راستش علاوه بر اون که بخاطر پیشرفت و علاقه می نویسم به دنبال مشهور شدن هم هستم چون از نظر من نویسنده ای که نوشته هاش مشهور نشه و دیده نشه انگار که داره برای خودش می نویسه و پیشرفتی نمیکنه تا خواننده نداشته باشه و ازش نقد نشه.
من هم علاقه دارم هم استعداد هم ایده های خوب هم شهرتشو میخوام ولی جدا از همه ی این ها چیزی که نوتن رو واسه ی من خاص میکنه اینکع منبع ارامشمه
نوشتن دنیای منه
نوشتن وخوندن مسکن روحمند
و کی میتونه مسکن رو از معتادش جدا کنه؟
با شما موافقم دلایل من هم کاملا مثل شماست
خودمم نمیدونم استعداد دارم یا نه ، شاید دلیل عضویتم توی انجمن واسه همین بود که بفهمم اینهمه مینویسم اصلا به درد بخور هست؟
با عرض سلام و خسته نباشید:wave1: اولین دلیل علاقه زیادم نسبت به نویسندگی و نوشتنه و استعدادش رو دارم دوم گاهی تصورات یا رویاهایی داریم که هرچقدر تلاش میکنیم امکان پذیر نیستن بخاطر همین ،گاهی لازمه تصوراتمون رو روی کاغذ بیاریم ...حتی با اینکه میدونیم تصوراتمون محدود میشن توی دنیای خیال....اینبار اونطوری که دلت میخواد قلمو میچرخونی و اینبار تویی که تصمیم میگیری سوم نوشتن خیلی ارومم میکنه و از طرفی از خلق و به تصویر کشیدن ادم ها در دنیای داستان هم خیلی لـ*ـذت میبرم
تو جامعه امروز به خیلیها بها داده نشده، از خیلیها راحت گذشتیم! نوشتن به من هویت میده من میخوام زنده نگه دارم اسطوره های زمان خودمون رو پس مینویسم تا به هویت خودم برسم، تا مردمم اونها رو بشناسن
شاید برای شهرت بنویسم اما بیشتر برای علاقه و به نظرم استعدادی که فکر میکنم دارمه! بعد از اون برای دل خودم مینویسم. من بار اولی که دست به قلم شدم، دلم همراهیم کرد پس واسه دلم مینویسم
اینطور که از خودم فهمیدم نوشتن آرومم می کنه،وقتی تمرکز می کنم که بنویسم ذهنم از هرچی غیره اون خالی میشه اینو دوست دارم.نمیگم شهرت رو دوست ندارم،دارم.اما اون حس و لذتی که گاهی اوقات از نوشتن می برم و بیشتر دوست دارم.