليَّات). فروشگاههای اجناس لوكس و تجملی.
مَحَلاَّتُ بَيْعِ الملابس الجاهزة. فروشگاههای لباسهای آماده (دوخته شده).
بَيْعُ أنواعِ النَّظارات و العَدَسات اللاَّصِقَة.
فروش انواع عينكهای طبی و لنزهای چشمی (چسبان).
مرکز الأواني العَصْرِيَّة: کُلُّ ما يَحْتاجُهُ المطبخُ العَصْريّ، أَجْهزة کهربائيَّة ، کِرِسْتال، أَطْقُم سُفْرَة، تُحَف و هدايا، زُهور.
مرکز ظروف جديد: هر آنچه آشپزخانه امروزی بدان نياز دارد: دستگاههای برقی
، کريستال، سرويسهای سفره، انواع کادويي و هدايا، انواع گلها.
مؤسسةُ الـ.... لِلْعِقار: بَيْع و شِراء و تأجير العقارات و الأراضي.
مؤسسه معاملات ملکی ....: فروش ، خريد و اجاره املاک و اراضی.
مَحَلُّ الدُّمَي أو أَلْعاب الأطفال... اسباب بازی فروشی.
مَحَلُّ المُجَوْهَرات: جواهر فروشی..
الصّرافة: صرافی.
قِرْطاسِيَّة: فروشگاه لوازم التحرير.
أجهزةٌ كَهْرَبائِيَّة و مَنْزِليَّة و إليکترونيَّة: مُؤَسَّسَةُ العَلاقاتِ الدُّوَلِيَّة لِلتِّجارةِ و التَّسوِيق.
لوازم برقی، لوازم خانگی و لوازم الکترونيکی: مؤسسه روابط بين المللی تجارت و بازار يابی.
صالَةُ التَّجْمِيلِ لِلسَّيِّداتِ؛ صالَةُ (صالُونُ) الحِـلاقَةِ لِلسَّيِّداتِ:[17]
سالن آرايش بانوان.
المَشْغَل لِلْخِياطَةِ: كارگاه خياطی.
العِطَارَة: عطر فروشی.
الجَزارَة: گوشت فروشی، قصابی.
خُردوات، خُرْدَجي (عا): خرده فروشی.
المَخْبَز، ج: مَخابِز: نانوايی.
مَحَلُّ بَيْعِ الحَلَوِياتِ: قنادی.
مكْوَجِيّ، مكواجِي، مَغْسلَة: اتوشويی.
الحِلاقَة: آرايشگاه.
الإقطاعيّ: جزئی فروشی.
بِالْجُمْلَةِ: كلی فروشی.
بَيْعُ الأقمشة: پارچه فروشی.
بَيْعُ الأَحْذِيَة: كفش فروشی.
التَّخْفِيض، الخصم(عر): تخفيف.
التَّنْزيلات: حراجی.
سُوقُ الخُضَارِ: بازار سبزی فروشی.
بَيْعُ أَنْواعِ الطَّناجِر و قُدور الضَّغْطِ: فروش انواع قابلمه و ديگ زودپز .
كُلُّ شيءٍ ريالانِ: هر جنس2 ريال (سعودی).
موسسه تجاری فروش عطر و انواع عطر ، عود ، عنبر، بخور، انواع ادويه، گياهان خشک، کِرِمها، عطرها.
مُؤسَّسة الـ ... للعطارةِ ، تجارة العطارة، و العُطور، : عُود، عنبر، بخور، بهارات، أعشاب، زيوت، عطور.
بَيْعُ أنواعِ العُطُورِ و البخُورات: فروش انواع عطر و بخورها.
لِلْبَيْعِ: فروشی.
لِلشِّراءِ: برای خريد.
الفُنْدُق، (ج: فَنَادِق): هتل.
المَطْعَم، (ج: مَطَاعِم): سالن غذاخوری.
مَحَلاَّتُ الأَوانِي الزُّجاجِيَّة: فروشگاههای ظروف کريستال (بلور).
بطانيات، سَجاد، شَراشِف[18]:
انواع پتو ، سجاده نماز (فرش)، ملحفه (چادر نماز)
الخُرْدَوات و الهَدايا و العُطُور: انواع وسايل خرده، کادو و عطر.
مُسْتَوْصَف: درمانگاه.
مُسْتَشْفَي (مَشْفَي): بيمارستان.
البعْثَة: بعثه، هيات اعزامی.
دائرةُ الصِّحَّة: اداره بهداشت.
المَطار: فرودگاه.
مَوْقِفُ الباصاتِ: ايستگاه اتوبوسها.
سلالِم كهربائيَّة: پلههای برقی.
الدَّرَج، سُلَّم: پله، پلكان.
المُغَادَرة: ترك كردن، خروج.
الدُّخُول: ورود.
لِلسَّادة فقط ، لِلرِّجال فَقَطّ: فقط مختص آقايان
لِلسَّادة، لِلرِّجال: مردانه.
للسَّيِّدات فقط، لِلنِّساء فَقَطّ: فقط مختص بانوان.
للسَّيِّدات، للعَقِيلاتِ، لِلنِّساء، للنِّسْوان: زنانه.
للأولاد، لِلأَبْناء: پسرانه.
لِلْبَناتِ: دخترانه.
لِلأَطفالِ، صبياني: بچه گانه.
مَمْنُوعُ التَّصْوِيرِ: عكسبرداری ممنوع.
مَمْنوعُ اللَّمْسِ: لمس كردن ممنوع.
خَطَرُ المَوْتِ: خطر مرگ.
مِنْطَقة عَسْكَرِيَّة: منطقه نظامی.
خَطَرُ الكَهْرَباء: خطر برق گرفتگی.
اِحْتَرِسْ (دِيرْ بالَک)(عا): احتياط كن.
الطَّريق الدَّائِريّ: راه كمربندی..
الطريقُ المسدود: راه بن بست.
ممنوعُ الدَّوَرانِ: دور زدن ممنوع.
ممنوعُ الوُقُوفِ: توقف ممنوع.
اِلَي اليمين: به سمت راست.
إِلي اليَسَارِ: به سمت چپ.
إِلي الوراء: به سمت عقب.
إِلي الأَمامِ: به سمت جلو.
شُرْطَةُ المُرورِ: پليس راهنمايی و رانندگی.
القواتُ الخاصة: نيروهای مخصوص.
ممنوعُ الاتِّجاهِ إِلَي الشّمالِ:[19] گردش به چپ ممنوع.
ممنوعُ الاتجاه إِلَي اليَمِين: گردش به راست ممنوع.
شارِعٌ ذُو اتّجاهٍ واحدٍ: خيابان يك طرفه.
قِفْ: ايست... .
اِنْتَبِهْ: مواظب باش.
سَوِّقُوا عَلَي مَهْلِكُمْ: آرام برانيد...
طريقٌ زَلِقٌ: جاده لغزنده.
السُّرْعَةُ القُصْوَي95 كيلومتراً: حداكثر سرعت95 كيلومتر.
مُنْحَدِرٌ خَطِرٌ: شيبِ خطرناك.
استعمالُ آلةِ التَّنْبِيهِ ممنوعٌ: بوق زدن ممنوع.
البابُ الخلفيّ: درِ پشتی، درِ عقب.
البابُ الأماميّ: درِ جلويی، درِ مقابل.
شُبَّاكُ الاسْتِعلاماتِ: باجه اطلاعات.
شُبَّاكُ التَّذاكِرِ: باجه بليط فروشی.
ممنوعُ الدُّخولِ: داخل شدن ممنوع.
ممنوعُ المُرُورِ: عبور ممنوع.
اِضْغِطْ، اِدْفَعْ: فشار بده.
اِسْحَبْ: بِكِش.
تَحْذِير: هشدار.
دورة المياه لِلرِّجال: دستشويی آقايان.
دورة المياه للنِّساء: دستشويی خانمها.
الماء الساخن: آب گرم.
الماء الحارّ: آب داغ.
الماء البارد: آب سرد.
الماء الفاتر: آب ولرم.
الماء غير قابل لِلشُّربِ: آب غير قابل آشاميدن.
الجِسْرُ المُتَحَرِّك: پل متحرك.
الجِسْرُ العائِمُ: پل شناور
آگاهی از مضمون تابلوهای مختلف در كشورهای عربی بيش از هر چيز مورد نياز حجاج و زائران عتبات عاليات است. به همين منظور نگارنده در خلال سفرها از تابلوهای متعددی فيلم و عكس تهيه كرده كه برخی از آنها به شرح زير است:[16]
فرعُ مؤسسةِ.... التجاريَّة للأجهزة الکهربائيَّة والإلکترونية: تليفونات، مسجّلات، راديوهات، مکانس، خَلَّاطات، جَوَّالات.
