دلنوشته کاربران پرت و پلاهای یک دیوانه | عسل جمشیدزهی کاربر انجمن نگاه دانلود

BeWithAsalii

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/06/11
ارسالی ها
79
امتیاز واکنش
419
امتیاز
229
محل سکونت
فراتر از خیال
از هر آنچه که چشم هایم می‌بینند ..
برایت شعر خواهم گفت !
از موسیقی بی کلام پر تلاطم قلبت
در تماس با سر انگشتانم
عاشقانه ای ساده و بی هیاهو خواهم سرود !
میدانی ؟


فاصله ی چندانی در تناسخ
روز های پاییزی نیست ..


« تو غرق در خیال من ..! »

عاشقانه ای درام بیش نیست !

#عسل_جمشیدزهی
 
  • پیشنهادات
  • BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    میگن:
    از آدمایی که وقتی باهاشون قهری
    حتی نمیان بپرسن دردت چی بود که قهر کردی
    دوری کنید :)
    معرفت واسه اینا تعریف نشده ..
    اما من همیشه تو زندگیم فرصت ناراضی بودن و قهر کردن از کسی و نداشتم، هر وقت خواستم با کسی بخاطر رفتارش قهر باشم دور انداخته شدم و هر چی بیشتر گذشت تنها تر، میگن کارما یعنی در آینده زندگیت پر میشه از آدمایی که تو برای بقیه بودی
    پس این اتفاق کی برای من می‌افته؟!
     

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    اما عزیز من اشتباه نکن، همیشه دوست داشتن برای کل ماجرا کافی نیست!


    #عسل_جمشیدزهی
     
    آخرین ویرایش:

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    .



    ‹ و اگر خودم، خود را رها کنم
    چه کس برایم باقی خواهد ماند .. ›

    #عسل_جمشیدزهی
     

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    یه بازیکن تازه‌کار وقتی توپ دستش می‌افته دستپاچه و سردرگمه اون نمیدونه که آیا فرصت شوت زدن رو به خودش بده و یا بیخیال بشه! اون آرزوی برنده شدن داره پس دل و می‌زنه به دریا و شوت می‌کنه از یه طرف دلش میخواد گل بشه و از یه طرف می‌ترسه توپ به تیرک دروازه بر بخوره و یا اصلا داخل دروازه نره! و این بستگی به باور بازیکن به خودش داره؛ عشق دست خودم آدم نیست خیلی از آدما فرصت اینکه توپ به دستشون برسه رو پیدا می‌کنند، یه عده بخاطر اعتقاد نداشتن به عشق و یا باور نداشتن به خودشون کلا کناره گیری می‌کنند و درگیر توپ و سردرگمی هاش نمیشن و از کنار توپ می‌گذرند ناغافل از اینکه شاید اونا شوت کننده نباشن اما ممکنه که توپ یکی دیگه تو دست اون ها بیافته! یه عده اما با آرزوی لمس شیرینی عشق شوت می‌کنند و هم‌زمان ترس این و دارن که آیا عاشق آدم درستی میشن؟ و یا اینکه قراره ناامیدی رو با عاشق یه فرد اشتباهی شدن تجربه کنند!
    تجربه‌ی خوب یا بد همه‌مون یه روزی خواسته یا ناخواسته عشق و تجربه می‌کنیم و این بسته به سرنوشته که چه زمانی تو توپ و شوت می‌کنی و یهو یه نفر میشه دنیات و چشم به هم بزنی میبینی خیلی وقته بجای خودت فقط اونو و میبینی!



    #عسل_جمشیدزهی
     

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    چشمانم را آهسته می گشایم
    اندک اندک نور ضعیف خورشیدِ صبح هنگام، اتاقم را در بر میگیرد
    یادم می افتد که چندی قبل از اینکه به خواب روم... غرق در افکارم بودم
    به اشعه های گرم خورشید که در میان مژه هایم می‌چرخید خیره شدم تبسم نگاهش رو به روی چشمان بازم تار، نقشی بست،
    چشمانش آری چشمانش وقتی مرا دید گرم می ‌درخشید و صورتش به لبخند عریضی زینت داده شده بود، به فاصله لحظه ای که صورتش را، نگاهش را، از من می‌دزدید چیزی در درونم فرو می‌پاشید دست خودم نبود حتی اگر بد میشد حتی اگر مرا می‌دیدند که به دختر رو به رو یم زل زده ام و لحظه به لحظه نگاهم دنباله نگاهش را می گرفت، حتی اگر رسوا می‌شدم اندکی برایم مهم نبود
    .. چرا هراسی داشته باشم از اینکه نمیتوانم در مقابل دیگران احساساتم را تنها در قلبم نگاه دارم و پنهانشان کنم...
    آن هم احساساتی از جنس لطافت عشق کم نظیرمان..
    بلند میشوم و پرده را کنار میزنم
    حال بیش از پیش اتاقم با روشنایی تزئین شده.... گویی افکار و شوق من هم واضح تر در ذهن و جانم تداعی میشود
    ترجیح می‌دهم خاطرات فراموش نشدنی مان را به یاد آورم...
    خاطراتی که برای هر دوی ما
    جوششی عجیب و غریب در درونمان پدید آورد ، نمیدانم چگونه توضیح دهم، خلائی در وجودم ریشه زده بود . .تشنه دیدار دوباره با او بودم آن دختر که به فاصله ای، چیزی را از درونم دزدید، دست بر روی سـ*ـینه ام میگذارم و ضربه آرامی میزنم هراسان میگویم: خالیست
    او چیز با ارزشی را از من دزدید حال بدون آن و بدون آن چیز با ارزش چگونه‌ به زندگی ام ادامه دهم؟!
    زندگی؟
    پیش از این آیا من، زندگی میکردم ؟ .. قطعا نه!
    تنها نفس می‌کشیدم؛ هنگامی که در هوایی که او نفس می‌کشید نفس کشیدم، هنگامی که در ازدحام جمعیت تنها به یک نفر می‌نگریستم، هنگامی که به احساسات تیله های روشن چشمانش مبتلا شدم، زندگی برایم جاری شد
    انگار همه غیر از من و او ناپدید شده بودند
    من بودم و او...
    به دور از شلوغی و سر و صدا صورتش به مثال نقاشی بود همان برای من کفایت می‌کرد که بهانه ای باشد برای شعله ور شدن آتش عشقم...
    با نظاره کردنش به این درک رسیده بودم که "دوست داشتن" و "دوست داشته شدن" خیلی آسان تر از باور های اشتباهم بود
    ناخودآگاه از این اعترافی که پیش خودم کرده بودم، لبخند گرمی روی صورتم نقش بست؛او را تنها یکبار دیده‌ام همان شب در همان ساعات و به یکباره به احساساتی مبتلا شدم و تلاطمی را در وجودم به جریان انداخت که تا قبل از آن به آن باور نداشتم و عشق و احساس را بیهوده می‌خواندم..
    به اینه ی کوچک توی اتاق، به تصویر خودم خیره شدم، موج های بی قرار عشق را به وضوح در آن دو تیله‌ی مشکی که حال برایم بی‌اندازه غریب بودند می‌دیدم
    سری تکان دادم
    من مُصر بودم در تصمیمم از امروز زندگی را برای خود جور دیگری یافتم...
    زندگی من قبل از او و زندگی من بعد از او
    آری "او" انقلابِ شیرینِ قلب من بود..


    #عسل_جمشیدزهی #فاطمه_طریقی
     

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    ما قوی ترین زنان تاریخ‌ایم!
    ما دختران بلوچیم
    از وقتی که زاده می‌شویم،
    باید یاد بگیریم بدون نقص آشپزی کنیم، بچه داری کنیم
    ،خونه داری کنیم!
    یاد می‌گیریم روی حرف برادر و پدرمون چیزی نگیم!
    یاد می‌گیریم بدون حضور پدر و یا برادر‌مون جایی نریم!
    ما نمی‌دونیم پارتی های آخر هفته، مسافرت های مجردی، بیرون رفتن های تک نفره‌، یعنی چی
    دختر بلوچ بودن یعنی باید زندگیت و قربانی کنی؛ تا دعوا های خانوادگی بخوابه! دختر در ازای خون.
    ما دخترایی هستیم که تنها دغدغه مون رنگ لاک مون، یا ست کردن کفش مون با لباسمون نیست..

    با این حال با وجود تمام محدودیت ها، تمام زنجیر ها، تمام تبر هایی که سعی در قطع کردن پاهامون برای ادامه ندادن مسیر موفقیت مون رو دارن، با وجود تمام رنج هایی که متحمل میشیم،
    برای آینده‌مون، برای حق تحصیل‌مون، برای موفقیت و رسیدن به رویاهامون و اهداف قشنگمون تلاش که نه، پرواز می‌کنیم
    و آری اینگونه می‌شود که ما قوی ترین زنان تاریخ‌ایم!

    .
    .
    .

    #عسل_جمشیدزهی
     

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    ⌝ و اگر نگاهت، چشمانت،
    را ز من دریغ کنی؛
    دگر به جستجوی چه به دنیا بنگرم؟! ⌞

    #عسل_جمشیدزهی
     

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    + چرا تو همیشه ناراحتی؟
    - چرا فکر میکنی من هیچوقت خوشحال نبودم؟
    وقتی گریه می‌کنی معنیش این نیست که ناراحتی همون جور که وقتی میخندی همیشه شاد نیستی!

    #عسل_جمشیدزهی
     

    BeWithAsalii

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/06/11
    ارسالی ها
    79
    امتیاز واکنش
    419
    امتیاز
    229
    محل سکونت
    فراتر از خیال
    + از این دنیا متنفرم از عشقی که باعث میشه جلوی یه آدم کم بیاری و یا جلوش ضعف نشون بدی متنفرم از آدمایی که فقط سعی دارن سر از کارت در بیارن و سرک میکشن توی زندگیت متنفرم کاش میشد برای همیشه تنها زندگی کنم!
    - هرچقدرم از دنیا و آدماش متنفر باشی
    بازم نمیتونی تنها زندگی کنی، تو همیشه یکی رو لازم داری که بهش تکیه کنی چون تو یک انسانی!

    #عسل_جمشیدزهی
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    6
    بازدیدها
    175
    بالا