همه چیز در دوره ی باستان ایران !

  • شروع کننده موضوع MILAD_A
  • بازدیدها 4,710
  • پاسخ ها 104
  • تاریخ شروع

MILAD_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
27,940
امتیاز واکنش
17,247
امتیاز
995
محل سکونت
تجریش
[h=2]همه چیز در دوره ی باستان ایران ![/h]
واژه ي «ناهيد» کوتاه گشته ي واژه ي «آناهيتا»(=اناهيت) است. واژه آناهيتا در اوستا , مرکب از دو بخش {«اَن»(=پاد, ضد)} + {«اهيتَه»(=آلوده)} و در يک جا به چَم «نا آلوده/ پاک» مي باشد. نام اين ايزد –پس از روي کار آمدن آيين و دين زرتشت- در اوستا بيشتر به ريخت «اردويسورآناهيتا»(Aredvi-sura) آمده که به چَم «رود نيرومند پاک» مي باشد.
ناهيد نيز به مانند مهر، از خدايان باستاني ايران بوده و به وارونه ي باور ريچارد فراي که اين خدا را همپيوند با تيره هاي بومي ايراني ِ پيش از درونشُد(ورود) آريايي ها به ايران مي داند. اين بغ دخت(=الهه) و نشانه هاي پيرامون آن، بيشتر آريايي بودن آن را آشکار مي سازد. براي نمونه تنها دستاويز غير آريايي خواندن آناهيتا و وام گيري آن از تازيان، بازگويي هرودت است که در آن از وام گيري پرستش «اورانيا-آفروديتا» از آشوري ها و تازيان ياد مي کند. يا براي نمونه شُوند(دليل) شادروان پيرنيا، بر بابلي خواندن اين خدا که گاسم(احتمالا) از همين بازگويي هرودت ريشه دارد.


به هر روي اينگونه هوده(نتيجه) گيري ها تنها در تراز يک نظريه مي تواند مطرح باشد و ارزش دانشيک آنچنان ندارد. بايد گوشزد کرد که با پژوهش هاي ارزشمند دکتر جهانشاه درخشاني برپايه ي دانشهاي زمين شناسي/زبانشناسي/باستان شناسي و ... که به زبانهاي اروپايي نوشته و پخش شده و يا پژوهش ارزشمند دکتر فريدون جنيدي که برپايه ي بن مايه هاي کهن ايراني چون اوستا و شاهنامه انجام پذيرفته, امروزه به سادگي مي توان نگره ي کليشه اي مهاجرت آريايي ها به ايران را با ديده ي شک نگريست و آريايي ها را باشندگان راستين و کهن ايران زمين، -دست کم 12 هزار سال پيش تا کنون- دانست. با بهره گيري از اين پژوهش هاي نوين مي توان تا اندازه ي فراواني از ريشه ي آريايي آناهيتا نيز دل استوار گرديد.


هر آينه, به مانند مهر, آناهيتا نيز بعدها در جايگاه يکي از ايزدان برجسته ي آيين زرتشتي پذيرفته شد و در بخش هاي پس از گاثاهاي اوستا, بيشتر در کنار مهر از او ياد گريده و يشت پنجم اوستا به نام او و ستايش او آغاز مي گردد:
«اهورامزدا به سپيتمان زرتشت گفت: اي زرتشت سپيتمان! اردويسور اناهيتا را که در همه جا دامن گسترده و درمان بخشنده و دشمن ديوان و پيرو آيين اهورايي است, ستايش کن!{اوست}که سزاوار است و در جهان خاکي ستوده باشد و او را نيايش کنند.{اوست}پاکي که جان افزايد و گَله و رَمه و دارايي و کشور و گيتي را بيشي و افزوني بخشد.{اوست}که نطفه ي همه ي مردان را پاک کند و زاهدان همه ي زنان را براي زايش, بي آلايش سازد.{اوست} که زايش همه ي زنان را آسان گرداند و به هنگام نياز, شير در پستان زنان باردار آورد...هزار رود و هزار درياچه, هر يک به بزرگي چهل روز راه مرد چابک سوار, دارد... من اهورامزدا به نيروي خويش اناهيتا را پديد آوردم تا خانه و ده و شهر و کشور را بپرورانم و نگهباني و پاسباني کنم و کسان را پناه دهم»



پرستش آناهيتا به عنوان بغ دخت و نه ايزدي زرتشتي مدتها در غرب ايران رواج داشت, ولي در زمان اردشير دوم هخامنشي به ديگر جاهاي کشور ايران نيز رخنه کرد جايگاه اين الهه در ايران هخامنشي چنان است که داريوش دوم هخامنشي(358-404 پ ز) در سنگ نبشه ي خود از اين ايزدبانو در کنار اهورامزا و مهر ياد مي کند. برگردان يکي از بخش هاي اين سنگ نبشته ها که در شوش بدست آمده چنين است:
«...اين اپدانه(=کاخ) را داريوش, از نياکان من ساخت. در روزگار اردشير, پدربزرگم, آتش آن را ويران کرد. من به خواست اهورامزدا و آناهيتا و ميترا آن را ديگر باره ساختم. بشود که اهورمزدا و آناهيتا و ميترا مرا نگاه دارند و آنچه را من ساخته ام تباه نسازند و از آسيب بر کنار دارند»


بروسوس, مورخ کلداني سده ي سوم پ ز نيز از اين پرسمان ياد مي کند که به دستور اردشير دوم هخامنشي, تنديس انائيتيس(=اناهيتا) در بابل, شوش, همدان, دمشق و سارد برپا داشته شد. اين تنديس هاي کوچک سفالين, سيمين و زرين که تا کنون شمار زيادي از آنها بدست آمده, بيشتر به ريخت سنتي و اساتيري است و با پوشاک و آرايش بومي و در کل چهره ي زن بي کم و کاست و آرزو شده ي مردم هر ديار ساخته شده است. گزارش هايي از بلنيتسکي در دست است که خبر از يافت شدن شمار فراواني از تنديس هاي زنانه به عنوان آناهيتا، الهه ي آب و دنياي گياهي در کاوش هاي آسياي ميانه مي دهد. اين تنديس ها و نگاره ها کم و بيش, انگاره هايي که در يشت ها از او شده را آشکار مي سازند. ناهيد در يشت ها زني است جوان, زيبا, نيرومند, خوش اندام, با بازوان سپيد و به ستبري شانه ي اسب, سينه هاي برآمده, کمربندي تنگ بر ميان بسته و با گوهرها ي آراسته و جامه ي پُر چين و ...


پرستش آناهيتا – نه همچون مهر- در بيرون از مرزهاي ايران نيز گسترش داشته است. ستايش ايزد آناهيتا راه درازي را گذرانده و با گذر از ميانرودان و سوريه به آسياي کوچک و پس آنگاه از راه درياي مديترانه به روم راه يافت. نام آفروديت-ونوس با آناهيتا در پيوند بود. ستايش آناهيتا در غرب با ستايش بزرگ مادر همه ي خدايان ممزوج گرديد. چهره ي ايزدان با نگاره ي آناهيتا همپيوند شد و اناهيتا چهره ي ويژه ي شرقي خود را همچنان نگه داشت. ولي ناهيد پس از اينکه از ايران گذشته و به ميان تيره هاي سامي و آسياي کوچک رسيد رنگ و روي برخي از خدايان تيره هاي بيگانه را به خود گرفت. نگره ي هم ريشه بودن آفروديت با ناهيد آنچنان درست به نظر نمي رسد چرا که آفروديت الهه ي عشق و خواهــش نـفس است, در حالي که ناهيد با وجود زيبايي از خواهــش نـفس و لوندي به دور است.


شماري نيز او را هم ريشه با «ايشتار» بابلي مي انگارند که باز بايد به اين ديدگاه با شک نگريست! ايشتار در سروده اي اينچنين انگاشته مي شود: «وي از سحر و زيبايي و خواهــش نـفس لبريز است. ايشتار الهه ي شادي, پوشاک عشق را پوشيده است, لبان او همچون عسل شيرين و دهانش آب حيوان است. اندامش زيبا و چشمانش رخنه گر و بيدار است. او دوست داشتني و بخشاينده است...» با پذيرش اينکه اين انگاره با ناهيد همساني هايي دارد, ولي شکوه و عفت ناهيد ِ اوستا بر ايشتار بابلي برتري فراوان دارد.



استرابو بازگو مي کند که در ايالت اکيليسن(Akilisen) ارمنستان, بزرگان قبايل, دختران جوان خود را وقف پرستشگاه ناهيد مي کرده اند و دختران پس از آنکه مدتي خويش را با همه ي جان و تن وقف پرستشگاه و پذيرايي از نيايشگران آنجا مي نموده اند, ازدواج مي کرده اند و کسي زناشويي با چنين زناني را ننگين نمي شمرد.



ناهيد -چنانکه گذشت- هم ايزد آب و باران است و هم نمادي از رسايي و کمال زن، فريادرَس و پشتيبان زنان و نيز بخشنده ي فراواني, کاميابي و پيروزي دولت به شمار مي آمد و به همين انگيزه ها, در وير(ذهن) باورمندانش جايگاهي بس اَرجمند در ميان ايرانيان و کشورهاي پيرامون ايران داشته و پرستشگاه هاي ويژه ي فراواني داشت که از آن ميان مي توان از نيايشگاه هاي استخر و تخت سليمان در زمان اشکانيان و ساسانيان ياد نمود.


مي دانيم که نياکان دودمان ساساني، نگهبان و دست اَندرکار نيايشگاه ناهيد استخر بودند و از همانجا برآمده و به شاهنشاهي ايران رسيدند. آتشکده ي پُرآوازه ي شيز آذربايگان نيز از ديرباز ويژه ي ناهيد بوده و زنان ِ بزرگان را براي پرستاري و به پارسا زيستن بدانجا مي فرستادند. چنانکه خاتون, زن خاقان ترک{در زمان ساساني} بدانجا فرستاده شد و همچنين شاخه ي مادينه ي خاندان اشکاني برآنجا فرمانروايي داشتند. موبد بزرگ و نام دار ساساني يعني «کَرتير» نيز در سنگ نبشته اي به زبان پهلوي اشکاني که در نقش رستم وجود دارد، پس از بازشناساندن خود و جايگاهش، خود را سرپرست نيايشگاه آناهيتا مي شناساند.


از ديگر برتري هاي الهه ي ناهيد, تاج بخشي به شاهان بود. در نقش رستم و نيز در تاق بستان, ناهيد حلقه ي پادشاهي را به نرسي و پيروز, شاهان ساساني مي بخشد. برپايه ي آيين کهن, پادشاهان هخامنشي و اشکاني و ساساني بيشتر در پرستشگاه ناهيداستخر و چندي پس از آن شيز، تاج گذاري مي کردند.


در واقع بيشتر جاهايي همچون قلعه/ پل/ بقعه/ دروازه/ دره/ چشمه و... که واژه هايي چون دختر/ مادر/ خواهر/ بانو/ بي بي/ پيرزن/ ننه و برابرهاي ترکي و کردي و لري و گيلکي آنها را در ترکيب نام هاي خود دارند, به احتمال فراوان با الهه ي ناهيد در پيوند هستند.


هرآينه, همچون ديگر موارد, در پيرامون اين گونه جاها -که حتي در کوچکترين و دور افتاده ترين روستاها مي توان از آنها نشاني يافت- به شُوند نبود آگاهي, افسانه هايي ساخته شده که ارزش دانشيک آنچنان ندارد. نغز است بدانيم که بيشتر اين گونه جاها، بر بلندي يا سينه ي کوه, در کنار آب روان و چشمه ي جوشان از دل کوه ساخته شده اند. همين چشمه ها در برخي جاها آنچنان وَرجاوند و ارجمند هستند که مردم براي آنها احترام بسياري قائل بوده يا پول در آنها ريخته و برداشتن آنها را گـ ـناه بشمار مي آورند. افسانه هايي که در پيرامون اين چشمه ها ساخته شده بيشتر با پريان نيکوکار و دخترکان باکـ ـره و پاک و زيبا در پيوند و نشاني کهن از ايزدبانوي بزرگوار ايران زمين, اردويسور اناهيت است.​
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]«مديريت دولتي» در ایران دوران ساسانیان[/h]
    «مديريت دولتي» در ایران دوران ساسانیان - «مديريت دولتي» و پيشرفته بودن ايران از اين لحاظ در عهد باستان فوريه 1932 «تاراپور J. Tarapore» در شهر بمبئي هند «آيين مديريت و نامه نگاري دولتي ايران» در دوران ساسانيان را از روي يك نسخه اصل دوباره نويسي كرد و منتشر ساخت. اين آيين نامه يك بخشنامه (دستور العمل) اداري بود كه در دوران سلطنت خسروانوشيروان ساساني براي مقامات دولتي ارسال شده بود تا رعايت كنند. این روش مدیریت دولتی پيش از دوران زمامداري خسروانوشيروان وجود داشت و در زمان وي بود كه جمع آوري، تدوين و به صورت دستور العمل به مقامات دولتي ابلاغ شده بود. در هر صورت، نسخه «تاراپور» متعلق به عهد خسروانوشيروان (قرن ششم ميلادي) بوده است.
    در اين آيين نامه كهن، به مقامات دولتي و كارمندان سازمانهاي عمومي تاكيد شده بود كه در گزارشها و نامه هاي اداري از تعارفات معمول دست بردارند، ملاحظات را كنار بگذارند، روشن بنويسند، لفاظي نكنند، و توجه داشته باشند كه اگر گزارش خلاف واقع بدهند به سختي مجازات خواهند شد.
    قسمت بيشتر اين آيين نامه مربوط به چگونگي مديريت است و درآن، روي لزوم بازرسي و تشويق و تنبيه كارمندان و توجه به نظر آنان تاكيد شده است. رشوه گيري در اين آيين نامه خطرناك ترين خيانت به كشور و مردم به حساب آمده كه مجازات سنگين و محروميت خواهد داشت. ترتيب اثردادن به درد دلهاي مراجعان و پذيرفتن و احترام كردن آنان از نكات مهم اين آيين نامه است. اين آيين نامه در موارد متعدد روي جمع آوري ماليات و منصفانه بودن آن و خصوصيات ويژه ماموران ماليه و خودداري از به مقاطعه دادن امر جمع آوري مالياتها تاكيد كرده است. در اين آيين نامه مديران دولتي را از تبعيض و افاده و بي اعتنايي به مردم بر حذر داشته شده اند. در این زمینه، آیین نامه آنان را خدمتگذار و جيره خور مردم (نوكر = سروانت، همين اصطلاحي كه در حال حاضر در كشورهاي انگليسي زبان در مورد كارمند دولت بكار مي رود) خوانده و دقّت و اهميت كار حسابداري را مورد تاكيد قرار داده است. آیین نامه عهد خسروانوشیروان بر رعایت اصول اخلاقی مدیریت دولتی تاکید کرده و این اصول را یادآور شده است. استادان و مدرسان معاصر درس «تاریخ مدیریت اداری» در تفسیر این قسمت از آئین نامه گفته اند که خسروانوشیروان اصول کنفوسیوس چینی را که مشابهت زیاد با آموزشهای زرتشت دارند مورد توجه قرارداده و بکار بسته است.
    از نكات جالب اين آيين نامه كه نهايت پيشرفته بودن ايران عهد باستان در دانش اداري را منعكس مي كند؛ ضابطه دادن نمره (پوان) منفي به مديران و كارمنداني است كه در انجام وظيفه سهل انگاري و قصور كنند كه رسيدن نمرات منفي به ميزان معيّن (نصاب) باعث بركناري مدير و يا كارمند مي شد.
    اين آيين نامه از ديپترتاران (دفترداران ــ کارکنان ارشد ادارات) خواسته است كه در گزارش خود به چند نکته اساسی توجه كنند از اين قرار: چه مي خواهند بگويند و چه خبري مي خواهند برسانند، منظورشان از نوشتن گزارش چيست و چرا بايد خبر را بدهند، و بالاخره نتيجه گيري و بيان نظر خود درباره موضوع. طبق اين دستور العمل، نامه بايد داراي تاريخ باشد و (در آن زمان كه از كاغذهاي فعلي و پوشه و ... اثري نبود) دور يك چوب (حول محور) لوله شده باشد. نامه تاء شده موجب مواخذه بود.
    بايد توجه داشت كه مورخان كارشناس رویدادهای عهد باستان، ايران را به داشتن روش پيشرفته و كارآمد براي ادارات عمومي ستوده اند. امپراتوري هاي امويان و عباسيان و بعدا غزها (غزنويان و سلجوقيان) و در پي آنها، مغولها و همنژادان تيموري آنان براي تمشيت امور و اداره قلمرو خود از اين مهارت ايرانيان به خوبي بهره گرفتند و بقاي آنها به دليل سپردن كارها به مديران و وزيران ايراني بود. دولتهاي استعماري اروپا كه متوجه اين هنر ايرانيان بودند در قرون 19 و 20 ميلادي كوشيدند كه آن را که پس از مغولها تضعیف شده بود تخريب و ايران را دچار يك بوروكراسي بد كنند و از پيشرفت بازدارند.
    کار «تاراپور» در نقل و تشریح اين آيين نامه در سال 1932 همزمان به زبان انگليسي در افريقاي جنوبي، استراليا، كانادا، ايالات متحده و ممالك اروپايي توزيع و بعدا تجديد چاپ شد. بدون ترديد از اصول اين كتاب در علم مديريت سازمانهاي عمومي در دنياي نوين اقتباس شده و الگو قرار گرفته است.
    اين آيين نامه توسط مهاجران پارسي قرون هفتم و هشتم ميلادي به هند بـرده شده بود كه به دست «تاراپور» افتاد. ايرانياني كه در آن عهد از طريق جزاير قشم و هرمز به هند مهاجرت كردند و اعقاب آنان هنوز در آنجا هستند و هند را صنعتي ساخته اند عمدتا از مقامات دولتي، بزرگان و افسران ارتش و بيشترشان از مازندران بودند. دليل عمده مهاجرت آنان نارضايي از حكومت عرب بر ايران بود. در قصه سنگان (سنجان) که شرح اين مهاجرت است آمده است كه اعراب مسلمان قبلا گفته بودند كه هدفشان از جنگ با دولت ايران ترويح اسلام و طرد ظلم و تبعیض است، نه حكومت كردن. ولي، پس از تصرف شهرها زير قول خود زده و حاكم شده بودند و ....​
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]همه چیز در دوره ی باستان ایران ![/h]

    اشا به معنی راستی ودرستی است"

    میدانم دل نبستن به جشنهای این و آن در این روزگار غمگین و پراز گرفتاری سخت است ...! میدانم که هر بهانهای برای شاد بودن در این روزگار غنیمتاست


    یک نکته کوچک: شما که می خواهید شاد باشید، شما که میخواهید بهعشقتان هدیه بدهید، اگر تنها کمی در میان این هیاهو نیمه علاقهای هم به این کهنسرا دارید، برایتان فرقی میکند که هدیهی تان را به جای 14 فوریه (25 بهمن ماه)، 29بهمن ماه بدهید؟
    بهترنیست به جای اینکه از ماههای دیگران استفاده کنیم ، ازماه خودمان استفاده کنیم؟
    آیا بهتر نیست به جای اینکه زادمرگ یک کشیش مسیحی راجشن بگیریم، یک جشن کهن خودمان را زنده کنیم؟
    آیا بهتر نیست یک جشن چندهزارسالهی ایرانی را به جاییک جشن چندصدساله اروپایی جشن بگیریم؟
    آیا بهترنیست به جایولنتاینغربی ، که هیچگونه به زبان فارسی نمیآید،اسفندگان (سپندارمزگان) را جایگزین کنیم؟
    نگویید که هم این خوب است هم آن،خواهش می کنم نگویید
    در این هجوم تبلیغاتی وسیع که در حال غرق شدن هستیم اگر کمیشل بجنبیم تا صد سال دیگر هیچ چیز از ما باقی نمی ماند...
    آنقدر حجم تبلیغاتیشرق وغرب بالا است که کافی است کوچکترین چیزی از آنان راوارد کنیم

    تا دیگر هیچ جایی برای رسوم خودمان نماند
    می دانم بسیار چیزهای مهمتر وجود دارد. اما، بیایید تا این جشن به مغزاستخوانمان رسوخ نکرده، جشن اسفندگان(سپندارمزگان) را جایگزینش کنیم.
    کمی فکر کنید :
    آیا
    جشن یلدابد است ؟
    نوروزو چهارشنبه سوری بد است ؟
    پس چرا اسفندگان
    (سپندارمزگان) چند هزار ساله که آغازش پشت زمانها گم شده است بد باشد... ؟




    میدانم دیر است، میدانم کمتر کسی به این چیزها توجه میکند،ولیمهربانی کنید، اگر تنها حس کردید که این نوشته تلنگری است،برای دوستانتان همبفرستید. اگر بخواهیم در آیندهای نزدیک میتوانیم...
    تنها چند روز مانده،تصمیمش آنقدر سخت نیست. تنها چهار روز هدیه تان را بیشتر پیش خودتان نگه دارید،همین
    سپاسگزارم

    ابوریحان بیرونی می نویسد : "اسفندارمذ ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگهبان زنان پارسا و درستکار است. به همین مناسبت این روز عید زنان به شمار می رود."


    ایرانی باشید و پاسدار فرهنگ
    پاینده ایران

     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    زندگی زرتشت
    گرچه در اوستای موجود جای جای اشارههای پراکندهای به نام و خانواده و برخی حوادث زندگی زرتشت میشود ولی زندگینامهٔ او به طور منظم و پیوسته عرضه نمیگردد. شواهد موجود نشان میدهد که شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به نامهای سپند، چهرداد و وشتاسپ ساستآمده بودهاست. اصل متن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و ترجمهٔ
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    این بخشها در دست نیست اما خلاصهٔ مطالب آنها در کتاب هشتم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نقل شدهاست.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آگاهیهای تاریخی و واقعی دربارهٔ زندگی زرتشت بسیار اندک است. آنچه در اوستا و در منابع پهلوی و فارسی آمدهاست، بیشتر جنبهٔ اساطیری دارد، گرچه در این مطالب نیز حقایقی میتوان یافت. آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست زیرا در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (یسن ۳۳، بند ۱) خود را زوتَر نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمدهاست که از میان آنان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تورانی از همه نامورتر است. برحسب سنت زرتشت در سن ۷۷ سالگی کشته شد و قاتل او
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نام دارد.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]بانوان برجسته در ایران باستان[/h]
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    در این جستار فهرستی از برجسته ترین بانوان ایران زمین از گاه کهن تا هزاره های پسین همراه با توضیحی کوتاه درباره شخصیت بانوان جای گرفته است . گفتنی است در گردآوری این فهرست از بن مایه های تاریخی معتبر همچون شاهنامه و دیگر نسک های تاریخی استفاده شده است .
    دغدویه:
    مادر زرتشت که اصلا از شهر ری بود و در آنجا با کوی ها و کرپن ها که مردم را گمراه می کردند و از آنها مرتب فدیه و قربانی می خواستند و دین را وسیله ای برای رسیدن به امیال و خواستهای ناروای خود کرده بودند به مبارزه پرداخت. پدر و مادرش چون جان او را در خطر دیدند او را نزد یکی از نزدیکان خود به آذربایجان فرستادند او در آنجا با پوروشسب ازدواج کرد و ثمره این پیوند همایون، زرتشت پیامبر بزرگ ایرانیان است.
    پوروچیستا:
    پوروچیستا ششمین و کوچکترین فرزند زرتشت و سومین دختر اوست. معنی پوروچیستا یعنی پردانش. در گفتار زرتشت که برای ما باقی مانده است از او با پوروچیستا بیش از فرزندان دیگرش سخن واندرز مانده است، یکی از مهمترین سخنان زرتشت با پوروچیستا درباره همسری با جاماسب حکیم، وزیر شاه گشتاسب و منجم و ستاره شناس معروف زمان است.
    زرتشت به دخترش می فرماید:
    “پوروچیستا، جاماسب خواهان همسری با توست و تو را از من خواستگاری کرده است من او را برای همسری تو مناسب می دانم ولی تو با خرد مقدست مشورت کن ببین آیا او را شایسته همسری خود می دانی یا نه؟”
    این گفتار زرتشت یک حقیقت مسلم را آشکار می سازد و آن این است که دختر در آئین زرتشت درانتخاب همسر آزاد است و عقیده پدر بر او تحمیل نمی گردد.
    همچنین قسمتی از اندرزنامه زرتشت به پوروچیستا در موقع گواه گیری او با جاماسب اکنون هنگام گواه گیری دختران و پسران زرتشتی از طرف موبد بازگو می گردد.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    رکسان یا رکسانا (روشنک):
    رکسان یا رکسانا یا روشنک دختر داریوش سوم است که بنا به مقتضیات ———- و برای انجام حسن رابـ ـطه بین یونان و ایران، همسری اسکندر را پذیرفت.
    پانته آ:
    یکی از زنان فداکار زمان کوروش، او همراه همسرش که فرمانده سپاه کوروش بود به میدان جنگ رفت. همسرش در میدان جنگ کشته شد. به درخواست پانته آ مراسم با شکوهی برای همسرش برپا شد و آرامگاه مجلل و شایسته ای برای او ساختند. پانته آ پس از سخنرانی مهیجی که برای لشکریان کوروش ایراد کرد و آنان را به ادامه رزم و پیروزی تشویق نمود بر بالای آرامگاه همسرش با خنجری که همراه داشت خود را کشت.
    tmogssn4jibt1lgjuz8.jpg

