به نام خدا
در این تایپک میخوام رمان هایی که خوندمو معرفی کنم و توضیح مختصری بدم که میتونه در خرید کتاب به شما کمک کنه
نظرهاتون باعث دلگرمیه:)
شما هم اگه رمانی دارین از معرفی کردن دریغ نکنین
سلام دوستان
میخوام نگـاه دانلـود بسیااااااااااااااااااااار جذاب و فوق العاده خنده دارو معرفی کنم من به شخصه عاشق این رمان هستم و در دوران خودش خیلی طرفدار داشته
این رمان اولین بار در سال ۸۳ چاپ شده
شاید بگین خیلی قدیمی و مسخره باشه ولی اصلا اینطور نیست
این کتاب، یکی از کتابهای معروف «م.مودب پور» است. رمانی مردمپسند و محبوب که برای افزایش آمار مطالعه سرانه کشور نقشی به سزا داشته! رمان یلدا با تصویرسازیهای پی در پی، شوخطبعی و زبان ساده به توصیف ماجرا و روایات عاشقانهای میپردازد که کشش لازم را برای خواننده ایجاد میکند. این رمان در خلال زبان ساده خود، اشارهای به مسایل اجتماعی و ایدز نیز دارد و تلاش خود را داشته که تاثیرگذاری خود را درباره توجه به مسایل اجتماعی نیز در خوانندگان خویش به وجود آورد.
«مهر و مهتاب» با حرکتی خیالگونه از کنار کوچههای زندگی عبور میکند و خواننده را با خود در این کوچهی بیانتها همسفر میسازد. گاهی، کوچه بهاری است و عطر صد خاطره را به مشام میرساند و گاهی دیگر، صدائی مکرر، فریاد میزند که از این عشق حذر کن. نویسنده سعی در نگاهی تازه و با زاویهی دیدی نو، به تمامی روزمرهگیهای زندگی داشته و قصد داشته است دیدگاه خواننده را از این منظرگاه، نمودی دیگر ببخشد. نویسنده توانسته به این خواسته خوب، که حکمی صریح صادر نکند و خوانندگان را به فکر وادارد دست یافته است. و به راستی نیاز تمامی رمانخوانهای ما در هر سطح و اندازهای، خواندن داستانهایی است که راویِ مسائل و مشکلات امروز جامعه، بدون نتیجهگیریهای کلی و شعارگونه باشد تا خود خواننده و بهویژه نسل جوان، درست نگاه کردن و طریق فکر کردن را از لابهلای کلمات، تمرین کند و بیاموزد.
این رمان نویسندهای پرسابقه دارد. نویسندهای که در کتاب حاضر توانایی خود را در ارتباط با همان خوانندگانِ خوبِ انتشارات به اثبات رسانده است. «شالیزه» داستان تجربیات دختری است که خواندنش میتواند برای تمام زنان و دختران ما موثر باشد. و علاوه بر آن، سوژهی کتاب به دلیل واقعی بودن و جذابیت، بیشتر و بیشتر خواننده را با خود راهی دیار داستان مینماید.
«رویای ناتمام» دارای یک تجربه از زندگی زنی است قصد نشان دادن توانائیهای خود را بدون تکیه بر دیگران دارد. پس در چنین شرایطی میباید از گذشتهی خود ببُرد و امروزش را به آینده پیوند زنَد. شاید مهمترین اثر و نتیجهی این کتاب، تفکر بیشتر در مورد زنانی است که به هر علتی، به چاره و راه حلِ سوختن و ساختن تن ندادهاند وبه عنوان انسانی دارای درک و شعور خواستهاند زندگی و آینده خود را آنطور که میخواهند و میتوانند رقم بزنند. پس با همهی توان میایستند و در برابر تمامی نگاهها و پچپچهای درِ گوشی، مردانه! مقاومت میکنند. «رویای ناتمام» داستان یأس و امید است: یاس و سرخوردگی از آنچه شاید در جامعه دارای دیدگاهی نادرست است و امید به آینده و کسانی که به زندگی، تنها از چهارچوب و منظرگاه محدود خود نگاه نمیکنند. داستان، روایتگر قصهی آدمهای خوب و بدی است که مطلق نیستند و هر کدام در زمان خود میتوانند دلی مهربان و یا سخت داشته باشند.
نویسندهاش تجربهای به وسعت یک زن و یک مادر دارد و چون تجربیاتش را از بطن جامعه میگیرد با توانائی خود در نگارش توانسته ارتباط خوبی با خوانندگان برقرار کند و امروز یکی از نویسندگان موفق و اثر گذار در میان دیگر نویسندگان خوب انتشارات شادان است. «راز نیاز» نیز یکی از همین تجربیات روزمرهی زندگی است که قهرمانش اگر چه به ظاهر دختری ساده چون بسیاری از اطرافیان ماست ولی کتاب با خود، همان نکته مهم را که آگاهی دهندگی است همراه دارد. آگاهی از دیدگاه یک دختر جوان بنام «نیاز» که گذر سالیانِ جوانی به او پختگی و تکامل میدهد.
«گیسو» داستان یکی از دختران امروز ماست. دختری که ناخواسته به گذشته میرود و در بررسی و کنکاش در آن به نکاتی دست مییابد که تمامی دنیایش را زیر سوال میبرد: «یعنی آیا آنچه را تاکنون میپنداشته غیر از واقعیت بوده و آیا باید آنچه امروز میشنود باور کند؟» «گیسو» داستان زندگی روزمرههای ماست. داستان عشق و دوست داشتن، داستان تنفر و نخواستن، داستان جدائی و به هم رسیدن. قصهی هر آنچه درون تمام آدمهاست و خوب یا بد، زندگی را میسازد. نویسنده از احساس خود در بیان داستان به درستی کمک گرفته و فکر میکنم توانسته نقب عمیقی در اندیشهی مخاطب خود بزند. او به خوبی روابط آدمهای اطراف را تشریح کرده و شخصیتها را کنار هم چیده است. بخصوص برای کسانی که با روابط صمیمانهترِ خانوادهها در شهرهای کوچک (با فرهنگ اصیلتر و هنوز حفظ شده) آشنایی دارند، این مسئله محسوستر است.
کتاب حاضر به خوبی ترسیم کنندهی دستهای از مجموعه عوامل و اتفاقاتی است که در کنار هم مینشینند و نتیجه را آن میکنند که نباید. داستان روایت دوگانهای است که خواننده با پیش رفتن در کتاب حالات و احساسات راوی را درک میکند و میتواند با آن ارتباط برقرار سازد. و این را به حساب تجربیات نویسندهی آن میگذاریم که چون خوب دیده، پس به خوبی نوشته و آن را انتقال داده است. از دیگر سو، خودِ داستان با حرکتی که دارد میتواند برای خواننده پنجرهای نو بگشاید تا تنها در داستان ساکن نماند و علاوه بر آن، با تصور خود، تفکر کند و پنجرهی باز شده، برایش یک تجربه گردد.
نویسنده این کتاب که امروز آثارش در تألیف به پنج رسیده به خوبی میتوان قضاوتی روی کتابهایش کرد که به نظر من، وی نمونهی آن خوانندگان حرفهای است که استعداد و تواناییاش را به کار انداخته و توانسته با نگاهی عمیق مسائل روزگار خود را بر روی کاغذ بیاورد و به نویسندهای حرفهای مبدل شود و با کلامی ساده و روان راوی قصههای مردمان روزگار خود گردد. قصههایی که گاهی ساده به نظر میآیند ولی در پی خود ناگفتهها دارند. «بعد از او» نیز از آن دست قصههای ساده و روانی است که دیدن و روایت کردنش خواهان همان نگاه صحیح داشتن است. شاید قهرمان داستانش را ما هم بارها دیدهایم ولی در او تفکر نکردیم و از کنارش گذشتیم. پس امروز با نگاه نویسنده او را میبینیم و داستانش را میشنویم.
کتاب حاضر، با آنکه اولین اثر از نویسنده آن است ولی بیاغراق میتوان گفت که در نگاه نخست، موضوعی سنجیده دارد و با توجه به مسائل و مشکلات جامعه امروز ما، به گوشهای از این موارد پرداخته که به راستی مطالعه آن برای همه، اعم از جوانان و خانوادهها، خالی از تجربه نیست. و در نگاهی دیگر، نویسنده به خوبی از عهده سادگی و حرکتِ موزون داستان برآمده و نشان داده است که قبل از نویسندگی، رمان خوانی بادقت و تیزبین بوده است. «افسون سبز» با دیدگاهی لطیف از برخورد عاطفی میان نسل جوان شروع میشود و با حرکتی منطقی، به تضاد میان عشق و عقل، و گذر از روزهای عاشقانه و افسونِ آن چشمانِ زیبا شدن، به واقعیتهای زندگی میرسد.