اصول و فنون ترجمه

Lady

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/30
ارسالی ها
1,523
امتیاز واکنش
10,543
امتیاز
917
مخاطب و خواننده ای هوشیار باشید
برای ترجمه تخصصی دقیق و بی نقص، مترجم بایستی تا سر حد امکان مطلع و آگاه باشد. خواندن آخرین کتاب ها و ژورنال های آکادمیک به مترجم کمک می کند مهارت های خود را ارتقاء دهد. اولا با واژگان و ترمینولوژی و سبک نگارش اینگونه کارها آشنا می شود. دوما اطلاعات وی به روز شده و از آخرین تحقیقات و کشفیات آگاه می شود که به وی در درک ساده تر مفاهیم مورد استفاده در متونی که ترجمه می کند، کمک می کند. حتی می توان یاداشتی برای ترجمه تخصصی، تحقیقات علمی و وقایع علمی اطراف جهان تهیه کرد. بهتر است که این یادداشت ها به صورت یک وبلاگ منتشر شود تا دیگران با مترجم بیشتر آشنا شوند. مترجم می تواند در اوقات فراغت خود به ترجمه متون علمی و روز رشته تخصصی خود پرداخته و در وبلاگ خود منتشر کند. بخاطر داشته باشیم که هر چه از وقایع علمی حوزه تخصصی خود آگاهتر باشیم، راحتر می توانیم کار ترجمه را انجام دهیم و ترجمه ای کیفی و صحیح عرضه نماییم.

مواظب اعداد و نمادها باشید
متون علمی و تخصصی پر از اعداد و ارقام، فرمول، دیاگرام و نماد است که نباید در فرآیند ترجمه نادیده گرفته شوند. اگر مترجم عدد یا نمادی را اشتباه وارد کند، کل جمله، پاراگراف یا فصل ممکن است بهم بخورد. برای اجتناب از اینگونه اشتباهات، بایستی موضوع متن منبع را بخوبی فهیمد. سپس به اینگونه نکات توجه کرد. اینکار مستلزم صبوری و حوصله، مهارت های تحلیلی و کیفیت هایی است که جزئی لاینفک از تخصص و عملکرد مترجم حرفه ای متون تخصصی و علمی را تشکیل می دهد.

همیشه ترجمه خود را بازخوانی کنید
بعد از تمام شدن پروژه ترجمه متن تخصصی، بایستی متن ترجمه شده را بازخوانی کرد و حتی از مترجم دیگری برای بازخوانی ترجمه استفاده کرد. ایده آل بازخوانی توسط مترجم مجرب در حوزه تخصص متن منبع است. اینکار موجب تصحیح خطاهایی می شود که احتمالا در حین ترجمه رخ داده است. در بعضی موارد مفهوم متن منبع واقعا روشن نیست و بهتر است ترجمه را برای بازخوانی به مولف داد یا با مشتری در این مورد مشورت کرد. همیشه درخواست تصریح و تفهیم مفاهیم متن تخصصی بهتر از ارائه ترجمه غلط است. بنابراین بازخوانی دقیق ترجمه خود را فراموش نکنید.
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    سبک ترجمه خود را با نوع متن هماهنگ کنید
    در رشته های دانشگاهی و علمی با انواع و سبک های مختلفی از متون و اسناد مواجه می شویم که مستلزم درجات متفاوتی از سبک رسمی است. اگر متن دانشگاهی را ترجمه می کنید بایستی سبک ترجمه را بالا بـرده، از عبارات پیچیده تر و تخصصی استفاده کرد و کمتر از واژه های عمومی استفاده نمود. از سوی دیگر اگر متن دستنامه یا بروشور دارو یا راهنمای یک دستگاه را ترجمه می کنید، ترجمه خیلی رسمی لازم نیست و بهتر است برای بیشترین مخاطب ممکن ققابل درک باشد. اینگونه اسناد توسط مخاطب عمومی و عوام خوانده می شود و بهتر است به سبکی ساده و روان ترجمه شود.

    ترجمه متون تخصصی!
    بطور خلاصه می توان اقرار کرد که ترجمه متون تخصصی علمی همیشه یک چالش است. مترجم همیشه با چالش جدیدی روبرو می شود، زیرا علم در حال تغییر است و بطور مداوم واژگان و مفاهیم جدیدی اضافه می شود. مترجم متون تخصصی بایستی خود یک دانشمند و یک خواننده دقیق در حوزه تخصصی خویش باشد و درک روشن و دقیقی از متون و مطالب حوزه تخصصی خود داشته باشد. سبک نگارش ترجمه متون تخصصی بایستی روشن و بدون ابهام باشد. بایستی با توجه به نوع متن منبع، برای خواننده تحصیلکرده یا خواننده عمومی ترجمه شود. سطح رسمیت متن با توجه به نوع سند متفاوت است و مترجم بایستی با توجه به نوع سند از واژگان تخصصی کمتر یا بیشتر استفاده کند.
     
