تاپیک‌های دنباله‌دار بدترین سوتی عمرتون

  • پیشنهادات
  • mah.s.a

    ۰•● ملکه الیزابت ●•۰
    مترجم انجمن
    عضویت
    2019/08/24
    ارسالی ها
    4,490
    امتیاز واکنش
    10,641
    امتیاز
    921
    یه مدت یکی مزاحمم میشد منم هر چی فحش بلد بودم بهش دادم
    .
    .
    بعد فهمیدم طرف بابام بوده میخواسته امتحانم کنه 25r30wi
    .
    .
    الان دیگه کسی مزاحمت نمیشه که فحش نخوره
     

    Aida.esg

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/04
    ارسالی ها
    418
    امتیاز واکنش
    2,007
    امتیاز
    423
    سن
    22
    یبار خواستم تو عروسی دخترخالم خیلی خفن راه برم چنان خوردم زمین که هنوز بهش فکر میکنم دردم میگیره
    کل تالار رفت هوا خدایی خیلی بد خوردم زمین
     

    اپارسیوم

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/08/28
    ارسالی ها
    97
    امتیاز واکنش
    508
    امتیاز
    186
    سن
    24
    محل سکونت
    اهواز
    اونجایی که تو تالار نوبت رقـ*ـص رپ رسید
    و منم برای اولین بار با پاشنه بلند جوگیر شدم و نگم براتون دیگه .

    توبه کردوم از پوشیدن هر چه پاشنه بلند !
     

    _Saba_

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/12/17
    ارسالی ها
    431
    امتیاز واکنش
    3,992
    امتیاز
    481
    محل سکونت
    توو بَغَلِ یِه کاکتووس :|
    نمیتونم بگم بدترین ولی جزء سوتی های بدِ بنده هستش که...
    ما یه دبیر شیمی داشتیم ؛ اسمش سعید بود... لعنتی خیلی حرف میزد ( همش هم چرت )... یه عادتی دارم وقتی ذهنم مشغوله و ناراحتم ناخداگاه بعضی از حرفای تو دلم رو به زبون میارم... چشمتون روز بد نبینه این داشت حرف میزد من یهو گفتم :( اَههههه ، این سعید چقدر خره! ) . اصلا نفهمیدم کِـی همچین چیزی گفتم ولی...
    نمرهء اهدایی به من صفرشد و من از کلاس به بیرون رانده شدم :)
     

    *Stephanie*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/12
    ارسالی ها
    1,273
    امتیاز واکنش
    6,302
    امتیاز
    658
    سن
    20
    محل سکونت
    Gothom City
    این سوتی وضعیت جالب جوانان ما رو نشون میده
    یه بار با مامانم رفته بودم سوپر مارکت، یه پسر مرتب با کت و شلوار و کیف سامسونت اومد تو
    من جو گرفتم که خدایا نسل اینجور پسرای متشخصی هنوز منقرض نشده
    فکر کردم الان ابمیوه یا ابی می گیره؛ نگو اومد با قیافه و لبخند گفت
    اقا یه بسته سیگار
    دهن من شد اندازه دروازه شیراز
    فک کنم ملت از قیافه من خندشون گرفته بود
     

    Arezoo.A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/31
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    64
    امتیاز
    91
    محل سکونت
    شهرراز
    يادمه يه بار تو جمع فاميل داشتيم بازى ميكرديم بعد من خيلي با خباثت گفتم هر كى باخت بايد پنج بار تند بگه
    چيپس چسب سس
    خالم كه باخت به من گفت چى بگم
    منم با اعتماد به نفس و بللللند گفتم، ولى تهش به جاى سس يه چى ديگه گفتم Boredsmiley
    جداى اينكه همه يه دل سير به من خنديدن تا چندروز بعدشم من رو كرده بودند سوژه هر وقت به من ميرسيدند ميگفتند
    بگو چيپس چسب سس
    يه دفعه هم يادمه تو مدرسه معلم نداشتيم داشتيم ميزديم ميرقصيديم من پشت به دره كلاس بودم بلند گفتم اين كمره يا شاه فنره
    وسط جملم كه بودم ديدم همه ساكت شدند برگشتند سمت در منم سرمو چرخوندم ديدم ناظممون وايساده دم در كلاس منو نگاه ميكنه:aiwan_light_shok:بعدش بهم گفت كه شاه فنره
    خدا اين لحظه رو نسيب گرگ بيابون نكنه:aiwan_light_sorry2:
     

    Layali

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/31
    ارسالی ها
    87
    امتیاز واکنش
    429
    امتیاز
    296
    محل سکونت
    esf
    مامانم یه شلوار ارتشی برام خریده بود خییییلی دوسش داشتم. ولی فوق‌العاده تنگ بود برام. همون موقه هم باید میرفتم مغازه. اصلا عوضش نکردمو با همون رفتم. سوپر مارکتیه هم با دوستاش وایساده بودن صحبت میکردن رفتم از تو یخچال چیزی که میخواستمو برداشتمو خواستم درشو ببندم یه پنیر از توش افتاد بیرون. نشستم که برش دارم یهو شلواره با یه صدای خییییلی بد و بلندی گفت زاررررت و پاره شد.
    دیگه روم نمیشد که پاشم که. خلاصه وقتی پاشدم رفتم دم صندوق دیدم صاحب مغازه کبوووود شده و جلو خودشو گرفته نخنده. از دوستاشم خبری نبود. پاره شدن شلوارم که هیچی فکر کردن بودن صدای زارت مال یه چی دیگه بوده که از من درومده :aiwan_light_biggrin:
     

    Roselotfi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2020/03/08
    ارسالی ها
    2
    امتیاز واکنش
    64
    امتیاز
    36
    محل سکونت
    ....
    بدترین سوتی عمر من این بود که من همیشه فکر میکردم صندلی میز توالت
    صندلی میز توالته :aiwan_lightsds_blum: :aiwan_lightsds_blum: :aiwan_lightsds_blum: :aiwan_lightsds_blum: :aiwan_lightsds_blum: :aiwan_lightsds_blum: :campe45on2::campe45on2:Hapydancsmil:aiwan_ligsdht_blum:
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    66
    بازدیدها
    2,066
    پاسخ ها
    36
    بازدیدها
    1,007
    پاسخ ها
    85
    بازدیدها
    2,562
    پاسخ ها
    16
    بازدیدها
    701
    بالا