دیالوگ نگاری به سبک خودتون:)

تا چه اندازه تاپیک زیر را مفید می دانید؟

  • زیاد

    رای: 52 83.9%
  • متوسط

    رای: 7 11.3%
  • کم

    رای: 3 4.8%

  • مجموع رای دهندگان
    62
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Mahshid77

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/04/08
ارسالی ها
79
امتیاز واکنش
566
امتیاز
246
سن
25
محل سکونت
بام نفت ایران
_چرا نمیخای بفهمی هیچ وقت نمیخواستمت؟اینا همش بازی بود واسه اینکه به اون شادی احمق بفهمونم منم میتونم!
_داری...داری دروغ میگی..میدونم..میدونم به زور نشستی پای سفره عقد
_بسه احمق بسه!چرا نمیفهمی؟بذار برات واضح تر بگم؛من دوست ندارم!میفهمی؟دوست نداشتم و ندارم و نخواهم داشت
مرد در حالی که بغض داشت و نفرت عمیقی در چشمانش مشخص بود
_دختره ی اشغال..باید تقاص بدی..تقاص دل شکستمو..تقاص اون سگ دوهایی که واسه تو زدم که پول دربیارم و خرج توی نمک نشناس بکنم
 
  • پیشنهادات
  • جولیک

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/02
    ارسالی ها
    982
    امتیاز واکنش
    34,007
    امتیاز
    816
    سن
    25
    _تنها موندی که رفتی تو هم؟
    +نیستم...
    _پس این قیافه ات اگه واسه رفتن و نبودن یه ماهۀ داداش فرزادت نیست، برای کدوم مشکله که من ازش بیخبرم؟
    +یه چیزایی گفتن نداره.
    _چطور بفهممشون پس؟!
    +اون چیزا گفتن و شنیدنم ندارن؛ باید تو خودم حلشون کنم...فقط خودم!
     

    H.Karimi

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/25
    ارسالی ها
    115
    امتیاز واکنش
    882
    امتیاز
    276
    سن
    23
    محل سکونت
    بچه ناف تهران
    +مامان جان عزیزم صد دفعه مگه من نگفتم به اتاقم دس نزن

    (با عصبانیت گفت)

    _یعنی چی اگه من به این اتاق دست نزنم سال تاسال تارعنکبوت میبنده اینجا

    +نمیبنده مادر من نمیبنده شما نگران اینجا نباش اصلا ببنده تار عنکبوت مهمه یاتحقیق من که نمیدونم کجاست الان.امروز نبرم استاد این ترم منو انداخته.

    (باحالت متفکری گفت)

    _همونیو میگی که داخل پوشه ابی بود

    +اره اره همون

    (بالبخند ضایعی گفت)

    _اوا مادر اونوانداختم اشغال صبی دادم بابات انداخت بیرون

    من در فکر خود(خددددددددددددددددددددددددددددایا منو گاو کن)
     

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    -من از زندگی کردن دارم می میرم!
    +باید زاویه ی دیدت رو تغییر بدی.
    -فایده ای نداره.به هر طرف که نگاه میکنم،احساس مرگ بهم دست میده!
     

    Charis

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/24
    ارسالی ها
    218
    امتیاز واکنش
    844
    امتیاز
    296
    +گفته بودم به کسی عشق نخواهم ورزید آمدیو...آمدیو بازم هیچی تغییر نکرد:aiwan_lightsds_blum:
    پ.ن:یک عدد charis درحال خوندن آهنگ
    پ.ن2: دیالوگ واقعی ست
     

    ا.ج

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/04/10
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    15,713
    امتیاز
    671
    محل سکونت
    لرستان
    - من دیگه واقعا بریدم! خسته ام! انقدری که انگار هزار ساله دارم زندگی می کنم! دیگه نمی تونم.
    +همه خسته ایم،فقط بروز نمی دیم که زمونه هار تر نشه. ببین! تو خودت خودتو زمین زدی؛ وگرنه، هیچ کاغذی با مچاله شدن،پاره نمیشه!
     

    Sima_ch

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/20
    ارسالی ها
    595
    امتیاز واکنش
    6,971
    امتیاز
    713
    -چرا تنهام گذاشتی؟
    +چون دوست داشتم.
    -منو نخندون.یک عاشق هیچوقت معشوقشو ترک نمیکنه.
    +اشتباه نکن.عاشقی که بدونه به معشوقش آسیب میزنه میره و دلشو زیر پا میذاره. بعضی وقتا باید رفت فقط برای این که جلوی عشقت نشکنی و یک خاطره ی خوب ازت بمونه.
    -دل اون چی میشه؟
    +کلمه ی عادت رو شنیدی؟عادت میکنه به نبودنت به نداشتنت مثل تو که الان عادت کردی مثل چشمات که میگه دیگه بود و نبودم برات فرقی نداره.
    -عادت کردم اما نه به نبودنت بلکه به خاطره هامون به رویاهام که تو کت شلوار دامادی پوشیدی و کنارم ایستادی.به روزی که خانوم خونت شدم.
    +فراموش میشن.میگن خاک سردی میاره.
    -نمیاره لعنتی حتی الان هم که زیر خروار ها خاکی باز هم فکر بودنت قلبمو به تپش میاره.خاک سردی نمیاره.خاک داغ دل آدمو تازه تر میکنه.
     

    صدوقک

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/03
    ارسالی ها
    1
    امتیاز واکنش
    4
    امتیاز
    6
    سن
    28
    -مامان بزرگم میگه عشق هم زهرِ هم پاد زهر ؛ هم تلخ هم شیرین ؛ هم خوبه هم بد مثل دارو ، تو وقتی قرص سرما خوردگی میخوری هم گلو دردت خوب میشه هم خوابت می گیره
    -تو واسه چی میخوری
    -گاهی وقتها که بغض راه گلو رو میبنده خودم رو میزنم به گلو درد ، یدونه قرص سرما خوردگی میخورم و آماده ی خواب میشم ، تو عشق هم همینه زهر و میخوری منتظر پاد زهری ، وای به حال نوش دارو پس از مرگ سهراب
     

    Charis

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/24
    ارسالی ها
    218
    امتیاز واکنش
    844
    امتیاز
    296
    . بهار 5 سالش که بود مرد،پارسالم که نوید...
    +حالا تو چرا نگرانی، تو که از پنج سالگیت گذشت
    - آره خب ولی سرطان خون که سن و سال نمیشناسه..
    +چی بگم
    پ.ن:دیالوگ ها واقعی هستند
     

    ღشایاღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/06/24
    ارسالی ها
    208
    امتیاز واکنش
    2,188
    امتیاز
    336
    محل سکونت
    England_London
    +یه هیجان خفه شده ای تودلم هس چه کنم؟
    _چرا ما عین همیم؟
    +چون یه روح تو دو بدنیم:aiwan_light_blumf:
    (دیالوگ واقعی من و دوستم)
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا