آموزشی آموزش قواعد زبان فرانسه|طلایه کاربر نگاه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
افعال انعکاسی یا les verbes pronominaux در زبان فرانسه به افعالی گفته می شود که به همراه یک ضمیر انعکاسی (me, te, se, nous, vous) مورد استفاده قرار می گیرند و این ضمیر انعکاسی بر روی معنای آنها تاثیر می گذارد. ضمیر انعکاسی همیشه با توجه فاعل جمله صرف می شود.


کاربردها

جدول زیر برخی از پرکاربردترین افعال انعکاسی در زبان فرانسه را نشان می دهد.


فرانسوی


فارسی


se baigner

حمام کردن
s’écrier

اعلام کردن
s’en aller

رفتن، دور شدن
s’enfuir

فرار کردن
s’évanouir

از حال رفتن
se lever

برخواستن
se noyer

غرق شدن
se réveiller

بیدار شدن
s’appeler

نامیده شدن
se doucher

دوش گرفتن
s’écrouler

فروریختن
s’endormir

خوابیدن
s’évader

اجتناب کردن
se fier à quelqu’un

به کسی اعتماد کردن
se méfier de quelqu’un

به کسی بی اعتماد بودن
se promener

قدم زدن
ساختار گرامری

  • فعل مانند بقیه افعال صرف می شود و از ضمیر انعکاسی مناسب با توجه به فاعل استفاده می شود. ضمیر انعکاسی بین ضمیر اصلی و فعل قرار می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

Je me suis promené en ville. (من برای قدم زدن به شهر رفتم.)


  • اگر فعل با یک حرف صدادار شروع می شود، حرف e در ضمایر me/te/se را حذف می کنیم و ضمیر انعکاسی و فعل را با علامت اپاستروف (‘) به هم متصل می کنیم. به مثال زیر توجه کنید:

Tu t’es promené en ville. (تو برای قدم زدن به شهر رفتی.)


  • در جملات منفی ne پیش از ضمیر انعکاسی آورده می شود و قسمت دوم منفی ساز بعد از فعل صرف شده. به مثال زیر توجه کنید:

Je ne me suis pas promené en ville. (من برای قدم زدن به شهر نرفتم.)


جدول ضمایر انعکاسی

ضمایر شخصی فاعلی
je

tu il/elle/on nous vous ils/elles
ضمایر انعکاسی
me

te se nous vous se
صرف افعال انعکاسی در زمان حال

شخص
مثال

معنای فارسی
اول شخص مفرد
je me lave

من خودم را می شویم
دوم شخص مفرد
tu te laves

تو خودت را می شویی
سوم شخص مفرد
il se lave

او خودش را می شوید
اول شخص جمع
nous nous lavons

ما خودمان را می شوییم
دوم شخص جمع
vous vous lavez

شما خودتان می شویید
سوم شخص جمع
ils se lavent

آنها خودشان را می شویند
صرف اول شخص مفرد در همه زمان ها

زمان
مثال

معنای فارسی
Present / حال
je me lave

من خودم را می شویم.
Passé compose / حال کامل
je me suis lavé

من خودم را شستم.
Imparfait / گذشته استمراری
je me lavais

من خودم را می شستم.
plus-que-parfait / گذشته کامل
je m’étais lavé

من خودم را شسته بودم.
futur compose / آینده نزدیک
je vais me laver

من خودم را می شویم.
futur simple / آینده ساده
je me laverai

من خودم را خواهم شست.
شکل سوم افعال

افعال انعکاسی در زمان های کامل همیشه از فعل کمکی être استفاده می کنند. شکل سوم افعال انعکاسی به طور کلی با توجه به فاعل صرف می شود. به مثال زیر توجه کنید:


Elle s’est lavée. (او خودش را شست.)


در این مثال، فاعل (elle) و مفعول مستقیم (s’) هر دو یک نفر هستند پس در هر صورت فعل با توجه به فاعل صرف می شود. البته توجه داشته باشید که حالت سوم فعل اگر مفعول مستقیم همان فاعل نباشد با توجه به فاعل صرف نمی شود. به مثال زیر توجه کنید:


Elle s’est lavé les mains. (او دست هایش را شست.)


برای فعل se rendre compte (متوجه شدن) شکل سوم فعل با توجه به فاعل صرف نمی شود. (چون compte نقش فاعل مستقیم را دارد) به مثال زیر توجه کنید:


Elle s’est rendu compte de son erreur. (او متوجه اشتباهش شد.)


شکل سوم فعل با توجه به مفعولی افعال زیر صرف نمی شود:


se téléphoner, se parler, se mentir, se plaire (complaire/déplaire), se sourire, se rire, se nuire, se succéder, se suffire, se ressembler, s’en vouloir.


دلیل این موضوع این است که ضمیر انعکاسی یک مفعول غیر مستقیم است و به عنوان “همدیگر” برای این افعال استفاده می شود. به مثال زیر توجه کنید:


(Marie et Laurent se sont téléphoné. (téléphoner à (ماری و لارن پای تلفن با هم صحبت کردند.)
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    از حالت مجهول یا voix passive برای نشان دادن نامشخص بودن یا بی اهمیت بودن فاعل جمله استفاده می شود.


    کاربرد

    از حالت معلوم (حالت متضاد مجهول) برای نشان دادن اینکه چه فردی یا چیزی چه کاری را انجام داده استفاده می شود. به مثال زیر توجه کنید:


    L’ambulance conduit le blessé à l’hôpital. (آمبولانس فرد مجروح را بیمارستان منتقل می کند.)


    در مقابل حالت مجهول بر روی عمل انجام شده تاکید می کند و معمولا فاعل به صورت کلی از جمله حذف می شود. به مثال زیر توجه کنید:


    Le blessé est conduit (par l’ambulance) à l’hôpital. (مرد مجروح [به وسیله امبولانس] به بیمارستان انتقال داده می شود.)


