- عضویت
- 2017/05/18
- ارسالی ها
- 35,488
- امتیاز واکنش
- 104,218
- امتیاز
- 1,376
تاریخچه و سیر تحول حقوق کیفری کار در جهان2
نخستین قوانین حمایتی کار در کشور انگلستان تصویب شد که در مورد گروههای ضعیف (بویژه کودکان) به تصویب رسید و نتیجه افکاری بود که می خواستند از برخی بی عدالتی های بسیار زننده جلوگیری کنند. با این همه، در این کشور (و همه کشورهای صنعتی دیگر ) قانونگذار در پذیرفتن این افکار، حتی در حد حمایت از ضعیف ترین گروههای کارگری، از خود تردید بسیار نشان می داد، زیرا، بر این باور بود که باید از مداخله در اجرای قراردادی که آزادانه میان اربـاب و کارگران منعقد شده است، خودداری کرد. به همین سبب، تصویب همان مقررات محدود هم در مجلس های قانونگذاری روندی طولانی داشت، در زیر به چند نمونه اشاره می شود.
در اوایل قرن نوزدهم (در سال 1802) دو قانون حمایتی درباره کار کودکان در پارلمان انگلیس به تصویب رسید که اولی ممنوع کردن کار پاک کردن دودکش های کارخانه ها توسط کودکان با سن پایین بود که مخاطرات فراوان داشت و دومی ممنوع کردن کار کودکان بی سرپرست یا فرزندان اشخاص فقیر و مستمند بوده که زیر نظر پارواسها (واحدهای اداری که سرپرستی کودکان فقیر و بی سرپرست را به عهده داشتند) در صنایع به ویژه (کارخانه های بافندگی) به مدت بیش از 12 ساعت در روز کار می کردند.
در سال 1833 م یعنی سی سال بعد قانون مربوط به کارخانه ها از همه کودکان شاغل در صنایع حمایت کرد. این قانون مدت کار روزانه کودکان کمتر از 13 سال را به 8 ساعت در روز محدود کرد و برای افراد 13- 18 سال، ساعات کار را 12 ساعت در شبانه روز مقرر نمود، اما در مورد مردان، چون فرض بر این بود که آنها خود می توانند آزادانه شرایط کار را انتخاب نمایند، نیاز به حمایت نمی باشد.
در فرانسه انقلاب صنعتی 50 سال بعد از انگلستان اتفاق افتاد و به دلیل شرایط بد کارگران، نخستین قانون حمایتی کار در سال 1814 به حمایت از کودکان به تصویب رسید که موارد زیر را در برداشته است.
1- ممنوع بودن کار کودکان زیر هشت سال
2- ساعات کار کودکان 8-12 سال هشت ساعت در روز
3- ساعات کار کودکان 12-16 سال 12 ساعت در روز
4- کار شب برای کودکان کمتر از 12 سال ممنوع می باشد.
لذا به نظر می رسد هر چند این قوانین مترقی نبودند اما با وضع آنها، در درست بودن نظام آزادی اقتصادی سرمایه گذاری اصالت فرد تردید وارد شد و راه برای دخالت دولت در زمینه حمایت از کارگران باز شد و از نیمه دوم سده نوزدهم تصویب قوانین مربوط به روابط کار در کشورهای صنعتی شتاب بیشتری گرفت و رفته رفته قوانین مختلفی، درباره ی ساعات کار زنان و کودکان، تعطیل هفتگی، مرخصی سالانه و غیره وضع شد و رابـ ـطه کارگر و کارفرما که تا آن زمان تنها تابع توافق طرفین بود، مشمول مقررات قانونی گردید.
انعقاد و فسخ قرارداد و چگونگی تعیین و پرداخت مزد، موضوع قواعد خاص شد، کارگران اجازه تشکیل سندیکا را به دست آوردند. قوانینی برای رفع اختلاف های ناشی از کار تصویب و مراجع ویژه ای برای رسیدگی به این اختلافات به وجود آمد، حق کارگران در مورد اعتصاب و انعقاد پیمانهای دسته جمعی به رسمیت شناخته شد و خلاصه آنکه طی نزدیک به یک سده و به موجب قوانینی که بطور پراکنده بیشتر درباره موضوعهای خاصی تصویب شده رفته رفته حقوق کار در کشورهای صنعتی شکل گرفت، که می توان دو عامل را در زمینه دخالت قانونگذار در وضع قوانین و مقررات روابط کار بر شمرد:
1- افکار و عقاید آزادی خواهانه ای که بوسیله فیلسوفان و مبارزین سیـاس*ـی ابراز می شد باعث بیداری و آگاهی کارگران و مطالبه ی حقوق آنها گردیده است.
2- جنبش های کارگری، که به دلیل بزرگ شدن کارخانه ها و تجمع آنها در شهرک های صنعتی، کارگران را بهم نزدیک تر و امکان اعتصاب را برای آنها فراهم ساخته است که این خود اهرم فشار دیگری بر کارفرما و دولت گردید تا قوانین و مقررات مناسب تری را برای کارگران تدوین نماید.
نخستین قوانین حمایتی کار در کشور انگلستان تصویب شد که در مورد گروههای ضعیف (بویژه کودکان) به تصویب رسید و نتیجه افکاری بود که می خواستند از برخی بی عدالتی های بسیار زننده جلوگیری کنند. با این همه، در این کشور (و همه کشورهای صنعتی دیگر ) قانونگذار در پذیرفتن این افکار، حتی در حد حمایت از ضعیف ترین گروههای کارگری، از خود تردید بسیار نشان می داد، زیرا، بر این باور بود که باید از مداخله در اجرای قراردادی که آزادانه میان اربـاب و کارگران منعقد شده است، خودداری کرد. به همین سبب، تصویب همان مقررات محدود هم در مجلس های قانونگذاری روندی طولانی داشت، در زیر به چند نمونه اشاره می شود.
در اوایل قرن نوزدهم (در سال 1802) دو قانون حمایتی درباره کار کودکان در پارلمان انگلیس به تصویب رسید که اولی ممنوع کردن کار پاک کردن دودکش های کارخانه ها توسط کودکان با سن پایین بود که مخاطرات فراوان داشت و دومی ممنوع کردن کار کودکان بی سرپرست یا فرزندان اشخاص فقیر و مستمند بوده که زیر نظر پارواسها (واحدهای اداری که سرپرستی کودکان فقیر و بی سرپرست را به عهده داشتند) در صنایع به ویژه (کارخانه های بافندگی) به مدت بیش از 12 ساعت در روز کار می کردند.
در سال 1833 م یعنی سی سال بعد قانون مربوط به کارخانه ها از همه کودکان شاغل در صنایع حمایت کرد. این قانون مدت کار روزانه کودکان کمتر از 13 سال را به 8 ساعت در روز محدود کرد و برای افراد 13- 18 سال، ساعات کار را 12 ساعت در شبانه روز مقرر نمود، اما در مورد مردان، چون فرض بر این بود که آنها خود می توانند آزادانه شرایط کار را انتخاب نمایند، نیاز به حمایت نمی باشد.
در فرانسه انقلاب صنعتی 50 سال بعد از انگلستان اتفاق افتاد و به دلیل شرایط بد کارگران، نخستین قانون حمایتی کار در سال 1814 به حمایت از کودکان به تصویب رسید که موارد زیر را در برداشته است.
1- ممنوع بودن کار کودکان زیر هشت سال
2- ساعات کار کودکان 8-12 سال هشت ساعت در روز
3- ساعات کار کودکان 12-16 سال 12 ساعت در روز
4- کار شب برای کودکان کمتر از 12 سال ممنوع می باشد.
لذا به نظر می رسد هر چند این قوانین مترقی نبودند اما با وضع آنها، در درست بودن نظام آزادی اقتصادی سرمایه گذاری اصالت فرد تردید وارد شد و راه برای دخالت دولت در زمینه حمایت از کارگران باز شد و از نیمه دوم سده نوزدهم تصویب قوانین مربوط به روابط کار در کشورهای صنعتی شتاب بیشتری گرفت و رفته رفته قوانین مختلفی، درباره ی ساعات کار زنان و کودکان، تعطیل هفتگی، مرخصی سالانه و غیره وضع شد و رابـ ـطه کارگر و کارفرما که تا آن زمان تنها تابع توافق طرفین بود، مشمول مقررات قانونی گردید.
انعقاد و فسخ قرارداد و چگونگی تعیین و پرداخت مزد، موضوع قواعد خاص شد، کارگران اجازه تشکیل سندیکا را به دست آوردند. قوانینی برای رفع اختلاف های ناشی از کار تصویب و مراجع ویژه ای برای رسیدگی به این اختلافات به وجود آمد، حق کارگران در مورد اعتصاب و انعقاد پیمانهای دسته جمعی به رسمیت شناخته شد و خلاصه آنکه طی نزدیک به یک سده و به موجب قوانینی که بطور پراکنده بیشتر درباره موضوعهای خاصی تصویب شده رفته رفته حقوق کار در کشورهای صنعتی شکل گرفت، که می توان دو عامل را در زمینه دخالت قانونگذار در وضع قوانین و مقررات روابط کار بر شمرد:
1- افکار و عقاید آزادی خواهانه ای که بوسیله فیلسوفان و مبارزین سیـاس*ـی ابراز می شد باعث بیداری و آگاهی کارگران و مطالبه ی حقوق آنها گردیده است.
2- جنبش های کارگری، که به دلیل بزرگ شدن کارخانه ها و تجمع آنها در شهرک های صنعتی، کارگران را بهم نزدیک تر و امکان اعتصاب را برای آنها فراهم ساخته است که این خود اهرم فشار دیگری بر کارفرما و دولت گردید تا قوانین و مقررات مناسب تری را برای کارگران تدوین نماید.