    آخرین ویرایش:

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    ده نکته مفید برای یادگیری زبان دوم



    ۱- علت یادگیری زبان را بدانید
    ممکن است نیاز به زبان روشن باشد، اما اگر دلیل خوبی برای یادگیری یک زبان نداشته باشید، به احتمال کمتری تا آخر با انگیزه می مانید. داشتن دلیل خوب برابر انگیزه اتمام فعالیت است. اینکه بخواهی هم زبان های خود را با انگلیسی صحبت کردن یا ترجمه متون انگلیسی تحت تاثیر قرار دهید نمی تواند دلیل خوبی باشد، اینکه بخواهید افراد انگلیسی زبان را بهتر بشناسید نیز موضوع دیگری است. مهم نیست که به چه دلیل می خواهید زبان دوم بیاموزید، مهم این است که تا آخر متعهد بمانید و علاقه و انگیزه خود را حفظ کنید.
    «بسیار خوب، تصمیم گرفته ام زبان انگلیسی بیاموزم، پس تا سر حد امکان انگلیسی کار می کنم، انگلیسی گوش می دهم، انگلیسی می بینم، انگلیسی می خوابم، انگلیسی می خورم، همه کارهایم را به انگلیسی انجام می دهم».

    ۲- یک همراه پیدا کنید
    متیو بیشتر زبان ها را با برادر دو قلوی خود مایکل یاد گرفته است. او می گوید: ما انگیزه زیادی برای زبان آموزی داشتیم و هنوز این انگیزه را داریم. ما همدیگر را هل می دادیم که بیشتر مطالعه کنیم. بنابراین با هم رقابت می کردیم. حتی اگر برادر یا خواهری ندارید که با هم زبان کار کنید، هر نوع همراهی می تواند مفید باشد و رقابت موجب پیشرفت می شود. باید کسی را برای صحبت کردن و تمرین داشته باشید و بتوانید با هم رقابت کرده و موجب پیشرفت هم شوید.

    ۳- با خودتان حرف بزنید
    وقتی همراهی برای صحبت کردن ندارید، مهم نیست، حداقل با خودتان حرف بزنید. ممکن است عجیب بنظر بیاید، اما در واقع صحبت کردن با خود به زبان جدیدی که در حال یادگیری آن هستید، تمرین خیلی مفیدی است و بهتر است با این شیوه نیز تمرین کنید. اینکار موجب می شود کلمات و عبارات جدید را بخاطر سپرده و اعتماد به نفس شما برای دفعه بعد که با کسی صحبت می کنید، بالا می رود.

    ۴- مسیر خود را بشناسید
    اگر از ابتدا هدف شما مکالمه زبان جدیدی است، به احتمال کمی در کتاب های مرجع آموزش زبان گم می شوید. مسیر شما در این راستا صحبت کردن با دیگران است. شما زبانی را یاد می گیرد تا بتوانید از آن استفاده کنید. قرار نیست برای همیشه با خودتان صحبت کنید. خلاق باشید و زبان جدید را بکار بگیرید تا به شیوه ای مفید، عمومی و در هر مکانی یاد بگیرید؛ خواه نوشتن آهنگ به زبان جدید باشد، صحبت کردن با دیگران یا استفاده از آن در سفر خارجی بعدی خود. هرچند لازم نیست حتما سفر خارجی داشته باشید، می توانید از امکانات ارتباطی مثل اینترنت و فیس بوک یا رستوران های خارجی محل زندگی خود استفاده کنید.

    ۵- یادگیری را با سرگرمی و لـ*ـذت همراه کنید
    به هر شکلی که از زبان جدید استفاده کنید، یک کار خلاقه است. می توانید با نوشتن آهنگ و ضبط آن تمرین کنید. به شیوه های لـ*ـذت بخش استفاده از زبان فکر کنید مثل تهیه یک برنامه رادیویی با دوست خود، تئاتر، کشیدن نقاشی کمدی، صحبت با هر کسی که امکانش بود. سعی کنید با تفریح و سرگرمی از زبان جدید استفاده کنید.
     
    آخرین ویرایش:

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    ۶- مثل بچه ها رفتار کنید
    مثل بچه زبان یاد بگیرید نه اینکه غذا را به موی خود بمالید یا دنیا را به هم بریزید. این ایده که بچه ها ذاتا از بزرگسالان در یادگیری زبان بهتر هستند، یک باور ثابت شده نیست. تحقیقات جدید نتوانسته است ارتباط مستقیمی بین سن و توانایی یادگیری زبان پیدا کند. کلید یادگیری سریع زبان مثل یک بچه در داشتن نگرش بچگانه خاص است: برای نمونه، میل به بازی کردن با زبان جدید و تمایل به اشتباه کردن.
    ما از طریق اشتباهاتمان یاد می گیریم. مثل بچه ها انتظار می رود که ما هم اشتباه کنیم، اما اشتباه بزرگسالان مشکل است. مثلا بزرگسال راحت می گوید نمی توانم، اما نمی گوید هنوز یاد نگرفته ام (نمی توانم شنا کنم، نمی توانم رانندگی کنم و غیره). بنابراین عقاید بزرگسالی را هنگام یادگیری زبان جدید کنار بگذارید.

    ۷- از دایره راحتی و آسایش بیرون بیائید
    تمایل به اشتباه کردن به معنی آمادگی خجالت زده شدن است. این وضعیت ترسناک است اما تنها راه توسعه و ارتقای زبان جدید است. مهم نیست چقدر یاد گرفته اید، هرگز نمی توانید زبانی را صحبت کنید تا وقتی که امتحان نکنید و این ترس را دور نریزید. به زبان جدید با غریبه ها صحبت کنید، از آنها درخواست راهنمایی کنید، غذا سفارش دهید، سعی کنید جک بگویید. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، دایره راحتی شما در زبان جدید وسیع تر خواهد شد.
    در شروع کار ممکن است با مشکلاتی مواجه شوید: ممکن است لهجه مناسبی نداشته باشید، درست از گرامر استفاده نکنید، دستور زبان و یا نتوانید بطور کامل منظور خود را برسانید. اما باید این حس را در خود تقویت کنید و به احساس راحتی کسی برسید که زبان جدید شما زبان مادری اوست. اینکار از طریق تمرین و اشتباه و قرار گرفتن در موقعیت امکانپذیر است.

    ۸- گوش دهید، گوش دهید
    قبل از صحبت کردن بایستی شنیدن بلد باشید. موقع شنیدن هر زبان جدید، کلمات عجیب بنظر می رسند، اما هر چه بیشتر گوش می دهید بیشتر با آن آشنا می شوید و صحبت کردن مناسب برایتان راحتتر می شود. پس اول گوش دهید بعد حرف بزنید.
    با تمرین می توان هر واژه ای را تلفظ کرد. فقط کافی است به آن عادت کنید. مثلا در انگلیسی حرف r خیلی سطحی بیان می شود و فارسی زبان بایستی با گوش دادن و تمرین کردن خود را به این مسئله عادت دهد. بهتر است خوب گوش داده و تکرار کرد.

    ۹- به صحبت کردن دیگران توجه کنید
    زبان، لب ها و حلق در هر زبانی به شیوه خاص خود استفاده می شود. تلفظ همانقدر که امری ذهنی است، امری فیزیکی و جسمی است. یکی از راه های یادگیری راحتتر تلفظ کلمات زبان جدید، نگاه کردن به کسی است که به آن زبان صحبت می کند و سپس حرکات زبان و لب و دهان و صورت وی را تقلید کنید. در ابتدا این کار سخت است، اما با تمرین خیلی آسان می شود و حاصلش تلفظ راحت و مکالمه همانند بومی زبان جدید است. می توان از تماشای فیلم و سریال و تلویزیون استفاده کرد، اگر فرد مناسبی را نمی شناسید.

    ۱۰- از آموخته های خود استفاده کنید
    مهم نیست چقدر پیش رفته اید، چقدر یاد گرفته اید، از چه ابزار و موادی استفاده می کنید؛ مهم استفاده از آموخته ها است. بهتر است هر روز از آموخته های خود استفاده کرده و تمرین کنید. تمرین کنید، ایمیل بزنید، با خودتان صحبت کنید، موسیقی گوش کنید، رادیو بشنوید، فیلم تماشا کنید، خاطرات روزمره خود را به زبان جدید بنویسید، فرهنگ زبان جدید را نیز همزمان یاد بگیرید.
     
