به نظرتون پایان رمان دار مکافات چی می شه؟؟

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Barli

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/28
ارسالی ها
29
امتیاز واکنش
154
امتیاز
121
سن
26
محل سکونت
یه جایی تو آسمونا
سلام،من خودم دوست دارم آخرش شیرین و خوش باشه ولی آقای امیرسام خودشون گفته بودن که این رمان خیلی با علایق ها و رمانای دیگه متفاوت هست ومدت ها باهاش زندگی کردن وهمچنین زحمت زیادی بابتش کشیدن و نباید انتظار پایان تکراری و مورد علاقمونو از ایشون داشته باشیم اما تو زندگی واقعی هم بالاخره خدا لطفشو شامل حال بنده هاش میکنه و رنگ خوشی و شاد زندگی کردن رو بهشون نشون میده وبدی همیشه پیروز نیست و خوبی که پیروز میشه حتی اگه یه راه سخت و طولانی در پیش باشه و فقط باید ناامید نشد. همچنین باید به حرفام اضافه کنم درپاسخ بسیاری از دوستان که گفته بودن امیر سام قصه عاشق خورشید میشه ،اگه از نگاهی عمیق تر بهش نگاه کرد امیر سام خورشید رو شبیه به سارا ،خواهرش ،میبینه وبه نظر من همینطوریش هم جوونه های احساس تو دلش جوونه زده و حساسیت هاو غیرت و تعصب های لازم رو داره شاید درنظر خودش فقط برای اینکه شادی و خنده و خوشی خورشید رو نبینه باشه ولی عشق هیچوقت در نمیزنه بی اجازه وارد میشه وذره ذره رشد میکنه و میشه همه ی وجودت وزندگیت . من نمیخوام و نمیتونم قضاوتی برای ادامه ی ماجرا داشته باشم ترجیح میدم هنر و قلم نویسنده منو شگفت زده و سورپرایز کنه و وبه وجدم بیاره .ببخشید اگه پرحرفی کردم وباید از قلم بسیار خوب و جذابتون هم تشکر کنم.
 
  • پیشنهادات
  • darya4777

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/29
    ارسالی ها
    42
    امتیاز واکنش
    471
    امتیاز
    181
    محل سکونت
    زیر اسمون خدا
    حالا که بیشتر فکر کردم یه جور دیگه هم میشه که اخرش خورشید و امیر سام به هم نرسن اگه خورشید که این همه به خواهر امیر سام شبیه هست واقعا خواهرش باشهمثلا مهلقا باردار نمیشده و الکی نقش بازی میکرد که دختره رو بدزده چون هم ناز بود هم فلج که به خاطرفلجی نمیتونست فرار کنه وقتی خواهر امیر سام میوفته توی اب در حقیقت مهلقا شنا بلد نبوده بعدش که خواهره رو میبرن بیمارستان اون جا اولش تو کما بوده بعد پدره رفت و امد به بیمارستان رو ممنوع میکنه دختره وضعیتش نسبتا خوب میشه بعد یه دکتر که تازه تحصیلش تموم شده ولی خیلی باهوش بوده میگه میتونه فلجی دختره رو پنجاه پنجاه درست کنه و امکان داره اگه نتونست بچه بمیره پدر امیرسام بدون اینکه کسی بفهمه قبول میکنه یه شب که فقط مهلقا اون جا بوده اونو با یه بچه نسبتا شبیه خودش عوض میکنه که مرگش نزدیک بوده بعد که دکتر خبر مرگ رو به خانواده امیر سام میده اونا دیگه نمیان که جسد دخترشونو ببینن پدره هم میگه دلیله مرگ اینکه از کما خارج نشده اون موقع وضعیت خانواداه امیرسام از نظر روحی بهم میریزه (امیر سام و مادرش)پدر امیرسام اینا رو میبره یه مدت خارج(مثلا دو سه سال)چون مهلقا قبلا گفته بوده یه دختر توی روستاشون پیش مادربزرگش داره و الان بارداره(الکی) میخواد بره اونجا که دخترش هم کمک دستش باشه مرخصی میگیرهخواهر امیرسام هم بعد از خارج شدن از کما فراموشی میگیره و حافظش برنگرده تو راه تصادف کنن صورت دختره نسبتااز بین بره بعد برن صورت دختره رو با عمل زیبایی و..درست کنن بعد بگن بچه توی شکمش مرده واجازه بدنبرا روحیش بچه بزرگه رو بیارن ولی نباید بیاد توی حیاط و.... (بچه توی عمارت ممنوع بوده)و..
    در اخر نزارن خورشید با خدمت کاره ازدواج کنه و از توی فامیلاشون باید یکی رو قبول کنه سادیسم امیرسام هم برطرف میشه چون ریشه سادیسمی شدنش به مرگ خواهرش بر میگشت
    معلوم شدن این قضیه (که دختر واقعی اون خانوادس بر عهده نویسنده :) )
    با نظر barli موافقم چون نویسنده گفته (شاید به نظرتون برسه که مثل خیلی از رمانها قراره با کل کل هایه همیشگی و در آخر عشق روبرو بشید ولی کاملا در اشتباهین .
    نمیخوام داستانشو لو بدم ولی این داستان مثل همه رمان ها اخر تکراری نخواهد داشت .)پس امیرسام و خورشید نباید بهم برسن
    دیگه اینکه ببخشید این قدر پر حرفم
     

    mahtabmm55

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/09
    ارسالی ها
    161
    امتیاز واکنش
    1,192
    امتیاز
    336
    سن
    25
    من فکر میکنم خورشید به امیر سام کمک میکنه تا بیماریشو درمان کنه... یه شخصیت جدید هم وارد داستان میشه که خب میشه زوج سامی و خورشیدم با میلاد مزدوج میشه :aiwan_light_spiteful::aiwan_light_friends:
    یه حالتم میشه که خورشید وسامی بهم میرسن اما در یک اتفاق خورشید میمیره و پایان کاملا باز...:aiwan_light_dirol::aiwan_light_fool:
     

    F.sh.76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/10/08
    ارسالی ها
    2,337
    امتیاز واکنش
    19,020
    امتیاز
    783
    سن
    26
    سلام سلام
    خب همه نظرارو خوندم:-(
    نظر دریا عالیه خخخخ کلا باهوشه دخترم
    ولی مخلف نظر نظر مهدیه جونم .
    تلخ باشه خیلی نامردیه خیلی خیلی ..
    . مطمئن باشید یه ملتو ناامید میکنید
    با سمیرا ژونم موافقم صد در هزاررررررر
    فعلا که کم کم پیش میرید و چون پایان خوش دلم میخاد نمیتونم طبق رمانتون نظر بدم
    اخه تاهمینجا هم حرف انتقام و مرگ مهلقا و زجر خورشیده ...چقده بی رحمید شما خدا وکیلی !!!! خو یع ذره اون دستا مبارکو تکون میدادید یه تلخ و خوش بودنشو حداقل میگفتید
    بازم موفق باشید ... منتظرم ببینم بالاخره زندگی خورشید و امیر به کجاها میرسه
     

    Hana_359

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/05/08
    ارسالی ها
    35
    امتیاز واکنش
    72
    امتیاز
    0
    محل سکونت
    رو مبل کنار سیم شارژ
    امیر سام نمیزاره خورشید و محمد به هم برسن
    شایدم یه بلایی سر محمد بیاره
    اخرم امیرسام و خورشید عاشق هم میشن
    لطفا پایانش رو خوش کنید
    امیرسام و هم بچزونید البته خیلی نه ها
     

    Iris_75

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/31
    ارسالی ها
    70
    امتیاز واکنش
    354
    امتیاز
    186
    به نظر من قراره خورشید خیلی خیلی اذیت بشه و در اخر یا خورشید یا امیرسام میمیره
     

    big cat

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/06
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,019
    امتیاز
    506
    محل سکونت
    کهکشان
    میتونه حالت های متفاوتی داشته باشهBoredsmiley
    1.همشون میمیرن:به این صورت که امیرسام عشقه خورشید و مخفیانه ترور میکنه تا اون زمان خورشید هم خیلی عاشق پسره شده خودکشی میکنه امیرسامم از عشق خورشید خودکشی میکنه:aiwan_light_suicide2::aiwan_light_cray:
    2.عشق خورشید زنده میمونه: امیرسام عشق خورشیدو اخراج میکنه و خورشیدو عذاب میده اونقد که خورشید دق میکنه میمیره امیرسامم تبدیل میشه به یه قاتل زنجیره ای:uzi: به خاطر خورشید در آخرم خودشو میکشه:aiwan_light_suicide2:
    3.امیرسام خورشیدو تهدید میکنه اگه باهم ازدواج نکنن عشق خورشیدو میکشه خورشیدم خودشو فدا میکنه ولی عشقش نمیفهمه بعد اینکه خورشید بچه دار شد میزنه خورشیدو میکشه بعد امیرسام همون لحظه سر میرسه عشق خورشیدو میکشه بعد امیرسامو اعدام میکنن بچه زیر دست قیم هاش بزرگ میشه و میفهمه خواهر باباش یا درواقع خالش هیچوقت نمرده بوده میره پیداش میکنه عاشق دخترخالش میشه بادا بادا مبارک بادا:ura:
    4.عشق خورشید به عشقه بینه اون دوتا پی میبره کنار میکشه امیرسام نمیتونه دووم بیاره خودشو میکشه خورشید از نبود امیرسام دق میکنه میمیره عشق خورشید برمیگرده و در تنهاییو غم بچه ی عشقشو بزرگ میکنه:aiwan_light_cray:
    5.امیرسامو خورشید عاشق هم میشن بعد میفهمن خواهر برادرن افسردگیه مزمن میگیرن امیرسام برمیگرده خارج خورشید با عشقش مزدوج میشه:aiwan_light_cray:
    6.امیرسام با یه نفر مزدوج میشه بعد بچه دار میشه بچه که تمام مدت شاهده زجر کشیدن مادر در زیر دست پدر میشه تبدیل میشه به یه سادیسمی و برای انتقام میره سروقته بچه ی خورشیدو اونو میکشه خورشید دق میکنه میمیره زنه امیرسامم دووم نمیاره میمیره امیرسام و شوهر خورشید از هم انتقام میگیرن و هم دیگرو میکشن:uzi::aiwan_light_cray::aiwan_light_cray2:در آخر بچه ی امیرسام میره سر قبره اونا و گریه میکنه و در غربت غم و تنهایی به زندگیش ادامه میده سپس در جلد دوم یه دختر باحال پیدا میشه و پسره امیرسام عاشقش میشه دختره سرطان میگیره میمیره پسره امیرسام دیگه دووم نمیاره دق میکنه میمیره :aiwan_light_cray:
    :aiwan_light_heat:
    خوشتون اومد؟:aiwan_light_biggrin::aiwan_light_lol:
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا