کارگاه ترجمه|زبان عربی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
کارگاه ترجمه درس دهم:
*در پایان جمله های اسمیه ی فاقد فعل از صیغه های مختلف فعل ربطی «است» استفاده می کنیم.
*خبر مفرد در صورتی که مثنی یا جمع باشد معمولا به صورت مفرد ترجمه می شود .
(المومنون صادقون فی حیاتهم : مومنان در زندگی خود راستگو هستند).
متن زیر رابخوانید و ترجمه کنید:
أ مـل المستقبل
الکفار غصبوا بلدا من البلاد الاسلامیه. الناس خائفون و الحکام مسلطون علی أنفس الشعب و اموالهم کان فی هذا البلد رجل صالح هو رفیق الاطفال و مصاحب الصبیان . بقی هذا الرجل علی ارتباطه بالاطفال و الصبیان زمنا طویلا. و بعد سنوات وقعت حادثه عجیبه . الناس شاهدوا ذلک الرجل مع جیش من اولئک الصبیان وهم یهجمون علی الاعداء و یهزمونهم . الناس سالوا عن سر عمله. قال:فکرت اولا فی الکبار فوجدت الیاس مسیطرا علیهم فبدات بالاطفال. فهم أمل المستقبل.
اميدآينده
.کافران سرزمینی از سرزمینهای اسلامی راغصب کردند. مردم بیمناک بودندو حاکمان بر جان ها ومالهای ملت مسلط بودند. در این سرزمین مرد شایسته ای بود او رفیق کودکان وهمنشین جوانان بود . این مرد مدتی طولانی ارتباطش را با کودکان و جوانان حفظ کرد. و بعد از چند سال حادثه ی عجیبی اتفاق افتاد. مردم آن مرد را با سپاهی از آن جوانان مشاهده کردند در حالی که بر دشمنان هجوم می بردند و آن ها را شکست می دادند. مردم از راز کارش سوال کردند.گفت: ابتدا به بزرگترها اندیشیدم پس دیدم نومیدی برآنها چیره شده است پس با کودکان شروع کردم پس ان ها امید اینده هستند!

اضواء قرانیه
الف: در آیات زیر کلماتی از ریشه (ظلم) بیان شده است.در کدام مربع توضیحات صحیح درباره ی آن ها داده شده است؟
1- (و ما الله یرید ظلما للعباد). و خداوند برای بندگان ظلمی نمی خواهد.
جامد مشتق
2- (و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا).
اسم زمان . اسم مفعول . و هر کس به ستم کشته شود به ولی او تسلط داده ایم.
3- (و من اظلم ممن افتری علی الله کذبا).
فعل ماضی . اسم تفضیل .
ستمکارتر از ان کس که بر خدا دروغ بست چه کسی است؟

ب: مفهوم صحیح آیات زیر کدام است؟!
(ولا رطب ولا یابس الا فی کتاب مبین ).
خشک وتر باهم مي سوزد.
هیچکس از خشم خدا در امان نیست.
هیچ چیز نزد خدا پوشیده نیست.
(کل نفس بما کسبت رهینه ).
نکوهش شرط بندی
مسولیت انسان نسبت به اعمالی که انجام می دهد.
جان انسان ها را نباید بازیچه قرار داد.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    - صَحّح الخطاءَ فی الترجمة: ( غلط های در ترجمه را تصحیح کنید)





    (تصحیح اشتباهات درترجمه ص:7)

    (بلبل←بلبلی)(تعجب کردم←تعجب می کنم)(دست ها←دست هایشان)(سخن نگفتی←سخن نمی گویی)(سخن گفته ام←سخن می گویم)(شاهینی←شاهین)(بلبلی←بلبل)(این ها مردمی هستند که←این مردم)(برای شما←برای ایشان)



    1- فی یَومٍ مِن الأیّامِ قالَ بُلبُلٌ للصّقرِ:أنا أتَعَجّبُ مِن حالی وحالک.درروزی از روزها بلبل به شاهینی گفت:من از حا ل خویش وحا ل توتعجب کردم




    2- یَحمِلُکَ الأشرافُ عَلی أیدیهم مَعَ أنّکَ لاتَنطِقُ.اشراف تورا بر دست ها حمل کردند با اینکه سخن نگفتی




    3- هؤلاءِ الناسُ یُکرموننی لأنّنی أصیدُ لَهُم.این ها مردمی هستند که مرا گرامی داشتند زیرا برای شما شکار می کنم
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    (تصحیح اشتباهات درترجمه ص:23)

