تمام من برای تو
تویی که جان من شدی
تویی که توی هر نفس
دوای درد من شدی
تویی که هر نگاه تو
رخسار تار ماه تو
دل را بدان چه میکشد
در راه ناز موی تو
چو گونه های قرمزت
رزی دِرَم شکوفه زد
چشمان رنگ جنگلت
مرا درون خود کشید
منی که از منزه اتت
باری دگر جا مانده ام! #عسل_جمشیدزهی #دیانا_علیدادی
این روزا هرکس چهار تا استوری بذاره و دم از فازسنگین و فازغرور بزنه، همه جذبش می.شن و ناخودآگاه بهشون اهمیت بیشتری میدن، یاد میگیرن پیامها رو دیر سین بزنن، تو روشون لبخند بزنی نادیده بگیرنت! تصمیم میگیرن روی دلیل اشتباه خودشون با لجبازی و بیشعوری پافشاری کنند تا پیشنهادات عادلانه دیگران و قبول کنند،با ندیدنت و نادیده گرفتنت هر چند که باهاشون خوبی خوردت کنند و از درون بشکننت! پس حق ما معمولیهای مهربون چی میشه؟ مایی که بلد نیستیم فاز غرور و سنگین برداریم؟ بلد نیستیم منم منم راه بندازیم! کی ما رو میبینه؟ کی خورده شیشه هامون و جمع میکنه؟ مایی که با یه عذرخواهی ساده و چهار کلمه جمله توجه آمیز از طرف این افراد باز خر میشیم و بهشون بها میدیم؟؟!
میدونی میخوای چی بگم؟ مغرور واقعی معذرت خواهی رو ذلت نمیبینه، در مقابل لبخندی اخم نمیکنه، عذت نفس داشتن با عقده ای بودن و شاخ بودن فرق میکنه!
وقتی بهشون محبت میکنی، دور ورشون میداره و مغرور میشن
نمیدونند هر وقت بخوای میتونی کنار بکشی خیلیهامون ناخواسته به آدمایی ارزش دادیم که لیاقت شو نداشتن!
و من دیوانهی دیوانگی کردن با تو شدهام پیش از آنکه بدانی
وقتی تو را یافتم تنها تحول من این بود که با تو تنها من تبدیل به دیوانه ی بهتری برای عاشقی کردن در دنیای سرخ تو شده ام
سرخی که شور و اشتیاق زندگی را در رگ هایم بی مهابا جوشاند .. و اینک من آماده ی دوست داشتن تو تا بی نهایت به توان دیوانگی هستم!