    آخرین ویرایش:

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    تفاوت انگلیسی آمریکایی و انگلیسی بریتانیایی در چیست؟
    آیا واقعا زبان بریتانیا و آمریکا تفاوت دارد و دارای زبان انگلیسی متفاوتی هستند؟ تفاوت این دو نسخه از زبان انگلیسی چیست؟ تفاوت انگلیسی بریتیش و امریکن در چه نکاتی است؟ همانطور که می دانیم بریتانیایی ها و آمریکایی ها هر دو یک زبان را صحبت می کنند، گرچه تفاوت کافی در استفاده از این زبان واحد وجود دارد که بتوانیم نسخه خاصی برای هر یک در نظر بگیریم، گرچه تفاوت ها جزئی است اما شخصیت و طعم خاص خود را به زبان انگلیسی می بخشد. در اینجا چندین مورد از تفاوت های انگلیسی بریتیش و امریکن را مطرح می کنیم:

    لهجه (Accent)
    به سختی می توان تمایز واضح و خط دقیقی بین لهجه آمریکایی و بریتانیایی کشید، زمانی که تنوع لهجه های انگلیسی در خود انگلستان و آمریکا زیاد است. تکزاسی ها و نیویورکی ها هر دو آمریکایی هستند، هر دو به زبان انگلیسی صحبت می کنند، اما دارای لهجه متفاوتی هستند. این مسئله در مورد لهجه اهالی لندن و منچستر و گلسکو نیز مصداق دارد.

    هرچند می توان تفاوت های کلی بین آنها دید. آمریکایی ها تمامی “r”های موجود در دنیا را بیان می کنند، در حالی که بریتانیایی ها فقط زمانی “r” را بیان می کنند که اول جمله باشد. یا مثلا بریتانیایی ها کلمه “new” را نیو می خوانند در حالیکه آمریکایی ها نوو می خوانند.

    هجی کلمات (Spelling)
    هجی یا اسپل بعضی از کلمات در انگلیسی آمریکایی با انگلیسی بریتانیا تفاوت دارد؛
     
    آخرین ویرایش:

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    واژگان (Vocabulary)
    بعضی از واژه ها در انگلیسی آمریکایی با انگلیسی بریتانیایی تفاوت دارد.


    گرامر (Grammar)
    حروف ربط (Prepositions)
    تفاوت های زیر تنها یک قاعده کلی است. کلام آمریکایی بخاطر فرهنگ پاپ روی زبان بریتانیا تاثیر گذاشته است و بالعکس. بنابراین بعضی از تفاوت های حروف ربط دیگر مثل گذشته قوی و روشن نیست.


    گذشته ساده در مقابل ماضی بعید (Past Simple vs Present Perfect)
    آمریکایی ها برای شرح چیزی که اخیراً رخ داده است از گذشته ساده استفاده می کنند، در حالی که مردم انگلستان بیشتر مایل به استفاده از ماضی بعید هستند.


    اسم مفعول get (The past participle of get)
    در انگلستان “gotten” به عنوان اسم مفعول “get” بدعت محسوب می شد و خیلی وقت پیش از “got” بجای آن استفاده کردند. هرچند مردم آمریکا هنوز از “gotten” به عنوان اسم مفعول استفاده می کنند.


    اسامی مجموع: مفرد یا جمع
    در انگلیسی بریتانیا اسامی جمعی مثل کمیته، دولت، تیم و امثالهم را می توان به صورت فرد یا جمع استفاده کرد اما بیشتر اوقات بصورت جمع بیان می شود و روی اعضای گروه تاکید می شود. اسامی جمعی در ایالات متحده برعکس بیشتر اوقات مفرد بیان می شود و روی گروه به عنوان یک کل واحد تاکید می شود.

    افعال با قاعده یا بی قاعده (Regular or irregular verbs?)؟
    این یک تفاوت نامحسوس است که می توان در کلام به راحتی از آن صرفنظر کرد، اما در نوشته بخوبی مشهود است. بسیاری از افعالی که بریتانیا بصورت فعل بی قاعده استفاده می شوند (leapt, dreamt, burnt, learnt) در انگلیسی آمریکایی به افعال با قاعده تبدیل شده اند (leaped, dreamed, burned, learned).

    به عنوان زبان دوم، همانند سایر زبان های کره زمین، انگلیسی نیز می تواند انعطاف پذیر باشد. این زبان تنها در کشورهای فوق گویش نمی شود. بنابراین زمانی که انگلیسی یاد میگیریم، بخصوص به عنوان زبان دوم؛ تفاوت انگلیسی امریکن و بریتیش نباید مانعی برای یادگیری باشد، زیرا مانعی برای برقراری ارتباط نیست و براحتی می توان با هر دو لهجه با دیگران ارتباط برقرار کرد.
     
    آخرین ویرایش:

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    چرا مدیریت واژگان برای ترجمه اهمیت دارد؟
    مدیریت موثر واژگان موتور موففیت فرآیند ترجمه است و موجب کیفیت، شفافیت و یکنواختی ترجمه متن منبع می شود که ممکن است به زبان های مختلفی ترجمه شده باشد. ترمینولوژی یا واژگان مورد استفاده به انسان ها بستگی دارد نه به تکنولوژی مورد استفاده.

    پایه لغوی چیست؟
    پایه لغوی (Termbase) منبعی از تک واژه ها یا عبارات کوتاه است که دارای معنی منحصر یا خاصی هستند و برای استفاده صحیح و یکنواخت از این لغات، لازم است که تصریح و تشریح شوند.

    پایه لغوی نتیجه فرآیند فوق العاده با مهارتی است که ممکن است به کمک ابزارها تولید شود، اما بستگی به تخصص و رشته دارد.

    پایه لغوی بایستی مشخص و قطعی و معرف باشد و بنابراین از نظر معنایی در زنجیره محتوای مورد استفاده قابل قبول باشد. این مترجم ها هستند که پایه لغوی را از طریق برداشت های داخلی و بازنگری ایجاد می کنند. اصطلاحات بایستی با حوزه های توصیفی همراه باشند که استفاده صحیح آنها را تشریح کند.

    منبع: وبسایت logos.net
     
    آخرین ویرایش:

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    هفت تکنیک ترجمه برای تسهیل ترجمه کردن
    این مقاله به تکنیک های ترجمه می پردازد. همانطور که ترجمه انواع و روش های مختلفی دارد؛ به همین شکل، ترجمه دارای تکنیک های متفاوتی است.

    تفاوت روش ترجمه با تکنیک ترجمه
    تفاوت روش ترجمه (method) با تکنیک ترجمه (technique) چیست؟ ساده است، روش ترجمه شیوه ای است که شما کل متن را با توجه به آن ترجمه می کنید، در حالی که تکنیک ترجمه ممکن است در همان متن از صفحه ای به صفحه دیگر یا کلمه ای به کمله دیگر فرق کند و به اجزای کلامی خاصی که باید ترجمه شوند، بستگی دارد. تاکسونومی کلاسیک رویه های ترجمه به سال ۱۹۵۸ و کار J. P. Vinay و J. Darbelnet بر می گردد. این رویه ها از هفت طبقه تشکیل شده اند:

    تکنیک های ترجمه
    ۱- قرض گرفتن
    قرض گرفتن (Borrowing) یکی از رویه های ترجمه است که به استفاده از کلمه یا عبارت زبان منبع در متن مقصد می پردازد. معمولا کلمه یا عبارت قرض گرفته شده به صورت ایتالیک نوشته می شود. قرض گرفتن یعنی استفاده مجدد از کلمات متن منبع در ترجمه مقصد. این تکنیک ترجمه ای است که در واقع ترجمه ای انجام نمی شود.

    • مثال: گوانچو (gaucho) یک سامبررو (sombrero) مشکی بلند با یک جفت بومباکاس (bombachas) کهنه پوشیده بود.
    ۲- گرته برداری
    گرته برداری (calque) نوعی قرض گرفتن واژه است، اما واژه به زبان مقصد ترجمه می شود. [واقعیتش نمی دونم گرته یعنی چی، ولی می دونم که کیلک یعنی واژه جدیدی که تا زمان انجام ترجمه در زبان مقصد وجود ندارد را براساس سیلاب های آن ترجمه کرده و به گذر زمان و استفاده مکرر به واژه ای در زبان مقصد تبدیل می شود. مثل ایمیل در زبان فارسی که به پست الکترونیک (electronic mail) ترجمه شده و در زبان فارسی جا افتاده است و اخیراً رایانامه توسط فرهنگستان به عنوان واژه اصلی معرفی شده است که خیلی بکارگرفته نمی شود].

    • مثال: skyscraper انگلیسی به واژه آسمانخراش در فارسی تبدیل می شود. یا واژه infographic به داسویر در فارسی ترجمه می شود.
    ۳- ترجمه تحت لفظی
    ترجمه تحت لفظی (literal translation) همان ترجمه کلمه به کلمه است. ترجمه تحت لفظی به شکلی است که متن حاصله در زبان مقصد صحیح است زیرا دارای ساختار ادبی است و قابل مقایسه با زبان منبع است. عده ای از صاحبنظران معتقدند که تکنیک ترجمه تحت لفظی را بیشتر می توان برای زبان هایی بکار گرفت که از نظر فرهنگی خیلی شبیه به هم هستند. این نوع ترجمه زمانی قابل قبول است که متن ترجمه شده دارای دستور زبان، معنی و سبک نوشتاری مشابه با متن اصلی باشد.

    • مثال: جمله what time is it? به “الان ساعت چند است؟” ترجمه شود.
    ۴- ترانهش
    ترانهش (Transposition) یا جابجایی یا تعویض صورت شامل حرکت از یک طبقه گرامری به طبقه دیگر است، بدون اینکه معنی متن عوض شود. این تکنیک موجب تغییر ساختار دستور زبان متن می شود. در فرایند ترجمه ، انتقال معنا از زبانی به زبان دیگر عموما با ایجاد تغییراتی در صورت پیام یا به عبارتی دقیق تر در صورتهای دستوری پیام ممکن می شود برای مثال، در موارد مقتضی برای ایجاد بیانی روان در فارسی گاهی اسم جمع را به مفرد ، قید را به صفت و مجهول را به معلوم تبدیل می کنیم.همین طور، در روند برگردان از انگلیسی به فارسی نیز ممکن است a یا an را حذف کنیم.

    • مثال: جمله the president thinks that به جمله “فکر رئیس جمهور این است” ترجمه شود
    ۵- تغییر بیان
    تغییر بیان یا تلفیق (Modulation) تغییر شکل متن از طریق تغییر معنایی یا دیدگاه است. تلفیق اساسا به معنی استفاده از عبارتی است که با زبان های منبع و مقصد تفاوت دارد اما ایده مشابهی را می رساند. در واقع معنی متن عوض می شود و دیدگاه زبان منبع تعویض می شود. تلفیق به مترجم کمک می کند که معنی و دیدگاه نویسنده متن منبع را تغییر داده و به زبانی گویاتر بیان کند، در حالی که ایده اصلی انتقال یابد. معمولا از تکنیک تلفیق در زبان هر کشوری استفاده می شود و ممکن است جمله یا عبارتی توسط افراد مختلف به طور متفاوتی بیان شود، ولی همگی یک مفهوم را برسانند. مدولاسیون نوعی ترجمه ی ناموازی (oblique) است، به این معنا که مستلزم به کارگیری مقوله های موازی در زبانهای مبدا و مقصد نیست . وینی و داربلنه مدولاسیون را به طور کلی «تغییر صورت پیام در نتیجه تغییر زاویه دید» تععریف می کنند. به عبارت دیگر، مدولاسیون، برخلاف جابجایی (transposition) مستلزم دستکاری مقوله های ذهنی است نه مقوله های دستوری، و زوایای اندک متفاوتی را که گویشوران زبانهای مختلف از آنها به اشیا و پدیده های واقعی می نگرند ، منعکس می کند.

    • مثال: I leave it to you در انگلیسی به you can have it تلفیق می شود. یا جمله is it belong to you در فارسی ممکن است به “این مال شماست”، “واسه شماست” یا “این به شما تعلق دارد” و مانند اینها با توجه به ساختار ذهنی مترجم ترجمه می شود.
     

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    ۶- معادل یابی یا معادل سازی
    تکنیک ترجمه معادل یابی (equivalence) رویه ای است که در آن از عبارت کاملا متفاوتی برای انتقال حقیقتی یکسان استفاده می شود. از طریق این تکنیک می توان نام نهادها، اصوات، اصطلاحات یا ضرب المثل ها را ترجمه کرد. در این رویه پیام متن منبع طوری به زبان مقصد منتقل می شود که واکنش فرستنده و گیرنده پیام در زبان مقصد همانند واکنش فرستنده و گیرنده در زبان منبع است. مترجم تلاش می کند که خوانندگان هر دو زبان معنی یکسانی از متن به شیوه ای مشابه برداشت کنند. در این روش عبارت برگردان شده نه بیان عبارت اصلی با ساختار دستوری متفاوت(transposition) و نه بازگویی عبارت اصلی به زبانی روان تر و طبیعی تر (modulation) است. در معادل یابی ، مترجم موقعیت عبارت متن اصلی را با موقعیتی مشابه در زبان مقصد مقایسه می کند و سپس مضمون آن را با لفظ، اصطلاح یا تشبیه متفاوتی با زگو می کند.

    • مثال: Once burned, twice shy به “بار اول سرخ شد و بار دوم سوار شد” به فارسی ترجمه شود.
    ۷- اتخاذ یا اقتباس
    اتخاذ / همانند سازی/ اقتباس (adaptation) جایگزینی فرهنگی یا همانند سازی فرهنگی نیز اطلاق می شود و در این تکنیک عناصر فرهنگی متن منبع با عناصر فرهنگی متن مقصد جایگزین می شود. این اصطلاح معمولا به متن مقصدی اشاره می کند که برای تولید آن از ترجمه ی آزاد استفاده شده باشد. اصطلاح اقتباس معمولا حاکی از این است که به منظور مناسب تر کردن متن برای مخاطبان خاص (مثلا کودکان) یا برای اهداف خاصی که ورای ترجمه است، تغییرات چشمگیری در آن صورت گرفته است. هدف تبدیل متن منبع به متنی در زبان مقصد است که برای فرهنگ زبان مقصد مناسب تر باشد. حاصل این تکنیک متنی است آشناتر و جامع تر.

