معرفی کتاب های:از من نخواهید لبخند بزنم + ازدواج مادرم و بدبختی های دیگر

fatimi

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/02/03
ارسالی ها
707
امتیاز واکنش
4,498
امتیاز
471
محل سکونت
شیطون آباد
az-man-nekhahid-lankhand-bezanam.jpg


چارلی یازده سال دارد، او مثل بچه های دیگری که در این سن هستند حساس است و خودش هم می داند. برای نمونه هر وقت با مادر و پدرش فیلم غصه داری تماشا می کند، اولین فردی است که به هق هق می افتد و یا احساسات اش سر کوچکترین موضوعی به شدت جریحه دار می شود. زمانی که پدر و مادر چارلی با هم ازدواج کردندT عاشق هم بودند ولی خیلی وقت است که با هم خوشبخت نیستند. برای همین تصمیم گرفتند از هم طلاق بگیرند.

به نظر چارلی طلاق مثل این است که پدر و مادرت جلوی چشمت دوچرخه ی صفر کیلومترت را با ماشین زیر بگیرند. یعنی می بینی که چه اتفاقی دارد می افتد، اما ماشین دیگر راه افتاده و هیچ کاری نمی توانی بکنی. دوچرخه تکه تکه شده و دیگر هیچ وقت مثل روز اولش نمی شود.

چنانچه حساس بودن کودکان را یک طیف در نظر بگیریم که شدت و ضعف دو سر آن طیف باشد. برای کودکی که پدر و مادرش از هم جدا شده اند و یا در حال جدایی هستند، فرقی نمی کند در کجای این طیف قرار داشته باشد. جدایی والدین برای کودک دردناک و آسیب زاست.

در کتاب از من نخواهید لبخند بزنم، چارلی برای اینکه مادر و پدرش از هم جدا نشوند کارهای مختلفی انجام می دهد ولی هیچ کدام فایده ای ندارد. او دیگر توجهی به دوستان، بازی ها، درس و خوراکی های مورد علاقه اش نمی کند تا جایی که مادر و پدرش تصمیم می گیرند او را پیش روانشناس کودک ببرند.

باربارا پارک شرایطی را که چارلی با آن درگیر است و راهکارهایی که برای رهایی از این درگیری ها برمی گزیند با زبانی طنز روایت می کند؛ طنزی که خواننده ی کتاب را می خنداند و او را با دردی که کودکان در آستانه ی جدایی والدینشان و پس از آن متحمل اند، آشنا می سازد.

خواندن این کتاب برای کودکانی که مادر و پدرشان در آستانه ی جدایی هستند، کودکان دیگر و پدر و مادرها سودمند است. این کتاب، همچنین برای بلندخوانی والدین با فرزندان و بلندخوانی گروهی مناسب است. این کتاب جلد نخست از مجموعه ی دو جلدی است. جلد دوم این مجموعه «ازدواج مادرم و بدبختی های دیگر» نیز به فارسی ترجمه شده است.

باربارا پارک از بهترین و بامزه ترین نویسنده ها برای کودکان و نوجوانان است. مجموعه ی ماجراهای جونی بی جونز، که از نوشته های او برای کودکان است، همواره در فهرست پرفروش ها قرار دارد و رمان هایی که برای نوجوانان نوشته بیش از چهل جایزه را از آن خود کرده اند. او در زمینه علوم تربیتی تحصیل کرد و در سال ۲۰۱۳ در سن ۶۶ سالگی از دنیا رفت.

بر لبه‌ی تیغ

چارلی پسری یازده‌ساله است مثل خیلی از پسرهای دیگر. او تک‌فرزند است، با پدر و مادرش زندگی می‌کند، به مدرسه می‌رود و فوتبال بازی کردن و ماکارونی پنیری را دوست دارد؛ اما اتفاقاتی می‌افتد که زندگی آرام او را به هم می‌ریزد و آن شنیدن خبر جدایی پدر و مادرش است. پدر و مادر چارلی قرار است از هم جدا شوند چون دیگر همدیگر را دوست ندارند و زندگی باهم برایشان خوشایند نیست.

در جلد اول یعنی از من نخواهید لبخند بزنم، چارلی بیشتر از احساساتش حرف می‌زند؛ از اینکه بعد از شنیدن این خبر از پدر و مادرش چه چیزهای ساده‌ای برایش سخت شده، چیزهایی مثل لبخند زدن یا حرف زدن. صحبت کردن با پدر و مادرش او را اذیت می‌کند. مجبور است با کسانی مثل دکتر جرارد، روان‌شناس کودکان، هم حرف بزند. پدر و مادرش سعی می‌کنند کاری کنند احساس راحتی کند، اما او چیزی نمی‌خواهد جز اینکه پدرش دوباره به خانه برگردد و با او و مادرش زندگی کند.

در جلد دوم یعنی ازدواج مادرم و بدبختی‌های دیگر، اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. مردی به نام بن وارد زندگی مادر چارلی می‌شود، حالا چارلی باید با همسر جدید مادرش و فرزندان او، لیدیا و توماس هم کنار بیاید. توماس پسر کوچکی است که چارلی مجبور است اتاقش را با او شریک شود و این تغییرات برای چارلی زیاد است!

در این دو کتاب، بیش از هر چیز لحن طنز نویسنده به چشم می‌آید، استفاده از طنز در روایتی که هسته‌اش موضوعی مثل طلاق است شاید مثل راه رفتن بر لبه تیغ است؛ اما همین نکته خواندن این کتاب را برای مخاطب دلپذیر می‌کند. وقتی چارلی از شرایطش حرف می‌زند، مخاطب را درگیر می‌کند. باربارا پارکباشخصیت پردازی دقیق و ترسیم احساسات آدم‌های داستان نشان می‌دهد هیچ‌چیزی صفر و صد نیست. چارلی باید تلاش کند شرایط جدیدش را بپذیرد و کاری کند زندگی برای همه آسان شود، نه فقط برای خودش، برای پدر و مادر و حتی خواهر و برادر جدیدش!

گزیده ای از کتاب
«طلاق». من هیچ وقت این کلمه را درست نفهمیده بودم. فکر می کنم مثل مرگ از آن کلمه هایی است که می دانی که برای خیلی از آدم ها پیش می آید. اما تا وقتی دور و بر خودت پیش نیامده، توجهی به آن نمی کنی.
اصلا راستش فکر می کنم تا قبل از این، دیکته ی کلمه ی طلاق را بلد نبودم. چون نوشته اش را ندیده بودم. مطمئنم تا حالا توی لیست نبوده. لابد دیکته ی کلمه های ناراحت کننده را آدم باید خودش یاد بگیرد.
 
  • پیشنهادات
  • fatimi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/03
    ارسالی ها
    707
    امتیاز واکنش
    4,498
    امتیاز
    471
    محل سکونت
    شیطون آباد
    ezdevaj-madarm-va-badbakhtihaye-digar.jpg


    «چند هفته پس از جدا شدن مادر و پدرم، مادر با بن آشنا شد. شاید هیچ کس را نتوانید پیدا کنید که به اندازه ی بن روسو با پدرم فرق داشته باشد. سر و وضعش مثل یکی از آن آدم های عشق طبیعت است و پدرم از آن مردهای اهل کت و شلوار و کراوات است. همسر بن سال ها پیش فوت کرده و او با دو فرزند خود زندگی می کند. توماس پنج ساله و لیدیای چهارده ساله. حالا یکسال از آشنایی مادرم و بن می گذرد و آن ها می خواهند با هم ازدواج کنند.

    من گاهی معنای کلمه ها را توی لغت نامه پیدا می کنم، مثل طلاق، کلماتی که روی زندگی ام تاثیر می گذارند. «نا» را توی لغت نامه پیدا کردم. آن «نا» یی که وقتی مادرتان دوباره ازدواج می کند به اول اسم پدر و خواهر و برادر جدیدتان می چسبد. توی لغت نامه نوشته بود: «نا، پیشوندی که کلمات را منفی می کند. نسبت خویشاوندی ای که با ازدواج مجدد برقرار می شود.» بیایید رو راست باشیم. وقتی قرار است کل زندگی ات بوی «نا» بگیرد، نمی روی دم در برای استقبال.»

    «ازدواج مادرم و بدبختی های دیگر» دنباله داستان «از من نخواهید لبخند بزنم» داستانی است طنز که زندگی چارلی پسر ۱۱ ساله ای که مادرش پس از جدایی از پدرش، می خواهد ازدواج کند. چارلی فکر می کند با وارد شدن این سه عضو جدید به خانواده شان، زندگی اش تبدیل به یک فاجعه می شود. مادر با بن ازدواج می کند و«فاجعه» رخ می دهد، ولی با گذشت زمان و آهسته آهسته، نظر چارلی عوض می شود.
    باربارا پارک ر این داستان شرایط جدیدی را که چارلی با وارد شدن اعضای جدید با آن مواجه است و راهکارهایی که برای رهایی و کنار آمدن با این رویدادها برمی گزیند در قالب طنز آورده است.

    خواندن این کتاب برای مادرها و پدرهایی که تصمیم به ازدواج مجدد دارند، مادرها و پدرهای دیگر و فرزندان هر دو گروه مفید است. این کتاب، همچنین، برای بلندخوانی والدین با فرزندان و بلندخوانی گروهی و گفت و گو مناسب است.

    باربارا پارک از بهترین و بامزه ترین نویسنده ها برای کودکان و نوجوانان است. مجموعه ی ماجراهای جونی بی جونز، که از نوشته های او برای کودکان است، همواره در فهرست پرفروش ها قرار دارد و رمان هایی که برای نوجوانان نوشته بیش از چهل جایزه را از آن خود کرده اند. او در رشته ی علوم تربیتی تحصیل کرد و در سال ۲۰۱۳ در سن ۶۶ سالگی از دنیا رفت.

    گزیده ای از کتاب
    چرا نمی نویسند که ناپدری واقعا چه معنایی دارد. چرا نمی نویسند که معنی اش کنار ایستادن و نگاه کردن به مردی است که پدرت نیست و دست مادرت را در دست گرفته. چرا نمی نویسند نا برادری یعنی کنار ایستادن و راه دادن به یک بچه کوچولو که تاتی تاتی می رود و روی صندلی کنار مادرتان می نشیند تا او برایش کلاه کاغذی درست کند. چرا نمی نویسند که نا خواهری یعنی کنار ایستادن و لال شدن جلوی دختر نوجوانی که جای مورد علاقه ات را پای تلویزیون اشغال کرده و حالا تو مجبوری روی صندلی گوشه ی اتاق بنشینی و از آن جا تلویزیون نگاه کنی. موضوع این نیست که من از خانواده ی روسو متنفر باشم. اگر وضعیت فرق می کرد، ممکن بود حتی کم کم از توماس خوشم بیاید. اما من که فرش قرمز با نوشته ی « خوش آمدید» جلوی در خانه ام پهن نکرده بودم و دعوتشان نکرده بودم به زندگی ام وارد شوند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا