دلنوشته کاربران مجموعه دلنوشته چونین گفت نسترن | دینه دار کاربر انجمن نگاه دانلود

[دینه دار]

به نام خدای خودم

اینجا به نوعی دفتر خاطرات و دل نوشته های منِ.
پس شما این جا نظرات و عقاید و احساسات منو می خونین دوستان.
شاید اگه نخونین بهتره. چون اینا رو برای خودم می نویسم. برای خودمِ چند سال دیگه.

* کپی کردن حرف های یک دختر علاوه بر دزدی ، آزار احساسی محسوب می شود. ( ویکی نسترن )
پیگرد قانونی نداره اما غیر قانونی چرا!

 

[دینه دار]

مانند نسترن نباشید!

یکی از بزرگترین اشتباهات زندگیم ، این بود که هفت سال پیش به دختر دایی هفت ساله ام که رویای خواننده شدن داشت گفتم تو هیچ وقت نمی تونی یه خواننده بشی.
چون تا به حال خواننده خانم تو ایران امروزی ندیده بودم. اونم به کل این رویا رو از سرش بیرون انداخت.
چند وقت پیش ازش پرسیدم که می خواد چیکاره بشه؟
چیزی نگفت و مقصر این سردرگمیش من بودم. اون موقع من نمی دونستم تا یک سال دیگه همه خواننده های خانم روی کار میان و یا حتی می تونن تو ایران برای خانم ها کنسرت بذارن
اما اگه دهنمو می بستم و بی آگاهی حرف نمی زدم شاید اون الان یه رویا یا هدف داشت تا دنبالش بره و اینقدر بیکار نباشه.

من همین الانشم اگه بفهمم کسی داره رویامو ازم می گیره می کشمش .. پس به اون ظلم کردم.
تمام تلاشمو برای جبران اشتباهم می کنم.

* گرفتن رویا و اهداف از آدم ها کاری غیر انسانی است. مانند نسترن نباشید.

مانند دختردایی اش هم نباشید که به راحتی تحت تاثیر دو دقیقه موعظه امثال نسترن قرار بگیرید.

11 / 12 / 95

 

[دینه دار]

شمع چه عاشقانه می سوزد
و فضای اطرافش را روشن می دارد !
چقدر زیبا من را به فکر وا می دارد و
چقدر آسان ، افکارم را زیر و رو می کند.
گرمایش طبعم را گرم و
نورش ، روحم را نورانی می کند
شمع ، چشمانم را جلا می دهد و
باعث می شود چیز هایی ببینم که
تا این وقت نمی دیدم
حال که نمی توانم مثل شمع ،
فرزانه و فروزان شوم
پروانه ای می شوم که سوختن
توسط شمع را ، افتخار می داند
سوختن بالهایم حق من است
وقتی نمی توانم ، با بالهایم نزد خدا بروم

ن.ع.ن

 

[دینه دار]

95/8/1

حواس پنجگانه

مثل اشک های جاری بر چشمان
مـثل آب روان در رودخـــانـه
میخواهم ســــرازیر شــود
احساسم در همه حواس پنجگانه

بو بکــشم و استشــمام کــنم
عطر تلخت را از کنار در و دیوار
میخواهم حس کنم ولی بــازهم
جای خالی ات لمس نمیشود انگار

میدانــم فقط خیــال است ، ولی
می شنــوم صـدای پایـــت را
میـــکنم هـر شــب مزه مزه
طــعم شیرین خــنده هایت را

آه از چشمـــان گریـانــم
آه از تماشای این جــای خالی
امان از این زبان و تظاهــر ها
که بعد رفتنت همه چیز شد عالی!

 

[دینه دار]

دیروز در کوچه خانه ما
یک نفر مُرد
رفت و یادم داد
به تو و به شادی های این دنیا دل نبندم
دل نبندم به هرچیز که تو را به یادم می اندازد
نمی خواهم فراموشت کنم
هرگز ، نمی خواهم ، نمی توانم
فقط خواستم یادآوری کنم
ممکن است روزی نباشیم
تو بدون من ، من بدون تو
چه فرقی میکند؟
مهم جدایی است ، گرچه می دانم
قلب و روحمان از هم جدا نخواهد بود

95/8/3

 

[دینه دار]

چشمانم را می بندم و تصور می کنم
تو را در نهایت شادی و خوشحالی
کنار کسانی که دوستشان داری
تصور می کنم
آرامش حق تو
و زندگی ای سرشار از عشق متعلق به توست
لیاقت این دو را بیش تر از هر کسی داری
قلب بزرگ و روح مهربانت برای خودت
آنان را به نمایش نگذار
و نگذار رئوفی ات بیش ازین جلوه کند
تو که مرا می شناسی !
حسود تر از تمام شیاطین و ابلیس ها هستم
و تو فرشته ی پیام آور مهر هستی
که برای آزمایش من به زمین زندگی ام فرستاده شد
حال که نا موفق هستم
و در امتحان آسان تو رد شدم
دیگر مطمئنم لیاقت بودن در قلبت را نخواهم داشت
لیاقت امید دادن به تو را دیگر ندارم
تو که خود مظهر امید بودی

 

[دینه دار]

شاخص توسعه انسانی /:

امروز ، برای صبحانه داشتیم گردو می شکوندیم. بعضی هاش مرغوب و درجه یک بود که پوستش نازک بود و راحت از غلاف در میومد
بعضیاشم پوستش ضخیم بود که هر چی روش می کوبیدی نمی شکست و اگرم می شکست نمی تونستی گردو رو از توش در بیاری
چون هم له شده بود و هم پلاسیده بود و در نمیومد . درشم که میاوردی سودی به حالت نداشت . به هر حال می رفت سطل زباله /:
گردو نوع دوم درجه سه یا چهار بود . برای گروه متوسط یا متوسط به پایین اجتماع ، که توانایی خرید اجناس مرغوب ندارن .
چرا همه چیزای خوب برای پول داراس ؟
توی جامعه ما ، گروه متوسط به بالا که توانایی خرید اجناس مرغوب دارن ، بهترین چیزا رو می خرن و استفاده می کنن
اما گروه متوسط به پایین یا نمی تونن تهیه کنن و یا اگرم تونستن مرغوب نیست و چیزی هم ازش بهشون نمی ماسه .
مثل همین عسل . عسل کوهی داریم . عسل واقعی داریم ، عسل بابونه داریم .. کلی عسل مختلف داریم ، عسل الکی هم داریم. که اصلا عسل نیست /:
یا همین شیر . شیر و کاکائو یا شیر و خرما یا شیر و موز شنیده بودیم ولی شیرو آب و شیر و وایتکس نشنیده بودیم /:
بهترینا واسه پولداراس .. واسه غیر پولدارا چیزی جز تلاش برای زنده موندن نیست . هه ..
وقتی یه بانک ایرانی .. برای مردمی که عضو قشر متوسط به پایین هستن و نیاز به وام دارن ، درصدو می بره بالا و به بیست درصد می رسونه تا
خودش سود کنه ما چی داریم بگیم ؟ اون وقت همین بانک .. برای مردمی که عضو قشر متوسط به بالا یا همون پولدارای خودمونن که
پول تو حساب سپرده می ذارن درصد افزایشو می برن بالا . هر سال می ره رو پولشون . می تونن بخورن و بخوابن و از همین سود استفاده کنن .
واسه چی این بانکا این کارو می کنن ؟ واسه این که مشتری بیش تری داشته باشن .
تو این کشور به پولدارا حسابی می رسن و بهشون اضافه می کنن اون وقت به قشر متوسط جامعه وام می دن .. اونم بیست درصدی /:
از نیازمند بکاه و به بی نیاز بیفزا .. جالب نیست ؟ به اونا اضافه و از اینا کم می کنن .اون وقت می خوان رشد اقتصادی داشته باشیم.
بعدش می گن شاخص توسعه انسانی تو ایران بالاست . آخه کجاش بالاس مرد مومن ؟ کجاش بالاس خانم محترم؟ کجاش بالاس انسان نوع دوست ؟
حتما می پرسین شاخص توسعه انسانی چیه . می گم براتون که تو درس هشتم کتاب مطالعات اجتماعی سال نهم متوسطه تحصیلی ازش نام بـرده شده.
با سه چیز اونو حساب می کنن و بعدش با کشور های دیگه از نظر اشتغال و بهداشت و اقتصاد و مسکن مناسب و امید و طول عمر ... مقایسه می کنن .
اون سه معیار هم ، 1 - اقتصاد کشور ( همون اشتغال و مسکن و توانایی خرید و بهداشت ) 2 - رفاه و امید به زندگی 3 - سواد و آموزش هستن .

به نظر شما این تو ایران بالاست ؟ این همه فقیر داریم. این همه کودک کار داریم .. این همه کارتن خواب گرسنه داریم ..
جا برای پیش رفت هست ؟ کار هست ؟ شغلی هست که من بعد از دوران تحصیلم برم توش و به پیش رفت کشورم کمک کنم؟
اگه بخوام شغل ایجاد کنمم نیاز به سرمایه دارم . اگه فرزند شهید نباشم چی؟ اگه بابام پولدار نباشه چی ؟ اگه ازون بدبخت بیچاره ها باشیم که
من الان می خوام برم کار کنم و برای بهتر شدن سطح مالیمون پول در بیارم ولی کار نیست چی ؟ چه غلطی بریزم سرم آخه من ؟
مجبورم بازم برم وام بگیرم .. اونم ازون بیست درصدی ها . ازون بهره ای ها !
که بعدش نتونم قسطشو بدم و همون تیکه زمینی که داشتم و خانوادم توش می خوابیدنو ازم بگیرن و خودم برم زندان و خانوادم آواره بشن.
دیگه همون نون شب و سقفم نخواهیم داشت . مسکن مناسب .. خوراک و امنیت و بهداشت .. پر . هه ! باد هوا .

طرف آب گرم کن خونه اش خراب میشه ، بعدش چون سه ماهه پول اجاره صاحب خونه رو نداده ، صاحب خونه درستش نمی کنه و خانم بچه ها
تو این سرمای آذر ماه با آب سرد حمام می کنن . مدیونین فکر کنین خودمو میگما !
هه .. ولی نا امید نمی شیم . این همه سال تو این تحریم زنده موندیم و وحدت ملیو از دست ندادیم و بازم ایرانمونو عاشقانه پرستیدیم .
بازم می مونیم . ما هستیم . زنده و استوار .. مقاومت می کنیم . بیخیال .. مهم اینه که نون شب داریم و گرسنه نمی مونیم.
اگه دوباره تحریم شدیمم بی خیال . مهم نیست . بعد شکستن تحریم قبلی هم قیمت ها برنگشت . پس حالا که دوباره تحریم شدیم
برامون چه فرقی می کنه ؟ بیخیال .. مهم اینه که کنار هم وطن های خودمونیم . بازم شکرت خدا.

 

[دینه دار]

امشب که آسمان روشن بود ، گذشت

در فکرم که نکند فرداشبم بی ماه بماند

می ترسم یادت را از من بگیری

نکند که افکارم بی سرپناه بماند

می ترسم از تو و خاطراتت

تنها فقط اشک و آه بماند

مبادا ماه نباشد و فرداشب

قلبمان از هم نا آگاه بماند

 

[دینه دار]

منم آن دختر ساده که باران دوست داشت

همان دختر عاشق

که با تو در خیابان ، دوست داشت

با تو نبود اما دنبال نشان تو می گشت

فکر تو در سرمای زمستان ، دوست داشت

می خندید و می رقصید وقتی شاد بودی

با تو از غم ها گریزان ، دوست داشت

در اندوهت ، شب ها اشک می ریخت

با تو حتی ، اشک ریزان دوست داشت

خنده هایت ، خشمت ، خلق و خوابت ، شیرین

رویای تو شب ها در بهاران ، دوست داشت

خواب تو می دید ، آن دختر شر و شب زده

شب را بدون قصه شهر شبستان دوست داشت

سرکش و لجباز و مغرور بود اما بازهم

فرمایش تو که " نخند بین رقیبان " دوست داشت

اهل قافیه و قیافه و وزن شعر نبود اما

فهمید که باید خلق جوانمردان ، دوست داشت

شاید از یاد ببری آن دختر را ، اما بدان

منم آن دختر عاشق ، که باران دوست داشت

 

[دینه دار]

دلم گریه می خواهد..

گریه و یک لیوان تنهایی

با کمی غم همراهش

مگر چای بدون قند می شود که

تنهایی ام بدون چاشنی غم باشد ؟

تنهایی را سر می کشم ..

معشوق ، مثل گارسونی بالای سرم ایستاده

و دوباره پرش می کند

هر چه می گویم " نمی خواهم "

می گوید " تو مهمان منی

مهمان قلبم بی پذیرایی نمی رود "

وای بر من ،

کی مهمان تو هستم

آخر مهمان پذیر تو در خروجی ندارد

مهمان نوازیست برای خودش

یک اسلایس ، جدایی در بشقابم می گذاری

چاره ای ندارم ..

با فنجان تنهایی سر می کشم

نبود تو دیوانه ام کرده است

سیر شدم ، میهمانی خوبی بود