نمایشنامه بچه های مزرعه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

سمیرا 73

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/06/08
ارسالی ها
2
امتیاز واکنش
3
امتیاز
6
صحنه:دکوری از یک مزرعه را می بینیم.لاک پشت درحالی که لباس ورزشی پوشیده است و هندزفری درگوشش است و ورزش می کند.الاغ نیز باتیپی مرتب وعینک دودی با موبایلش صحبت می کند.موش کورگوشه ای از صحنه لم داده است وخوراکی می خورد.الاغ گوشی اش را قطع کرده وبه سمت لاک پشت می رود وسعی می کندباحرکاتش به اوبفهماند که میخواهدبیرون برود ولی لاک پشت به خاطرهندزفری درگوشش متوجه نمی شود وباحرکاتش الاغ را به همراهی باخودش وادارمی کند.زمانی که لاک پشت حرکاتش را انجام می دهد موزیک بسیاز کند می شود وزمانی که الاغ حرکاتش را انجام می دهد موزیک تند می شود.پس ازچنددقیقه الاغ با دستش به لاک پشت ضربه آرامی می زند ولی لاک پشت تعادلش را از دست داده ومی افتد.باافتادن لاک پشت موزیک نیزقطع می شود.

لاک پشت(شل و ول ولی باعصبانیت):چراهل می دی الاغ؟

الاغ:من نمی خواستم هلت بدم خودت افتادی. چلا این قال قالک لا از گوشت دل نمی یالی تا بهتل بفهمی ؟

لاک پشت(هنزفری را در می آورد):حالا چیکارداری؟

الاغ:می خوام بلم بیلون نون ینجه بگیلم و کاهو.کالی ندالی؟ نمی خوای از بیلون بلات چیزبخلم ؟

لاک پشت:نه برو.

الاغ : پس نهال لا آماده کن تا من بلگلدم .

لاک پشت : باشه ، حالا کو تا ناهار . فعلاً باید ورزش کنم ، بعد از ورزش و سلامتی ، چشم .

موش کوراز جایش برمی خیزد و پشت به الاغ می ایستد.

موش کور(بالحنی لاتی):هی، الاغ؟

الاغ : من اینجام ، این طلفم .

موش کور : اینجایی ؟

الاغ:نه یه ذله بچلخ.

موش کور:این طرفی؟

الاغ:نه بازم بچلخ؟

موش کور به سمت راست می چرخد ویک تنه درخت را بغـ*ـل می کند.

موش کور:اینجایی الاغ . وای که چقدر لاغر شده ای ، بمیرم برات قبل تر ها گردنت خیلی کلفت تر بود . تقصیر خودت ، چندی گفتم با این لاکی ورزش زیادی نکن برات خوب نیست ، لاغر می شی .

الاغ : این گلدن منه ؟ من گلدنم اینقدل پایینه ؟

موش کور: وای ببخشید . پس این پاته . برو ورزش کن خیلی چاق شده ای

الاغ باعصبانیت به سمت موش کورمی رود واو را به سمت خود برمی گرداند.

الاغ(باعصبانیت):نه اون دلخت.من اینجام.

موش کور:اِ اینجابودی؟ داشتم باهات شوخی می کردم الاغ .

الاغ:آله جون خودت . خوب حالا چیکال دالی؟

موش کور:میری بیرون برا ما هم خوراکی بخر داداش. یه بستنی عروسکی ، بستنی کرمی ، شکلات کرمی ،چیتوز کرمی ، کرماچی

الاغ:باشه می خلم. ولی نه حله حوله بلکه چیزهای مقوی . مثل کیک ، شیل ، شیل موز ، شیل کاکائو

موش کور:دمت گرم داداش نوکرتم.منم به لاکی برای ناهار کمک می کنم ، تا تو برگردی.

الاغ:موش کور جون ، تو لو خدا تو کالی نکن . هنوز یادم نلفته آن لوزی که غذا دلست کلده بودی . اگه می خوای کمک کنی ، بلو باغچه لا شخم بزن . من دیگه لفتم . خدا نگهدار.

لاک پشت : نه اشتباهی خونه را خراب می کنه .

الاغ از صحنه خارج می شود.کمی بعد صدای میکروب از بیرون صحنه به گوش می رسد.

میکروب: لواشک ترش آلوچه ی تازه ، پفک نمکی ، قارا ، ذغال اخته ، با بسته بندی و بهداشتی

میکروب با تیپی جلف ومطابق بامد درحالی که گاری پراز خوراکی دارد واردصحنه می شود.

می (با ناز ولحنی لوس به لاک پشت):عزیزم تو خوراکی نمی خوایی؟

لاکی چیزی نمی فهمد و با اشاره به او می گوید چی میگی ؟ میکروب به سمت لاک پشت می رود وسعی می کندباحرکاتش به اوبفهماند که میخواهدبه او چیز بفروشد ولی لاک پشت به خاطرهندزفری درگوشش متوجه نمی شود وباحرکاتش میکروب را به همراهی باخودش وادارمی کند.زمانی که لاک پشت حرکاتش را انجام می دهد موزیک بسیاز آرام می شود وزمانی که میکروب حرکاتش را انجام می دهد موزیک تند می شود.پس ازچندلحظه میکروب عصبی شده و با دستش به لاک پشت ضربه آرامی می زند ولی لاک پشت تعادلش را از دست داده ومی افتد.باافتادن لاک پشت موزیک نیزقطع می شود.

لاک پشت(شل و ول ولی باعصبانیت در صورتی که هندز فری را از گوشش در می آورد): چراهل می دی الاغ؟

میکروب : من الاغ نیستم من میکی، فروشنده خراکی هستم .

لاک پشت : خوب به من چه ؟

موش کور( با تعجب): فروشنده ؟ خراکی ؟(در صورتی که به طرف درخت می رود) به به فروشنده محترمه . شما کجا ، اینجا کجا ؟ حالا چی داری برای خوردن ؟

میکروب : من اینجام جانم .

موش کور : اینجا ؟

میکروب : نه ، کمی این طرف تر .

موش کور ( به طرف لاکی رفته و به آن دست می گذارد): اِ ، لاکی بیا اینجا . این فروشنده چقدر مثل توِ . مثل این فیلم هندیا . نکنه شما دوتا دوقلویید (دست به صورت لاکی کشیده و به هندزفری) لاکی ایشون هم مثل شما ورزش کارند با این سمعکاش . ولی بگو ببینم پس خوراکیهات کو ؟

لاک پشت (با عصبانیت) تو نمی خوای دست از این شوخیهات برداری ؟( دست موش کور را گرفته و پیش میکروب بـرده ) بفرما اینم فروشنده .

موش کور (در حالی که دست به سر و رو میکروب می کشد ) ببخشید شما را برق گرفته ؟

میکروب : شاید ، بیخیال بگو ببینم چی دوست داری تا بهت بدم بخوری ؟

لاک پشت: هیچی . ما تا الاغه نباشه هیچی نمی خریم اون باید باشه.

شیرفروش:وا الاغه دیگه واسه چی ؟

لاک پشت:آن بزرگترمونه.

شیرفروش:یعنی تااون نباشه شما چیزی نمی خرین؟این دیگه چه عادتیه عزیزم اینجوری که نمی شه.

موش کور :اون تا نباشه ماهیچی نمی خریم . آخه ...

شیرفروش:ای وای اینجوری که نمی شه خوشگل بلاخره شماهم باید یادبگیرین نکنه نمی خواد شما یادبگیرین؟

لاک پشت:الاغ دوستمونه خودشم برامون خوراکی می خره.

شیرفروش:حالا یه باراشکال نداره عزیزم این یه بارشما بخرین.تازه ، آن چی می دونه شما چی دوست دارید.

موش کور:راس می گـه داش لاکی آن چی از دل من خبر داره ، تازه ، بزار یه بارم هرچی دلمون می خواد بخریم . یه بار که اشکال نداره.

لاک پشت به سمت موش کور می رود.

لاک پشت:نمی شه ؟

موش کور : چرا نمی شه ؟ خوب برا الاغ هم می خریم .

لاک پشت : چرا حواست نیست ،( در گوشی چیزی به او می گوید ) فهمیدی ؟

موش کور : وای . راست می گی ، اصلاً حواسم نبود . شرمنده میکی جون . خیلی دلم می خواست چیز بخرم ولی بدون الاغ نمی تونم .

میکروب : آخه چرا ؟ به من هم بگید شاید بتونم مشکلتون را حل کنم .

موش کور : راست می گـه لاکی . خوب فکریه .

لاک پشت : من که مطمئنم نشده . اگه دوست داری خودت بهش بگو .

میکروب : گفتنش که ضرر نداره . بگید . هیچ وقت نگذارید سوالی تو ذهنتون بمونه . ما با سوال کردنه که چیز یاد می گیریم . مگه غیر از اینه .

موش کور : باشه حالا که اسرار می کنی می گیم . ما پول نداریم و همه ی پولا دست الاغ.

لاک پشت : خوب دیگه بهتره تو هم بری جای دیگه .

موش کور : نه یه کمی صبر کن شاید الاغ بیاد .

میکروب ( کمی فکر می کند ):من یه فکر بهتری دارم .

ل موش کور : چه فکری ؟

میکروب : شما ها از من چیز بخرید و بعد پولش را از الاغ بگیرید و به من بدید . چطوره ؟

لاک پشت : نه

موش کور : دیگه چرا نه ؟

لاک پشت : ما نمیدونیم چی بخریم

میکروب : هرچی دلتون بخواد.

موش کور : راست می گـه . من لواشک قارا چیبس پفک ...

لاک پشت : نمی شه ، حله حوله بده ، دل درد می گیریم .

میکروب ( کمی فکر می کند): باشه حله حوله نخرید . نشون بدید که شماها هم عاقلید و فهمیده و بزرگ شدید .

موش کور : پس چی بخریم .

میکروب : شیر و کیک . بسیار بسیار هم مقویه .

موش کور : تو چی می گی لاکی . می تنونیم برای الاق هم بخریم .

لاک پشت( بعد از کمی فکر و دو دلی ) : باشه ؟

شیرفروش: عزیزم.پفک دارم شیر دارم لواشک و آلوچه هم دارم.

لاک پشت:دو تا شیر وکیک بده.

موش کور : چرا دو تا ؟

لاک پشت : پس چندتا ؟

موش کور : سه تا .

لاک پشت : چرا سه تا ؟

موش کور : پس چندتا؟

لاک پشت : دو تا .

میکروب( با عصبانیت): بس دیگه . آخرش چند تا ؟

لاک پشت : دو تا .

موش کور : پس الاغ چی ؟

لاک پشت : راست می گی . سه تا کیک و شیر بده .

شیرفروش:ببین لواشکام هم خوبه ها خیلی خوشمزه س. می خوای از اینها هم بهت بدم ، به الاغ نگید .

لاک پشت:نه همون شیرخوبه.

موش کور : خوب بگذار بده .

لاک پشت : مگه الاغ نگفت حله حوله بده ؟

شیرفروش:یعنی آلوچه ها هم نمیخوایی خیلی خوشمزست.

موش کور : آلوچه که دیگه بد نیست ؟ بخریم ؟

لاک:نه شیرو کیک میخوایم. هم مقوّیه و برای استخوانها هم خوبه .

شیرفروش:باشه خوشگل.

(شیرفروش سه پاکت شیر و سه کیک به لاک پشت می دهد)

شیرفروش:بیاعزیزم.

لاک پشت شیر وکیک ها رامی گیرد.

شیرفروش:مرسی قشنگهای من فعلاٌ بای. بازم می بینمتون .

شیرفروش گاری اش را هل داده و از صحنه خارج می شود.لاک پشت به سمت موش کورمی رود ویک شیرو کیک به او می دهد و یکی هم برای خودش برمی دارد.

لاک پشت:به این میگن یه خوراکی خوشمزه ومقوی.امید وارم الاغ هم خوشحال

بشه.

لاک پشت و موش کورمشغول خوردن شیر وکیک می شوند. نور قطع می شود ولحظاتی بعد نور مجدداٌ فید می شود.لاک پشت و موش کور را می بینیم که هرکدام گوشه ای از صحنه افتاده اند و از دل درد به خودشان می پیچند.

لاک پشت:آخ ، آخ ، آخ اخ اخ دلم ، آخ دلم

موش کور : وای ، وای ، وای وای وای دلم ، وای دلم

الاغ خرامان خرامان وارد صحنه می شود و بادیدن موش کور و لاک پشت به سمت آنها می رود.

الاغ:چی شده لاکی ، موش کور ؟خوبید؟

لاک پشت:آخ دلم الاغ جون دلم درد می کنه.

الاغ:کجای دلت دلد می کنه ؟

موش کور : این ور دلم درد می کنه .

الاغ : چی دلت دلد میکنه؟مگه چی خولدی؟

موش کور:شیر وکیک.

الاغ:شیل و کیک که خوبه.

موش کور:نمی دونی چقدر شیرش بدمزه بود الاغ ، یه طعمی می داد که من تاحالا نچشیده بودم.

الاغ:چی طعمی بود؟

موش کور:مزه پلاستیک و کاغذ می داد.

الاغ:وای تو شیلو با پاکتش خولدی؟

موش کور:اِ مگه شیربا پاکتش یک بار مصرف نیست؟

لاک پشت:آره ، ولی هریک بار مصرفی که خور دنی نیست.

موش کور:پس بگو چرا شیرش یه طعمی می داد.

الاغ:پس حتماٌ چون با پاکت خولدی دلت دلدمی کنه.

لاک پشت:اون با پاکت خورده پس من چرا دلم درمی کنه.

الاغ:نمی دونم. (کمی فکر می کنه ) تالیخ مصلفش لا نیگا کلدین؟

لاک پشت:تاریخ مصرف چیه؟

الاغ:همون تالیخه که لو پاکته.

لاک پشت:نه

الاغ : پاشو پاکتش لا بیال ببینم .

موش کور : من که خوردم .

لاک پشت : منم انداختم سطل زباله .( کمی فکر می کند ) اِ ، راستی یکی هم برای تو خریدیم ، حالا می رم میارمش .

الاغ : لاستی شما پول از کجا آولدید ؟

لاک پشت : ما از فروشنده غرض بصورت گرفتیم قرار شد فردا بیاد پولش را بگیره .( شیر الاغ را برایش می آورد . الاغ تاریخ مصرف شیر را می خواند )

الاغ : این شیل تالیخش گذشته و شماها هم مسموم شده اید باید به پلیس بگیم تا زود دستگیلش کنه که دیگه کسی لا مثل شما گول نزنه .پاشین شما هم باید بلیم دامپزشک.پاشین.

الاغ به لاک پشت و موش کورکمک می کند و باهم ازصحنه خارج می شوند.پرده بسته می شود.
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

برخی موضوعات مشابه

بالا