English Grammar Instruction - آموزش گرامر انگليسي

  • شروع کننده موضوع Diba
  • بازدیدها 7,397
  • پاسخ ها 211
  • تاریخ شروع

Diba

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/04/15
ارسالی ها
86,552
امتیاز واکنش
46,640
امتیاز
1,242
وجه وصفی حال



در چهار مورد بکار میرود:


۱.به عنوان صفت


آب روان
Running water


۲.در زمان های حال استمراری و گذشته استمراری


سیما در حال نوشتن نامه است.
Sima is running a letter.


۳.بعد از افعال حسی


دیدم او دارد میرود.
I saw him going out.


۴.مستقیما بعد از فاعل


در این حالت فاعل جمله باید با کاما آغاز شود و سپس از وجه وصفی استفاده کرد.


رومئو به تصور اینکه ژولیت مرده است؛ تصمیم گرفت خودش را بکشد.
Romeo, believing that juliet was dead, decided to kill himsel

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 
  • پیشنهادات
  • Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    وجه وصفی کامل

    عبارتست از بکار بردن having به علاوه اسم مفعول؛ و زمانی بکار میرود که پس از انجام یک عمل کامل عمل دیگری بوسیله همان فاعل انجام شود و این کاربرد اکثرا در جملات ماضی بعید دیده میشود.

    او بعد از تمام کردن صبحانه؛ به مدرسه رفت.
    When he finished his breakfast, he went to school.
    having finished his breakfast, he went to school.

    همین جمله را می توان با حرف اضافه after وجه وصفی نیز بیان کرد.

    After finishing his breakfast, he went to school.

    بنابراین بعد از حرف اضافه هم می توان از وجه وصفی و یا از وجه وصفی و اسم مفعول فعل استفاده کرد.

    After having finished his breakfast, he went to school.

    وجه وصفی کامل را می توان در حالت مجهول با کمک been بکار برد.
    Having been warned about the bandits, she left her valuables at home

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    وجه وصفی گذشته یا اسم مفعول



    اسم مفعول قسمت سوم فعل است و کاربرد آن در زمان های کامل مانند ماضی نقلی و بعید است؛ این کلمه علاوه بر بکار رفتن در زمان های کامل نقش صفت را نیز بازی می کند.


    او پول را سرقت کرده است.(stolen د نقش اسم مفعول)
    He has stolen the money.


    حالا پول مسروقه کجاست؟(stolen در نقش صفت)
    Where is the stolen money now

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پیشوندها

    کلماتی که به اول لغتی اضافه شده و معنی آنرا تغییر میدهد.

    مهمترین پیشوندها عبارتند از:

    ۱.پیشوندهایی که کلمات را به فعل تبدیل می کنند:
    عبارتند از em , en
    able ----> enable
    courage ----> encourage
    power ----> empower
    brace ----> embrace

    ۲.پیشوندهای منفی ساز:

    عبارتند از: dis , un , mis , in , im , ir ,il
    appear ----> disappear
    agree ----> disagree
    known ----> unknown
    lucky ----> unlucky
    understand ----> misunderstand
    lead ----> mislead
    complete ----> incomplete
    dependent ----> independent
    possible ----> impossible
    mortal ----> immortal
    regular ----> irregular
    responsible ----> irresponsible
    legal ----> illegal
    literate ----> illiterate

    -----------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    پسوندها



    مجموعه ای از چند حرف است که بعد از کلمه ای قرار گرفته و معنی آن کلمه را به کلی تغییر می دهد.



    ۱.پسوندهایی که به آخر فعل اضافه می گردند و اسم را تشکیل می دهند.


    عبارتند از: ment , ation , tion , ance , ence , al , ing , y
    state ----> statement
    move ----> movement
    examine ----> examination
    inform ----> information
    invent ----> invention
    translate ----> translation
    appear ----> appearance
    exist ----> existance
    refer ----> reference
    differ ----> difference
    arrive ----> arrival
    propose ----> proposal
    build ----> building
    happen ----> happening
    unite ----> unity
    discover ----> discovery


    ۲.پسوندهایی که صفت را به اسم تبدیل می کنند.


    عبارتند از: ness , ship , hodd , ity , dom
    blind ----> blindness
    hard ----> hardship
    false ----> falsehood
    timid ----> timidity
    free ----> freedom



    3.پسوندهایی که ریشه آن اسم است و اسم را تبدیل به اسم دیگری می کنند که اکثرا اسم عامل را تبدیل به اسم معنی می کنند.

    عبارتند از: hood , ‎ship , dom , ist
    Child ----> childhood
    member ----> membership
    king ----> kingdom
    biology ----> biologist


    ۴.پسوندهایی که اسم را به صفت تبدیل می کنند.


    عبارتند از: less , some , ish , like , ful , able
    Faith ----> faithless
    trouble ----> troublesome
    child ----> childish
    sense ----> sensible
    man ----> manlike
    care ----> careful
    comfort ----> comfortable


    ۵.پسوندهایی که فعل را تبدیل به صفت می کنند.


    عبارتد از: less , able , ive
    rest ----> restless
    read ----> readable
    act ----> active


    ۶.پسوندهایی که فعل را تبدیل به اسم فاعل می کنند.


    عبارتند از: er , or
    play ----> player
    translate ----> translator


    ۷.پسوندهایی که صفت را به فعل تبدیل می کنند.


    عبارتند از : en , ize , ify
    legal ----> legalize
    short ----> shorten

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    افعال دو کلمه ای را بیشتر بشناسیم

    در انگلیسی گاهی بعضی از افعال با یک یا چند حرف اضافه ترکیب شده و افعال جدیدی را بوجود مـی آورند .
    turnچرخیدن look نگاه کردن


    turn on روشن کردن look forجستجو کردن

    turn off خاموش کردن look afterمراقب بودن

    turn up زیاد کردن look forward to چشم براه بودن


    همانگونه که بیان شد افعال دو کلمه ای از یک فعل اصلی و یک یا چند حرف اضافه تشــکیل می شوند که به دو دسته افعال دو کلمه ای جداشدنی و افعال دو کلمه ای جدانشدنی تقسیم مــــــــی شو ند.

    افعـال دو کلمه ای جدا شدنی


    تذکر: در اینگونه از افعـال دو کلمه ای چنانچه مفعول بصورت اسم باشد آنرا می توان هم پس از حرف اضافه وهم قبل از حرف اضافه بکـار برد ولی اگر مفعول بشکل ضمیر مفعولی باشد ، حتماً می بایست آنرا قبل از حرف اضافه بکار برد .

    الف – اگر مفعول فعل دو کلمه ای یک اسم باشد، هم می تواند بعد از قسمت اصلی فعل دو کلمه ای بیاید و هم می تواند بعد از جزء دوم فعل دو کلمه ای بیاید به مثال زیر توجه کنید:
    I put on my coat. put on + مفعول
    I put my coat on. put + مفعول + on

    همانطور که در مثال بالا ملاحظه می کنید مفعول این فعل یعنی my coat در جمله اول بعد از هردو کلمه فعل دو کلمه ای آمده است و در جمله دوم کلمه فعل دو کلمه ای آمده است و به هر دو شکل صحیح است.

    ب – حال اگر مفعول فعل دو کلمه ای، یک ضمیر باشد فقط می تواند ما بین دو کلمه فعل دو کلمه ای بیاید. به مثال زیر توجه کنید:
    I put it on. ( put + + ضمیر مفعول on)
    ملاحظه می کنید it که مفعول است ما بین put , on که دو کلمه فعل دو کلمه ای هستند، آمده است. به چند مثال دیگر توجه کنید:

    شما با چند فعل دو کلمه ای جدا شدنی زیر قبلاً آشنا شده اید:

    give back پس دادن put on پوشیدن

    take off درآوردن لباس wake up بیدار شدن

    turn on روشن کردن turn off خاموش کردن

    turn up بالا بردن turn down پائین آوردن

    call up تماس تلفنی گرفتن pick up برداشتن


    I turn on the T.V . ( turn on + مفعول )
    I turn the T.V on (turn + مفعول + on )
    Can you wake up Marry at 6? ( wake up + مفعول )
    Can you wake Marry up at 6 ? ( wake + مفعول + up )
    Can you wake her up at 6 ? ( wake + ضمیر مفعولی + up )
    افعال دو کلمه ای جدانشدنی

    الف )چنانچه افعال دو کلمه ای جزءافعال لازم باشند که در این صورت بعد از آنها مفعول بکار نمی رود .
    get up ( بیدار شدن) – come back ( برگشتن )
    ب ) یا اینکه حرف اضافه ی متعاقب فعـل باشد که در اینصورت فعل و حرف اضافه ی آن بهیچ وجه جدا نمی شوند و در این حـالت مفعول چه بشکل اسم و چه بشکل ضمیر بعد از حرف اضافه قرار می گیرد .
    He is looking for his son.
    He is looking for him

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    اسم مصدر



    کلمه ای است که ریشه فعلی دارد و با اضافه کردن ing به آخر فعل تشکیل می گردد.


    کلیه خواص اسم را دارد و در حقیقت یک نوع اسم معنی نیز محسوب می گردد؛ مثلا وقتی می گوئیم سیگار کشیدن برای بدن شما مضر است کلمه سیگار کشیدن در یک مفهوم کلی بکار رفته و هیچگونه اشاره به کشیدن سیگار در لحظه خاصی نمی کند



    سیگار کشیدن برای سلامتی شما مضر است(سیگار کشیدن در یک مفهوم کلی)
    smoking is harmful for your health


    کلمه سیگار کشیدن در نقش وجه وصفی نیز بکار رود و آن زمانی است که عمل سیگار کشیدن بصورت حقیقی و واقعی انجام شود که اکثرا در زمان های استمراری ما شاهد آن خواهیم بود؛ مثل:


    علی در حال کشیدن سیگار است
    Ali is smoking a cigarette now

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    موارد استعمال اسم مصدر



    1_ به عنوان فاعل جمله


    خواندن زبان انگلیسی راحت تر از نوشتن آن است
    Reading english is easier than writing it.


    2_ به عنوان مفعول جمله


    او پیاده روی را دوست دارد
    He likes walking.


    3_ به عنوان صفت قبل از اسم


    این استخر شنا خیلی عمیق است
    This swimming pool is too deep.


    4_ در ممنوعیت هایی که به صورت عبارات کوچک نوشته می شود؛ مثال:


    اینجا سیگار کشیدن ممنوع است
    No smoking.


    پارک ممنوع
    No parking.


    5_ بعد از حرف اضافه


    او در دروغ گفتن ماهر است
    He is good at telling lies.


    6_ بعد از افعال با حروف اضافه خاص


    او علاقه زیادی به ماهیگیری دارد
    He is interested in fishing.


    7_ بعد از صفات ملکی یا ضمایر مفعولی


    می دانم که آمدن تو او را نگران خواهد کرد
    I know that your coming will worry him.


    8_ بعد از افعال و عبارات زیر:


    Stop, finish, prevent, avoid, risk, postpone, enjoy, appreciate, mind, consider, deny, admit, dislike, detest, suggest, forgive, resist, resent, involve, dread, practis=practice, anticipate, be used to, be accustomed to, get used to, be afraid of, look forward to, can't help, can't stand, it's no use, it's no good, be worth, be busy, quit, feel like.


    نکته 1: بعد از help اگر مفعول شخص قرار گیرد از مصدر بدون to استفاده می شود


    I can't help you buy this car.


    نکته 2: بعد از فعل go اکثر افعال بصورت اسم مصدر بکار می روند که مهم ترین آن ها عبارتند از:


    Go fishing, go swimming, go shopping, go climbing


    9_ بعد از بعضی افعال علاوه بر اسم مصدر می توان از مصدر (یعنی فعل با to ) نیز استفاده کرد؛ این افعال عبارتند از:


    Start, continue, like, hate, intend, love, prefer, forget, begin, try, propose, attempt, neglect, cease, remember.


    نکته 3: اگر بعد از فعل try مصدر بکار رود معنی آن (سعی کردن؛ کوشش کردن) است ولی چنانچه بعد از آن اسم مصدر بکار رود (آزمایش کردن) را می دهد؛ مثال:


    آن ها سعی کردند اطراف باغ را سیم توری بکشند
    They tried to put wire - netting all round the garden.


    آن ها برای آزمایش اطراف باغ را سیم توری کشیدند
    They tried putting wire - netting all round the garden.


    نکته 4: اگر بعد از فعل propose مصدر بکار رود معنی (قصد داشتن) را می دهد چنانچه بعد از آن اسم مصدر بکار رود معنی (پیشنهاد کردن) را می دهد؛ مثال:


    من قصد دارم مطالعه را از فردا آغاز کنم
    I propose to start studying tomorrow.


    پیشنهاد می کنم پنج دقیقه منتظر او بمانیم
    I propose waiting for him for five minute.


    نکته 5: بعد از wants و needs یا از اسم مصدر و یا از مصدر مجهول استفاده می شود


    چمن احتیاج دارد که زده شود
    The grass wants cutting.
    The grass wants to be cut.


    باغ احتیاج به آب دارد
    The garden needs watering.
    The garden needs to be watered

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    مصدر

    کلمه ایست که معنی انجام عملی را بصورت آزاد و کلی بیان می کند و وابسته به هیچکدام از زمانها نمیباشد و می توان گفت که مصدر ریشه فعل یا مادر افعال است؛ علامت مصدر در زبان فارسی (ت-ن) و (د-ن) می باشد.

    رفتن ؛ آمدن؛ نوشیدن؛ خوردن

    همانطور که در زبان انگلیسی مصدر را در جمله بکار نمی بریم در زبان انگلیسی نیز خود کلمه مصدر بکار بـرده نمی شود مگز بعد از بعضی افعال خاص که فقط بعد از بعضی افعال خاص که فقط بعد از آنها از مصدر استفاده می شود.

    مثلا در دو جمله زیر بعد از افعال like و want از مصدر استفاده میشود

    I like to play piano.
    i want to go swimming.

    نکته: اگر فعل like در مفهوم کلی بکار رود بعد از آن باید از اسم مصدر استفاده کرد

    ----
     

    Diba

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/04/15
    ارسالی ها
    86,552
    امتیاز واکنش
    46,640
    امتیاز
    1,242
    کاربرد مصدر در زبان انگلیسی



    مصدر در موارد زیر بکار می رود:


    ۱.بعد از افعال زیر


    Promise, forget, want, like, swear, agree, refuse, fail, hope, hesitate, would like, pretend, learn, decide, make a decision, plan, determine, undertake, seem, manage, try, attempt, expect, be afraid, wish, afford, permit, allow.


    ۲.بعد از افعال زیر ابتدا مفعول و سپس از مصدر استفاده میشود:


    Order, expect, tell, ask, want, advise, tempt, forbid, teach, allow, persuade, recommend, beg, command.


    ۳.بعد از صفات


    خوشحالم که شما را میبینم
    I am glad to see you.


    ۴.بعد از کلمات استفهام where, what, which, whom, ‎when که به عنوان کلمه ربط در وسط جمله بکار می روند


    نمی دانم کجا بروم
    J don't know where to go.


    ۵.بعد از کلمه how


    او به من یاد داد تا چگونه شنا کنم
    He taught me how to swim.


    ۶.برای پاسخ و نشان دادن علت انجام کاری


    من برای یادگیری زبان انگلیسی به کلاس میروم
    I go to class to learn english language.


    ۷. بعد از قید زمان؛ مکان؛ حالت و it's time



    او دیروز به اینجا آمد تا با من صحبت کند.
    He came here last night to talk to me.


    او با دقت رانندگی میکند تا دیگران نترسند.
    He drives carefully not to frighten others.


    الان وقت رفتن است.
    It's time to go now.


    ۸.بعد از کلمات the first, the second, the last



    او اولین کسی بود که کلاس را ترک کرد.
    He was the first to leave the class.


    ۹.به عنوان فاعل در جمله


    انگلیسی صحبت کردن احتیاج به تمرین دارد.
    To speak english needs practice

    ---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
     
    بالا