دوره سلطنت اشکانیان

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 247
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
شاهنشاهی اشکانی، بلند مدت ترین حکومت تاریخ ایران محسوب می شود. از به تخت نشستن ارشک اول (248 پ م) تا سرنگونی اردوان چهارم به دست اردشیر پابکان (226 ب م)، اشکانیان به مدت 476 سال به تمام یا قسمتی از ایران فعلی و سرزمینهای پهناور دیگری در حاشیه فلات ایران حکومت کردند. به دلیل کمبود اطلاعات در مورد این سلسله، نوشته های در مورد آنها به نوشتن خلاصه ای از تاریخ پرفراز و نشیب این سلسله بسنده می کنند و اکثرا" وارد جزئیات تاریخ آنها نمی شوند. از جمله جزئیات مهم در سرگذشت شاهان اشکانی، شرایط به سلطنت رسیدن آنها و ترتیب سلطنتی پادشاهان آنست که گنگی هردو این مسائل، سالهاست دانشمندان بسیاری را به خود مشغول کرده. این نوشته سعی در اراثه دادن نقطه نظرهای مختلف در این مورد دارد و در ضمن، نظریات جدیدی که شاید راهگشای حل مسئله ترتیب شاهان اولیه اشکانی باشد را نیز ارائه می کند.

پیشدرآمد پرنی

یکی از مهمترین مسائل در شناخت تاریخ اولیه اشکانیان، دانستن اصلیت آنها در قبیله «پرنی» است. اکثر تواریخ معمول، به خصوص آنهایی که در اروپا نوشته شده اند، اشکانیان را پارتی می خوانند، اما این حقیقتیست که ارشک و بقیه شاهان اشکانی، به قبیله پرنی، یکی از قبایل اتحادیه «ده» متعلق بودند.

پارت یا «پرثو»، یکی از شهربهای شاهنشاهی هخامنشی بود. از کتیبه بیستون می دانیم که ویشتاسپ، پدر داریوش بزرگ، در زمان کورش و کمبوجیه به عنوان شسب پارت به این منطقه حکومت می کرد. به نظر می آید که پارت و مردم آن به نسبت متمدن بوده اند و در شهرهای بزرگی مانند ابرشهر (نیشاپور بعدی) و روستاها به سر می بردند و اقتصادی متکی بر کشاورزی داشته اند. تقسیمات کشوری پارت نیز حاکی از آن است که پارت و شهرب «هیرکانه» (گرگان)، اکثرا" به یکدیگر متصل بوده اند و تحت نظارت یک شسب اداره می شده اند.

بعد از حمله اسکندر و پایه گذاری سلطنت سلوکی، تقسیمات کشوری هخامنشی دست نخورده باقی می ماند و شسبهای یونانی به حکومت شهرب پارت گمارده می شوند. این شهرب اکثرا" همراه با شهرب ماد که از نظر زبانی و فرهنگی با آن بسیار نزدیک بوده، قطب مشترک سیـاس*ـی را تشکیل می داده اند که تا مدتها طرفدار پادشاهان سلوکی محسوب می شده است.

در اوایل سده سوم پیش از میلاد، از جهت شمال شرق شهرب پارت و در غرب شهربهای باختر و سغد، اتحادیه قبایل موسوم به «ده» که از صحرانشینان منطقه جنوب و غرب رود جیحون بودند، شروع به حمله به مرزهای پارت می کنند. از این اتحادیه در کتیبه بیستون نیز سخن رفته و به نظر می آید که یکی از قبایل آن، ماساگتهای معروف بوده اند که کورش بزرگ در جنگ با آنها کشته شد. سکونت قبایل ده در منطقه شمال رود اترک و جنوب و غرب جیحون، مسئله ایست که به دلیل وجود شهرهایی به نام دهستان در این منطقه، قابل اثبات است. به نظر می آید که زبان مردم «ده» گویشی از یکی از زبانهای ایرانی شرقی بوده که احتمالا" به زبان سکاها، بخصوص سکاهای هئومه ورگه که در شرق آنها می زیستند، نزدیک بوده. وجود کلمات خاص ایرانی شرقی در زبان پارتی میانه می تواند گواهی بر این مطلب باشد.به نظر می آید که در اواسط دهه 250 پ م، قبیله «پرنی» از بقیه قبایل «ده» جدا شده و به سمت مغرب کوچ کرده است. برطبق گاهشماری خود اشکانیان و تقویم آنها، بزرگان قبیله پرنی در سال 248 پ م، شخصی به نام ارشک را به رهبری خود انتخاب می کنند. قبیله پرنی به رهبری ارشک به شهرب پارت حمله می کند و موفق می شود که آندراگوراس، شسب مقدونی آنجا را شکست دهد و اولین سلطنت اشکانی را شالوده ریزی کند (238 پ م).

اشکانیان در پارت

یکی از اولین مشکلات ما، همین مسئله به حکومت رسید ارشک و سالیست که در آن، او سلطنت اشکانی را پایه ریزی کرد. برطبق تواریخ قدیم، ارشک در سال 246 ق م درگذشت و جای خود را به تیرداد اول، برادرش، داد. نظریه های اخیر بر اینست که تیرداد، شخصیتی افسانه ای بوده و خود ارشک، کار فرماندهی پرنی ها را در حمله به پارت عهده دار بوده و تا سال 217 پ م به این منطقه حکومت کرده.

مسئله دیگر، موضوع تاسیس سلطنت اشکانی در 248 پ م می باشد. می دانیم که تا قبل از این تاریخ، سلوکیان تحت سلطنت آنتیوخوس دوم، تسلط کاملی به این منطقه داشته اند. اما در این سال، آندراگوراس، شسب مقدونی پارت، اعلام استقلال می کند و خود را پادشاه مستقل پارت می خواند. دو سال بعد، دیودوتوس، شسب باختر (بلخ) نیز خود را مستقل می کند و برای اولین بار، حکومت سلوکی اختیار شهربهای شرقی را از دست می دهد. در همین زمان است که اختلاف داخلی در دربار سلوسلامح دوم بین طرفداران لائودیکه و برنیکه، همسران آنتیوخوس دوم، منجر به ضد و خوردی تمام عیار می شود که با کشته شدن برنیکه و پسرش، تبدیل به جنگی بین سلوکیان و پتولمی سوم، پادشاه مصر می شود.

از طرفی، تاریخ ***** پرنی ها به شهرب پارت، سال 238 پ م است. در این زمان، بعد از صلح با پتولمی سوم، سلوسلامح دوم گرفتار جنگی با برادر و نایب السطنه اش در آناتولی، آنتیوخوس هیراکس، شده بود. این مسئله، باعث بی توجهی سلوکیان به مسائل داخلی پارت شد و راه را برای سرنگونی آندراگوراس بازگذاشت. در نتیجه، می توان تصور کرد که انتخاب تاریخ 248 پ م از طرف اشکانیان برای نشاندادن آغاز حکومتشان، در واقع نشانه ای از آغاز حکومت مستقل آندراگوراس در پارت بوده است و در واقع تاسیس سلطنت اشکانی در پارت را باید از سال 238 پ م دانست.

در سال 231 پ م، بالاخره سلوسلامح موفق به بستن قرارداد صلحی با برادرش آنتیوخوس هیراکس می شود و برای سرکوبی اشکانیان، به طرف پارت می شتابد. جنگ و قرارداد صلحی که بین سلوسلامح دوم و ارشک بسته می شود، حکومت ارشک را بر پارت را زیر لوای امپراتوری سلوکی، رسمی می شمارد و عملا" به حکومت اشکانیان در پارت صورتی قانونی می بخشد.

برطبق روایات سنتی، در سال 217 پ م، اردوان اول جانشین پدرخود تیرداد اول می شود و به مستحکم کردن سلطنت خود می پردازد. در گاهشماری جدید، وجود اردوان اول رد شده وپادشاه جدید ارشک دوم، پسر ارشک اول نامیده می شود. دلیل اصلی این مدعا، پیدا شدن سکه هایی با نام ارشک دوم در حوالی شهر نیسا (نزدیک عشق آباد/اشک آباد کنونی)، پایتخت اولیه اشکانیان است. می دانیم که پادشاهان اشکانی تا اواسط سده اول بعد از میلاد، تنها با نام سلطنتی اشک، نام بنیانگذار سلسله، شناخته می شدند و در سکه های آنها، کمتر نام شخصیشان ذکر می شده. بدین دلیل، مسئله نامگذاری و تاریخگذاری شاهان اشکانی از بغرنجترین مسائل بوده است و همین مسئله وجود تیرداد و اردوان و رد وجود آنها از طرف محققین جدید، نشاندهنده سختی مسئله است.

از طرفی، دید تاریخی به این مسئله، می تواند راه حل ساده ای را برای آن توصیه کند. از آنجایی که نام تیرداد بطور معمول به عنوان برادر ارشک مطرح بوده و از ادامه این نام در بین اشکانیان اطمینان کافی داریم (از جمله تیرداد اشکانی، اولین پادشاه اشکانی ارمنستان)، بعید به نظر می آید که وجود او مسئله ای کاملا" افسانه ای باشد. از طرفی، رد وجود اردوان اول باعث شده که نام آخرین پادشاه اشکانی که به طور سنتی، اردوان پنجم خوانده می شده، بعد از حذف اولین اردوان، به اردوان چهارم تغییر کند.

با توجه به تغییر نوشتاری و گویشی کلمه ارشک به اشک در مراحل بعدی زبان پارتی، می توانیم تصور کنیم که پادشاهان اولیه، خود را با نام ارشک اول یا ارشک دوم می خوانده اند. از طرفی، وجود فریاپیت، پسر ارشک دوم یا اردوان اول، از طرف دو سوی این مباحثه تایید شده است. از همه این شواهد می توان نتیجه گرفت که ارشک یا اشک، نام خانوادگی یا قبیله ای پادشاهان اشکانی بوده و نام شخصی کسی که در تاریخ به عنوان ارشک اول شناخته شده، در واقع تیرداد بوده است. ارشک دوم، پسر و جانشین ارشک اول نیز می تواند دارای نام شخصی اردوان اول باشد که تا سال 191 پ م حکومت کرده و بعد جای خود را به پسرش، فریاپیت یا فریاپت (احتمالا" به معنای «نگهبان فره ایزدی») داده است.

گسترش نفوذ اشکانیان

در اواخر سلطنت ارشک اول و اوایل سلطنت ارشک دوم، آنتیوخوس سوم، معروف به «کبیر»، پسر و جانشین سلوسلامح دوم، برای بازپسگیری شهربهای شرقی امپراتوری خود، به پارت و بلخ لشکر کشید(212 پ م). در این لشکرکشی، آنتیوخوس موفق شد سلطه اشکانیان روی قسمتهای غربی کشورشان (غرب دامغان) امروزی محدود کند و پایتخت آنها در هکامتومپیلوس (صددروازه، شهر قومس) را تسخیر کند. اقدام بعدی آنتیوخوس، حمله به باختر و جنگ با پادشاه جدید آن، اوتیدم بود که به تازگی با سرنگونی دیودوتوس دوم، پادشاهی بلخ را به دست آورده بود. جنگ با بلخ منجر به قرارداد صلحی شذ مبنی بر شناختن سروری سلوکیان و پرداخت غرامت سالانه ببندد.

بعد از باختر، آنتیوخوس به طرف هند رفت و با سوبخاگاسنا، پادشاه مئوری آنجا که فرزند آشوکای بزرگ بود، قرارداد دوستی جدیدی بست. در اینهنگام، آنتیوخوس از اخبار حمله رومی ها، که قدرت جدیدی در مدیترانه محسوب می شدند، به آناتولی باخبر شد. هانیبال، فرمانده معروف کارتاژی که سالها با رومی ها جنگیده بود در اینهنگام در دربار آنتیوخوس سوم در انتاکیه به سر می برد و این بهانه ای بود برای پیشروی ارتش روم که به تازگی موفق به شکست دادن فیلیپ پنجم مقدونی شده بود. در جنگی که بین آنتیوخوس سوم و لشکر روم در شهر مگنسیا در آناتولی روی داد (189 پ م)، آنتیوخوس شکست سختی خورد و به مشرق فرار کرد. خطر دولت نوپای روم در غرب آسیا برای نخستین بار احساس شد و این اولین برخورد حکومتهای شرقی بود با دولت توسعه طلب روم. آنتیوخوس که بر اثر این شکست و از دست دادن خزانه اش، امکان جمع کردن لشکر دیگری را نداشت، به قلمرو عیلام باستان گریخت و سعی کرد که با برداشت از معبد شهر شوش، برای مبارزه بر علیه روم اقدام کند، اما در سال 189 در عیلام کشته شد و سلطنت را به سلوسلامح چهارم، پسر خود، واگذاشت.

در اینهنگام، پادشاه جدید پارت، فرهاد اول که پسر فریاپیت بود، به مستحکم کردن دوباره نفوذ اشکانیان بر غرب دامغان دست زد. اقدام فرهاد در کوچ دادن قبایل مردی از مازندران به اطراف «دروازه کاسپین» (منطقه سنگسر امروزی) باعث شد که راه حمله اشکانیان به مغرب ایران گشوده شود. از طرف شرق نیز فرهاد حکومت اشکانیان را در شمال سیستان و کرمان مستحکم کرد و عملا" پادشاهی یونانی بلخ را تحت فشار مستقیم خود گذاشت.

حکومتهای کوچک در ایران

300px-Parther_reich.jpg

در زمان حکومت سلوسلامح چهارم و برادرش آنتیوخوس چهارم، شهربهای شرقی ایران، بخصوص در عیلام و شمال خلیج فارس، موفق به تشکیل سلطنتهای مستقلی شدند. شهرب پارس که از زمان اسکندر و سلوسلامح اول همواره از اطاعت سرباز می زد، اولین شهربی بود که عملا" استقلال خود را به دست آورد و زیر حکومت بازماندگان بغدات اول، به کشوری نیمه مستقل تبدیل شد و تا زمانی که به زیر سلطه اشکانیان درآمد، این استقلال را حفظ کرد.

سلطنت شخصی بنام کامناسکر در شهر شوش در این زمان به رسمیت شناخته شد و از او به عنوان موسس حکومت علیمائید نام می برند که در دوران زرینش، از گابه (جی، اصفهان) تا رود دجله را تحت اختیار خود داشته. مدت کمی بعد از این زمان، شخصی بنام هوسپاسن با ساختن شهری در منطقه اهواز کنونی به نام اسپاسینو خاراکس (شهر کرخه هوسپاسن)، حکومت میشان یا خاراکن را پایه گذاری کرد.

در حدود سال 220 پ م، در زمان آنتیوخوس سوم، شخصی بنام آریاارته نیز در کاپادوکیه، خود را پادشاه مستقلی خواند و حکومت موروثی کاپادوکیه را پایه گذاری کرد. این حکومت بعدها قدرت اشکانیان را به رسمیت شناخت، ولی عملا" تا زمان انقراض این حکومت به دست رومی ها، نوادگان آریاارته و بزرگان دیگری که از اصلیتی ایرانی بودند، به حکومت کاپادوکیه ادامه دادند.

در پونتوس، ناحیه ای در جنوب شرقی دریای سیاه، از زمان داریوش سوم، خاندانی ایرانی حکومت می کرد که توانسته بود استقلال خود را در زیر فشارهای سلوکیان حفظ کند. هرچند که اهمیت تجاری پونتوس همواره مدنظر حکومتهای مختلف همسایه بود، اما این دولت هیچگاه به زیر لوای امپراتوری های دیگر درنیامد. معروفیت پونتوس، سالها بعد و در زمان حکومت مهرداد ششم (121-64 پ م) و مقاومتهای او در برابر نیروهای توسعه طلب رومی به سرکردگی پومپئی، به دست آمد.


220px-Pdc_24586.jpg
وجود سلطنتهای کوچک، جنگ با دولت مصر و تهدید دولت تازه نفس روم، و خطر از جانب مشرق، حکومت دولت سلونیققا بر غرب آسیا به خطر افکنده بود. دولت اشکانی که در این زمان موفق شده بود بیشتر ایران شرقی را به زیر حکومت خود درآورد، در زمان فرهاد اول به استحکام زیادی دست یافته بود. اما قدرت اشکانی در انتظار فرمانده بزرگی بود که بتواند آنرا به طرف فتوحات جدید راهنمایی کند. این فرمانده بزرگ، برادر و جانشین فرهاد اول، مهرداد اول بود که به عنوان یکی از بزرگترین پادشاهان اشکانی شناخته می شود.
 

برخی موضوعات مشابه

Z
پاسخ ها
0
بازدیدها
268
Zhinous_Sh
Z
بالا