همه چیز از ادبیات ایران

  • شروع کننده موضوع MILAD_A
  • بازدیدها 20,888
  • پاسخ ها 431
  • تاریخ شروع

MILAD_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
27,940
امتیاز واکنش
17,247
امتیاز
995
محل سکونت
تجریش
از میان همه شاعران زبان فارسی بی گمان هیچ کس توفیق آن را نداشته است که به اندازه حافظ ، مطلوب نظر خاص و عام قرار گیرد و فضای ادب و فرهنگ فارسی را به خود اختصاص دهد . تاکنون کسی نتوانسته است راز محبوبیت خواجه شیراز را بگشاید . هر چه هست باید این را در دنیای شعر او جست ، زیرا آنچه از حافظ شیراز به دست ما رسیده چندان زیاد و گوناگون نیست که بتواند همه پسندها و سلیقه ها را خشنود سازد .
خواجه شمس الدین شیرازی که ما او را به نام حافظ و لقب لسان الغیب می شناسیم در حدود 726 ه . در شیراز زاده شد . نیاکانش از کوهپایه اصفهان بودند و پدرش گویا بهر شیراز رخت اقامت کشیده بود . شمس الدین محمد نوجوان ، دوران دانش اندوزی را در شیراز گذرانید .
چنان که بقیه عمر شصت و چند ساله خویش هم ، بر خلاف شاعر بلند آوازه و همشهری خود سعدی شیراز ، علاقه چندانی به سفر نشان نداد و جز یک سفر کوتاه به یزد و سفری بی سرانجام تا جزیره هرمز ، باقی زندگی خویش را در زادگاهش به سر اورد تا این که در سال 792 ه . رخت به سرای باقی کشید .
او از همه علوم قرانی ، از قرائت و تفسیر گرفته تا کلام و فلسفه و عرفان بهره داشت . حتی شاگرد شاعری و سبک ویژه بیان خود را از قرآن کریم آموخته بود و در آگاهی از زیر و بم الفاظ و معانی و مفاهیم از آن الهام می گرفت .
پس اینک اگر در خانه هر ایرانی مسلمان در کنار قرآن دیوان حافظی هست و اگر همچنان که با قرآن استخاره می کنند به دیوان حافظ هم فال می زنند ، نباید چندان هم شگفتی باشد . پس به عنوان خصوصیتی مهم در دنیای اندیشه حافظ از موقعیت قرآن و اگاهی ژرف او معارف آن روزگار اعم از ایرانی و اسلامی در ذهن و زبان او باید یاد کرد .
جوان شیرازی وقتی به علم و ادب روی آورد هرگز دانش خود را دستمایه ارتزاق قرار نداد . حتی پس از آن که در پرتو موقعیت خود مورد توجه حاکمان و فرمانروایان فارس شد و به دربار ابواسحاق اینجوشاه شجاع مظفر راه یافت و از عنایت ویژه حاجی قوام الدین ، کلانتر شیراز برخوردار شد ، باز ناداری و نیازمندی از سر او دست بر نداشت .
درد فقدان فرزند برای حافظ هم مثل فردوسی و خاقانی دلشکن بود و در ژرفای ضمیر او جراحتی سنگین بر جای گذاشت و غزلهای نغز و پر مغزی پدید آورد .
از میان پادشاهان معاصر حافظ ، شاه شیخ ابواسحاق با او به حرمت رفتار می کرد و دوران خوش سلطنت وی روزگار جوانی حافظ را از رویاهای شیرین سرشار می کرد ، اما دوران حکومت سختگیرانه امیر مبارزالدین محمد ، که با تعصب و خشونت همراه بود ، کام زندگی او را تلخ می ساخت . شاعر آزرده حال بیشترین غزلهای آبدار خود را ، در مبارزه با ریاکاری و عوامفریبی ، با لحنی نیشدار و گزنده ، تلویحا خطاب به همین امیر ریاکار مظفری سروده و با کنایه و تمسخر او را محتسب خوانده است .
دنیای شعر و اندیشه حافظ
از حافظ اکنون جز یک دیوان شامل کمتر از پانصد غزل ، چند قصیده و مقداری مثنوی و رباعی در دست نیست . خواجه اساسا غزل سراست و به همین دلیل قصاید و مثنویهای او غالبا نادیده انگاشته می شود .
حافظ حتی در غزل هم طرزی نو ابداع نکرده است و سرمشق غزل سرایی بیشتر سعدی شیرازی ، کمال اصفهانی ، سلمان ساوجی ، خواجوی کرمانی و شاعری شیعه مذهب و نزدیک به زمان او به نام نزاری قهستانی است و اغلب غزلهای او ظاهرا بر همان وزن و قافیه و مضمونی سروده شده که استادان پیشین طبع آزمایی کرده بودند .
اما این شباهت ظاهری هرگز به آن معنی نیست که شاعر فرزانه شیراز به مانند مقلدان بی ابتکار در دایره تکرار و دنباله روی از دیگران اسیر مانده است . حافظ غزل فارسی را به آن درجه از کمال رسانیده که پس از او همه قریحه آزمایان در برابر والایی و کمال هنری سخنش اظهار درماندگی کرده اند . شاید به همین اعتبار است که برخی او را خاتم شعرای ایران می دانند و بر آنند که پس او سخن پارسی رو به انحطاط و زوال رفته است .
لحن حافظ گزنده و تلخ با نیشخند و کنایه آمیز است و هم در آن مایه ای از خیر خواهی و اصلاح طلبی دیده می شود . گویی پس از سیف فرغانی و عبید و ابن یمین ، با رندی و هوشیاری و فرزانگی خویش شیوه مبارزه تازه ای با نابسامانیها و بد اخلاقیهای جامعه برگزیده است که به مانند سبک شاعری او ، تازگی دارد .
پیشینیان وقتی غزل می گفتند یا عاشقانه می گفتند یا عارفانه ، راهی که حافظ از این میانه برگزید تلفیق ترکیب عشق و عرفان و دست یافتن بر شیوه ای است که تا عصر او اگر سابقه هم داشته ، هرگز به این زیبایی و کمال و نفاست نبوده است .
در غزل اجتماعی حافظ ، فرهنگ گذشته ایران با همه کمال ایرانی اسلامی خود رخ نموده است گویی حافظ در تلفیق دو فرهنگ ایران و اسلام به مانند استاد و حکیم فرزانه توس ابواقاسم فردوسی به توفیق بیشتری دست یافته است .
حافظ هم بی شک مانند فردوسی در عرصه سخن و فرهنگ ایران پهلوانی بی همتاست که وقتی قرار بوده است بسراید مضمونی بهتر و لازم تر از حماسه انسان عصر خود نیافته و همان را با صداقتی بی مانند در عرصه شعر خویش ، به نمایش گذاشته است .
 
  • لایک
واکنش ها: Diba
  • پیشنهادات
  • MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    ـ کیوسک که از کوشک فارسی به معنی ساختمان بلند گرفته شده است و در تقریباً همهٔ زبانهای اروپایی هست.
    ـ شغال که در روسی shakal، در فرانسوی chakal، در انگلیسی jackal و در آلمانیSchakal نوشته میشود.
    ـ کاروان که در روسی karavan، در فرانسوی caravane، در انگلیسی caravan و در آلمانی Karawane نوشته میشود.
    ـ کاروانسرا که در روسی karvansarai، در فرانسوی caravanserail، در انگلیسی caravanserai و در آلمانیkarawanserei نوشته میشود.
    ـ پردیس به معنی بهشت که در فرانسوی paradis، در انگلیسی paradise و در آلمانی Paradies نوشته میشود.
    ـ مشک که در فرانسوی musc، در انگلیسی musk و در آلمانی Moschus نوشته میشود.
    ـ شربت که در فرانسوی sorbet، در انگلیسی sherbet و در آلمانی Sorbet نوشته میشود.
    ـ بخشش که در انگلیسی baksheesh و در آلمانی Bakschisch نوشته میشود و در این زبانها معنی رشوه هم میدهد.
    ـ لشکر که در فرانسوی و انگلیسی lascar نوشته میشود و در این زبانها به معنی ملوان هندی نیز هست.
    ـ خاکی به معنی رنگ خاکی که در زبانهای انگلیسی و آلمانی khaki نوشته میشود.
    ـ کیمیا به معنی علم شیمی که در فرانسوی، در انگلیسی و در آلمانی نوشته میشود.
    ـ ستاره که در فرانسوی astre در انگلیسی star و در آلمانی Stern نوشته میشود. Esther نیز که نام زن در این کشورهاست به همان معنی ستاره است.
    ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
    شباهت اينا دليل بر اين نيست كه اين كلمه ها فارسى بودن شباهت اينا بخاطر اينكه زبان انگيليسى فرانسوى فارسى المانى ... از خانواده ى زبان هاى هندو
    اروپايين و كلمه هاى ديگه اى كه تو اين زبان ها شبيه همن ميشه به اينا اشاره كرد: پدر در فارسى pitár- "father در سانسكريت patḗr "father" در يونانى pater "father در لاتين fadar "father در زبان گوتى father تو انگليسى athir "father" تو زبان هاى سلتى
     
    • لایک
    واکنش ها: Diba

    برخی موضوعات مشابه

    بالا