شعبه موسسه تجاری دستگاههای برقی و الکترونيکی..... : انواع تلفن، ضبط صوت، راديو، جارو، مخلوط کن، تلفنهای همراه.
مَحَلاَّتُ السِّلعِ الكَماليَّة (الكَمَاليَّات). فروشگاههای اجناس لوكس و تجملی.
مَحَلاَّتُ بَيْعِ الملابس الجاهزة. فروشگاههای لباسهای آماده (دوخته شده).
بَيْعُ أنواعِ النَّظارات و العَدَسات اللاَّصِقَة.
فروش انواع عينكهای طبی و لنزهای چشمی (چسبان).
مرکز الأواني العَصْرِيَّة: کُلُّ ما يَحْتاجُهُ المطبخُ العَصْريّ، أَجْهزة کهربائيَّة ، کِرِسْتال، أَطْقُم سُفْرَة، تُحَف و هدايا، زُهور.
مرکز ظروف جديد: هر آنچه آشپزخانه امروزی بدان نياز دارد: دستگاههای برقی
، کريستال، سرويسهای سفره، انواع کادويي و هدايا، انواع گلها.
مؤسسةُ الـ.... لِلْعِقار: بَيْع و شِراء و تأجير العقارات و الأراضي.
مؤسسه معاملات ملکی ....: فروش ، خريد و اجاره املاک و اراضی.
مَحَلُّ الدُّمَي أو أَلْعاب الأطفال... اسباب بازی فروشی.
مَحَلُّ المُجَوْهَرات: جواهر فروشی..
الصّرافة: صرافی.
قِرْطاسِيَّة: فروشگاه لوازم التحرير.
أجهزةٌ كَهْرَبائِيَّة و مَنْزِليَّة و إليکترونيَّة: مُؤَسَّسَةُ العَلاقاتِ الدُّوَلِيَّة لِلتِّجارةِ و التَّسوِيق.
لوازم برقی، لوازم خانگی و لوازم الکترونيکی: مؤسسه روابط بين المللی تجارت و بازار يابی.
صالَةُ التَّجْمِيلِ لِلسَّيِّداتِ؛ صالَةُ (صالُونُ) الحِـلاقَةِ لِلسَّيِّداتِ:[17]
سالن آرايش بانوان.
المَشْغَل لِلْخِياطَةِ: كارگاه خياطی.
العِطَارَة: عطر فروشی.
الجَزارَة: گوشت فروشی، قصابی.
خُردوات، خُرْدَجي (عا): خرده فروشی.
المَخْبَز، ج: مَخابِز: نانوايی.
مَحَلُّ بَيْعِ الحَلَوِياتِ: قنادی.
مكْوَجِيّ، مكواجِي، مَغْسلَة: اتوشويی.
الحِلاقَة: آرايشگاه.
الإقطاعيّ: جزئی فروشی.
بِالْجُمْلَةِ: كلی فروشی.
بَيْعُ الأقمشة: پارچه فروشی.
بَيْعُ الأَحْذِيَة: كفش فروشی.
التَّخْفِيض، الخصم(عر): تخفيف.
التَّنْزيلات: حراجی.
سُوقُ الخُضَارِ: بازار سبزی فروشی.
بَيْعُ أَنْواعِ الطَّناجِر و قُدور الضَّغْطِ: فروش انواع قابلمه و ديگ زودپز .
كُلُّ شيءٍ ريالانِ: هر جنس2 ريال (سعودی).
موسسه تجاری فروش عطر و انواع عطر ، عود ، عنبر، بخور، انواع ادويه، گياهان خشک، کِرِمها، عطرها.
مُؤسَّسة الـ ... للعطارةِ ، تجارة العطارة، و العُطور، : عُود، عنبر، بخور، بهارات، أعشاب، زيوت، عطور.
بَيْعُ أنواعِ العُطُورِ و البخُورات: فروش انواع عطر و بخورها.
لِلْبَيْعِ: فروشی.
لِلشِّراءِ: برای خريد.
الفُنْدُق، (ج: فَنَادِق): هتل.
المَطْعَم، (ج: مَطَاعِم): سالن غذاخوری.
مَحَلاَّتُ الأَوانِي الزُّجاجِيَّة: فروشگاههای ظروف کريستال (بلور).
بطانيات، سَجاد، شَراشِف[18]:
انواع پتو ، سجاده نماز (فرش)، ملحفه (چادر نماز)
الخُرْدَوات و الهَدايا و العُطُور: انواع وسايل خرده، کادو و عطر.
مُسْتَوْصَف: درمانگاه.
مُسْتَشْفَي (مَشْفَي): بيمارستان.
البعْثَة: بعثه، هيات اعزامی.
دائرةُ الصِّحَّة: اداره بهداشت.
المَطار: فرودگاه.
مَوْقِفُ الباصاتِ: ايستگاه اتوبوسها.
سلالِم كهربائيَّة: پلههای برقی.
الدَّرَج، سُلَّم: پله، پلكان.
المُغَادَرة: ترك كردن، خروج.
الدُّخُول: ورود.
لِلسَّادة فقط ، لِلرِّجال فَقَطّ: فقط مختص آقايان
لِلسَّادة، لِلرِّجال: مردانه.
للسَّيِّدات فقط، لِلنِّساء فَقَطّ: فقط مختص بانوان.
للسَّيِّدات، للعَقِيلاتِ، لِلنِّساء، للنِّسْوان: زنانه.
للأولاد، لِلأَبْناء: پسرانه.
لِلْبَناتِ: دخترانه.
لِلأَطفالِ، صبياني: بچه گانه.
مَمْنُوعُ التَّصْوِيرِ: عكسبرداری ممنوع.
مَمْنوعُ اللَّمْسِ: لمس كردن ممنوع.
خَطَرُ المَوْتِ: خطر مرگ.
مِنْطَقة عَسْكَرِيَّة: منطقه نظامی.
خَطَرُ الكَهْرَباء: خطر برق گرفتگی.
اِحْتَرِسْ (دِيرْ بالَک)(عا): احتياط كن.
الطَّريق الدَّائِريّ: راه كمربندی..
الطريقُ المسدود: راه بن بست.
ممنوعُ الدَّوَرانِ: دور زدن ممنوع.
ممنوعُ الوُقُوفِ: توقف ممنوع.
اِلَي اليمين: به سمت راست.
إِلي اليَسَارِ: به سمت چپ.
إِلي الوراء: به سمت عقب.
إِلي الأَمامِ: به سمت جلو.
شُرْطَةُ المُرورِ: پليس راهنمايی و رانندگی.
القواتُ الخاصة: نيروهای مخصوص.
ممنوعُ الاتِّجاهِ إِلَي الشّمالِ:[19] گردش به چپ ممنوع.
ممنوعُ الاتجاه إِلَي اليَمِين: گردش به راست ممنوع.
شارِعٌ ذُو اتّجاهٍ واحدٍ: خيابان يك طرفه.
قِفْ: ايست... .
اِنْتَبِهْ: مواظب باش.
سَوِّقُوا عَلَي مَهْلِكُمْ: آرام برانيد...
طريقٌ زَلِقٌ: جاده لغزنده.
السُّرْعَةُ القُصْوَي95 كيلومتراً: حداكثر سرعت95 كيلومتر.
مُنْحَدِرٌ خَطِرٌ: شيبِ خطرناك.
استعمالُ آلةِ التَّنْبِيهِ ممنوعٌ: بوق زدن ممنوع.
البابُ الخلفيّ: درِ پشتی، درِ عقب.
البابُ الأماميّ: درِ جلويی، درِ مقابل.
شُبَّاكُ الاسْتِعلاماتِ: باجه اطلاعات.
شُبَّاكُ التَّذاكِرِ: باجه بليط فروشی.
ممنوعُ الدُّخولِ: داخل شدن ممنوع.
ممنوعُ المُرُورِ: عبور ممنوع.
اِضْغِطْ، اِدْفَعْ: فشار بده.
اِسْحَبْ: بِكِش.
تَحْذِير: هشدار.
دورة المياه لِلرِّجال: دستشويی آقايان.
دورة المياه للنِّساء: دستشويی خانمها.
الماء الساخن: آب گرم.
الماء الحارّ: آب داغ.
الماء البارد: آب سرد.
الماء الفاتر: آب ولرم.
الماء غير قابل لِلشُّربِ: آب غير قابل آشاميدن.
الجِسْرُ المُتَحَرِّك: پل متحرك.
الجِسْرُ العائِمُ: پل شناور