دلنوشته کاربران دل هم مینویسد | م.مهدی تبریزی کاربر انجمن نگاه دانلود

[lindi]

من فقط برای اینده یه ارزو دارم
که خیلیا ارزوشونه
دانشمندا چیزی بسازن که دل و قلب یکی باشه
تا وقتی دلت میگیره
قلبتم بگیره
اونوقت خیلی ها حساب کار دستشون میاد
یلی ها که الان قاتل احساسات یه ادم هستن مجازات میشن خیلی ها راحت میشن
دیگه تو دنیا مرده ها ی متحرک نداریم دیگه ایست روحی نداریم دیگه قلب سنگی نداریم
دیگه کمتر دلی میشکنه چون همه برای هم اولین بارن دیگه تداعی خاطرات نداریم

 

[lindi]

گاهی سوال پیش میاید که باختن را چه معنی میکنید؟
من باختن به حسی را عشق معنی میکنم
باختن ز عشق را زندگی
اما باختن زندگی به عشق را
حماقت معنی میکنم
حماقت

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

دیوانه شدم
و در ویرانه خاطراتت دنبال تو میگردم .
خاطرات تو
چون بیابانیست که
سراب وجودت را
هنوز در دل من زنده نگه داشته است
سراب عجیبیست خاطراتت
در حالی که تو با دیگرانیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــو...
هنوز هم مال من

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

لیلی نبودی انگاه که مجنونت بودم
وحال که شیرینی شده ای برای دگری
مرا ببین که
چه خالصانه فرهاد میشوم
اما برایت کوه نخواهم کند
به حرمت مجنون تو
دل میکنم از تو حال و هوایت

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

من تنگ مینگرم زاویه زندگی را
تا اگر تو را در زندگی خود یافتم اینبار راهی برای فرار نباشد
اینبار تنگ در آغوشت بگیرم تا دیگر تنگ تر نشود زاویه ها ی چهار ضلعی دلم
این را نمی فهمیدم که تو چرا فقط برای من زاویه ی تند داری و برای بقیه باز است زاویه های اغوشت
اما حالا این را میدانم هر زاویه ی تندی زاویه ی خارجی زیادی دارد
کافیست از دار چهار چوب عشق خارج شوی همان زاویه ی تند و تنگ باز ترین زاویه ی خارجی را خواهد داشت

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

حرف حساب ما آدم ها طوری زیاد است که گفتنی نیست اما یک حس است که همه ی حرف ها را در بر میگیرد
خسته ایم

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

گاهی تصمیم میگیرم برم مرخصی از تو و تمام خاطراتت فرار کنم
بشم من
و یه زنگ تفریح برای ساعت جبر زندگی در نظر بگیرم
اما تو که می دونی من کسی ام که مسئله ها رو نمی تونه ناتمام رها کنه
چون ذهنش درگیر میمونه

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

بعضی از احساسات جزء از ما هستند
مانند خشم
هرچقدر هم بد هرچقدر هم غیر قابل کنترل
نمی شود از جدایشان کرد از خود
درست مثل تو که جزء از خاطراتم شده ای با این شهر

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

پروانه را آزاد میخوانند
ولی من
پروانه را دچار میدانم
دچار عشق
گرفتار یار
و مجبور به هجرت
پروانه بودن یعنی دیوانگی و جنونی که در ان مجبوری هر دم گرد گل بگردی
اما میدانی پروانه ی تو بودن هم عالمی دارد

دانلود رمان های عاشقانه

 

[lindi]

گذشته ها نگذشته است
به ماضی نگاه کن
او همان مضارع است
که شکسته
اما درس گرفته و حال حال است
پس گذشته را ساده نگیر گذشته را درس بگیر

دانلود رمان های عاشقانه