دلنوشته کاربران مجموعه دلنوشته دیوانگی های یک دلباخته | سحرمهدی زاده(سحر_میم) کاربر انجمن نگاه دانلود

Sahar_mim76

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2018/09/08
ارسالی ها
165
امتیاز واکنش
2,257
امتیاز
336
سن
27
محل سکونت
تهران
دوستش داشتم اما
خودم را به کوچه علی چپ زده بودم.
نفهمیدم که کِی احساسِ بازیگوشم،
بین پس کوچه ها گم شد...!
فقط وقتی به خود آمدم
که او را از دست داده بودم
و دیگر نشانی از خودم نیز پیدا نمیکردم.
.
#سحر_میم
#سحر_مهدی_زاده
/۱۰ آذرماه ۱۳۹۸/
 
  • پیشنهادات
  • Sahar_mim76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/08
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,257
    امتیاز
    336
    سن
    27
    محل سکونت
    تهران
    #دلی❤

    معشـ*ـوقه ی مرا هیچکس ندیده است...!
    راستش را بخواهید خودم هم او را ندیده ام.
    یعنی نه که اصلا ندیده باشمش،
    بارها دیده ام اما خوب چهره اش را به یاد نمی آورم.
    گـه گداری به خواب هایم سرک میکشد و میرود.
    مهلت نمی دهد خوب به چشم هایش نگاه کنم تا قلبم با رنگشان یک رنگ شود.
    زمان کافی نمیدهد تا دست بکشم بین مخمل موهایش تا لمس نرمیشان، رسوخ شود زیر پوست انگشتانم.
    عجله دارد!
    دیر به دیر می آید و میخواهد زود زود برود.
    زود میرود و من را،
    قبل از اینکه لبهایم، با حس بوسیدن پلک هایش آشنا شوند، در رویایم تنها میگذارد.
    هرچند که برمیگردد اما دیر...
    آنقدر دیر که حس شیرین آن رویا، کم کم بین ترافیک روزمرگی هایم گم میشود.
    معشـ*ـوقه ی مرا هیچ کس ندیده است...!
    خودم هم او را درست ندیده ام.
    فقط هاله ای محو از او در پساپس ذهنم،
    شب به شب، دست بر گلوی بغض هایم می اندازد.
    و من تا نیمه شب ها، با زور بغض و گریه،
    التماس چشم هایم را میکنم تا بخوابند و
    پشت حصار تاریکشان تصویر روشن آن هاله محو را جای دهند.
    معشـ*ـوقه ی مرا هیچ کس ندیده است...
    تا سراغش را از آن ها بگیرم.
    تا بروم در میدان شهر و بپرسم:
    (( آیا کسی معشـ*ـوقه من را،
    همانی که ماهی یک بار و شاید هم سالی یک بار خواب هایم را شیرین میکند ندیده است؟!
    همانی که چشم های مشکی اش دلم را با خود بـرده ست و مرا اکنون بی دل گذاشته است...
    همانی که موهایش رو به روشنی میرود گویی خورشید با منور وجودش دست به رنگ کردنشان گرفته است...
    همانی که دستم را می گیرد و در گوشم زمزمه میکند:
    " من همیشه کنارَت میمانم، از چیزی نترس! "
    اما وقتی از خواب میپرم اکوی صدایش شانه های ظریفم را از ترس واقعی نبودنش به لرزه می اندازد...))
    معشـ*ـوقه ی مرا هیچ کس ندیده است...!
    کاش هیچوقت هم هیچکس حتی در خواب هایش هم او را نبیند.
    کاش فقط معشـ*ـوقه ی من بماند.
    حتی اگر تا ابد و یک روز بخواهد معشـ*ـوقه ی خیالی ام باشد.
    .
    #سحر_میم
    #سحر_مهدی_زاده
    /۱۲ آذرماه ۱۳۹۸/
     

    Sahar_mim76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/08
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,257
    امتیاز
    336
    سن
    27
    محل سکونت
    تهران
    دلباخته ام این روزها...
    دلم را ندارم و حفره ی به جا مانده اش به طرز فجیعی درد میکند.
    دلباخته ام این روزها...
    دلبرم را ندارم و جای خالیش چشم دنیایم را کور کرده است.
    خودم را گم کرده ام ولی
    انحنای لبخندش، با چال ظریف روی چانه اش را
    از یاد نبرده ام.
    دلباخته ام این روز ها...
    و نبضم کند تر از ساعت روی طاقچه میزند.
    بغض هایم یواشکی میترکند
    و صدای ترکیدنشان،
    شمعدانی های کنار پنجره را بی خواب میکنند.
    ابر جلوی ماه را میگیرد
    تا مبادا دلبرش از غصه پریشانی ام دلگیر شود.
    و من اما
    دلبرم را ندارم تا پناه من از درد نبودنش باشد...!
    آسمان مدام غر میزند
    و زیر سقف اتاقم نم نم باران میبارد...
    سکوت خانه در خلاء وجودم سقوط میکند
    و من حس معلق بودن میکنم.
    حس کمبود...
    حس کنده شدن یه تکه از وجودم...
    حسی شبیه به یک بیمار مرگ مغزی
    که مغزش مدتی مرده است و ضربان تند سـ*ـینه اش، او را به زندگی برنمیگرداند!
    و من دلباخته ام این روزها...
    مغزم هنوز کار میکند اما قلبم را از سـ*ـینه ام ربوده اند.
    حس خلاء میکنم اما
    حتی دلم را هم نمیخواهم
    من فقط دلبرم را جای قلبم برای زندگانی میخواهم.
    فقط دلبرم را...
    .
    #سحر_میم
    #سحر_مهدی_زاده
    /۱۵ آذرماه ۱۳۹۸/
     

    Sahar_mim76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/08
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,257
    امتیاز
    336
    سن
    27
    محل سکونت
    تهران
    من همیشه دلم میخواست
    رها باشم.
    بروم جایی که نشانی از انسان ها نباشد.
    اما مدتی بود،
    گرفتار سرابی شده بودم
    که رها شدن از آن کار هرکسی نبود...
    بلکه کسی را میخواست که دلی برای کندن داشته باشد.
    نه من...
    که برای پیدا کردن دل گمشده ام به این سراب رسیده بودم.
    .
    #سحر_میم
    #سحر_مهدی_زاده
    / ۱۹ آذرماه ۱۳۹۸/
     

    Sahar_mim76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/08
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,257
    امتیاز
    336
    سن
    27
    محل سکونت
    تهران
    من آن شمعم
    که میبایست بسوزد،
    دلم پروانگی کردن نداند...!
    #سحر_میم
    #سحر_مهدی_زاده
    / ۲۲ آذرماه ۱۳۹۸/
     

    Sahar_mim76

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/09/08
    ارسالی ها
    165
    امتیاز واکنش
    2,257
    امتیاز
    336
    سن
    27
    محل سکونت
    تهران
    یکهو سر و کله ات پیدا شد و
    یکهو عاشِقَت شدم...
    من که دلم رفت،
    تو بگو
    چطور تو را عاشِقَت کنم؟!
    .
    #بداهه
    #سحر_میم
    #سحر_مهدی_زاده
    / ۲۴ آذرماه ۱۳۹۸/
     

    برخی موضوعات مشابه

    Z
    پاسخ ها
    35
    بازدیدها
    1,569
    Zhinous_Sh
    Z
    بالا