    ساختار گرامری

    حالت مجهول با استفاده از فعل کمکیêtre و حالت سوم فعل (participe passé) ساخته می شود. شکل سوم فعل با توجه به فاعل عبارت مجهول صرف می شود. جدول زیر جملات را در دو حالت معلوم و مجهول مقایسه می کند:


    معلوم


    مجهول


    La voiture renverse un homme.


    (ماشین با مرد زیر می گیرد.)


    Un homme est renversé par une voiture.


    (مرد به وسیله یک ماشین زیر گرفته می شود.)


    Les passants appellent l’ambulance.


    (سرنشینان با آمبولانس تماس می گیرند.)


    L’ambulance est appelée par les passants.


    (با امبولانس به وسیله سرنشینان تماس گرفته می شود.)


    La police recueille les témoignages.


    (پلیس اظهارات را جمع آوری می کند.)


    Les témoignages sont recueillis par la police.


    (اظهارات به وسیله پلیس جمع آوری می شوند.)





    از حالت مجهول می توان در تمام زمان ها و همچنین در حالت شرطی (subjonctif) استفاده کرد. به مثال های زیر توجه کنید:


    imparfait – Un homme était renversé par une voiture. (یک مرد با ماشین زیر گرفته شد.)


    futur – Un homme sera renversé par une voiture. (یک مرد با ماشین زیر گرفته خواهد شد.)


    passé composé – Un homme a été renversé par une voiture. (یک مرده با ماشین زیر گرفته شده است.)


    subjonctif – Il est terrible qu’un homme soit renversé par une voiture. (این ناگوار است که یک مرد با ماشین زیر گرفته شده.)


    Par و de

    زمانیکه در مورد یک فرآینده یا پروسه صحبت می کنیم معمولا از par پس از مفعول استفاده خواهیم کرد. به مثال زیر توجه کنید:


    Un homme a été renversé par une voiture. (یک مرد توسط ماشین زیر گرفته شده است.)


    اگر فعل یک واقعه یا شرایطی خاص را نشان دهد از de در همان جایگاه استفاده می کنیم. به مثال زیر توجه کنید:


    Le conducteur de la voiture est connu de la police. (راننده ماشین به وسیله پلیس شناخته شده است.)





    Français

    فارسی
    accablé de

    بیش ازحد بار شدن با
    aimé de

    دوست داشته شدن توسط
    bordé de

    محدود شده به
    connu de

    شناخته شده با
    craint de

    ترسیده شده توسط
    décoré de

    تزئین شده با
    detesté de

    مورد نفرت قرار گرفته با
    effrayé de

    ترسیده شده با
    entouré de

    احاطه شده با
    estimé de

    محترم شمرده شده با
    étonné de

    متعجب شده از
    frappé de

    بهت زده شده از
    haï de

    مورد نفرت قرار گرفته با
    ignoré de

    نادیده گرفته شده با
    oublié de

    فراموش شده با
    surpris de

    غافل گیر شده با
    ساختن حالت مجهول به صورت معلوم

    گاهی جمله ای با معنای مشابه حالت مجهول را به صورت معلوم هم می سازند. برا یان کار از on یاse استفاده می کنند که معنایی تا حدی مشابه “یک نفر”، “کسی” یا “آنیکه” دارد. به مثال های زیر توجه کنید:


    On conduit le blessé à l’hôpital. (یکی مرد مجروح را به بیمارستان می برد.)


    Le journal racontant les faits se vendra bien. (روزنامه ایی که اتفاق را گزارش می کند خوب خواهد فروخت.)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    از حالت امری یا impératif در زبان فرانسه برای اعلام درخواست یا دستور، وقتی که به طور مستقیم به افراد داده می شود، استفاده می شود. با توجه به خطابی بودن حالت امری، شکل امری تنها در دوم شخص مفرد (tu) و دوم شخص جمع (nous) وجود دارد.


    کاربردها

    برای دستور دادن مستقیم برای انجام کاری. به مثال های زیر توجه کنید:


    Arrêtez ! (بایست!)


    Montez ! (سوار شو!)


    Conduisez-moi à la gare ! (من را به ایستگاه برسان!)


    گاهی ما خودمان را هم در شکل امری مورد اشاره قرار می دهیم و حالت امری به صورت اول شخص جمع می سازیم. به مثال زیر توجه کنید:


    Allons-y ! (بزن بریم! / بریم!)


    ساختار گرامری

    دوم شخص مفرد (tu)

    برای ساختن حالت امری در دوم شخص مفرد ما از فعل صرف شده در زمان حال به صورت اول شخص مفرد استفاده می کنیم و ضمیر را حذف می کنیم. این بدان معناست که افعال er به e ختم می شوند و بقیه انواع افعال به s. (برای افعال بی قاعده به جدول افعال بی قاعده مراجعه کنید.) به مثال های زیر توجه کنید:


    parler – Parle ! (حرف بزن!)


    finir – Finis ! (تمام کن!)


    vendre – Vends ! (بفروش!)


    اول شخص جمع (nous)

    در حالت امری اول شخص جمع فعل دقیقا به صورت اول شخص جمع صرف می شود. این بدان معناست که افعال er و re و افعال بی قاعده همه ons می گیرند و افعال ir که مشابه finir هستند issons می گیرند. طبیعتا ضمیر حذف می شود. به مثال های زیر توجه کنید:


    parler – Parlons ! (بیا حرف بزنیم!)


    finir – Finissons ! (بیا تمام کنیم!)


    vendre – Vendons ! (بیا بفروشیم!)


    دوم شخص جمع (vous)

    در حالت امری دوم شخص جمع نیز فعل دقیقا به صورت دوم شخص جمع صرف می شود. این بدان معناست که برای افعال er، re و افعال بی قاعده ez به فعل اضافه می کنیم و برای افعال ir مشابه finir به فعل issez اضافه می کنیم. ضمیر هم حذف می شود. به مثال های زیر توجه کنید:


    parler – Parlez ! (حرف بزنید!)


    finir – Finissez ! (تمام کنید!)


    vendre – Vendez ! (بفروشید!)


    از این شکل برای درخواست های محترمانه هم استفاده می شود. به مثال های زیر توجه کنید:


    Attendez, madame. (منتظر بمانید، خانم!)


    Veuillez vous asseoir. (لطفا بنشینید!)


    افعال انعکاسی

    برای جملات مثبت با افعال انعکاسی، فعل اول می آید و پس از آن از حالت قوی ضمیر انعکاسی استفاده می کنیم. در مقابل در جملات امری منفی از ضمایر انعکاسی ضعیف استفاده می شود. (برای اطلاع از تفاوت ضمایر انعکاسی قوی و ضعیف به درس ضمایر انعکاسی مراجعه کنید.) به مثال های زیر توجه کنید:


    Lève-toi !/Ne te lève pas ! (بایست! / نایست!)


    Levons-nous !/Ne nous levons pas ! (بیا بایستیم! / بیا نایستیم!)


    استثناها

    برخی افعال حالت امری بی قاعده دارند. این افعال در جدول زیر معرفی می شوند:





    مصدر


    معنای فارسی


    حالت امری


    aller


    رفتن


    va, allons, allez


    avoir


    داشتن


    aie, ayons, ayez


    être


    بودن


    sois, soyons, soyez


    savoir


    دانستن


    sache, sachons, sachez


    vouloir


    خواستن


    veuille, veuillons, veuillez


    اگر ضمیر قیدی y بعد از یک فعل امری که به حرف صدادار ختم می شود بیاید، یک s به فعل اضافه می کنیم تا ادا کردن آن ساده تر شود. به مثال زیر توجه کنید:


    Vas-y ! (برو)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    در زبان فرانسه اسامی همیشه جنسیت گرامری دارند. این جنسیت می تواند مذکر یا مونث باشد. در واژه نامه های زبان فرانسه شما می توانید این جنسیت را از طریق علائم m (مذکر) یا f (مونث) شناسایی کنید. در کنار این روش قواعدی نیز برای شناسایی جنسیت گرامری اسامی وجود دارد که در این درس به آنها می پردازیم.


    اسامی مذکر

    جدول زیر نشان می دهد کدام اسامی از نظر گرامری جنسیت مذکر دارند. حروف نهایی اسم بیشتر تاثیر را در شناسایی جنسیت اسامی دارد.


    آخرین حروف اسم

    مثال
    -e/-é

    le maître, le résumé, le pré
    -eur

    le vendeur, le danseur
    -ien

    le musicien, le chien
    -(i)er

    le boucher, l’ouvrier
    -on

    le baron, le patron
    استثنا: la boisson, la façon, la liaison, la maison, la raison, la rançon, la saison, la chanson
    -teur

    le traducteur
    -age

    le garage, le sauvetage
    استثنا: la cage, l’image, la nage, la page, la plage, la rage
    -al

    le journal, le cheval
    -eau

    le bateau, le château
    استثنا ها: l’eau, la peau
    -ent

    le segment, le présent
    استثنا: la jument
    -et

    le billet, le projet
    -asme/
    -isme

    le fantasme, l’enthousiasme, le tourisme, le charisme
    -in

    le cousin, le baldaquin
    -oir

    l’arrosoir, le fermoir
    -ail

    le travail
    جهات جغرافیایی

    le nord, le sud, l’est, l’ouest
    روزها


    ماه ها


    فصل


    le lundi, le jeudi, le dimanche
    février, avril, octobre
    l’été, le printemps, l’automne, l’hiver


    درختان le sapin, le peuplier, le chêne

    زبان ها

    le français, l’allemand, l’anglais
    اسامی مونث

    جدول زیر نشان می دهد کدام اسامی از نظر گرامری جنسیت مذکر دارند. حروف نهایی اسم بیشتر تاثیر را در شناسایی جنسیت اسامی دارد.


    آخرین حروف اسم


    مثال


    -esse

    la maîtresse
    -euse

    la vendeuse, la danseuse
    -ienne

    la musicienne, la chienne
    -(i)ère

    la bouchère, l’ouvrière
    -onne

    la baronne, la patronne
    -trice

    la traductrice
    -ade

    la pommade, la façade
    استثنا: le stade
    -ance/-ence

    l’ambulance, l’essence
    استثنا: le silence
    -ée

    l’arrivée, l’idée
    استثنا: le musée, le lycée, le trophée, l’apogée, le mausolée
    -elle

    la demoiselle
    -ette

    la poussette, la cigarette
    -ie

    la géologie, la librairie
    استثنا: l’incendie
    -ine

    la cuisine, la cabine
    -ise

    la surprise, la devise
    -aille

    la trouvaille
    -t(i)é

    la pitié, la confidentialité
    استثنا: le comité, le côté, l’été, le pâté
    -ure

    la confiture, la culture
    استثنا: le murmure
    قاره ها

    l’Europe, l’Asie
    اصول آکادمیک

    la médecine, la philosophie, la chimie
    حیوانات و انسان ها

    برای انسان ها و حیوانات به صورت کلی جنسیت گرامری از جنسیت طبیعی تبعیت می کند. به مثال های زیر توجه کنید:



    مذکر

    مونث
    انسان

    le garçon (پسر)
    la fille (دختر)


    حیوان

    le coq (خروس) la poule (مرغ)
    البته همه اسامی شکل متفاوتی برای دو جنسیت متفاوت ندارند. برخی اسامی برای مذکر و مونث به یک صورت نوشته می شوند. به مثال زیر توجه کنید:


    un/une touriste (یک توریست مذکر/مونث)


    عناوین شغلی

    با اضافه کردن پسوند درست می توانید شکل مذکر یا مونث برای هر فعل را بسازید. جدول زیر نحوه اضافه کردن پسوندها را نشان می دهد:


    مذکر

    مونث
    مثال


    -ien

    -ienne
    mécanicien, mécanicienne


    (مکانیک مذکر/مونث)


    -eur

    -euse
    chauffeur, chauffeuse


    (راننده مذکر/مونث)


    -teur

    -trice
    traducteur, traductrice


    (مترجم مذکر/مونث)


    -(i)er

    -(i)ère
    boulanger, boulangère


    (نانوا مذکر/مونث)


    ouvrier, ouvrière


    (کارگر مذکر/مونث)


    -on

    -onne
    patron, patronne


    (رئیس مذکر/مونث)


    البته برخی اسامی شغل ها برای مذکر و مونث یک شکل دارند. این دسته شامل موارد زیر می شوند:


    • اسامی شغل هایی که به e ختم می شوند. به مثال های زیر توجه کنید:

    un/une journaliste (روزنامه نگار)
    un/une libraire (کتاب فروش)
    un/une interprète (مترجم)
    un/une ministre (وزیر)


    • اسامی شغل هایی که در قدیم تنها به وسیله مردها انجام می شدند. به مثال های زیر توجه کنید:

    un/une ingénieur (مهندس)
    un/une professeur (استاد)
    un/une chirurgien (جراح)
    un/une médecin (پزشک)


    البته امروزه بیشتر شغلهایی که حتی به وسیله مردان انجام می شوند هم شکل مونث دارند. (به جز اسامی که به e یا eur ختم می شوند). گرچه استفاده از آنها اختیاری است و معمولا استفاده نمی شوند. به مثال های زیر توجه کنید:


    un magistrat – une magistrate/une magistrat (قاضی)
    un écrivain – une écrivaine/une écrivain (نویسنده)
    استثنا: un auteur – une auteure(نویسنده)


    برای برخی شغل ها بدون توجه به اینکه چه کسی آن را انجام می دهد همیشه از حالت مذکر و حتی حرف تعریف مذکر استفاده می شود. به مثال های زیر توجه کنید:


    un plombier (لوله کش)
    une plombier


    برخی از اسامی شغل ها که متعلق به زنان بوده اند برای زنان و مردان به شکلی کاملا متفاوت نوشته می شوند یا معادلی برای مردان ندارند. به مثال های زیر توجه کنید:


    une sage-femme (قابله، ماما)


    une hôtesse de l’air (مهماندار زن)


    شکل مذکر: un steward (مهماندار مرد)


    une femme de ménage (پیشخدمت زن)


    شکل مذکر: un technicien de surface (پیش خدمت مرد)


    نام کشورها و مناطق جغرافیایی

    • همه کشورهایی که نام آنها به e ختم شود از نظر گرامری مونث هستند. به مثال های زیر توجه کنید:

    la France
    l’Allemagne
    la Chine
    la Bretagne
    la Provence


    • همه کشورهایی که به چیزی به جز e ختم شوند از نظر گرامری مذکر هستند. به مثال های زیر توجه کنید:

    le Canada
    le Pérou
    le Maroc
    le Japon
    le Portugal
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    حرف تعریف یک علامت است که در اولین مرحله معلوم یا مجهول بودن یک اسم را در زبان فرانسه نشان می دهد. در این زبان حروف تعریف با توجه به جنسیت و مفرد یا مذکر بودن اسم نیز تغییر می کنند. در زبان فرانسه اسامی همیشه یک حرف تعریف دارند.


    از نظر شناختن اسم حروف تعریف در زبان فرانسه به دو دسته تقسیم می شوند:


    • حروف تعریف معرفه (le, la, les)
    • حروف تعریف نکره (un, une, des)

    حروف تعریف نکره

    حرف تعریف نکره برای اسامی مذکر “un” و برای اسامی مونث “une” است. از حروف تعریف نکره در موارد زیر استفاده می شود:


    • برای اشاره به چیزهای نا مشخص. به مثال زیر توجه کنید:

    Léna est une copine de Lara. (لنا یکی از دوستان لارا است. [یکی از چند دوست])


    • برای اشاره به چیزی برای اولین بار (معرفی چیزی). به مثال زیر توجه کنید:

    Léna a acheté une glace. (لنا یک بستنی خرید.)





    نکته: در زبان فرانسه برای اسامی جمع هم حرف تعریف des را داریم، این حرف تعریف را میتوان “مقداری” یا “تعدادی” ترجمه کرد. به مثال زیر توجه کنید:


    Léna et Lara ont acheté des glaces (لنا و لارا تعدادی بستنی خریدند.)


    البته، اگر یک صفت پیش از اسم باشد به جای des از de استفاده می کنیم. به مثال زیر توجه کنید:


    Léna et Lara ont acheté de bonnes glaces. (لنا و لارا تعدادی بستنی خوشمزه خریدند.)





    حرف تعریف معرفه

    حرف تعریف معرفه برای اسامی مذکر “le” و برای اسامی مونث “la” است. زمانی که حرف اول اسم یک حرف صدادار باشد از حرف تعریف ” ’l ” برای هر دوحالت استفاده می کنیم.


    برای اسامی جمع هم از حرف تعریف “les” استفاده می شود. از حروف تعریف معرفه در موارد زیر استفاده می شود:


    • زمانی که در مورد چیزی مشخص صحبت می کنیم. به مثال زیر توجه کنید:

    Léna est la copine de François. (لارا my friend فرانسیس است [تاکید بر اینکه او همان فرد است.])


    • وقتی که قبلا به چیزی اشاره کرده ایم یا فرض می گیریم شنونده یا خواننده آن را می شناسد. به مثال زیر توجه کنید:

    Elle aime beaucoup la glace. (او واقعا بستنی دوست دارد.)


    حروف تعریف و حروف اضافه

    حروف تعریف معرفه و حروف اضافه معمولا در جمله با هم ترکیب می شوند. جدول زیر مثالهایی در این مورد را نشان میدهد:


    حرف اضافه

    حرف اضافه + حرف تعریف مثال
    à

    à + le = au
    la glace au chocolat


    (بستنی شکلاتی)


    à

    à + les = aux
    fais attention aux enfants


    (موظب بچه ها باش!)


    de


    de + le = du


    parler du jeu


    (در مورد بازی صحبت کن.)


    de

    de + les = des
    c’est la table des enfants


    (این هم میز بچه ها.)


    حروف تعریف جزئی یا مقداری (L’article partitif)

    در زبان فرانسه برای چیزهای نامشخص یا مقادیر نامشخص از حرف تعریفی استفاده می کنیم که به آن حرف تعریف جزئی یا L’article partitif می گویند. از حرف تعریف جزئی در موارد زیر استفاده می شود:


    • برای اسامی غیر قابل شمارش. به مثال زیر توجه کنید:

    Il faut acheter de l’eau et du café. (ما نیاز داریم آب و قهوه بخریم.)


    • برای انواع ورزش ها (با فعل faire) و الات موسیقی. به مثال زیر توجه کنید:

    Il fait du foot. (او فوتبال بازی می کند.)
    Il joue de la flûte. (او فلوت می نوازد.)


    بدون حرف تعریف

    به صورت کلی در زبان فرانسه برای موارد زیر از حرف تعریف استفاده نمی کنیم:


    • نام شهرها. به مثال زیر توجه کنید:

    Ils habitent à Paris. (آنها در پاریس زندگی می کنند.)


    • روزهای هفته (مگر آنکه به چیزی اشاره کنیم که به صورت خاص در یک روز هفته اتفاق می افتد.) به مثال زیر توجه کنید:

    Nous l’avons vu lundi. (من او را دوشنبه دیدم.)


    • نام ماه ها

    Je suis né en juillet. (من در جولای متولد شدم.)


    • اصطلاحاتی که از en استفاده می کنند و به وسایل حمل و نقل اشاره می کنند. به مثال زیر توجه کنید:

    As-tu voyagé en train ou en voiture? (با قطار مسافرت کردی یا با ماشین؟)


    • شغل ها در صورتی که به صورت خاص مورد اشاره قرار نگیرند. به مثال های زیر توجه کنید:

    Elle est laborantine. (او دستیار آزمایشگاه است.)


    در صورتی که به یک فرد مشخص اشاره می کردیم باید از حرف تعریف استفاده می کردیم. به مثال زیر توجه کنید:


    Je connais la laborantine. (من دستیار آزمایشگاه را می شناسم.)


    در صورتی که مشخصه ای خاص اشاره کنیم که فرد را از دیگران متمایز می کند هم باید از حرف تعریف استفاده کنیم. به مثال زیر توجه کنید:


    C’est une bonne laborantine. (او دستیار آزمایشگاه خوبی است.)


    • اشاره به اعتقادات و ادیان افراد. به مثال های زیر توجه کنید:

    Il est catholique. (او کاتولیک است.)


    مجددا برای افراد خاص یا اشاره به یک مشخصه از حرف تعریف استفاده می کنیم. به مثال زیر توجه کنید:


    C’est le catholique qui va tous les jours à l’église. (او یک کاتولیک است که هر روز به کلیسا می رود.)
    C’est un bon catholique. (او کاتولیک خوبی است.)


    با حروف تعریف جزئی در شرایط زیر از حرف تعریف معرفه استفاده نمی کنیم:


    • برای مقادیر. (به جز bien, la plupart, une partie, la majorité and la moitié) به مثال زیر توجه کنید:

    J’ai bu beaucoup de café. (من خیلی قهوه نوشیدم.)


    • در جمله منفی. به مثال زیر توجه کنید:

    Il n’a plus d’eau dans son verre. (او دیگر آبی در لیوانش ندارد.)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    در زبان فرانسه به صورت کلی برای جمع بستن اسامی به آنها s اضافه می کنیم.


    حالت جمع با قاعده

    بیشتر اسامی در زبان فرانسه با اضافه شدن s به انتهای آنها جمع بسته می شوند. البته این s تنها به شکل نوشتاری اسم اضافه می شود و معمولا خوانده نمی شود. به مثال های زیر توجه کنید:


    le billet – les billets (اسکناس – اسکناس ها)


    اسامی جمع با x

    برخی از اسامی حالت جمع خود را با اضافه کردن x می سازند. موارد زیر جزو این دسته اند:


    • اسامی که به eau یا au ختم می شوند. به مثال های زیر توجه کنید:

    un château – des châteaux (قلعه – قلعه ها)


    • اسامی که به al ختم می شوند (البته در حالت جمع al به aux تبدیل می شود.) این حالت استثناهایی شامل اسامی زیر دارد:

    le bal, le cal, le carnaval, le chacal, le festival, le régal


    به مثال های زیر توجه کنید:


    un journal – des journaux (روزنامه – روزنامه ها)


    un festival – des festivals (جشنواره – جشنواره ها)


    • اسامی ذکر شده پایین که به ail ختم می شوند. (البته در حالت جمع ail به aux تبدیل خواهد شد.)

    le bail, le corail, l’émail, le soupirail, le travail, le ventail, le vitrail


    به مثال های زیر توجه کنید:


    un vitrail – des vitraux (پنجره شیشه رنگی – پنجره های شیشه رنگی)


    اما:


    un rail – des rails (ریل – ریل ها)


    • اسامی که به eu ختم می شوند. به جز:pneu و bleu. به مثال زیر توجه کنید:

    un cheveu – des cheveux (مو – موها)


    اما:


    un pneu – des pneus (تایر – تایرها)


    • اسامی زیر که به ou ختم می شوند.

    genou, caillou, hibou, bijou, chou, pou, joujou


    به مثال زیر توجه کنید:


    le genou – des genoux (زانو – زانوها)


    استثناها

    اسامی که به s، x یا z ختم می شوند در جمع بسته شده هیچ پسوندی نمی گیرند. به مثال های زیر توجه کنید:


    un pays – des pays (کشور – کشورها)


    une noix – des noix (گردو – گردوها)


    un nez – des nez (بینی – بینی ها)


    برای برخی اسامی در حالت جمع بن فعل تغییر می کند. به مثال های زیر توجه کنید:


    un oeil – des yeux (چشم – چشم ها)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    از ضمایر شخصی به صورت کلی در برای اشاره اسامی و جلوگیری از تکرار آنها در جملات استفاده می شود. معمولا زمانی از ضمایر شخصی استفاده می شود که هویت اسم قبلا مورد اشاره قرار گرفته و یا شناخته شده باشد.


    انواع ضمایر شخصی


    جدول زیر انواع ضمایر شخصی و حالات مختلف آنها برای اول شخص، دوم شخص و سوم شخص مفرد و جمع نشان می دهد. در ادامه در رابـ ـطه با کاربرد هر نوع از ضمایر شخصی صحبت می کنیم.


    شخص


    ضمایر شخصی فاعلی


    (شکل ضعیف)


    ضمایر شخصی فاعلی/مفعولی


    (شکل قوی)


    ضمایر مفعولی مستقیم


    ضمایر مفعولی غیر مستقیم


    مفرد
    اول شخص

    je moi me / m’ me / m’
    دوم شخص

    tu toi te / t’ te / t’
    سوم شخص مذکر

    il lui
    le / l’


    lui


    سوم شخص مونث

    elle elle la / l’
    lui


    جمع
    اول شخص

    nous nous nous nous
    دوم شخص

    vous vous vous
    vous


    سوم شخص مذکر

    ils eux les leur
    سوم شخص مونث

    elles elles les leur
    کاربردها

    ضمایر شخصی فاعلی (Le pronom personnel)

    ضمیر شخصی فاعلی همانطور که از نامش مشخص است جای فاعل را در جمله می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:


    J’ai une copine. (من یک my friend دارم.)
    Je chante des chansons. (من یک آهنگ میخوانم.)


    در زبان فرانسه ضمایر شخصی از نظر قوی یا ضعیف بودن هم دسته بندی می شوند. ضمیر شخصی ضعیف ضمیری است که در جمله ای با فعل اصلی مورد استفاده قرار می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:


    Elle est très gentille. (او بسیار خوب است.)


    در مقابل ضمیر قوی ضمیری است که معمولا به تنهایی و بدون فعل مورد استفاده قرار میگیرد. این ضمایر البته کاربردهای دیگری هم دارند، به طور کلی از ضمایر شخصی قوی در موارد زیر استفاده می شود:


    • زمانی که ضمیر به تنهایی (بدون فعل) مورد استفاده قرار می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

    Qui chante des chansons? – Moi. (کی آواز می خواند؟ – من.)


    • زمانی که به صورت خاصی بر روی ضمیر تاکید وجود داشته باشد. (معمولا بعد از c’est)

    Elle, elle est très gentille. / C’est elle qui est très gentille. (او خیلی خوب است.)


    • زمانی که ضمیر پس از que و در یک مقایسه مورد استفاده قرار گیرد. به مثال زیر توجه کنید:

    Ma copine est plus jeune que moi. (دوست دخترم از من کم سن تر است.)


    • زمانی که ضمیر توسط واژه های seul,même یا یک عبارت یا صفت از فعل جدا شده باشد. به مثال زیر توجه کنید:

    Elle seule n’oublie pas mes chansons. (او تنها کسی است که آهنگ های مرا فراموش نمی کند.)


    ضمایر مفعولی (Le pronom personnel objet)

    ضمیر شخصی مفعولی همانطور که از نامش مشخص است جای مفعول در جمله را می گیرد. در زمان استفاده از ضمایر مفعولی بین مستقیم یا غیر مستقیم بودن و قوی یا ضعیف بودن آنها تفاوت قائل می شویم.


    ضمایر مفعولی مستقیم

    از ضمایر مفعولی مستقیم زمانی استفاده می کنیم که مفعول مستقیما پس از فعل بیاید و به وسیله حرف اضافه از آن جدا نشود. به مثال زیر توجه کنید:


    J’aime Anne. Je l’aime. (من “آن” را دوست دارم. من او را دوست دارم.)
    Vous aimez les chansons. Vous les aimez. (تو آهنگ ها را دوست داری. تو آنها را دوست داری.)


    ضمایر مفعولی غیر مستقیم

    از ضمایر مفعولی غیر مستقیم به جای مفعول و حرف اضافه à قرار می گیرد. به مثال زیر توجه کنید:


    J’ai chanté des chansons à ma copine. (من برای دوست دخترم آهنگ خواندم.)


    Je lui ai chanté des chansons.(من برای او آهنگ خواندم.)


    شکل قوی از ضمایر مفعولی

    شکل قوی از ضمایر مفعولی کاملا مشابه شکل قوی ضمایر فاعلی است. در واقع تنها یک نوع ضمیر شخص قوی در زبان فرانسه داریم و از آن برای حالت های فاعلی و مفعولی استفاده می کنیم.


    از شکل قوی ضمایر شخصی فاعلی بعد از حروف اضافه استفاده می شود. به این مثال توجه کنید:


    J’écris des chansons avec elle (= ma copine).


    (من با او آهنگ می سازم.)


    حرف اضافه à یک استثنا است. تنها برخی از از افعالی که با à استفاده می شوند از ضمیر مفعولی قوی استفاده می کنند. بیشتر آنها از ضمیر مفعولی غیر مستقیم استفاده می کنند. جدول زیر برخی از این افعال را نشان می دهد:


    فرانسوی

    فارسی
    مثال


    avoir affaire à qn

    سرو کار داشتن با کسی
    Vous avez affaire à un expert. Vous avez affaire à moi.


    (تو با یک کارشناس سرو کار داری. تو با من سرو کار داری.)


    avoir recours à qn

    به کسی مراجعه کردی
    Pierre est avocat. Tu devrais avoir recours à lui.


    (پیر یک وکیل است. تو باید به او مراجعه کنی.)


    faire attention à qn

    محتاطانه برخورد کردن با کسی
    Les enfants d’Anne sont entre de bonnes mains, la baby-sitter fait toujours très attention à eux.


    (بچه های آنا در شرایط خوبی هستند، نگهدار کودکانشان همیشه با آنها محتاطانه برخورد می کند.)


    penser à qn

    به کسی فکر کردن
    Je pense à toi tous les jours.


    (من هر روز به تو فکر می کنم.)


    s’habituer à qn

    به کسی عادت کردن
    Après trois ans de colocation, je m’entends bien avec Yannick. Je me suis habituée à lui.


    (بعد از سه سال زندگی کردن در این آپارتمان من به خوبی با یانیک کنار می آیم. من به او عادت کرده ام.)


    s’intéresser à qn

    به کسی علاقه مند شدن
    Tu t’intéresses à elle ? Si tu veux, je peux te la présenter.


    (تو به او علاقمند شدی؟ اگر بخواهی متوانم تو را به او معرفی کنم.)


    songer à qn

    به کسی فکر کردن
    Mes amis m’ont manqué lorsque j’étais à l’étranger. J’ai souvent songé à eux.


    (زمانی که خارج بودم دلتنگ دوستانم شدم. من معمولا به آنها فکر می کردم.)


    tenir à qn

    به کسی اهمیت دادن
    Je ne veux pas qu’il parte. Je tiens beacoup à lui.


    (من نمی خواهم او برود. من خیلی به او اهمیت می دهم.)


    s’adresser à qqn

    با کسی صحبت کردن
    Je vais aller voir M. Dupont. Je m’adresse toujours à lui si j’ai des questions.


    (من می روم اقای داپون را ببینم. من همیشه وقتی سوال دارم با او صحبت می کنم.)


    se fier à qqn

    به کسی اعتماد کردن
    Je ne fais confiance à personne. Je ne me fie qu’à moi.


    (من به هیچ کس اعتماد نمی کنم. من فقط به خودم اعتماد می کنم.)

     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    ضمایر و صفات ملکی واژه هایی هستند که مالکیت چیزی بر دیگری را نشان میدهند. این ضمایر یا صفات در زبان فرانسه با توجه به اسمی که به آن نسبت داده می شوند تغییر می کنند.


    صفات ملکی وابسته


    صفات ملکی یا ضمایر ملکی وابسته (در زبان فرانسه l’adjectif possessif ) همیشه پیش از یک اسم می آیند و در واقع به اسم وابسته هستند. صفت ملکی مثل بقیه صفات در زبان فرانسه با توجه به جنسیت و فرد یا جمع بودن اسمی که به آن نسبت داده شده اند تغییر می کنند. حالت جمع این صفات یا ضمایر برای هر دو جنسیت مشابه است. به مثال های زیر توجه کنید:


    Je cherche mon chapeau. (من به دنبال کلاهم هستم.)


    Elle cherche son chapeau. (او به دنبال کلاهش است.)


    جدول زیر حالت های مختلف صفات ملکی را نشان می دهد:


    شخص مذکر مونث جمع

    اول شخص مفرد mon ma mes

    دوم شخص مفرد ton ta tes

    سوم شخص مفرد son sa ses

    اول شخص جمع notre notre nos

    دوم شخص جمع votre votre vos

    سوم شخص جمع leur leur leurs




    نکته: پیش از حروف صدادار یا h صامت ضمایر ma، ta و sa به شکل mon، tom و son در می آیند. به مثال زیر توجه کنید:


    Je cherche mon amie. (من به دنبال دوستم می گردم.)


    Je cherche ma amie.


    ضمایر ملکی

    ضمایر ملکی یا ضمایر ملکی مستقل (به فرانسوی le pronom possessif) به تنهایی (بدون همراهی یک اسم) مورد استفاده قرار میگیرند. معمولا در جملات اسمی که ضمیر به آن اشاره می کند پیشتر مورد اشاره قرار گرفته و حالا با ضمیر جایگزین می شود. این ضمایر نیز با توجه به جنسیت یا مفرد و جمع بودن اسمی که به آن اشاره می کنند تغییر می کنند. به مثال زیر توجه کنید:


    Ce n’est pas mon chapeau, c’est le sien. (این کلاه من نیست، این مال اوست.)


    Je ne trouve pas ma jupe. Est-ce que tu peux me prêter la tienne? (نمی توانم دامنم را پیدا کنم. می توانی مال خودت را به من قرض دهی؟)


    شخص مفرد جمع

    مذکر مونث مذکر مونث

    اول شخص مفرد le mien la mienne les miens les miennes

    دوم شخص مفرد le tien la tienne les tiens les tiennes

    سوم شخص مفرد le sien la sienne les siens les siennes

    اول شخص جمع le nôtre la nôtre les nôtres les nôtres

    دوم شخص جمع le vôtre la vôtre les vôtres les vôtres

    سوم شخص جمع le leur la leur les leurs les leurs
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اصطلاحات کاربردی زبان فرانسه



    عبارت فرانسوی تلفظ فارسی

    Bonjour

    bohn-zhoor سلام / روز خوش


    Je m’appelle …

    zhuh mah-pehl اسم من … است.


    Comment vous appelezvous?

    kohn-mahn voo zah-play voo اسم شما چیست؟


    Parlez lentement .

    par-lay lehn-ta-mohn لطفا آهسته تر صحبت کنید.


    Je ne comprends pas .

    zhuh nuh kohn-prahn pah من نمی فهمم.


    Merci

    mehr-see ممنون


    De rien .

    dah ree-ehn خواهش می کنم. (در جواب تشکر)


    Excusez-moi .

    ehk-kew-zay mwah ببخشید


    Je t’aime .

    zhuh-tehm دوستت دارم.


    Je veux être avec toi .

    zheh-vehr-eht-trah-ah-vehk-twah می خواهم با تو باشم.


    Comment allez-vous?

    kom-mohn tah-lay voo حال شما چطور است؟


    Je suis de …

    zhuh swee duh من اهل … هستم.


    Je voudrais …

    zhuh voo-dreh من … میل دارم.


    Salut !

    sah-loo سلام / خداحافظ (دوستانه)


    Ça va ?

    sah vah حالت چطوره؟ (دوستانه)


    Où est-ce que se trouve …?

    oo escuh suh troov … کجاست؟


    Combien coûte-t-il?

    bee en coo teel قسمت این چقدر است؟


    S’il vous plaît

    see voo play لطفا


    Ne t’en fais pas .

    nuh tawn feh pah نگران نباش (دوستانه)


    Ne vous en faites pas .

    nuh voo zawn fett pah نگران نباشید (رسمی)


    Non .

    nohn نه


    D’accord

    dah-core اوکی / خیلی خب


    Avez-vous …

    ah-way voo آیا شما … دارید؟


    Parlez-vous anglais?

    pahr-lay voo ahn-leh آیا می توانید انگلیسی صحبت کنید؟


    Qu’est-ce que vous avez dit?

    kehs-kuh voo ah-vay dee چی گفتید؟


    Qu sont les toilettes?

    oo sahn lay twah-leht دستشویی کجاست؟


    Ce n’est pas grave .

    suh neh pah grahv مشکلی نیست.


    Je vais bien .

    zhuh vay bee-ahn خوبم.


    Allons-y !

    ah-lohn-zee بیا بریم!


    Je ne sais pas .

    zheh-nuh say pah نمی دونم.


    Au revoir .

    oh-reh-vwar خداحافظ.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اعداد به زبان فرانسه

    عدد فرانسوی تلفظ 0
    zéro [zay-ro] 1
    un [uh] 2
    deux [duhr] 3
    trois [twa] 4
    quatre [katr] 5
    cinq [sank] 6
    six [sees] 7
    sept [set] 8
    huit [weet] 9
    neuf [nurf] 10
    dix [dees] 11
    onze [onz] 12
    douze [dooz] 13
    treize [trez] 14
    quatorze [katorz] 15
    quinze [kanz] 16
    seize [sez] 17
    dix-sept [dee-set] 18
    dix-huit [dees-weet] 19
    dix-neuf [dees-nurf] 20
    vingt [van] 21
    vingt et un [vant-ay-uh] 22
    vingt-deux [van-duhr] 23
    vingt-trois [van-twa] 24
    vingt-quatre [van-katr] 25
    vingt-cinq [van-sank] 26
    vingt-six [van-sees] 27
    vingt-sept [van-set] 28
    vingt-huit [van-weet] 29
    vingt-neuf [van-nurf] 30
    trente [tront] 31
    Trente et un [tront ay-uh] 32
    Trente-deux [tront-durh) 33
    Trente-trois [tront-twa) 34
    Trente-quatre [tront-katr) 35
    Trente-cinq [tront-sank) 36
    Trente-six [tront-sees) 37
    Trente-sept [tront-set) 38
    Trente-huit [tront-weet) 39
    Trente-neuf [tront-nurf) 40
    quarante [karont] 41
    quarante et un [karont-ay-uh] 42
    quarante-deux [karont-deux] 43
    quarante-trois [karont-twa] 44
    quarante-quatre [karont-katr] 45
    quarante-cinq [karont-sank] 46
    quarante-six
    [karont-sees] 47
    quarante-sept [karont-set] 48
    quarante-huit [karont-weet] 49
    quarante-neuf [karont-nurf] 50

    cinquante [sank-ont] 51
    cinquante et un [sank-ont-ay-uh] 52
    cinquante-deux [sank-ont-deux] 53
    cinquante-trois [sank-ont-twa] 54
    cinquante-quatre [sank-ont-katr] 55
    cinquante-cinq [sank-ont-sank] 56
    cinquante-six [sank-ont-sees] 57
    cinquante-sept [sank-ont-set] 58
    cinquante-huit [sank-ont-weet] 59
    cinquante-neuf [sank-ont-nurf] 60
    soixante [swa-sont] 61
    soixante et un [swa-sont-ay-un] 62
    soixante-deux [swa-sont-dur] 63
    soixante-trois [swa-sont-twa] 64
    soixante-quatre [swa-sont-katr] 65
    soixante-cinq [swa-sont-sank] 66
    soixante-six [swa-sont-sees] 67
    soixante-sept [swa-sont-set] 68
    soixante-huit [swa-sont-weet] 69
    soixante-neuf [swa-sont-nurf] 70
    soixante-dix [swa-sont-dees] 71
    soixante-et-onze [swa-sont-ay-onz] 72
    soixante-douze [swa-sont-dooz] 73
    soixante-treize [swa-sont-trez] 74
    soixante-quatorze [swa-sont-katorz] 75
    soixante-quinze [swa-sont-kanz] 76
    soixante-seize [swa-sont-sez] 77
    soixante-dix-sept [swa-sont-dee-set] 78
    soixante-dix-huit [swa-sont-dees-weet] 79
    soixante-dix-neuf [swa-sont-dees-nurf] 80
    quatre-vingt [kat-ra-van] 81
    quatre-vingt-un [kat-ra-vant-uh] 82
    quatre-vingt-deux [kat-ra-van-dur] 83
    quatre-vingt-trois [kat-ra-van-twa] 84
    quatre-vingt-quatre [kat-ra-van-katr] 85
    quatre-vingt-cinq [kat-ra-van-sank] 86
    quatre-vingt-six [kat-ra-van-sees] 87
    quatre-vingt-sept [kat-ra-van-set] 88
    quatre-vingt-huit [kat-ra-van-weet] 89
    quatre-vingt-neuf [kat-ra-van-nurf] 90
    quatre-vingt-dix [kat-ra-van-dees] 91
    quatre-vingt-onze [kat-ra-van-onz] 92
    quatre-vingt-douze [kat-ra-van-dooz] 93
    quatre-vingt-treize [kat-ra-van- trez] 94
    quatre-vingt-quatorze [kat-ra-van-katorz] 95
    quatre-vingt-quinze [kat-ra-van- kanz] 96
    quatre-vingt-seize [kat-ra-van- sez] 97
    quatre-vingt-dix-sept [kat-ra-van- dee-set] 98
    quatre-vingt-dix-huit [kat-ra-van- dees-weet] 99
    quatre-vingt-dix-neuf [kat-ra-van- dees-nurf] 100
    cent [son]
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا