دیالوگ نگاری به سبک خودتون:)

[fatimi]

-چرا؟

+چی چرا؟

-چرا منو که انقدر دوسش دارم رو دوست نداره؟

+کی گفته؟تو باید از خودش بپرسی که دوست داره یا نه...

-پرسیدم اما جواب نمیده...

+چرا؟ازت ناراحته؟

-نه...

+باهات قهره؟

-نه...

+نمی فهمم...پس چرا جوابت رو نمیده؟

-چون...

+چون چی؟؟

-چون اون مرده...

 

[Yasaman-16]

_خدا رو چه دیدی شاید این رابـ ـطه یه روزی یه جایی از نو جون گرفت..

+شنیدی میگن دوری و دوستی؟

-آره خب...خیلی زیاد ...

+دروغ میگن ما دور بودیم ولی دوست نه !

 

[Yasaman-16]

_حاضری با من ازدواج کنی؟

+مگه دخترا هم خواستگاری میکنن ؟

_اگه عاشق یه آدم بی بخار باشن آره ...

 

[fatimi]

-بابا؟
+بله قندک بابا؟
-من اون عروسک رو میخوام...
+هیییش...اون نه...اون یکی!
.
.
.
-مامان؟
+جانم دخترم؟
-من عاشق هم کلاسیم شدم...
+هیییش...اون نه...اون یکی!
.
.
.
-عزیزم؟
+بله عشقم؟
-می خوام اون لباس رو برای پسرمون بخرم...
+هیییش...اون نه...اون یکی!
.
.
.
-پسرکم؟
+جانم مادر؟
-میخوام اون لباس رو برای عروسیت بپوشم...
+هیییش...اون نه...اون یکی!
.
.
.
-میخوام قبرم رو توی این گورستون بگیرم...
+هیییش...اون نه...اون یکی!



"و این است آن سناریوی تکراری..."

 

[ا.ج]

-همیشه حواست به دلت باشه! این تیکه گوشت بعضی وقتا کارایی میکنه که عقل حیرون میمونه!

 

[Charis]

-خدایا چرا هیشکی منو نمی فهمه!
+من میگم چون خودشون فهمیده نشدن!
*به قول فامیل دور یه مشت نفهم دور هم جمع شدیم تشکیل اجتماع دادیم

..دیالوگ ها واقعی اند

 

[جولیک]

&نامرد!
اعتماد نداری؟
#بحث اعتماد نیست گلم!
نمیخوام بازگوش کنم که برا خودم مرور شه دوباره.
&ولی من کردم!
#چی رو تو کردی؟
&بازگو کردم!
با اینکه واسه خودم سخت بود.
#آها!
خب شهامت و خودداری تو تحسین برانگیزه!
من هیچ وقت تو زندگیم این دوتا ویژگی خوب رو نداشتم.
&من...گوشام....مخملی...نیست!
#میدونم نیست.
منم نخواستم مخملیش کنم.
یه چیزی گفتم که واقعا بهش باور دارم.
من ترسوام.
و من جلوی احساسات خودمو نمیتونم بگیرم.
و من از این حالاتم هیچ خوشم نمیاد ولی دست خودم نیست!
18 ساله باهاشون اخت گرفتم.
(دیالوگ ها واقعی اند)

 

[hero98]

+ یعنی الان ادم بده ی این ماجرا منم؟
- الان باید خوشحال باشی نه شاکی! اینکه نقش خرابکار رو تو زندگی یکی داشته باشی فوق العاده اس ،توکه باید بهتر بدونی این روزا کسی نقشای خوب رو یادش نمیمونه...

 

[hero98]

+میگم بیا ول کنیم ،بقیه حتما تا الان رسیدن ...اخرش که می بازیم.
_ شرط می بندم اونا هم الان همینو میگن ...نهایتش اینه که پایین سکو وایمیستیم براشون دست تکون میدیم

 

[Negin.k]

-زن ها دو جور می‌میرند:
یا سرد میشن
یا بی تفاوت میشن