    (صحابه←صحابه اش)(برپیامبر←برآنان)(برادر مسلمان←برادرمسلمانش)(اورا←برادرش را)(نزد خود←درجای خود)(کشاورزنزد پیامبر(ص)نشست←او را کنار خود نشاند)(وحاضران←حاضران یا پس حاضران)(شگت زده شد←شگت زده شدند)


    1-نبیُّنا الکریمُ (ص)جالسٌ مَعَ بَعضِ أصحابهِ في مجلسٍ.پیامبر بزرگوار(ص)همراه بعضی از صحابه در مجلس نشسته است




    2- شاهَدَ أحدُ الحاضرینَ أخاه المسلمَ عَلی هذه الهَیئة.یکی از حاضران برادر مسلمان را به آن قیافه می بیند.




    3- النبیُّ حینَ شاهَدَهُ تَفَسَّحَ فی مکانه له َأجلَسَهُ إلی جانبه.پیامبر(ص)وقتی اورادیدنزد خود برای اوجابازکردوکشاورزنزدپیامبر نشست




    4- تَعَجّبَّ الحاضرونَ مِن هذا الأمرِ.حاضران از آن امرشگفت زده شد




    5- دَخَلَ ذو وجهٍ أسْمَرَ عَلَی أصحاب النبیِّ وَشاهَدَ أحَدُ الحاضرینَ أخاهُ المسلمَ.مردی سیاه پوست بر یاران پیامبروارد شدوحاضران برادر مسلمان را دیدند
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    (تصحیح اشتباهات درترجمه ص:36)

    (آنچه مشاهده کرد پیشرفت در درسش بود←پیشرفتی دردرسش مشاهده نکرد)(ازمدرسه بیرون رفت←درس ومدرسه رارها کرد)(راهش←راه)(ایجاد می کند←ایجاد کرده است)(تو←من)(از آن صخره هستی←ازاین صخره هستم)(آمد←بازگشت)(عالم ترین←بزرگترین)(شهر←زمان)


    1- فی بدایة الأمرما شاهَدَ تَقَدّماً فی درسه.در آغاز کار آنچه مشاهده کرد پیشرفت در درس بود.



    2- کَیْفَ أحدَثَتْ قطراتِ الماءِ ثَقْباً فی الصّخرةِ.قطرات آب چگونه سوراخ در صخره ایجاد می کند.




    3- هَل أنا أصلَبُ مِن هذهِ الصخرةِ.آیا تو سخت تر از آن صخره هستی؟




    4- رَجَعَ إلی بیته وأصبحَ مِن أعظمِ عُلماءِ عَصرهِ.به خانه آمد و از عالمترین دانشمندان شهر خود شد.




    5- اُنظرْ!کَیفَ أحدثَتْ قَطراتُ الماءِ ثَقباً فی هذه الصخرةِ.بنگرید!چرا قطرات آب در آن صخره سوراخی ایجاد می کند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    (اشتباهات درترجمه ص:62)

    (خورده بودند←می خوردند)(گرگ←آن)(اُلاغ وقتی بیچارگی خود را دید←الاغ بیچاره وقتی او را دید)(الاغ گفت←الاغپاسخ داد)(پایم بر خار بزرگی قرار گرفته است←خار بزرگی به پایم رفته است)(درد←درد شدیدی)(اورازد←اوراباپایشزد)(این جزای توست←این جزای من است)



    1- رَأیَ ذئبٌ جائعٌ فی المزرعةِ حِمارینِ سمینینِ یَأکُلانِ العُشبَ.گرگی درمزرعه دو الاغ فربهی را که علف خورده بودند.




    2- لمّا شاهَدَهُ الحِمار المِسکینُُ تظاهَرَ بِالعرجِ..الاغ وقتی بیچارگی خود را دید تظاهُر به لنگی کرد.




    3- أجابَ الحِمارُ دَخَلْتُ فی رِجْلی شَوکةٌ کَبیرةٌ وَاُحِسُّ بِألَمٍ شدیدٍ.الاغ گفت:پایم برخاربزرگی قرار گرفته است واحساس درد می کنم.




    4- ضَرَبَهُ الحِمارُ بِرِجلهِ .قالَ الذئبُ هذا جزائی.الاغ اورازد.گرگ گفت این جزای توست.