    موزا:
    زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم که در سکه های مکشوفه از زمان اشکانیان تصویر این ملکه مقتدر اشکانیان کنار پسرش فرهاد پنجم بر روی سکه ها منقوش است.
    آرتا:
    آرتادخت وزیر خزانه داری در زمان اشکانیان
    ارشیا:
    از زنان با کفایت دوران هخامنشی
    xr1as67o3hxr8ptkkuoa.jpg

    آرتمیس:
    آرتمیس یا آرتمیز از زنان بنام زمان هخامنشیان که فرماندهی یکی از ناوگانهای خشایارشاه را در جنگ ایران و یونان به عهده داشت در حالی که بسیاری از ناوگانهای دیگر که تحت فرماندهی مردان بود از دشمن شکست خورد، ناوگان تحت فرماندهی مردان بود از دشمن شکست خورد، ناوگان تحت فرماندهی ارتمیس بر یونانیان پیروز شد.
    کاساندان:
    همسر با کفایت کوروش بزرگ
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    o3fh0b6wqs2t3moe4ekc.jpg

    پروشات:
    یکی از زنان مشهور دوران هخامنشی
    ماندان:
    ماندان یا ماندانا دختر آژی دهاک آخرین پادشاه ماد که همسر کمبوجیه پدر کوروش شد و از این وصلت کوروش متولد گردید. او در تربیت و نیز انتقال قدرت به کوروش سهم بسیار موثری داشت.
    آتوسا:
    دختر کوروش با کفایت کوروش و مادر خشایار شاه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    شهرناز و آرنواز:
    خواهران جمشید جم
    فرانک: .
    همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از دست دژخیمان ضحاک رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت. فرانک را مادر آریاییان جهان می خوانند.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    سیندخت:
    همسر خردمند مهرآب کابلی و مادر رودابه و مادربزرگ رستم که در همسری زال و رودابه و جلب موافقت مهرآب پدر رودابه به این وصلت نقش مهمی داشت و نیز در موقع تولد رستم از مادر، سیندخت یار و مددکار دخترش رودابه بود. کوتاه سخن اینکه سیندخت یکی از خردمندترین چهره های شاهنامه است.
    رودابه:
    دختر مهرآب کابلی و همسر زال و مادر رستم که به روایت شاهنامه دلباختگی زال به او یکی از زیباترین صحنه های شاهنامه است. رودابه در موقع تولد رستم اولین سزارین را انجام داد. بنابراین، چنین زایمان ها را باید “رستمی” گفت نه سزارین. زیرا سزار قرن ها پس از تولد رستم به دنیا آمده است.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    تهمینه:
    دختر زیباروی پادشاه سمنگان که همسر رستم بود. ثمره آن تولد سهراب است که داستان زندگی و مرگ دردناکش به دست پدر در شاهنامه فردوسی به تفصیل آمده است.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    گرد آفرید:
    دختر زیبا و چابکسوار کژدهم که پدرش در مرز ایران و توران مرزبان بود. هنگامی که به دستور افراسیاب لشکری به سرکردگی سهراب برای جنگ با ایرانیان وارد مرز ایران شد گردآفرید لباس رزم به تن کرد و به جنگ سهراب رفت. مبارزه تن به تن بین سهراب و گردآفرید شروع شد و سهراب نمی دانست که گردآفرید زن است زیرا او در لباس و کلاه رزمی شبیه مردان بود، ناگاه در حین جنگ کلاه از سر گردآفرید بزمین افتاد و موهایش نمایان شد، سهراب آن موقع دانست که طرف مقابل او دختر است، دلباخته و عاشقش شد و از او خواستگاری نمود ولی گردآفرید چون سهراب را ایرانی نمیدانست و از هویت او که پسر رستم بود آگاهی نداشت این همسری را نپذیرفت زیرا نمی خواست همسر یک نفر غیر ایرانی باشد که فرماندهی لشکر دشمن را بر عهده داشت بشود.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    فرنگیس:
    دختر فراسیاب که با سیاوش ازدواج کرد. کیخسرو پادشاه نامدار ایرانی که از طرف پدر نوه کیکاووس و از طرف مادر نوه افراسیاب بود از این پیوند به دنیا آمد و شرح زندگی و مرگ سیاووش در شاهنامه به تفصیل آمده است و در ادبیات ما جای ویژه ای دارد. کیخسرو و مادرش پس از مدتی از توران به ایران آمدند. کیخسرو به راهنمای یاری رستم پهلوان نامدار ایرانی برای گرفتن انتقام خون سیاووش به جنگ پدربزرگش افراسیاب رفت لشکر توران را شکست داد و افراسیاب و عده زیادی از نامداران توران از جمله اشکبوس را از بین برد. در پایان زندگی چون انسانی مقدس و پاک و منزه بود در چشمه ای از نظر ناپدید شد به همین جهت مردم ایران در آن روزگار و زرتشتیان همیشه او را “سوشیانت” که معنی سودرسان است میدانند و منتظر بازگشت و ظهور او هستند.
    بانو گشسب:
    دختر رستم که در هنگام کشتی پهلوانان را به خاک می افکند، دلیری این بانوی ایرانی مشهور است.
    منیژه:
    .
    دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد و به دستور افراسیاب او را به چاهی که به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم که خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد.
    کتایون:
    دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه مادر اسفندیار و یکی از اولین کسانی که کیش زرتشت را پذیرفت. موقعی که اسفندیار به دستور گشتاسب می خواست به جنگ رستم برود کتایون به سختی با رفتن او مخالف بود و او بخردانه پند داد ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم کور و سپس کشته شد و کتایون با غم و دردی جانکاه به سوگ فرزند نشست.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    هما:
    دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان.
    پوران:
    پوران خسرو منظور پوراندخت دختر خسرو پرویز است که زنی با کفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگهای طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدک و نارضایی مردم از وضع موجود نتوانست آن طور که باید از کفایت و دانایی خود به سود مملکت استفاده کند.


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    آزرمدخت:
    دختر دیگر خسرو پرویز که مثل خواهرش پوراندخت زنی با کفایت و لایق بود اما به همان دلایل او نیز نتوانست کاری از پیش ببرد.
    شیرین:
    برادرزاده و جانشین مهین بانو حاکم ارمنستان، که زنی خردمند و وفادار بود. داستان عشق او و خسرو پرویز و دلدادگی او و فرهاد در ادبیات ایران مشهور است پس از اینکه خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه “که مادرش مریم دختر قیصر روم بود” کشته شد، شیرویه از شیرین که که زن پدرش بود خواستگاری کرد شیرین جواب رد به شیرویه نداد و به او گفت که من به عنوان ملکه ایران باید بهترین مراسم سوگواری را برای پدرت خسرو پرویز بجا آورم در حالی که زیباترین لباس و آرایش را داشت با متانت به همراه موبدان و بزرگان به تشییع جنازه خسرو پرویز پرداخت. پس از انجام مراسم از حاضران خواست که او را برای آخرین وداع با جنازه همسرش تنها بگذارند در آن هنگام با خنجری در کنار همسرش، خود را کشت.
    پری چهر:
    دختر زابل شاه همسر جمشید و مادر ثور است. پری چهره در معنای بسیار زیبا،خوب روی، بسیار جمیل، زیباروی، پری روی، و انسانی که سیمای پری دارد، آمده است. استاد توس درباره او گفته است:
    پری چهره رابچه بد درنهان ازآن خوب روی، شادمان شد جهان
    رام بهشت:
    نام مؤبدی است که در شهر استخربرای ناهید ، معبدی ساخته بود، رام بهشت مادر بابک و همسرساسان است که در کنار دریاچه بختگان حکومت می کرد وبرای فرزند دیگرش به نام اردشیر، نگهبان سالاری، شهر داراب را گرفت و این آغازی است برای بوجود آمدن سلسله ساسانی در ایران بود.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    یوتاب:
    سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم بوده است . وی در نبرد با اسکندر گجستک همراه آریو برزن فرمانهدهی بخشی از ارتش را بر عهده داشته ست. او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست ولی یک ایرانی خائن راه را به اسکندر نشان داد و او از مسر دیگری به ایران هجوم آورد. از او به عنوان شاه آتروپیان (آذربایجان) در سالهای ۲۰ قبل از میلاد تا ۲۰ سال پس از میلاد نیز یاد شده است. با این همه هم آریوبرزن و هم یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاوید از خ.د بر جای گذاشتند.
    آذرآناهید:
    ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگذار سلسله ساسانی. نام این ملکه بزرگ و اقدامات دولتی او در قلمرو ایران در کتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایش کرده است.
    پرین:
    بانوی دانشمند ایرانی. او دختر کیقباد بود که در سال ۹۲۴ یزدگردی هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آنرا نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین رای همیشه ثبت گردیده است. از او چند کتاب دیگر گزرش شده است که به احتمال زیاد در آتش سوزی های سپاه اسلام از میان رفته است.
    زربانو:
    سردار جنگجوی ایرانی. دختر رستم و خواهر بانو گشنسب . او در سوارکاری زبده بوده است و در نبردها دلاوریهای بسیار از خود نشان داده است. تاریخ نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال ، آذربرزین و تخوار از زندان بوده است ثبت کرد.
    فرخ رو :
    نام او به نوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است . وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید.
    آریاتس :
    یکی از سرداران مبارز هخامنشی ایران در سالهای پیش از میلاد. مورخین یونانی در چند جا نامی کوتاه از وی به میان آورده اند.
    گردیه :
    بانوی جنگجوی ایرانی. او خواهر بهرام چوبینه بود. فردوسی بزرگ از او به عنوان همسر خسروپرویز یاد گرده که در چندین نبرد در کنار شاهنشاه قرار داشته است و دلاوری بسیاری از خود نشان داده است.
    هلاله :
    پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی بندهش (۳۹۱ یشتها + ۲۷۴ یشتها) در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست. از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را همای چهرآزاد و همای و همون نیز گفته اند. او مادر داراب بود و پس از : وهومن سپنددتان ” بر تخت شاهنشاهی ایران نشست. وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود و هیچ گزارشی مبنی بر بد کردار بودن وی و ثبت قوانین اشتباه و ظالمانه به ثبت نرسیده است.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    پوراندخت :
    شاهنشاه ایران در زمان ساسانی. وی زنی بود که بر بیش از ۱۰ گشور آسیایی پادشاهی میکرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرمانروایی نمود.
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]
    icon4.png
    هشدار های تاریخی[/h]
    گرد آفرید و فرنگیس و بانوگشسب و کتایون و هما و پوران و ...
    که همه قصّه ست
    وجودِ خارجی ندارن

    یوتاب ، عملاً یه قصهء دیگه ست
    علتش هم اینه که اصلاً « آریوبرزن » یه افسانهء تقلیدی از « سیصد اسپارتانِ » هلنی هست _ که ایرانی ها رو در پیش پردهء جنگِ سالامیس ، در دره های یونانِ کنونی ، متوقف کرده بودند،_ و اصلاً وجود نداشته به طور واقعی

    اینکه یه نفر زنِ پادشاه رو ستایش کنه ، دلیل بر کارهای بدردبخور کردنِ اون زن نیست!
    همین الآن هم اقوام و خویشانِ دولتمردانِ ایران ، گاهی توی رسانه ها ستوده میشن ، دلیل بر اقداماتِ مهمِ اونها نیست!
    پس آذرآناهید هم از این دسته خارج میشه!

    پرین هم افسانه ست
    چون هیچ سند معتبری از اون نیست ، غیر از مجموعه داستانهایی که به غلط به اونها « اوستا » میگیم!!!
    تازه ، نمیشه گردآوری اوستا رو به این زن نسبت داد!

    آریاتس که گفته شده :

    یکی از سرداران مبارز هخامنشی ایران در سالهای پیش از میلاد. مورخین یونانی در چند جا نامی کوتاه از وی به میان آورده اند.


    درواقع « آرتیمیا » یکی از ساتراپی های یونان (استانِ غربیِ ترکیه که شهرِ بودروم در آن واقع ست) بوده
    از نظر زادگاه و نژاد ، بایستی اون رو از اهالیِ « لیدی و آسیا » نام برد

    هلاله که گفتید »

    پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی بندهش (۳۹۱ یشتها + ۲۷۴ یشتها) در زمان کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست. از او به عنوان هفتمین پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را همای چهرآزاد و همای و همون نیز گفته اند.


    اصلاً وجودِ خارجی نداره
    چون اصولاً کتابِ « اوستا » یکسری دروغِ تاریخی هست و اصلاً در ایران هیچ سلسلهء تاریخی به اسم « کیانیان » وجود نداشته!
    « هومای » نامِ یک پرندهء اساطیری در ایران هست که خصوصیاتِ شیطانی داشته (با اون همای سعادت اشتباه نگیرین ، این رو بهش میگن « همایون »)

    پوران دخت که گفته شده :

    شاهنشاه ایران در زمان ساسانی. وی زنی بود که بر بیش از ۱۰ گشور آسیایی پادشاهی میکرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرمانروایی نمود.


    اولاً کلمهء « شاهنشاه » رو واسه مرد میگن!
    باید بگید « ملکه »
    ثانیاً
    ایشون باردار بودند ، و فرزندشون در شکمِ مادر تاج گذاری کرد ، نه اینکه بخوان خودش رو بکنن پادشاه!!!
    متأسفانه به غلط ، جا افتاده که این دو زن ، در تاریخ ایران پادشاهی کردن
    در صورتی که نخست اینکه اون زمان ایران به صورتِ یکپارچه و مستقل نبوده ، دوم اینکه این زنها ، تا زمانی که فرزندشون به دنیا بیآد ، به عنوانِ حاملِ پادشاهِ آینده ، موردِ حفاظت قرار گرفته بودند
    اگرچه پادشاهِ آینده ای که از شکمِ اونها خارج شده بود ، عملاً هیچ قدرتِ سیـاس*ـی نداشته و کشور به دستِ صدراعظم اداره میشده
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    دغدویه که گفته شد :

    مادر زرتشت


    یه چیزی میگم ، ..
    زردشت اصلاً وجودِ خارجی نداره

    زردشت در حقیقت از کلمهء « زوروس آسترا » اومده که یه کلمهء هلنیستیک هست به معنی « ستاره پرست »
    یونانی ها ، به مردمِ ایران میگفتند ستاره پرست ، علتش هم این بود که ستاره ها رو پرستش میکردند (در بین النهرین)

    به همین صورت ، وجودِ پوروچیستا در تاریخ ایران ، نقض میشه

    رکسان یا رکسانا که گفتید :

    رکسان یا رکسانا یا روشنک دختر داریوش سوم است که بنا به مقتضیات ———- و برای انجام حسن رابـ ـطه بین یونان و ایران، همسری اسکندر را پذیرفت.


    درحقیقت یک رقاصه بوده از اهالیِ بابل که معلوم نیست حقیقتاً آریایی هم باشه یا نباشه!
    اصلاً حتی به زنیِ اسکندر هم درنیومد
    یعنی حتی ازدواج هم نکردند!
    فقط بعد از مرگِ اسکندر ادعا کردند که از اون بارداره! (همین)

    پانته آ که گفته شد :

    یکی از زنان فداکار زمان کوروش، او همراه همسرش که فرمانده سپاه کوروش بود به میدان جنگ رفت. همسرش در میدان جنگ کشته شد. به درخواست پانته آ مراسم با شکوهی برای همسرش برپا شد


    حتی اگه واقعیت داشته باشه ، باز هم « خاک کردنِ همسر » ، کار چندان بزرگی به شمار نمیآد که از ایشون به عنوانِ یکی از بزرگترین زنان ایران ، یاد کرده بشه!!!

    موزا که گفته شده :

    زن فرهاد چهارم و مادر فرهاد پنجم که در سکه های مکشوفه از زمان اشکانیان تصویر این ملکه مقتدر اشکانیان کنار پسرش فرهاد پنجم بر روی سکه ها منقوش است.


    ملکه موزا
    یکی از کنیزانِ رومی بوده که به پادشاهِ اشکانی ، هدیه داده میشه
    بعدها از پادشاه باردار میشه و فرزندش با کشتنِ پدر ، بر تخت مینشینه و به رسمِ سلوکی ها ، با مادرِ خودش ازدواج میکنه! و بعدها ایرانی ها اونها رو میکشند و دوباره سلطنت رو به اشکانی ها برمیگردونند!!!
    این زن یکی از نمادهای شرارت در تاریخ ایرانه!

    ماندان یا ماندانا ، تنها کار بزرگی که کرد ، زائیدنِ کوروش بود!!!!

    آتوسا ، بزرگترین اقدامِ تاریخی که انجام داد ، این بود که به درخواستِ برادرش کامبوزیا (کمبوجیه) برای ازدواجِ با اون ، جواب رد داد!!!!!!

    شهرناز و آرنواز خواهران جمشید جم و نیز ، فرانک و سیندخت و تهمینه و رودابه ؛ به دلیلِ آنچه که از اون به عنوانِ « اسطوره بودن » نام میبریم ، اصلاً وجودِ خارجی ندارند
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    چرا تمام عکسهای زنان ایرانی بی حجاب تصویر میشن؟؟؟
    در ایران باستان تمام زنان ایرانی حتی قبل از امدن اسلام حجاب داشتند
    توی تخت جمشید نمیتونین حتی یه تصویر هم از یه زن ایرانی پیدا کنید
    اونوقت تمام این نقاشی ها بدون حجاب تصویر میشن و هرکسی ببینه تصور میکنه که ایران بعد از امدن دین اسلام یکتا پرست شده
    در حالی که زنان ایرانی و درباری قبل از امدن اسلام حتی چهره خودشون رو میپوشاندند
    یکی از دلایلی که مردم ایران به اسلام روی اوردند همینه چون شباهت زیادی بین اسلام و یکتا پرستی ایرانیان بوده
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]پل سازي در ايران باستان[/h]
    لي كه هم اينك بخش آسيايي تركيه را به بخش اروپايي آن پيوند ميدهد، در همان جايي ساخته شده است كه داريوش شاه براي لشگر كشي به يونان در آنجا پلي ساخت كه در شمار شگفتي هاي آن روزگار بود و نشان ميدهد كه ايرانيان از دانش پيشرفته اي برخوردار بوده اند.
    چگونگي ساخت اين پل كه در محل تنگه(بغاز) بسفر قرار داشت ، به نقل از مهنامه زرتشتيان شماره آبان ماه 1352 از اين قرار است:
    درحين لشگر كشيهاي خشايارشا به يونان ، دو ساختمان آبي قابل ملاحظه از طرف ايرانيها در خارج كشور بنا شد كه يكي از آنها پل عظيم روي تنگه داردانل و ديگري كانال خشايارشا در شبه جزيره آتوس است. لشكر كشيهاي ايرانيان عليه يونانيان در زمان سلطنت خشارشا پس از مطالعات چندين ساله صورت گرفت و اين امر به خوبي ميرساند كه ايرانيان از لحاظ فني اين خدمات را به طور مستقل انجام داده اند.
    خشايارشا چند سال پيش از آغاز لشگر كشي خود به يونان ، دو نفر از ايرانيها را مامورمطالعه و نقشه برداري از سواحل آسياي صغير و يونان كرد تا تداركات جنگي را با توجه به اوضاع و احوال محل و تجربيات حاصل از جنگهاي قبلي آماده سازند.
    هرودوت مورخ يوناني در كتاب تاريخ خودمينويسد كه خشايارشاه دستور ساختن پل بزرگي بر روي بغاز داردانل براي عبور جنگجويان خود داد. از توضيحات هرودوت چنين استنباط ميشود كه ساختمان اين پل به طور كلي از خدمات فني و برجسته ايرانيان در ادوار قديم بوده است. جمعا 700 كشتي براي ساختمان اين پل دو طرفه به كار رفته بوده است ، يعني هر رديف و جهت ٣٥٠ كشتي.
    كشتيها بوسيله طنابهايي كه از بيبلوس درست شده بود به يكديگر محكم وصل شده و در مقابل امواج دريا بوسيله لنگرهاي قوي استوار شده بود.روي اين كشتيها كه از طرف پهنا پهلوي يكديگر قرار گرفته بودند، از تنه درخت و تيرهاي چوبي پوشيده ميشد و روي آنها با شاخ و برگ درختان و سپس سنگ و ماسه تكميل ميشد.
    گرچه در گزارش هرودوت پوشش با شاخ و برگ درختان ذكر نميشود، ولي به عقيده ما بدون يك پوشش ريختن شن و ماسه براي ساختن زير سازي جاده ممكن نبوده است.
    از گزارشهاي هرودوت چنين استنباط ميشود كه روي بعضي از رودخانههاي يونان نيز ايرانيان پل ساخته بودند و جاده سازيهاي وسيعي نيز به عمل آمده بود.
    اهميت كانال كشتي راني خشايارشا در شمال شرقي شبه جزيره آتوس در يونان كمتر از پل ياد شده نيست و نظر به اينكه كشتيهاي جنگي داريوش كبير پدر خشايارشا هنگام عبور از طرف شبه جزيره آتوس كه داراي درازايي در حدود ٥٠ كيلومتر است دچار طوفان شده بود، لذا خشايارشا به منظور پيشگيري از اين خطرها دستور به كندن كانالي داد كه در منتهي اليه شبه جزيره آتوس قرار گرفته بود. كانال خشايارشا كه داراي مقطعي ذوذنقه شكل است و به طول تقريبي2500 متر است در سطح 45 متر و در كف ٢٢ متر پهنا داشته و به عرض 40/2 متر بوده است. براي ساختن اين كانال سه سال تمام وقت لازم بود و در حدود١٥٠ هزار متر مكعب خاكبرداري انجام گرفت.
    همه عمليات حفاري تحت نظارت و مراقبت دو ايراني به نام بوبارس و آرتاخس صورت گرفته است. پس از پايان عمليات ساختماني و آب اندازي خشايارشا با 1207 كشتي جنگي از اين كانال عبور كرد وبه حمله خود به يونان پرداخت.
    آثار اين كانال كه به دستور خشايارشا حفر شده و بيش از2500 سال از عمر آن سپري ميشود، هنوز در يونان باقي و قابل ديدن است.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا