من یک وقتها آنقدر حالم بد میشود
که حتی فرصت بغضکردنم را میگیرند.
اشکم میآید، خیلی سریع، خیلی تند؛ مثل سیل...
قبلها به این راحتیها نبود،
به این آسانی نبود!
که حتی فرصت بغضکردنم را میگیرند.
اشکم میآید، خیلی سریع، خیلی تند؛ مثل سیل...
قبلها به این راحتیها نبود،
به این آسانی نبود!