فیلمهای بهنام بهزادی در نسبت با سینمای اجتماعی غلیظ و زمخت معاصر ایران، آثاری تکافتاده و لطیف و یواش هستند.
در فیلمهای او نه خبری از شخصیتهای وراج و سرسام بصری و رگ گردن بازیگران و ناله و فغان و عربده است و نه وقایع ملتهب و دردناک اجتماعی به قصد فروش و اعتبار هنری مورد استعمار و سواستفاده کارگردان قرار میگیرند.
فیلمنامههای سنجیده او از «قاعده تصادف» به این سو با روندی تدریجی و بطئی، از خلال روزمرگی در بخش اول فیلم به خلق بحران و تنش فزاینده در میانه داستان میرسند
و حساسیتهای انسانی شخصیتها را مبنایی برای فهم بهتر خویشتن آنها و اجتماع پیرامونشان قرار میدهند.
«من میترسم» هم طنینی از آثار قبلی بهزادی را دارد و هم از دریچه اکنونِ پارانوئیک به مسائل و مشکلات اجتماعی میپردازد.
فیلمی با میزانسنهای باسلیقه و مرتبط با بزنگاههای دراماتیک داستان که در مقایسه با فیلم بیش از حد ستایش شده
عوامانه محمد کارت «شنای پروانه»، زیباشناسی سینمایی را فدای استانداردهای میانمایه سینمای اجتماعی معاصر ایران نمیکند و بجای اتخاذ رویکرد ژورنالیستی در مواجهه با مسائل حاد اجتماعی و کاریکاتوریزه کردن وقایع، به خلق اتمسفری آرام و لحنی کنترل شده در نگاه به جامعه و ترسیم انسانهایی ملموس دست مییابد.
نام فیلم «من میترسم» که هراس و پارانویا و شکنندگی معاصر طبقه متوسط ایرانی را نمایندگی میکند
متناسب با کارکرد هر کدام از شخصیتها در درام واجد معنایی تازه میشود و دوربین لرزان و مرموز بهزادی اضطراب و پیچیدگیهای درون کاراکترها را به بافت بصری فیلم منتقل میکند.
بازی خوددار و آرام بازیگران، نقش مهمی در شکلگیری حال و هوای غمگین و درونگرای فیلم دارد و در این میان امیر جعفری در قالب شخصیتی هیولایی و الناز شاکردوست در نقش زنی سرد و مهربان، حضوری بیادماندنی دارند.
موتیف پلان عمودی از شهر که در پیوند با شاخ و برگ تدریجی درام بر فضای خفقانآور فیلم میافزاید در صحنه آخر با تنها حرکت/ژست دوربین در طول فیلم، پازل درام را تکمیل میکند و به قطعهای هراسناک از «تحت نظر بودن» در اجتماع کنونی میرسد.
دیالوگ نویسی رها و شاعرانه و باورپذیر بهزادی جزو بهترین نمونهها در سینمای ایران طی سالهای اخیر است و به شیوهای توامان بامزه و محزون دارای سویههای گستاخ و بااحساس میشود.
سینمای بهزادی و مشخصا سه فیلم «قاعده تصادف» و «وارونگی» و «من میترسم» لایق توجه و تحسین بیشتر از سوی منتقدان و تماشاگران ایرانی هستند؛ سینمایی صاحب نظرگاه تازه در نگاه متفاوت به اجتماع ایرانی و متمرکز در دستیابی به زیباشناسی دیریاب سینمایی.