۞ مقالات حقوقی ۞

ღ motahareh ღ

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/03/18
ارسالی ها
14,789
امتیاز واکنش
46,711
امتیاز
1,286
محل سکونت
تهــــران
رجوع از فدیه در طلاق خلع

چنانچه زوجه قصد مطالبه مهریه ای را که به هنگام طلاق بخشیده است داشته باشد ابتدا باید دعوی اثبات رجوع را طرح کند و سپس دعوای مطالبه مهریه.

خلاصه جریان پرونده:

در تاریخ ۲۶/۸/۹۲ خانم ل.ت به طرفیت آقای ن.م با وکالت آقای ن.ن دادخواستی به خواسته مطالبه مهریه به مبلغ هفتاد و چهار میلیون تومان وجه به نرخ روز و تعداد ۱۴ عدد سکه تمام بهار آزادی مقوم به مبلغ یازده میلیون ریال و اعسار از هزینه دادرسی در محاکم عمومی شهریار مطرح نموده که پرونده به شعبه ششم ارجاع شده است در متن دادخواست وکیل خواهان گفته است موکله برابر گواهی عدم امکان سازش در تاریخ ۱۹/۸/۹۲ فی مابین طلاق خلع واقع شده است در ایام عده به مهریه رجوع کرده است رسیدگی و صدور حکم بر الزام خوانده به پرداخت خواسته را با عنایت به استشهادیه پیوست که اعسار از هزینه دادرسی نیز مورد درخواست است دارد. دادگاه وقت جهت رسیدگی تعیین نموده است در جلسه دادرسی مورخ ۱۲/۹/۹۲ آقای ب. به وکالت از خوانده خود را معرفی کرده است وکیل خواهان گفته است خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است وکیل خوانده گفته است خواهان حدود بیست میلیون تومان در زمان اجرای صیغه طلاق گرفته است رد دعوی خواهان را خواستارم. وکیل خواهان گفته است در زمان اجرای صیغه طلاق وجهی پرداخت نشده است وکیل خواهان در لایحه ای گفته است اعسار از پرداخت هزینه دادرسی را مسترد می نمایم و خواسته خود را به مطالبه قسمتی از مهریه موکله به تعداد ۱۴ عدد سکه تمام بهار آزادی و ده میلیون تومان بخشی از مهریه موکله محدود می نمایم و هزینه دادرسی را نیز ابطال می نمایم. دادگاه طی دادنامه ۶۰۲۰۶۳ مورخ ۱۳/۹/۹۲ چون وکیل خواهان خواسته را مسترد نموده است مستندا به بند ب ماده ۱۰۷ قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی صادر می نماید زوج در لایحه ای از عزل وکیلش آقای ب. خبر داده است دادگاه با ارسال مجدد پرونده به شعبه جهت رسیدگی به آن قسمت از خواسته که تقلیل یافته است وقت جهت رسیدگی برای رور ۴/۱۰/۹۲ تعیین نموده است خوانده در لایحه ای گفته است خواهان که همسر قانونی و شرعی من بود چون امکان زندگی فی مابین میسر نبود با داشتن یک فرزند پسر سه ساله توافقی طلاق که به نفع طرفین بود حاصل گردید خواهان در قبال اخذ طلاق کلیه دعاوی مالی از قبیل مهریه، اجرت المثل و نفقه گذشته، حال و آینده را به اینجانب بذل نمود پس از صدور حکم طلاق توافقی وی حضور در دفترخانه در حین اجرای صیغه طلاق حق رجوع را از خود ساقط نمود. علی هذا نظر به این که نوع صدورگواهی عدم امکان سازش خلع بوده و وی هنگام اجرای صیغه طلاق حق رجوع را به صورت رسمی از خود ساقط نمود رجوع وی غیر قانونی و فاقد ادله و واهی می باشد لذا تقاضای صدور حکم بر رد دعوی دارم در جلسه دادرسی مورخ ۴/۱۰/۹۲ که طرفین حضور داشته اند وکیل خواهان گفته است خواسته شرح دادخواست است بدین توضیح که موکله در تاریخ ۱۹/۸/۹۲ طبق طلاق توافقی در دفترخانه طلاق گرفته چون طلاق خلع بوده و موکله در مهلت قانونی به مهریه و حق و حقوق خود رجوع نموده و از طریق دفترخانه به خوانده دو بار اخطاریه فرستاده شده که در تاریخ ۱۷/۹/۹۲ به رویت واقعی خوانده رسیده است رجوع موکله به مهریه محقق شده به استناد قانون مدنی و منابع معتبر فقهی طلاق خلع تبدیل به طلاق رجعی می گردد و حقوق قانونی زوجه به مهریه به حالت اول بر می گردد و حقوق این که ایشان مدعی است زوجه در دفترخانه حق رجوع به مهریه را ساقط کرده است اولا؛ این چنین امر در دفترخانه اتفاق نیافتاده و ادعای خوانده وجهه شرعی و قانونی ندارد. ثانیا دفترخانه اعلام کرده است که زوجه می تواند حق و حقوق خودش را مطالبه نماید. نامه دفترخانه پیوست می باشد. دادگاه طی دادنامه ۶۰۲۳۱۰ در تاریخ ۹/۱۰/۹۲ با توجه به این که خواسته مطالبه قسمتی از مهریه است که شامل ده میلیون تومان وجه نقد و ۱۴ سکه تمام بهار آزادی است چون خواهان پس ازطلاق به مهریه خود رجوع کرده است دعوی وارد است و مستندا به مواد ۱۰۷۸ و ۱۰۸۲ و بند ۳ ماده ۱۱۴۳ قانون مدنی و ماده ۱۹۳ و ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی حکم به محکومیت خوانده به پرداخت خواسته در حق خواهان صادر نموده است. این رای در تاریخ ۲۱/۱۱/۹۲ به آقای م.ن ابلاغ شده است وکیل او آقای ف.ب که وکیل پایه یک دادگستری بوده و ظاهرا وکیل دیگری بنام آقای خ.ز که در سیستم کانون کارآموز قضایی است و حق دخالت در دعاوی مطروحه در دیوان عالی کشور ندارد فرجام خواهی نموده اند که با وصف این که وکیل پایه یک می تواند منفردا اقامه دعوی نماید هنگام شور لایحه تقدیمی او با گزارش پرونده قرائت می شود.


هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی ناصح عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

«رأی دیوان»

فرجام خواهی وکیل فرجام خواه وارد است. زیرا خواسته خواهان به شرح دادخواست تقدیمی مطالبه قسمتی از مهریه مافی القباله است که تمام آن به اضافه سایر حقوقی که از بابت زوجیت زوجه از زوج هنگام اجرای صیغه طلاق خلعی فی ما بین بستانکار بوده است بذل نموده است و فدیه برای طلاق مورد قبول زوج قرار گرفته است و در حقیقت زوج بابت دین خودش از بابت مهریه زوجه برائت حاصل نموده است. ضمن این که زوجه حق رجوع خودش را به ما بذل نیز ساقط نموده است و با اسقاط این حق صیغه طلاق با توجه به امتیازات دیگر مادی و معنوی که زوجه برای جلب زوج به او داده است اجرا گردیده است. این که زوجه مطلقه خلعیه می توانسته از نظر شرعی به قسمتی از مال البذل مراجعه نماید و با مراجعه او استحقاق او بر اعاده مالکیت نسبت به ما بذل ثابت خواهد بود و اساسا این اقدام وی منطبق با موازین شرعی و قانونی بوده است نیاز به طرح دعوی اثبات رجوع به قسمتی از فدیه داشته که در وضع موجود پرونده با توجه به ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی باید طی دادخواست جداگانه ای این دعوی مطرح شود تا در صورت حقانیت زوجه مطلقه و اعاده حق او بر مهریه بذل شده رسیدگی مقرر باشد لذا فرجام خواسته که بدون توجه به ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی و قبل از رسیدگی به دعوی اثبات حق رجوع زوجه به مال البذل که از خود اسقاط حق برای رجوع نمود صادر شده است مستندا به بند ۳ ماده ۳۷۱ و بند الف ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد و رسیدگی در حدود ماده ۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب نسبت به امری که رسیدگی به این دعوی منوط به اثبات حقانیت خواهان بر خواسته مطروحه باشد به دادگاه صادر کننده رای ارسال می گردد.

 
  • پیشنهادات
  • ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    عدم حضور زوج در دادگاه طلاق – عدم حضور زوجه در دادگاه طلاق

    بعضی از مراجعین به دفتر وکالت گروه وکلای پارسای سوال پرسیده اند که ضمانت اجرای عدم حضور زوج در دادگاهطلاق و همچنین عدم حضور زوجه در دادگاه طلاق چیست؟

    در پاسخ باید گفت که اگر خواسته طلاق توافقی باشد و تا قبل از صدور رای (گواهی عدم امکان سازش) هر کدام از زوجین انصراف دهند و یا در دادگاه برای طی مراحل به شخصه یا توسط وکیل حاضر نشوند، پرونده اصطلاحا بسته خواهد شد و قرار ابطال دادخواست یا قرار رد دعوی صادر خواهد شد. پس حضور زوجین یا وکلای آن ها تا زمان صدور رای طلاق توافقی الزامی است.

    فرق عدم حضور زوج در دادگاه طلاق با زوجه در چیست
    اما در خصوص طلاق به درخواست زوج، اگر در جلسه دادرسی و مراحل، علی رغم ثبت دادخواست با عدم حضور زوج همراه باشد و در دادگاه حاضر نشوند باز هم دادگاه خانواده، قرار ابطال دادخواست طلاق را صادر می کند.ولی عدم حضور زوجه مانع رسیدگی دادگاه نیست. در این راستا اگر ابلاغیه (اخطاریه) وقت رسیدگی به زوجه ابلاغ واقعی نشده باشد – یعنی به شخصه آن را دریافت نکرده باشد – رای صادره در خصوص طلاق، غیابی است و زوجه فرصت اعتراض و واخواهی دارد.



    6rvg_125562_518.jpg


    باید توجه داشت که اگر زوج حتی علی رغم عدم حضور زوجه دلیل مبنی بر پرداخت مهریه ارائه نکند یا قبلا رایی برای مهریه صادر نشده باشد دادگاه طلاق به مهریه نیز رای می دهد. مطالبه اجرت المثل و یا استناد به شرط تنصیف داراییمستلزم مطالبه آن از جانب زوجه می باشد.

    اگر طلاق به درخواست زوجه (زن) باشد و خود زن در دادگاه حضور نیابد مثل موارد قبل به دلیل حضور نداشتن خواهان در جلسه دادگاه و نیاز به اخذ توضیح، دادگاه قرار ابطال دادخواست صادر می کند اما اگر زوج (شوهر) در دعوی طلاق از جانب زوجه حضور نیاید، دادگاه به روند رسیدگی خود ادامه خواهد داد. چنانچه زن به عنوان خواهان طلاق در غیاب شوهر بتواند به دادگاه دلیل ارائه کند مثل تحقق یکی از شروط ۱۲گانه ضمن عقد یا عسر و حرج می تواند رای طلاق به صورت غیابی از دادگاه دریافت کند. چنانچه ابلاغ وقت رسیدگی به شوهر واقعی نبوده باشد، او می تواند به رای در جهت غیابی اعتراض و واخواهی نماید.

    بدیهی است حتی اگر مرد (زوج) در دادگاه طلاق به درخواست زن حاضر نشود، زوجه ناگزیر به ارائه دلایل محکمه پسند و موثر در طلاق، به دادگاه خواهد بود. در غیر این صورت دعوی او رد خواهد شد.

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    حق ملاقات پدربزرگ و مادربزرگ

    متاسفانه بسیار دیده ایم که با فوت یکی از والدین و وجود فرزند، پدر و مادری که در قید حیات است با توجه به اختلافات با خانواده همسر مانع حق ملاقات پدربزرگ و مادربزرگ با نوه می شود. مثلا شوهر فوت کرده است و همسر او مانع ملاقات فرزند خردسال (نوه) با پدربزرگ و مادربزرگ پدری می شود.

    در ادامه خلاصه ای از پرونده ای در این خصوص ارائه می شود:

    رای بدوی

    در این پرونده خواهان خانم ن.ن فرزند ص. به طرفیت خوانده خانم ص.ع. فرزند الف. به خواسته تعیین حق ملاقات نوه پسری (دختر بچه ۸ ساله به نام ر.) اقامه دعوی نموده است، نظر به ملاحظه دادخواست تقدیمی و ضمایم پیوست از جمله رونوشت سند نکاحیه و شناسنامه و احراز رابـ ـطه زوجیت فی ما بین متداعیین و احراز رابـ ـطه (مادربزرگ با نوه پسری) و استماع اظهارات خواهان و مصون باقی ماندن دعوی مطروحه را مقرون به صحت تشخیص و با استناد ماده ۱۱۷۴ قانون مدنی و ماده ۱۴ قانون حمایت خانواده حق ملاقات هفته ای ۲۴ ساعت عصر روزهای پنجشنبه ساعت ۱۷ تا عصر روزهای جمعه ساعت ۱۷ برای خواهان تعیین و اعلام می گردد. خوانده (مادر) ملزم است موجبات ملاقات را برای خواهان (مادربزرگ) فراهم نماید محل ملاقات در صورت عدم توافق محل سکونت فرزند مشترک و در صورت عدم توافق کلانتری محل سکونت طفل تعیین و اعلام می گردد. رای صادره غیابی و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین دادگاه و سپس ظرف بیست روز قابل اعتراض در دادگاه محترم تجدید نظر می باشد.
    رای دادگاه تجدید نظر

    در خصوص تجدید نظر خواهی خانم ص.ع. از دادنامه شماره ۹۲۰۲۰۰۰۴۰۰ مورخ ۹۲/۵/۷ شعبه محترم ۲۵۰ دادگاه خانواده که به موجب آن دعوی مطروحه خانم ن.ن به طرفیت تجدید نظر خواه به خواسته ملاقات نوه پسری به نام ر. متولد ۱۳۸۴ هجری شمسی که در پرونده کلاسه ۹۲۰۲۳۸ حکم به ملاقات به شرح دادنامه تصدیر گردیده وارد نمی باشد اما با توجه به این که خواهان بدوی در استان البرز ساکن می باشد و تجدید نظر خواه در استان تهران سکونت دارد لذا با توجه به مراتب طفل مورد ملاقات با فوت پدر در حضانت مادر قرار گرفته است دادگاه با رعایت ماده ۳۵۱ از قانون آیین دادرسی مدنی مدت ملاقات را از هفته ای ۲۴ ساعت به هر ماه دو ساعت با توافق طرفین پرونده و یا در کلانتری محل سکونت مادر (خانم ص.ع) تقلیل داده و با رد اعتراض معترض دادنامه معترض عنه با اصلاح یاد شده در استناد به ماده ۳۵۸ از قانون آیین دادرسی مدنی تایید می گردد. این رای به موجب ماده ۳۶۵ از قانون دادرسی یاد شده قطعی است.

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    الزام خوانده (زوج) به تحویل گرفتن فرزندان مشترک

    می دانیم که حضانت فرزندان تا پایان ۷ سالگی با مادر است بر طبق قانون حضانت فرزند مشترک هم حق و هم تکلیف مادر است و تقاضای مادر به واگذار حضانت فرزند قبل از ۷ سالگی به علت عسرت بدون موافقت پدر محکوم به رد است.

    در ادامه یک نمونه دادنامه در این خصوص ارائه می شود:

    رای بدوی

    در خصوص دادخواست تقدیمی خواهان خانم م.ف فرزند م. به طرفیت خوانده آقای ح.م فرزند ج. به خواسته الزام خوانده به تحویل گفتن فرزندان مشترک به اسامی م.ر ۶ ساله و م.پ ۴ ساله جهت حضانت با توجه به اوراق و محتویات پرونده از جمله فتوکپی مصدق طلاق نامه رسمی به شماره ۰۹۰۱۳۲ صادره از دفتر طلاق شماره ۱۸۴ تهران و صفخات راجع به فرزند در شناسنامه های طرفین وجود رابـ ـطه پدر و مادری بین طرفین و فرزندان موسوم برای دادگاه محرز است و خواهان اعلام داشته به لحاظ وضعیت خاص و فقدان مسکن و چون منبع درآمدی ندارم، بیکار هستم، توان حضانت از فرزندان را نداشته و تقاضا نمود حضانت فرزندان به پدرش واگذار گردد و هر چند خوانده دعوی نیز علی رغم ابلاغ وقت دادرسی در دادگاه حضور نیافته در قبال دعوی خواهان ایراد و دفاع موثر و موجهی نیز به عمل نیاورده و با عنایت به مواد ۱۱۶۸ و ۱۱۶۹ از قانون مدنی که حضانت را حق و تکلیف توام ابوین و از طرفی اولویت مادر در مورد فرزندان را تا پایان ۷ سالگی می داند و برابر طلاق توافقی به شماره ۸۳ مورخ ۲۵/۱/۱۳۸۹ صادره از همین شعبه حضانت فرزندان مشترک به مادر واگذار گردید لذا خواسته خواهان را غیر وارد تشخیص، … حکم به رد دعوی خواهان صادر و اعلام می گردد و خواهان می تواند برای مطالبه نفقه و هزینه مسکن فرزندان مشترک مستقلا دادخواست به دادگاه تقدیم نماید. رای صادره حضوری محسوب ظرف مدت ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدید نظر در محاکم تجدید نظر استان تهران می باشد.

    رای دادگاه تجدید نظر

    در خصوص تجدید نظر خواهی خانم م.ف فرزند م. به طرفیت آقای ح.م فرزند ج. نسبت به دادنامه شماره ۶۷۳ مورخ ۳۱/۴/۱۳۹۱ شعبه محترم ۲۶۵ دادگاه عمومی حقوقی تهران مبنی بر حضانت فرزند مشترک با توجه به محتویات پرونده و امعان نظر در اوراق و مندرجات آن، مفاد لایحه تجدید نظر خواهی و لوایح دفاعیه طرفین، مدلول دادنامه تجدید نظر خواسته ، نظر به این که جهات تجدید نظر خواهی منطبق با هیچ یک از بندهای احصاء شده در ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی نمی باشد و تجدید نظر خواه نیز ایراد و اعتراض موجهی که قابل امعان نظر و موثر در نقض دادنامه باشد به عمل نیاورده و رای دادگاه از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی، مبانی استنباط و نحوه استدلال و انطباق آن با قانون خالی از اشکال است. لذا دادگاه با استناد به مواد ۳۵۸ و ۳۶۵ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی انقلاب در امور مدنی، ضمن رد تجدید نظر خواهی خواسته را تایید و استوار می کند. این رای قطعی است.

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    تقسیم اموال در طلاق

    شاید سوال بسیاری از مردم باشد که آیا تقسیم اموال در طلاق در قانون وجود دارد؟ و تفکیک اموال زوجین در طلاق چگونه خواهد شد؟

    بر طبق ماده ۱۱۱۸ قانون مدنی زن در اداره دارایی خود مستقل است به این معنی که اموال چه منقول و یا غیر منقول و چه این که در زمان زوجیت به دست آمده باشد یا طرق دیگر تماما مختص به خود او است و به تنهایی می تواند هر طور که مایل باشد در اموال خود تصرف کند. از طرفی مرد نیز حتی اگر متاهل باشد در اداره اموال شخصی خود مستقل است و می تواند هر گونه دخل و تصرف حقوقی و مادی در آن ها داشته باشد.

    بر خلاف برخی کشور ها در قوانین، تقسیم اموال در طلاق پذیرفته نشده است به این صورت که اگر کار زوجین به طلاق بیانجامد قانونی وجود ندارد که زوج یا زوجه را ملزم به تقسیم اموال کند البته بدیهی است که حقوق مالی زوجه در طلاقمثل مهریه، نفقه و اجرت المثل از بحث تقسیم دارایی خارج است.



    t9ct_%D8%AA%D9%82%D8%B3%DB%8C%D9%85-%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%B7%D9%84%D8%A7%D9%82-%D9%88-%D8%AD%D9%82-%D8%AA%D9%86%D8%B5%DB%8C%D9%81-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-300x203.jpg


    بر طبق ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی زوجین می توانند ضمن عقد نکاح هر شرطی را مخالف قانون و شرع نباشد پیش بینی کنند. زوجین می توانند شرط تقسیم دارایی را هر گونه که تمایل داشته باشند توافق کنند و سر دفتر ازدواج ملزم است شروط زوجین را در عقدنامه مکتوب کند.

    آنچه در حال حاضر به صورت شرط چاپی در سند ازدواج آمده است و زوجین به دلخواه و تمایل خود می توانند آن را امضاء کنند، چنین است: «چنانچه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخيص دادگاه، تقاضاي طلاق ناشي از تخلف زن از وظايف همسری يا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، زوج مكلف است تا نصف دارايي موجود خود را كه در ايام زناشويي با زوجه به دست آورده يا معادل آن را، بصورت بلاعوض به زوجه منتقل نماید.»

    پس اگر مردی این شرط را امضاء کرده باشد بر طبق شرایط ذیل به تشخیص قاضی رسیدگی کننده بایستی تا نصف دارایی را که در ایام زوجیت به دست آورده است به زوجه بدهد:

    ۱- شوهر می بایستی شرط مذکور را امضاء کرده باشد.

    ۲- در صورتی زوجه می تواند از این شرط استفاده کند که مرد نتواند برای دادگاه اثبات کند که طلاق ناشی از تخلف زوجه از وظایف زناشویی است.

    ۳- فقط در صورت طلاق از جانب شوهر است که این شرط مصداق پیدا می کند پس در طلاق توافقی و درخواست طلاق از طرف زن این شرط موضوعیت ندارد.

    ۴- این شرط تنصیف دارایی در عقد نکاح است و نه شرط تنصیف اموال زوج، فرق آن است که دارایی مثبت و منفی دارد ممکن است شوهر اموال منقول و غیر منقول داشته باشد ولی بدهکاری هم داشته باشد. در این راستا قاضی رسیدگی کننده نظر به کل دارایی زوج دارد و نه فقط اموال او.

    ۵- دادگاه اموالی را ملاک عمل قرار می دهد که اولا در ایام زناشویی به دست آمده باشد. ثانیا حاصل دسترنج و تلاش باشد نه مثل ارث. ثالثا اموالی در نظر گرفته می شود که مالکیت شوهر نسبت به آن ها محرز و مسلم باشد. رابعا اموال باید موجود در هنگام طلاق باشد آنچه در گذشته بوده و به هر دلیل از ملکیت شوهر خارج شده یا تلف شده باشد این شرط مصداق ندارد.

    با توجه به این که در شرط “تا نصف دارایی” آمده و تا از ۱ تا ۵ درصد را شامل می شود. به غیر از آنچه گفته شد عواملی موثر در تصمیم قاضی در تعیین میزان شرط تنصیف دارایی است:

    ۱- وضع مالی زوج

    ۲- وضع مالی زوجه هنگام طلاق

    ۳- سال های زوجیت

    ۴- میزان مهریه و این که چه تعداد از آن را زوجه بتواند وصول نماید.

    ۵- سن زوج و زوجه و وضعیت جسمانی ایشان

    ۶- این که در ایام زوجیت مالی را زوج به زوجه داده است یا خیر.

    اما این شرط در عمل دارای ابهاماتی است و رسیدگی دقیق را برای قاضی دادگاه دشوار می کند.

    • برآورد و شناسایی اموال در عمل و در صورت کتمان شوهر کار مشکلی است چه بسا که زوجه فقط می داند که شوهر وضع مالی خوبی دارد و مالی را با مشخصات دقیق از همسر سراغ نداشته باشد اگرچه که بعضی از شعب از اداره ثبت اسناد و بانک های دارای حساب شوهر، استعلام می کنند به طور کلی شیوه بررسی اموال زوج مبهم و سلیقه ای است.
    • احراز دیون شوهر هم کار مشکلی است بعضی از شعب ملاک را رای محکومیت شوهر به پرداخت مبلغی می دانند و بعضی دیگر طرق غیر از آن را هم موثر در احراز بدهی می دانند.
    • اثبات نشوز زن هم از جانب مرد دارای ابهاماتی است بعضی از شعب فقط رای محکومیت زن به تمکین را قابل استناد می دانند و بعضی دیگر طرق غیر از آن را هم که شوهر بتواند اثبات کند بررسی می کنند.
    • وضعیت موردی هم که زوج اموال خود را تعمدا قبل از طلاق برای فرار از شرط تنصیف دارایی منتقل کرده باشد نیز مبهم است. قابل توجه است که آن را نباید با فرار از دین اشتباه گرفت زیرا شرط تنصیف دارایی “دین” نیست.
     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    طلاق با عسر و حرج چیست و تفاوت آن با ۱۲شرط عقدنامه چیست

    عسر و حرج در طلاق چیست؟
    عسر و حرج یکی از قواعد فقهی است که در روابط زوجیت نیز قابل اعمال است. عقد ازدواج پایبندی و تعهدی برای زوجین در پی دارد اما اگر شرایطی به وجود آید که تحمل زندگی مشترک و دوام آن سختی زیاد و مشقت فراوان برای زوجه ایجاد کند به گونه ای که تحمل آن مشکل باشد اصطلاحاً به آن عسر و حرج می گویند. بر طبق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی که در سال ۱۳۸۱ اصلاح شد، عسر و حرج وضعیتی است که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد که در این صورت زن حق تقاضای طلاق دارد و در مورد اینکه چه چیزهایی عسر و حرج است باید گفت که مصادیق کامل آن در قانون ذکر نشده است و فقط به نمونه و مثال بسنده شده است. رویه دادگاه ها برای عسر و حرج در طلاق این است که به صورت موردی عسر و حرج زوجه متقاضی طلاق را بررسی می کنند.

    ممکن است که سوال شود که عسر و حرج مرد چگونه است؟ باید توجه داشت که مرد می تواند با پرداخت حقوق مالی زوجه هر وقت که بخواهد دادخواست طلاق از طرف مرد بدهد و نیازی هم به اثبات عسر و حرج ندارد.

    ماده ۱۱۳۰ قانونی مدنی: «در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند، چنانچه عسر و‌حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده‌ می‌شود.»

    ‌تبصره – عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که‌ادامه زندگی را برای زوجه با مشقّت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل ‌درصورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می‌گردد:

    ۱- ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه‌ متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه .

    ۲- اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخـ ـدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به‌اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی‌که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.‌در صورتی که زوج به تعهد خود عمل ننماید و یا پس از ترک، مجدداً به مصرف‌ موارد مذکور روی آورد، بنا به درخواست زوجه، طلاق انجام خواهد شد.

    ۳- محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر.

    ۴- ضرب و شتم یا هرگونه سوء‌ رفتار مستمر زوج که عرفاً با توجه به وضعیت زوجه‌ قابل تحمل نباشد.

    ۵- ابتلاء زوج به بیماری‌های صعب ‌العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب‌ العلاج‌ دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید.

    ‌موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج‌ زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر نماید.

    تفاوت طلاق با اثبات عسر و حرج و طلاق با اثبات شروط ۱۲گانه عقدنامه
    می دانیم که طلاق از طرف زن در صورتی که مرد مخالف طلاق باشد بسیار دشوار است به عبارت دیگر اگر طلاق توافقینباشد و زن وکالت در طلاق نداشته باشد در شرایطی می تواند در پرونده طلاق از جانب زوجه موفق باشد که دلیل موجه برای طلاق به دادگاه خانواده ارائه کند. می بایستی یا از طریق اثبات عسر و حرج به نتیجه برسد یا یک از ۱۲ شرط مندرج در سند ازدواج را – درصورت امضاء زوج – اثبات کند حال قصد توضیح این دو روش را در این مختصر نداریم و علاقمندان می توانند لینک های مربوطه را دنبال و مطالعه کنند اما بین دو تفاوت های است.



    qxw6_805948-300x226.jpg


    ۱- دادگاه در درخواست طلاق زوجه با اثبات عسر و حرج، حکم طلاق صادر می کند و به عبارت دیگر مرد را اجبار به طلاق می کند ولی در مواردی که طلاق با تحقق شرط ضمن عقد نکاح است دادگاه گواهی عدم امکان سازش صادر می کند.

    ۲- مدت اعتبار رای دادگاه پس از قطعیت ۶ ماه است یعنی اگر ظرف ۶ ماه طلاق ثبت نشود رای مذکور قابلیت اجرا ندارد ولی مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش ۳ ماه از زمان قطعیت آن است.

    ۳- در طلاق از طریق شرط ضمن عقد (شروط ۱۲گانه عقدنامه) پس از اثبات یکی از موارد، زن وکیل مرد در طلاق و قبول بذل می شود و به وکالت از شوهر می تواند قبول مابذل کند ولی در طلاق از طریق عسر و حرج قبول مابذل با قاضی رسیدگی کننده به پرونده است.

    ۴- ملاک تصمیم دادگاه در بررسی عسر و حرج وضع فعلی زوجین و خاصه زوجه است. بدین توضیح که رئیس دادگاه خانواده بررسی می کند که آیا زوجه در حال حاضر و زمان تقدیم دادخواست در عسر و حرج است یا خیر؟ و اگر قبلا عسر و حرج داشته و هم اکنون رفع شده به آن ترتیب اثر نخواهد داد. به بیان دیگر باید زوجه در حال عسر و حرج باشد و آن را اثبات نماید. اما در اثبات موارد ۱۲گانه عقدنامه ها چنین نیست همین که زن ثابت نماید یکی از آن موارد حتی در چند سال قبل محقق شده است زن وکیل شوهر در طلاق خواهد شد و گذشت زمان اسقاط وکالت زن را نمی کند. فرض کنید که زوجه ثابت نماید در چند سال گذشته شوهر اعتیاد شدید و مضر به الـ*کـل داشته است ولی مدتی است که شوهر ترک کرده است در این جا علی رغم ترک شوهر در حال حاضر، وکالت زن در طلاق محقق شده است و او وکیل شوهر است و وکیل اجباری ندارد که بلافاصله و به فوریت وکالت را اعمال نماید.



     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    وکیل خانواده غرب تهران – وکیل طلاق

    بی شک یکی از مهمترین و خوش نام ترین گروه های وکلای دادگستری در تهران و وکیل خانواده غرب تهران ، گروه وکلای پارسای است.

    این گروه متشکل از وکلای پایه یک خانم و آقا سال هاست که متمرکز به دعاوی خانوادگی می باشند و به صورت حرفه ای تعداد بی شماری پرونده های طلاق توافقی، طلاق از جانب زوج، طلاق از جانب زوجه و … در دادگاه های خانواده تهران و کرج داشته اند. مفتخریم که کوشیده ایم که زوجین بسیاری را به آشتی و ادامه زندگی مشترک سوق دهیم و در صورت عدم حصول نتیجه در پی احقاق حقوق موکلمان تلاش فراوان کرده ایم.
    امروزه بر کسی پوشیده نیست که دعاوی طلاق، با توجه به حساسیت اجتماعی، مالی و روحی برای زوجین از مهمترین دعاوی دادگستری است که لزوم تجربه و علم توأمان را از جانب وکیل طلاق می طلبد.

    با توجه به مراجعات فراوان از مشاوره برای شهرستان ها معذوریم و برای ساکنین تهران و کرج نیز در حد سوالات کوتاه و مختصر مشاوره حقوقی تلفنی رایگان است.

    برای اعطای وکالت و مشاوره حقوقی از ساعت ۱۰ الی ۸ شب می توانند با تلفن های دفتر تماس حاصل کنید. از پذیرش سایر پرونده ها به غیر از دعاوی خانوادگی معذوریم.

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    درخواست طلاق از طرف زن در دوران عقد

    در ابتدا توضیح دهیم که منظور از دوران عقد، زمانی است که بین زوجین عقد نکاح دائم منعقد شده است ولی بین آن ها یا نزدیکی (زناشویی) واقع نشده است و یا این که هنوز زندگی مشترک را شروع نکرده اند. در این سایت به صورت تخصصی و به تفصیل در خصوص راه های طلاق از جانب زوجه توضیح داده شده است که می توانید برای اطلاعات کامل تر به لینک های مربوطه مراجعه نمایید. حال در این مقاله به طلاق از طرف زن در دوران عقد می پردازیم

    اما در این مختصر به اجمال باید گفت که اگر طلاق توافقی نباشد و زوج (شوهر) رضایت به طلاق نداشته باشد و طلاق از طرف زن باشد زوجه بایستی عسر و حرج خود را به دادگاه ثابت نماید یا تحقق یکی از شروط ۱۲ گانه مندرج در عقدنامه البته به شرطی که زوج آن ها را امضاء کرده باشد.

    بدیهی است که عقد نکاحی که تازه تشکیل شده و هنوز زندگی مشترک آغاز نشده است اثبات عسر و حرج بسیار دشوار است مگر این که مدت طولانی به تشخیص عرف از عقد گذشته باشد و زوجه بلاتکلیف باشد. پس فقط می ماند اثبات یکی از بندهای ۱۲گانه سند ازدواج.

    با ملاحظه اجمالی ۱۲ شرط عقدنامه مشخص می شود که بعضی از شروط اساسا برای درخواست طلاق از طرف زن در دوران عقد مثل شرط ۱۰ عقدنامه مصداق ندارد و فقط در سایر شرط ها امکان تحقق در دوران عقد متصور است.

    بنابراین با توجه به سخت بودن طلاق در دوران عقد اگر زنی مصر به طلاق باشد مرسوم است از طریق مطالبه مهریه، مطالبه نفقه و با استناد به حق حبس خود به تعبیر عامیانه به زوج فشار وارد می کند تا راضی به طلاق گردد و معمولا هم زوج به طلاق توافقی راضی خواهد شد به این صورت که یا زوجه کل مهریه استحقاقی را در قبال طلاق بذل می کند یا بر سر مقداری از مهریه توافق می کنند و باقی مانده را زوجه در راستای طلاق بذل می کند.

    بدیهی است مواردی که در بالا گفته شد مشمول زنی که از شوهر وکالت در طلاق دارد نمی شود زیرا اگر وکالت طلاق زوجه ای کامل باشد می تواند از طریق طلاق توافقی و انتخاب وکیل برای شوهر، خود را از قید زوجیت رها کند. برای داشتن اطلاعات بیشتر می توانید لینک های بنفش رنگ را دنبال کنید.

    از دیگر راه های طلاق استفاده از دادخواست الزام به تهیه مسکن است. می دانیم که از وظایف زوج این است که برای همسرش منزل به جهت شروع زندگی مشترک تهیه کند که در عرف موکول به بعد از مراسم عروسی است. در مواردی که بعد از عقد نکاح، شوهر به دلایلی زن را بلاتکلیف رها کرده می توان از طریق این دادخواست، گرفتن رای لازم، مقدمات دلایل درخواست طلاق را فراهم کرد. به عبارت دیگر بلاتکلیف گذاشتن زن در دورا عقد برای مدت زمان غیر متعارف از دلایل طلاق است.

    مهریه در دوران عقد از سوی زوجه قابل مطالبه است و از حیث مراحل مطالبه مهریه فرقی بین دوران قبل و بعد از عقد نیست. اما اگر سئوال مفروض این باشد که در دوران عقد امکان گرفتن مهریه و طلاق توامان وجود دارد یا خیر؟ کاملا بستگی به دلایل طلاق زن دارد و اینکه طلاق به استناد عسر و حرج باشد یا شروط ضمن عقد نکاح.

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    درخواست طلاق از طرف مرد در دوران عقد

    متاسفانه امروزه بخش عظیمی از جدایی ها در دوران عقد اتفاق می افتد که اصطلاحا دورانی است که عقد نکاح منعقد شده است ولی زوجین، زندگی مشترک را آغاز نکرده اند. گذشته از علل و چرایی آن که از تخصص وکیل خارج است. از لحاظ مباحث حقوق مرد می تواند هر زمان که بخواهد به دادگاه خانواده مراجعه کند و دادخواست طلاق، تقدیم دادگاه کند. دادگاه خانواده ای صالح به رسیدگی است که نشانی زوجه در آن جا واقع شده باشد. دادخواست طلاق چه این که خود زوج رأسا اقدام کند و یا این که وکیل داشته باشد از طریق دفتر خدمات الکترونیک قضایی ثبت خواهد شد و برای شروع باشد به این دفاتر مراجعه کرد.

    مدارک لازم برای ثبت درخواست طلاق از طرف مرد در دوران عقد
    • عقدنامه
    • شناسنامه
    • کارت ملی
    معمولا عقدنامه در دست زوجه یا خانواده او می باشد. در این راستا زوج می بایستی با در دست داشتن شناسنامه به دفتر ازدواجی که نکاح ایشان ثبت شده است، مراجعه کند و رونوشت اخذ نماید. بدون عقدنامه یا رونوشت امکان ثبت دادخواست وجود ندارد.

    حسب ماده ۲۹ قانون حمایت خانواده، دادگاه تکلیف دارد که در پرونده طلاق، تعیین تکلیف امور مالی یا غیر مالی مرتبط با زوجیت را انجام دهد. اما در دوران عقد اجرت المثل، حضانت و نحله مصداق ندارد و فقط بحث مهریه و نفقه مطرح است. چنانچه بین زوجین نزدیکی واقع نشده باشد مهریه مندرج در سند ازدواج نصف خواهد شد و زوج مکلف می شود که برای طلاق مهریه استحقاقی زوجه را پرداخت نماید.

    ممکن است که زوجه ازدواج قبلی داشته باشد و یا این که به هر دلیل باکـ ـره نباشد و بین زوجین در خصوص وقوع نزدیکی اختلاف شود با این توضیح که زوج مدعی عدم نزدیکی باشد و زوجه بگوید که نزدیکی واقع شده است در این خصوص قانون ساکت است و اما به تأسی از فقه، قول زوجه با قسم مقدم است.

    بحث شرط تنصیف دارایی هم که در عقدنامه های چاپی آمده است به شرط امضای زوج، در دوران عقد مصداق ندارد زیرا مشمول اموالی می شود که اولا بعد از عقد به دست آمده باشد و ثانیا موجود باشد مگر این که زوج بعد از وقوع عقد نکاح مالی تحصیل کرده باشد.

     

    ღ motahareh ღ

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/18
    ارسالی ها
    14,789
    امتیاز واکنش
    46,711
    امتیاز
    1,286
    محل سکونت
    تهــــران
    حدود صلاحیت رسیدگی دادگاه در جرم رابـ ـطه نامشروع (جرایم منافی عفت)

    جرایم منافی عفت عنوان عامی است که شامل جرایم متعددی می شود که از جمله آن ها جرم رابـ ـطه نامشروع موضوع ماده ۶۳۷ بخش تعزیرت قانون مجازات اسلامی است. ماده ۳۰۶ اصلاحی مصوب ۹۶/۳/۲۴ قانون آیین دادرسی کیفری در این خصوص مقرر داشته: «به جرائم زنـ*ـا و لواط و سایر جرائم منافی عفت به طور مستقیم، در دادگاه صالح رسیدگی میشود.

    تبصره- منظور از جرائم منافی عفت در این قانون، جرائم جنـ*ـسی حدی، همچنین جرائم رابـ ـطه نامشروع تعزیری مانند تقبیل و مضاجعه است.»

    اما بر طبق تبصره ماده مذکور نکته اینجاست که اگر شاکی مدعی رابـ ـطه نامشروع جنـ*ـسی و جسمانی باشد از قبیل بوسیدن، در آغـ*ـوش گرفتن و … مستقیما در دادگاه و بدون انجام تحقیقات مقدماتی در دادسرا رسیدگی می شود. ولی اگر مدعیرابطه نامشروع غیر جسمانی از طریق پیامک، تلگرام و امثالهم باشد فارغ از این که در این مورد اختلاف نظر وجود دارد که اساسا جرم می باشد یا خیر، در صلاحیت دادسرای عمومی است و مثل سایر جرایم از طریق دادسرا می بایستی شکایت کرد و پیگیری انجام شود.

    به همین علت است که به درستی مثلا دادگاه ارشاد در تهران در هنگام ثبت شکواییه اگر شاکی دلیلی بر رابـ ـطه نامشروع جسمانی نداشته و یا ارائه نکرده باشد او را به ثبت شکایت در داسرای ارشاد، راهنمایی می کنند. به عبارت دیگر این گونه نیست که به همه جرایم منافی عفت در دادگاه رسیدگی شود. ماده قبلی ۳۰۶ قانون آیین دادرسی کیفری قبل از اصلاح این گونه بود: «به جرایم زنـ*ـا و لواط و سایر جرایم منافی عفت به طور مستقیم در دادگاه صالح رسیدگی می شود.»
    همانطور که گفته شد ماده مذکور در مورخ ۹۶/۳/۲۴ اصلاح و یک تبصره به آن افزوده شد. اما به نظر می رسد با توجه به تخصصی بودن موضوع و جلوگیری از سرگردانی مردم، دادسرا می بایستی ثبت و بررسی اولیه نوع جرم را بپذیرد و در صورتی که آن را مشمول ماده ۳۰۶ قانون آیین دادرسی کیفری تشخیص داد پرونده را به دادگاه ارسال کند.

     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    517
    بازدیدها
    10,468
    بالا