    5- هذا جزائی! أنا وحشٌ مُفتَرَسٌ. آن جزای من است. او وحشی درنده است
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    (تصحیح اشتباهات درترجمه ص:76)

    (خارج می شود←خارج شد)(وبرای فرزندانش روزی طلب می کند←تابرای بچه هایش روزی طلب کند)(همسایگان


    ما←همسایگانش)(ویران می کنند←ویران خواهندکرد)(انجام نمی دهد←انجام نخواهد داد)




    1- حینَ خَرَجَت العُصفورةُ مِن عُشِّها لِیَطلُبَ الرّزقَ لِصغارِها.هنگامی که گنجشک از لانه خارج می شود وبرای فرزندانش روزی طلب می کند






    2- طَلَبَ مِن جیرانه لِجمعِ المحاصیلِ .سَیُهدّمونَ عُشَّنا. همسایگان ما رابرای جمع محصولات فراخوانده است.آن ها آشیانه ی ما را ویران می کنند.




    3- لَن یَعملَ عملاً هاماً.عمل مهمی انجام نمی دهد.




    4- إنّهُم سَیُهدِّمونَ عُشَّنا.همانا ما لانه مان را ویران خواهیم کرد.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    (تصحیح اشتباهات درترجمه ص:89)

    (ایمان نمی آورید←ایمان نیاوردید یا نیاورده اید)(اسلام می آوریم←اسلام آوردیم)(نمی فرستید←بفرستید)(بیداری میکشید←بیداری می کشد)(صاحب←پروردگار)(عبادت کنید←عبادت کنند)(پیشی نگرفت ←پیشی نگیرد)



    1- قالت الأعرابُ آمنّا. قُلْ لَم تُؤمِنوا،ولکنْ قُولوا أسلمنا.اعراب گفتند:ایمان می آوریم.بگو ایمان نمی آوریدبلکه بگوئید:اسلام می آوریم.




    2- مَن طلبَ العلی سَهِرَ اللیالی.هرکس جویای بزرگی وعلو مقام شد،شب ها بیداری می کشید.




    3- فَلْیَعبُدوا رَبَّ هذا البیتِ!پس باید پروردگارآن خانه را عبادت کنید!




    4- لِیَجْعَلْ الإنسانُ جُهْدَ هذا الحیوان الصغیر نُصبَ أعینه للوصولِ إلی أهدافه .انسان برای رسیدن به هدف ها تلاش آن حیوان بزرگ را مورد توجه قرار دهد




    5- مَن حَفَرَ لِأخیه بئراً وَقَعَ فیها.چه کسی برای برادرچاهی کَنْد و درآن افتاد




    6- مَن یَجتَهِدْ یَنجحْ.کسی که تلاش کرد موفق شد.




    7- إنْ جَهَدَ نَجَحَ.اگر تلاش کرد موفق می شود.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    (تصحیح اشتباهات درترجمه ص :103)

    (صاحبش←سازنده اش)(ایجاد نکرده ام←ایجاد نشده است)(درِمسجد←دیوار مسجد)(بنویسند←نوشته شود)


    (منتشرکردند←منتشرشد)(عصبانی می شود←عصبانی شد)(دیده شدند←دیدند)


    1- بُنِیَ مسجدٌ فی مدینةٍ.قالَ بانیهِ:لَم یُؤَسَّسْ هذا الاّ لِإکتسابِ الثوابِ.مسجدی در شهر ساخته شد.صاحبش گفت:آن مسجد را جز برای کسب ثواب ایجاد نکرده ام.




    2- أمَرَ بُهلولٌ أنْ یُکتَبَ عَلی جدار المسجدِ.بهلول دستور داد که روی در مسجد بنویسند.




    3- لمّا انتَشرَ هذا الخبرُ،جاءَ النّاسُ لِیُهَنّئوابُهلولاً.هنگامی که آن خبر را منتشر کردند،مردم آمدند وبه بهلول تبریک می گویند.




    4- إذا قُرِیَ القرآنُ فاستِمعوا له.هرگاه قرآن خوانده شد به آن گوش سپاریم.




    5- بِقَدرِالکَدِّ تُکتَسَبُ المعالی.به اندازه ی رنج سربلندی ها را به دست می آوری.




    6- خُلِقَ الإنسانُ ضعیفاً.انسان را ضعیف آفرید




    (جملاتی خارج از کرگاه ترجمه)


    1-لاتُبطِلوا صَدقاتِکُمْ بِالمَنِّ وَالأذی.صدقه هایشان را با منت گذاشتن باطل نکردند


    2- فی إحدی هذه الرحلات أمْضَیْتُ أُسبوعاً فی الجُزُرِ.در یکی از آن سفرها یک ماه درجزایر گذراندم.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    للتعریب پیش دانشگاهی

    1- ای دانش آموز! تو برای رسیدن به اهدافت به ابزاری جز آنچه که در دست توست نیاز نداری. (ص: 15)




    یا طالبُ! أنتَ لا تَحْتاجُ للوصول إلی أهدافک إلی أداةِ غیرِ ما عندک.




    2- تو نیازمند همت و کوششی، پس از تنبلی بپرهیز و به اهداف بلند بنگر! (ص: 15)




    أنْتَ تحتاجُ إلی همّةٍ وَ جُهدٍ، فاحذِرْ مِن التّکاسُلِ وَ انظُرْ إلی الأهدافِ العالیةِ.




    3- ای دانش آموز بلند همّت باش و بپرهیز از اینکه یأس بر نیرویت و شجاعتت غلبه کند.




    یا طالبَ العلمِ! کُن عالیَ الهمّةِ و حذَار أن یَتَسلّطَ الیأسُ عَلی قُوّتِک و شجاعتک.




    4- هیچ کس نمی تواند ادّعا کند که بدون رنج و تلاش، به بزرگی و عظمت، رسیده است. (ص: 15)




    لا یَقدرُ أحَدٌ أن یدعیَ أنّه قَد وَصَلَ إلی المجدِ وَ العَظَمةِ دونَ تَحمُّلِ الکدحِ وَ الجُهدِ.




    5- ای دانش آموز! آیا ادّعا می کنی که انسان می تواند بدون سختی به بزرگی برسد؟!




    أیّها الطالبُ! هَلْ تدعّی بأنّ الإنسانَ یَقدِرُ (یستطیع) أن یصلَ إلی المجدِ دونَ التعبٍ؟!




    6- معلم به مریم گفت: باید از تنبلی بپرهیزی و به اهداف بلندت بنگری!




    قال المُعلّمُ (قالت المُعَلّمة) لِمریمَ: علیک أن تحذری التکاسلَ وتنظُری إلی الإهداف العالیة




    7- معلم گفت: تو با تلاش به بزرگی می رسی. قال المعلمُ/ قالت المعلّمة: أنت تَصِلُ/ تصلین إلی المَجْد بالجُهد




    8- نیروهای شیطانی مسلمانان را از رهبری کاروان علمی دور کردند. (ص: 41)




    نَحّت القوی الشیطانیةُ المُسلمینَ عَن قِیادةِ رکبِ التمدّنِ.




    9- ما تلاش می کنیم در تمامی زمینه های اقتصادی و فرهنگی از واردات کالاهای خارجی بی نیاز شویم. (ص: 41)




    نَحنُ نُحاوِلُ أن نستغنی عن استیراد البضائع الأجنبیّة فی جمیع المجالات الإقتصادیّة و الثقافیّة.




    10- برای رسیدن به اهدافم به همّت نیاز دارم. أحتاجُ إلی الهمّةِ للوُصولِ إلی أهدافی .
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376

    11- زبان عربی از فصیح ترین زبان هاست. اللغة العربیةُ مِن أفصح اللغاتِ.




    12- فرصت را غنیمت شمار. إنتَهِز الفرصةَ ( إغتنِم الفرصةَ)




    13- ای دانش آموزان فرصت چون ابر می گذرد، پس آن را غنیمت شمارید.(جمع للمذکر)




    أیّها التلامیذُُ! الفُرصةُ تمرُّ مُرّ(مثل) السّحاب فاغتنِموها




    14- بزرگی را بجوی و تنبلی نکن. اُطلب المجدَ وَ لا تَکسَلْ




    15- پیرزن سربلند داخل شد. دخلت العجوزُ مرفوعَ الرأسِ




    16- مسلمانان پایه داروسازی را وضع کردند. وَضَعَ المسلم.نَ اُسسَ الصیدلةِ ( المسلمونَ وَضعوا اُسسَ الصیدلةِ)




    17- نماز ستون دین است. الصلاةُ عَمودُ الدینِ




    18- دانش آموزان صفحه دیگری به ثبت رساندند. سجّلَ الطُلّابُ صفحةً اُخری


    19- مادرم مریض بود برایش پزشک آوردم. کانت اُمّی مریضةً! أحضرتُ لها الطبیبَ.




    20مادر دوستم مریض بود پس او رفت و برایش پزشک آورد. کانت اُمّ صدیقی مریضةَ، فذهب وأحضر لها الطبیب
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا