Mch:)
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2016/09/01
- ارسالی ها
- 461
- امتیاز واکنش
- 2,147
- امتیاز
- 441
- سن
- 23
اسکار مرد ایرانی را «هـ*ـر*زه و فروشنده» میخواهد
باید فروشنده را به اسکار فرستاد نه ایستاده در غبار را. اسکار مرد ایرانی را هـ*ـر*زه و فروشنده میخواهد، مردی مانند حاج احمد متوسلیان چه به درد آنان می خورد!
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- فروشنده ادامه مسیری است که اصغر فرهادی با «رقـ*ـص در غبار» در بیاعتبار کردن خانواده ایرانی شروع کرده. تا دیروز طلاق، روسپیگری و خــ ـیانـت کلید واژههای آثار فرهادی بودند. اما امروز باید تجـ*ـاوز را به آنها اضافه کرد. گویی با فروشنده شناسنامه آثار فرهادی تکمیل شده و خانواده ایرانی در زمینی که چهار ضلعش طلاق، روسپیگری، خــ ـیانـت و تجـ*ـاوز قرار دارد محصور گشته و ناگزیر از بازی در این زمین چهار ضلعی است.
باید فروشنده را به اسکار فرستاد نه ایستاده در غبار را. اسکار مرد ایرانی را هـ*ـر*زه و فروشنده میخواهد، مردی مانند حاج احمد متوسلیان چه به درد آنان می خورد!
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- فروشنده ادامه مسیری است که اصغر فرهادی با «رقـ*ـص در غبار» در بیاعتبار کردن خانواده ایرانی شروع کرده. تا دیروز طلاق، روسپیگری و خــ ـیانـت کلید واژههای آثار فرهادی بودند. اما امروز باید تجـ*ـاوز را به آنها اضافه کرد. گویی با فروشنده شناسنامه آثار فرهادی تکمیل شده و خانواده ایرانی در زمینی که چهار ضلعش طلاق، روسپیگری، خــ ـیانـت و تجـ*ـاوز قرار دارد محصور گشته و ناگزیر از بازی در این زمین چهار ضلعی است.
1- ریحانه به جرم روسپیگری مادرش مطلقه شد. (رقـ*ـص درغبار)
2- شرایط جامعه فیروزه را مجبور به ترک عشق و ادامه وضعیت نکبت بار کرد. (شهر زیبا)
3- زندگی مژده با تباهـ*کاری شوهرش نابود شد. ( 4شنبه سوری)
4- الی هم به نامزدش خــ ـیانـت کرد، هم در دریا غرق شد. (درباره الی)
5- جامعه تیره و تار ایران، سیمین را به طلاق و مهاجرت واداشت. (جدایی نادر از سیمین)
6- تکمیل کنند این تراژدی تلخ تجـ*ـاوز است. پس رعنا مورد تجـ*ـاوز قرار میگیرد. (فروشنده)
مردان هـ*ـر*زه ایرانی
اکثر کسانی که فروشنده را نقد کردند رواج بیغیرتی که با بخشش متجاوز ترسیم میشود را معضل اصلی فیلم عنوان میکنند و رها شدن مرد متجاوز را مغایر با غیرت مرد ایرانی میدانند. شاید در نگاه ابتدایی این امر صحیح باشد. اما مشکل اساسی فیلم چیز دیگری است. چیزی که در سرتاسر فیلم به مخاطب القاء میشود تباهـ*کاری مرد ایرانی است. این همان نکته طلایی جشنواره پسند است. مخاطب پس از تجـ*ـاوز به رعنا به دنبال جوانی لاابالی و خشن با ظاهری نامناسب میگردد تا زودتر او را به اشد مجازات برساند. اما ناباورانه با مردی سالخورده و ظاهر الصلاح مواجه میشود. دقائقی طول میکشد تا مخاطب باور کند که مرد سالخورده ظاهر الصلاحی که بیماری قلبی نیز دارد مجرم اصلی است و تجـ*ـاوز توسط او صورت گرفته است.
مرد سالخورده نماد مردی ایرانی است که با وجود داشتن همسری مهربان و دلسوز که مانند شمعی به گرد او میچرخد باز هم دست از تباهـ*کاری برنمیدارد و با یک روسپی روابط جنـ*ـسی دارد. همسری مهربان و فداکار و مذهبی که 35 سال به او خدمت کرده، دختری پدر دوست، نزدیک بودن عروسی دختر، سن بالا، بیماری قلبی و مشکلات مادی هیچ کدام مانع مرد ایرانی از تباهـ*کاری نیست. او حتی اگر در ساعات تباهـ*کاری باشد تجـ*ـاوز هم میکند و اگر مورد بازخواست قرار بگیرد به راحتی در جواب میگوید وسوسه شدم.
مخاطب در نیمه های فیلم پی میبرد که بابک رفیق دلسوز عماد و رعنا که برای حل مشکل آن دو خانه اجارهای خود را به راحتی در اختیار آنها قرار میدهد نیز هـ*ـر*زه است و او نیز با روسپی فیلم در ارتباط بوده و تباهـ*کاری او توسط عماد در صحنه تآتر فریاد زده میشود. فرهادی محکم کاری نیز کرده است. اگر مخاطب فیلم باور ندارد که مرد ایرانی هـ*ـر*زه و احیانا متجاوز کار است، سکانسی بیربط را به فیلم منگنه میکند تا این باور را بیشتر القاء کند. سکانسی که نگاه زنان ایرانی به مردان ایرانی را ترسیم میکند. زنی بیعلت عماد بیگناه را در تاکسی به تباهـ*کاری متهم میکند و از راننده میخواهد که جای او را با نفر صندلی جلو عوض کند تا از تباهـ*کاری عماد که در صندلی عقب در کنارش نشسته در امان باشد. فرهادی به مخاطب خود القا میکند که تو در این باور تنها نیستی، زنان ایرانی نیز به اکثر مردان این جامعه اعتماد ندارند.
عماد نماد مرد سالم این جامعه است که به او و زنش ظلم شده، اما نمیتواند حق خود را در این جامعه از مرد متجاوز بگیرد. او مجبور است غیرت و نجابتش را بفروشد. پولی که مرد متجاوز برای زن هـ*ـر*زه گذاشته بود ناخواسته وارد زندگی آنها میشود. فرهادی اصرار دارد که مردان ایرانی از این دو حال خارج نیستند. یا هـ*ـر*زهاند یا سالم. اما مردانی که سالمند مجبور میشوند در این جامعه فروشند باشند، فروشنده غیرت و نجابت. سرنوشت فروشنده نیز مرگ است. در پایان فیلم نیز عماد در نقش فروشنده تآتر در نهایت میمیرد و زنش بالای سر او مویه میکند تا تاییدی بر آنچه که فرهادی در طول فیلم در صدد القای آن بود باشد.
منتقدان این قدر به ارشاد و بنیاد فارابی و هیئت معرفی فیلم ایرانی به اسکار گیر ندهند که چرا فروشنده را به اسکار معرفی کردند و ایستاده در غبار را نادیده گرفتند. آری باید فروشنده را به اسکار فرستاد نه ایستاده در غبار را. اسکار مرد ایرانی را هـ*ـر*زه و فروشنده میخواهد. مردی مانند حاج احمد متوسلیان چه به درد آنان می خورد.