    • مثال: کلمات soccer و football در فارسی به عنوان فوتبال ترجمه می شوند و اقتباس فرهنگی است.
    سایر تکنیک های ترجمه
    تکنیک ها ترجمه زیاد بوده و رویه های زیادی توسط متخصصان امر معرفی شده است از جمله تصریح (explicitation) که در آن مترجم تلاش می کند با اضافه کردن متن به متن منبع به تصریح سازی بپردازد یا جابجایی مشترک (collocation) که در آن از توالی از کلمات استفاده می شود که در زبان مقصد رایج تر است و یا جبران (compensation) که در آن کنایه یا مرجع در یک بخش از متن همانند نسخه منبع ارائه نمی شود، بلکه در بخش دیگری از متن مقصد همان کنایه، منبع یا اشاره آورده می شود.
     

    Lady

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/30
    ارسالی ها
    1,523
    امتیاز واکنش
    10,543
    امتیاز
    917
    اشتباهات رایج مترجم ها
    امروز یک سفارش ترجمه ده هزار کلمه ای را انجام دادم. به آخر متن رسیده بودم که هر چی زور زدم عنوان مطلب را بخاطر نمی آوردم. فکر کردم دچار فراموشی شده ام. اندکی تجسم و بعد متوجه شدم که در گرداب روتین غرق شده ام. یک بعد از ظهر پاییزی ده هزار کلمه ترجمه کرده ام، در حالی که یادم نیست محتوای سفارش در مورد چه موضوعی بود. آیا تجربه مترجم وی را به یک مترجم ماشینی تبدیل می کند. به یاد روزهای اول کار افتادم که تمامی سفارش هایی که انجام می دادم اندکی به دانش من اضافه می کرد. مترجم عمومی بودم و از هر موضوعی و رشته ای ترجمه می کردم. اما امروز …

    تصمیم گرفتم اندکی در این مورد تحقیق کنم و ببینم فقط مشکل من است. اوضاع مترجم های تازه کار چطور است؟ آیا تجربه زیاد و تبدیل شدن به فرهنگ لغت سیار شما را به مترجم حرفه ای تبدیل می کند؟ نهایتا به این مطلب رسیدم و خواستم با شما در میان بگذارم.

    توصیه کردن به تازه کارها و تصحیح اشتباهات مترجم های جوان کار ساده ای است. روزی ما هم چنین بودیم، تصحیح می شدیم، کنار زده می شدیم، اما من قدردان بودم. اما مترجم های حرفه ای، دیگر اشتباه نمی کنیم، به یک منبع معتمد تبدیل شده ایم. دستمزد بالا می گیریم. دیگر به دنبال توصیه همکاران نیستیم. به ماشین ترجمه تبدیل شده ایم. اما اشتباهات زیر را روزانه تکرار می کنیم:

    اتکای بیش از حد به حافظه یا تجربه خود
    البته داشتن تجربه موجب افزایش سرعت ترجمه، عرضه ترجمه های خیلی بهتر، درآمد ساعتی یا کلمه ای بیشتر می شود؛ اما آیا کار صحیحی است که خیلی به حافظه یا تجربه خود متکی بود؟ من این کلمه را قبلا دیده ام، یادم هست که این جمله را ترجمه کرده ام، متن مشابه زیاد ترجمه کرده ام – اینها همگی افکار یک مترجم مجرب است، افکاری مثبت و در عین حال گول زننده. وقتی زیاد به تجربه قبلی و حافظه خود متکی باشیم، کمتر کنجکاو می شویم، کمتر سئوال می کنیم، به متن می چسبیم و مثل ماشین پیش می رویم، بدون اینکه اندکی از محتوا را به دانش خود بیافزاییم.

    جایگاه تحلیل متن و تحلیل محتوا در اینگونه اتکا کجاست؟ وقتی تازه فن ترجمه را می آموختیم، زیاد در مورد تجزیه و تحلیل متن، واژه یابی، ایده اصلی و مانند اینها آموزش دیدیم؛ حالا چطور؟ پاراگراف دوم را که ترجمه می کنیم، چیزی از پاراگراف اول بخاطر نداریم.

    پیگیری نکردن پیشرفت ها
    وقتی مترجم تازه کار بودیم، همه چیز را پیگیری می کردیم، روزنامه می خواندیم، رادیو به زبان مورد نظرمان مرتب بیخ گوشمان کار می کرد، مشترک خیلی از خبرنامه ها بودیم، با وجود نبودن اینترنت، پن پال و دوست مکاتبه ای داشتیم. اما امروزه با وجود اینترنت و سهولت ارتباط، هیچ تماسی نداریم، روزنامه نمی خوانیم، حتی وبلاگ دوستان را هم مرور نمی کنیم.

    من به خودم می گویم، خیلی زرنگ باشم فلان سفارش را تمام کنم. امروز که باید سفارش شماره فلان را تحویل بدهم. آخر هفته این مطلب جالب را مرور می کنم، اما هنوز آن آخر هفته زبان بسته نرسیده است. فقط رئوس مطالب را می خوانیم و اخبار هم که. خلاصه مترجمی به روز هستم و در سی سال پیش غرق.

    نگرش اونجا بوده ام، این را انجام داده ام
    پس از چند سال کار، به سادگی می گوییم، بله کنفرانس این شکلی رو مترجمی کرده ام، در فلان جلسه عقد قرارداد فلان دستگاه من مترجم بوده ام، بله شرق اروپا رفته ام، هندوستان و چین چندین سفر داشته ام، کشورهای عربی قرارداد بسته ایم و مانند اینها. دیگر چیزی برایمان هیجان انگیز نیست. در اولین سفر خارجی به عنوان مترجم، یک هفته صرف انتخاب عینک آفتابی کردم؛ حالا صبح روز پرواز یادم می افتد که باید سفر کاری بروم.

    اینگونه احساس تا حدودی طبیعی است. اما گاهی خیلی زیاد می شود و گفتار و کردار مترجم مجرب موجب از بین رفتن انگیزه مترجمان جوان و تازه کار می شود. سخت است که نگرش روزهای اول را داشت، اما رویکردی باید یافت و اندکی هیجان به کار افزود. وگرنه گاهی ایده های جالب را از دست خواهیم داد و در دانسته های خود غرق خواهیم شد.

    نفرین دانش و آگاهی
    این روزها متوجه شده ام که از مخفف ها، اسامی، ایده ها یا اسم افراد و شرکت ها طوری استفاده می کنم که انگار تمام دنیا نیز آنها را می دانند و می شناسند. دانش و آگاهی منبع غرور و افتخار است، نشانه تعلق و داشتن اطلاعات مرجح است. اما فراموش کرده ام که کسب این دانش سی سال طول کشیده است. ناگهان انتظار دارم که اطرافیان هم اینها را بدانند، از همکار تازه کار گرفته تا مغازه سر کوچه. گاهی هم به دیگران برچسب می زنم که پشت کوه زندگی می کرده اند.

    تازه به این نتیجه رسیده ام که به عنوان یک مترجم مجرب و کار کشته (در اصل زمان کشته)، اگر می خواهم با دیگران ارتباط برقرار کنم (نمی خواهم روی آنها تاثیر بگذارم و فخر بفروشم)، بایستی از اطلاعات مرسوم و کلمات و اصطلاحات معمولی استفاده کنم.

    فرش قرمز سالهای گذشته
    همه در نقطه ای به این نتیجه می رسیم که قدیم ها خیلی بهتر بود. من هم مرتکب همین گـ ـناه می شوم. کار بیشتر بود، اعتبار بالاتر بود، ترجمه های ماشینی و google translate اعتبار مترجم را زیر سئوال نمی برد. با سفارش ویرایش ترجمه فلان مترجم روبرو نمی شدیم. کار کردن با موسسات راحت تر بود. این همه تکنولوژی وجود نداشت که عده ای را اغوا کرده و سفرهای تجاری خود را با یک مترجم ماشینی (اپلیکیشن گوشی اندروید یا گوگل ترنسلیت) شروع کنند و با ضرر فراوان یا عدم عقد قرارداد برگردند. این افکار موجب نگرش منفی شده و اگر تازه کاری از ما سئوال می کند، افکار منفی را به وی انتقال می دهیم.

    آخر سر به این نتیجه رسیدم: سن و گذر عمر غیر قابل اجتناب است. کار نیکو کردن از پر کردن است. اشتباه در ذات بشر است و معصوم نیستیم. پس بهتر است هم مترجم مجرب و کار کشته ای باشیم که ترجمه های دقیق و کیفی به مشتریان خود تحویل می دهد و هم فردی مسن و عاقل باشیم که تجربه خود را به دیگران انتقال می دهد.

    نتیجه گیری: تصمیم گرفتم دوباره هیجان را به زندگی خود بر گردانم. بنابراین یادگیری زبان چهارم را شروع کردم. این روزها و وقتی مشغول ترجمه سفارشات هستم، رادیو زبان کره ای بیخ گوشم کار می کند و روزی یک یا دو ساعت تلویزیون کره نگاه می کنم. به امید اینکه روزی یک سفر کاری برای ترجمه زبان کره ای هیجان تازه ای به زندگی مترجمی من وارد کند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا