همه چیز از دوره ی قاجار | شاهان قاجاری

  • شروع کننده موضوع MILAD_A
  • بازدیدها 5,153
  • پاسخ ها 84
  • تاریخ شروع

MILAD_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
27,940
امتیاز واکنش
17,247
امتیاز
995
محل سکونت
تجریش
[h=2]همه چیز از دوره ی قاجار | شاهان قاجاری[/h]
مرحوم محمد شریف رازی در کتاب کرامات صالحین ماجرای نبش قبر حر توسط شاه اسماعیل را توضیح داده که در نوع خود جالب است .
در این مطلب آمده است :هنگامی که شاه اسماعیل صفوی به کربلا مشرف شد نخست به زیارت سالار شهیدان رفت و آنگاه حضرت ابوالفضل علیه السلام و دیگر شهدای کربلا علیهم السلام را زیارت نمود. اما به زیارت حر، آن آزاده روزگار که قبرش با قبر سالارش فاصله دارد، نرفت. پرسیدند: « چرا؟»
استدلال کرد که اگر توبه او پذیرفته شده بود از سالارش حسین علیه السلام دور نمی ماند.
توضیح دادند که: « شاها ! از آنجایی که او در سپاه یزید فرمانده لشکر بود و آشنایانی داشت پس از شهادت در راه حق و در یاری حسین علیه السلام بستگانش بدن او را با تلاش و با اصرار بسیار از میدان جنگ خارج ساختند ودر اینجا به خاک سپردند.»
شاه گفت: « من می روم با این شرط که دستور دهم قبر او را بشکافند و درون قبر را بنگرم اگر شهید باشد نپوسیده است و برای او مقبره می سازم. در غیر این صورت دستور تخریب قبرش را صادر خواهم کرد. »
پس از این تصمیم به همراه گروهی از علما، سران ارتش و ارکان دولت خویش، کنار قبر حر آمدند و دستور نبش قبر را صادر کرد.
هنگامی که قبر گشوده شد شگفت زده شدند چرا که دیدند پیکر به خون آغشته آن آزاده قهرمان پس از گذشت بیش از یک هزار سال صحیح و سالم است. زخمهای بی شمار گویی تازه وارد آمده و دستمالی نیز که سالارش حسین علیه السلام بر فرق او بسته و مدال بزرگی است بر پیشانی دارد.
شاه اسماعیل گفت: « این دستمال از امام حسین علیه السلام است و برای ما مایه برکت و پیروزی بر دشمنان و مایه شفای بیماران. به همین جهت با دست خویش آن را باز کرد و دستمال دیگری بست اما به مجرد باز کردن آن دستمال، خون جاری شد و هرگونه کوشش برای متوقف ساختن آن بی حاصل ماند.
به ناچار شاه همان دستمال را بر سر حر بست و گوشه ای از آن را به عنوان تبرک برداشت و خون هم متوقف شد. به همین جهت دستور داد برای او مقبره ساختند و مردم را به زیارت ایشان فراخواند.

index.php
[/QUOTE]​
 
  • پیشنهادات
  • MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]همه چیز از دوره ی قاجار | شاهان قاجاری[/h]

    از میان خانههای سقف شیروانی این شهر که بگذری، خانهای هست که تاریخ و یاد مبارزات یک مرد از دیوارهای بلند آن خودنمایی میکند. خانهای قدیمی که بخشهایی از آن و اشیایی که در بخش موزه مانندی در آن باقی مانده است، متعلق به همان روزهایی است که سردار جنگل در آن خانه زندگی کرده است.
    خانه میرزا کوچکخان جنگلی، مردی که به نماد مبارزه علیه بیداد و ستم در دل ایرانیان ماندگار شده است و هیچگاه از آرمانهای انقلابی خود باز نماند، در شهر سبز رشت قرار دارد..

    mirzakochak3_5122%5B1%5D.jpg


    mirzakochak1_5120%5B1%5D.jpg


    آرامگاه میرزا كوچكخان جنگلی معروف به سردار جنگل هم در جنوب شهر رشت واقع شده است. این آرامگاه كوچك و با اهمیت، مورد عنایت و توجه مسافران و مردم است كه با سادگی وزیبایی بر روی قبر میرزا كوچك خان جنگلی احداث شده است.
    منبع: برنا


    [/QUOTE]



     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]همه چیز از دوره ی قاجار | شاهان قاجاری[/h]
    شاید کسی نداند که شمس العماره اولین آسمانخراش با به عبارت بهتر برج دوقلوی تهران بود که از آ نجا ناصر الدین شاه خانه های مردم را دید میزد.
    شمسالعماره و اثاثیه پرزرق و برق و مفصلش، ۴۰ هزار تومان برا ی دوستعلی خان معیرالممالک آب خورد.
    داستان از این قرار بود که رابـ ـطه میرزاحسن خان سپهسالار با دوستعلی خان کارد و پنیر بود او مخفیانه چند نفر را فرستاد تا مخارج شمسالعماره را صورت برداند میرزاحسین خان هم سیاهه را به دست شاه رساند تا مثلا کلاه سر شاه نرود.
    شاه روز افتتتاح پا به آسمانخراش نوساز گذاشت طبقات طبقات را بالا و پایین رفت و به تمام سوراخ سمبهها سرک کشید و به به و چه چه راه انداخت و دوستعلیخان را خطاب قرار دارد که فیالواقع بنای زیبا و باشکوهی است ولی باید برا ی دولت گران تمام شده باشد.
    دوستعلی خان زیر چشمینگاهی به حاج میرزا حسینخان انداخت سری تکان داد و گفت قربان برای چاکر گران تمام شد زیرا بنا تقدیم خاک پای همایونی است و طومار آن این است که از نظر مبارک میگذرد جلو رفت و سیاهه ۴۰ هزار تومانی را دست قبله عالم داد

    شاه با شنیدن این حرف چشم غرهای به میرزا حسین انداخت تا کارزار دوبنده در گاه این دفعه به نفع دوستعلی خان به پایان برسد با تمام شد پی ساختمان معمار، بنا، محمدعلی کاشی شش ماهی غیب میشود و بنا معطل مینماند تا دوباره سر کار نیمه تمامش برگردد او در جواب شکایات شاه از بیمسئولیتیاش اندازهگیریهایش را به عرض شاه ر ساند که نشان میداد در این شش ماهه چقدر نشست داشته و اگر ساختمان را همان موقع به انجام رسانده بود چه بلاهایی که سر آسمانخراش قجری نمیآمده است .

    اما این تنها حکایت مربوط به شمسالمعماره نیست این عمارت قصههای زیادی دارد مثلا یکی اینکه قبله عالم خوش نداشت برای تملک کاخهایش پولی خرج کند و به همین خاطر شمسالعماره و میدان رو به رویش روی زمینهایی ساخته شدند که به ضرب و زور از مردم گرفته شده بودند و میگویند مردم مالیات شکایت شاه را پیش میرزا عبدالرسول که نماز جماعت مسجد حکم هاشم را امامت میکرد بردند.

    میرزادستی به ریشهاش کشید و کمیفکر کرد از فردا قرار شد مردم محل میرزا را از جلوی خانهاش که در کوچه پشت شمسالعماره قرار داشت روی دست بلند کنند و تا مسجد ببرند چند روزی میرزا عبدالرسول از جلوی خانه تا مسجد را روی دست اهالی محل رفت وبرگشت تا بالاخره داستان دهان به دهان گشت و به گوش شاه قاجار رسید شاه میرزا فرا خواند و از او توضیح خواست میرزای افجهای هم که منتظر همین سوال بود باز دستی به ریشش کشید و گفت واقعیت این است که اگر از زمین غصبی گرد و غباری به لباس انسان بنشیند نماز گذاشتن آن شخص اشکال دارد و من چون هر روز ناچارم سه بار از این مسیر به مسجد بروم طبیعی است که حتماً گرد و غباری روی لباسم مینشیند خدا پدر و مادر اهل محل را بیامرزد که مرا بر دوش میگیرند و به مسجد میبرند شاه با شنیدن این حرف سرخ شد چند روز به بعد و چه زمینهای غصبی به مالباختهها پرداخت شد .

    شمسالعماره در زمان خودش بنای پیشرفته و مهندسی سازی به حساب میآمد بنا آنقدر محکم سربا شده است که هیچ کدام از لرزشهای زمین نتوانسته تهدیدی برای آن به حساب بیاید معمار کاخ برای زدن سقف طبقات از خرپا استفاده کرده که تا آن وقت فقط در سقف شیروانی خانهها به کار میرفت اما با وجود این استحکام بالا کارشناسان میراث فرهنگی آن را جز ابنیه در معرض خطر میدانند آنها میگویند که عبور ماشینهای سنگین شدیدا به پایههای شمسالعماره آسیب رسانده است.

    پشت و روی یک کاخ
    شمسالعماره اولین کاخی بود که مردم عادی تهران به چشم میدیدند کاخ آنقدر بلند بود که دیوارهای باغچه گلستان از پس پوشاندن آن برنمیامد آسمانخراش قجری از یک طرف رو به میدان جلوی بنا و خیابان ناصریه که بعدا ناصر خسرو شد داشت و از یک طرف رو به باغچه گلستان هر چند بیشتر در و پنجرههای کاخ رو به حیاط گلستان باز میشد و شاه بیشتر از همین طرف خودش را به میرساند.
    برجهای دوقلو
    شاید شمسالعماره را برای تماشا کردن دارخلافهاش میخواست صبح به صبح شاه و زنهایش خرت و پرتها و اسباب خوش گذرانیشان را برمیداشتند و عزم آخرین طبقه عمارت را میکردند دو کلاه فرنگی بالای دو برج عمارت در ارتفاع ۳۰ متری و بر سقف ششمین طبقه آسمانخراش ناصری برپا شده بودند محمدحسن خان اعتمادالسلطنه به سال ۱۲۹۴ هجری قمری در روزنامه ایران مدعی میشود وقتتی بالای آن برجها میروند شهر طهران و اطراف و کوهها و صحراها کلا پیداست و چشمانداز بسیار خوب و با روحی دارد.

    منبع: همشهری جوان

    [/QUOTE]
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]همه چیز از دوره ی قاجار | شاهان قاجاری[/h]
    22099.jpg





    اما پدیده جالبی که در دوره قاجار با آن مواجه هستیم ارزشمند شدن شرکت زنان در مجالس روضه‏خوانی و به تبع آن هجوم زنان
    دورنمای کلی مجالس عزاداری در ایران بعد از صفویه
    روی کار آمدن صفویان صرفا یک دگرگونی سیـاس*ـی نبود. زیرا با روی کار آمدن آنها همه بنیان‏های فرهنگی کشور دچار تغییر شد.با بدست گرفتن قدرت توسط شاه اسماعیل اول و اعلان رسمیت مذهب تشیع، به عنوان آئین ملی کشور، به یکباره مکتب تشیع، دین رسمی کشور شد اما «صفویان با این مشکل روبه‏رو شدند که مردم از احکام تشیع اثنی‏عشری، از مسائل مذهب حق جعفری و قواعد ائمه اثنی‏عشری آگاهی نداشتند ... زیرا از کتب فقه امامیه چیزی در میان نبود.» به طوری که برای ترویج این مذهب با مسئله کمبود یا فقدان علما و کتب دینی مواجه شدند. بنابراین تلاش کردند تا «دانشمندان عرب شیعه را از هر جایی که امکان داشت به ایران آوردند.»با ورود علما به ایران تبلیغات برای پیشرفت مذهب تشیع نیز گسترش یافت و به تبع آن عناصر فرهنگ تشیع نیز گسترش یافت. یکی از این عناصر فرهنگیِ خاص که تأثیر شگرفی روی فرهنگ عمومی زنان ایران مسئله عزاداری برای امام حسین (ع) و برپایی مجالس روضه‏خوانی بود.

    هر چند سوگواری برای امام حسین(ع) از مدت‏ها قبل ـ از زمان ائمه(ع) وجود داشت و در زمان سلاطین آل‏بویه (در سال 334ه••• .ق و 963م) نیز وسعت یافته و به دایره بازارها و آشکارا و با حرکت به خیابان‏ها... مبدل گردید، اما هیچ گاه تا قبل از روی کار آمدن صفویه به صورت یک نهاد اجتماعی قدرتمند در نیامد به طوری که با رفتن سلسله آل‏بویه این سنت نیز رو به اضمحلال نهاده و با روی کار آمدن سلجوقیان به کلی پایان یافت. اما با روی کار آمدن صفویه و کوششی که در برگزاری عزای حسینی در داخل و خارج خانه در مساجد، تکیه‏ها، معابد و بازار و ... داشتند موجب شد تا عزاداری امام حسین(ع) به صورت یک نهاد اجتماعی در آید. به این معنا که بعد از اضمحلال سلسله صفویه نه تنها این سنت از بین نرفت، بلکه روز به روز بارورتر و تنومندتر شد.


    تأثیر مجالس عزاداری امام حسین(ع) بر زنان دوره قاجاریه

    این تأثیر در دو موضوع حائز اهمیت است:
    موضوع اول: مجالس عزاداری سالار شهیدان کارکردهای گوناگونی همچون، کارکرد تعلیمی، کارکرد انسجام‏بخشی، شورآفرینی، سوگواری و ... داشته و دارد. ابتدا کارکرد تعلیمی مجالس محرم و صفر چندان وسیع نبود یعنی شاعران و مدیحه‏گران معمولاً به اطلاع‏رسانی در مورد حادثه کربلا و حداکثر حوادث کوفه و شام و مدینه اکتفا می‏کردند و تلاش در زنده کردن و زنده نگه داشتن اصل مراسم عزاداری محرم و صفر بود. به طوری که از سال 334ه.ق در روز عاشورا زن‏ها از خانه بیرون می‏آمدند، سیلی به صورتشان می‏زدند و بر امام حسین نوحه‏سرایی می‏کردند و این عادت و رویه هر سال در روز عاشورا (تا اواسط قرن ششم) استمرار داشت. همچنین زن‏ها شب‏ها و مردان روزها با سرو پاهای برهنه برای عزاداری بیرون می‏آمدند و با تعزیت، به همدیگر تحیت و سلام می‏کردند و برای حادثه غمبار حسین(ع) محزون می‏شدند. اما در عصر قاجار خصوصا اواخر عصر قاجار تا عصر حاضر، تغییرات عمده‏ای در مجالس عزاداری داده شد. یکی از آن تغییرات اطلاع‏رسانی و تبلیغ عمومی در مجالس عزاداری است. در شرایطی که زنان از اولین امکانات آموزشی بی‏بهره بودند، این مجالس فرصت خوبی برای آموختن و فراگیری ضروریات اجتماعی و دینی محسوب می‏شد. بنابراین می‏بینیم که در مجالس وعظ بعضا مطالبی عنوان می‏شد که اصلاً ربطی به حادثه کربلا نداشت و چه بسا مسائل روز در مجالس وعظ طرح و عنوان می‏گردید.


    موضوع دوم: شرکت انبوه زنان ایران (خصوصا در شهرها) در مجالس روضه‏خوانی از دوره قاجار:
    هر چند زنان ایرانی درهمه ادوار علاقه‏مند شرکت در مجالس وعظ و سخنرانی و بوده‏اند، اما شرکت زنان در این گونه مجالس در قرون گذشته با مشکلات زیادی همراه بوده اما پدیده جالبی که در دوره قاجار با آن مواجه هستیم ارزشمند شدن شرکت زنان در مجالس روضه‏خوانی و به تبع آن هجوم زنان به این مجالس و همچنین کثرت برگزاری این گونه مجالس در منازل می‏باشد
    در دوره قاجار در تهران، در هر محله و بر سر هر گذری، تکیه‏ای وجود داشت که مردم در ماههای محرم و صفر به برپایی مراسم روضه‏خوانی در آن می‏پرداختند. بهترین و مفصل‏ترین مجالس روضه‏خوانی ماه محرم در مسجد حاج شیخ عبدالحسین برگزار می‏گردید که گاه جمعیت شرکت‏کننده در آن، م***** از ده هزار زن و مرد می‏شد.
    کسب اجر اخروی، نیت برای توبه از معاصی، افزودن بر اطلاعات دینی، دیدن رجال سیـاس*ـی، روحانیون، مراجع بزرگ و شنیدن مواعظ آنها در کنار محظوظ شدن از لـ*ـذت در جمع واقع شدن، مشارکت در طبخ غذا و تناول آن از انگیزه‏های کوچک و بزرگی بودند که به حضور زنان در این مراسم قوت می‏بخشید. در نتیجه این دو موضوع، درست در زمانی که به قول علی‏اصغر شمیم «زن در خانه زندگی می‏کرد و تقریبا هیچ گونه ارتباطی با خارج از محیط خانواده نداشت» حوادث تاریخی مهمی اعم از مشارکت سیـاس*ـی، مبارزات سیـاس*ـی و ... از زنان ایران در تاریخ ثبت گردیده و این در صورتی است که هنوز مدارس امروزی دختران دایر نشده بود و زنان تقریبا به اتفاق از نعمت خواندن و نوشتن محروم بوده و حجاب نیز به شدت تمام مراعات می‏شد.مثلا در دوران قاجار خصوصا در عصر حکومت ناصرالدین شاه، تهران بارها شاهد تظاهرات دسته‏جمعی زنان و قیام تنباکو در سال بود.
    لازم به ذکر است که چنین تحرکات سیـاس*ـی منحصر به زنان پایتخت نبود بلکه نمونه‏های مشابهی در اصفهان و تبریزو ... گزارش شده است.


    نکات مهمی که تقریبا در همه موارد اجتماع زنان مشترک بود عبارتند از:
    1ـ اصل رعایت حجاب کامل سنتی ایرانی به صورت چادر، روبند (پوشش تمامی اعضای بدن حتی وجه و کفین)
    2ـ استفاده از شعارهای اسلامی یا علی و یا حسین
    3ـ فریاد وا اسلاماه سر دادن (درد دین داشتن)
    4ـ دفاع از علما و روحانیت.
    سایر کارکردهای مجالس عزاداری امام حسین(ع)


    شرکت در مجالس روضه‏خوانی کارکردهای بسیاری داشت که دو کارکرد مهم این مجالس عبارت بودند از:
    1ـ سرمشق‏ گیری و الگوسازی
    یکی از مباحثی که در این مجالس آموخته می‏شد، زندگی ائمه بخصوص حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) (به خاطر هم‏جنس بودنشان) و طبیعتا رفتار، افعال و کنش‏های آنها را سرمشق خود قرار می‏دادند، و با توجه به نقش‏هایی که آن بزرگواران در موقعیت‏های مختلف ایفا می‏نمودند، اینان نیز سعی داشتند مثل آنها باشند، بنابراین افعال و رفتار فاطمه(ع) الگویی برای رفتار و اعمال زنان ایرانی گشته بود.

    ایفای نقش در جامعه و مشارکت سیـاس*ـی
    دومین کارکرد مجالس روضه‏خوانی در قرن گذشته، مسئولیت‏پذیری و به دنبال آن ایفای نقش در جامعه و مشارکت سیـاس*ـی بوده است. مثلا از آن جایی که اسلام برای زن استقلال مالی قائل شده و زن در اموال خودش بدون اذن شوهر می‏تواند تصمیم بگیرد. مشاهده می‏شود که در نهضت مشروطه، زنان وسائل تزئینی خود را برای مقابله با اولتیماتوم روس به مجلس هدیه می‏کنند
    3ـ تقویت انسجام اجتماعی و ارائه گروههای مرجع مناسب
    گروههای مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسان‏ها بسیار مؤثر می‏باشند و وقتی فردی خود را عضو گروهی دانست، یک نوع احساس همانندی با دیگران به او دست می‏دهد.پس می‏توان گفت که در این اجتماعات وجدان جمعی به بهترین وجه شکل می‏گرفت و احساسات افراد مشترک می‏شد.
    در نتیجه باید گفت که در عصر گذشته منبر و مجالس روضه نقشی تقریبا همانند رسانه‏های جمعی امروزه بر عهده داشتند و فراهم‏سازی عوامل تعیین‏کننده در رفتار جمعی بسیار مؤثر بودند.
    [/QUOTE]
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]
    icon1.png
    تعزيه قاجار[/h]
    به ضرس قاطع نميتوان گفت که رضاخان از همان ابتداي کودتا در صدد قبضه سلطنت ايران بود. حتي شايد به مخيلهاش هم چنين فکري فرو نميرفت. ولي شرايط و ابروباد و چرخوفلک چنان پيش رفت که با نظر مساعد بريتانياي کبير شرايط و امکان اين امر لايحتمل، يحتمل شد!

    طي کردن و فراهم آمدن اين شرايط نزديک به چهار سال به طول انجاميد. بازوهاي نظامي رضاخان که چون شريانهاي رگي و مويرگي در کل ايالات و ولايات ايران پراکنده بودند نقش مهمي در ايجاد فضاي پذيرش رضاخان فراهم کردند. هر کجا هم اقناع فراهم نميشد فضاي رعب و وحشت کارساز بود. در واقع قدرت اين نظاميان شهرستاني چنان با رضاخان ممزوح شده بود که کوچکترين کار و عملي در آن ايالات و ولايات تنها با دستور آنان انجام ميپذيرفت. چنانکه اين امر را در انتخابات دوره پنجم مجلس شورايملي و دورههاي بعد آن به عيان ميبينيم. و هر چه از مرکز حسبالفرمايش رضاخان صادر ميشد موبهمو انجام ميشد.

    بازوهاي سياسي رضاخان نيز که عموماَ در مجلس و مراکز اداري بودند از 1302 به بعد فضاي جامعه را براي ظهور به قول خودشان مصلحي بزرگ آماده کردند.

    مجلس پنجم که در بست در اختيار رضاخان قرار گرفت آمادگي آن را يافت که منوّيات وي را اجرا کند. قوانين به گونهاي تنظيم ميشد که دست رضاخان را جهت خاصه خرجيهاي متعدد باز ميگذاشت. البته رضاخان هم با قدرت نظامياي که داشت توانست بر بسياري از معضلات مملکتي با زور به پيروزي دست يابد. ايران پس از انقلاب مشروطه و در مدت فتور پيش آمده پس از جنگ جهاني اول و وقايع پس از آن چنان در آشوب بود که داد همه در آمده بود. مملکت به شکل نامتناسبي ملوکالطوايفي شده بود. خانها و سران عشاير متعددي در جايهاي مختلف سر به گردنکشي برداشته بودند و نيمه مستقل بودند. سرکوب اين گونه اشخاص چون خزعل و اقبالالسلطنه و ... اين شبهه را ايجاد کرد که فردي چون رضاخان ميتواند نجاتبخش ايران باشد. حال چه در کسوت نخستوزيري و چه در شکلي ديگر. شايد شکل سلطنت يکي از اين گزينهها بود.

    بيتدبيري احمدشاه و علاقه بيش از حد وي به فرنگ و ايجاد شبهات متعددي از وي در آنجا که به وسيله طرفداران رضاخان بزرگنمايي ميشد عدم صلاحيتش را بين عموم و ساير طبقات برجستهتر ميساخت. حتي برخي از علماء هم که به ظاهر دينداري و علاقه رضاخان به اسلام و احکام آن را ميديدند به وي ابراز علاقه ميکردند. ريا کاريهاي رضاخان در ايام محرم در تشکيل دسته سينهزن قزاق و ماليدن گل بر سر خودش و حضور در جلو آن دسته هم مزيد بر علت ميشد که کسي در مذهبي بودن وي شک نکند. هر چند برخي از روحانيون و سياسيون چون مدرس و مصدق به سرّ اين کارها آگاهي داشتند و آينده خطرناکي را براي ايران پيشبيني ميکردند ولي آن روزها گوش شنوايي بين طرفداران رضاخان ديده نميشد. بحرانهاي متعددي چون جمهوريخواهي، قهر و آشتي رضاخان، شايعات رفتارهاي غير اخلاقي احمدشاه و بي مسؤليتيهاي وي در امور جاري ايران مهياي اين بود که رضاخان نيٌات خود را که همان قبضه سلطنت بود عيان سازد.

    احمد شاه و سلسله قاجار مورد طعن و لعن بودند و از چشم مردم افتادند و تنها يک حرکت لازم بود. مجلس پنجم که اکثريت طرفداران رضاخان بودند اين حرکت نهايي را انجام دادند و در نهم آبان 1304 طبق ماده واحدهاي سلطنت قاجار را منقرض کردند و حکومت موقتي را به رضاخان که نام خانوادگي پهلوي را برگزيده بود تا تشکيل مجلس مؤسسان و تعيين تکليف سلطنت تفويض کردند.

    عصر همان روز وليعهد به طرز خفتآوري از کشور اخراج شد. روز يازدهم آبان 1304 رئيس حکومت موقت بيانيهاي صادر کرد و رياکارانه اهداف خويش را چنين بيان کرد:
    1ـ اجراي عملي احکام شرع مبين اسلام
    2ـ تهيه رفاه حال مردم
    دو اصلي که يکي براي سر کار گذاشتن علما و ديگري فريب آحاد مردم بود.

    همه چيز براي سلطنت وي مهيا شد هر چند بايد مجلس مؤسسان درباره فرد و نحوه حکومت آينده ايران تصميم ميگرفت ولي مانند حکومتهاي جمهوري عرب منطقه بجز يک گزينه جهت انتخاب نداشت: پهلوي.

    همه چيز قبل از انتخابات مجلس مؤسسان فراهم بود. ارگانهاي نظامي همچون انتخابات مجلس پنجم درايت خود را به خوبي نشان دادند به طوري که مقدمات انتخابات مجلس مؤسسان به سرعت در همان آبان 1304 که امضاي ماده واحده مجلس پنجم خشک نشده مهيا شد. و اين براي کشوري که ماهها طول ميکشيد تا تدارکات يک انتخابات مجلس معمولي فراهم شود بسيار عجيب مينمود آن هم مجلسي که تعداد اعضايش دو برابر مجلس شوراي ملي بود. رضاخان ديگر طاقت نداشت؛ يک ماه هم براي وي زياد مينمود.
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    قاجار، قاجاریه یا قاجاریان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نژاد بودند که از حدود سال
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بر
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فرمان راندند.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یکی از طایفههای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود که بر اثر یورش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به ایران آمدند. آنان ابتدا در پیرامون ارمنستان ساکن شدند که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یک دسته از آنان را در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    امروزی) ساکن کرد و حکومت قاجاریه نیز از قاجارهای استرآباد تشکیل یافته است. بنیانگذار این سلسله
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است که رسماً در سال
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تاجگذاری کرد و آخرین پادشاه قاجار،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    است که در سال
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    برکنار شد و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، جای او را گرفت.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خاندان قاجار از خاندان‏های بزرگ ایران است. اعضای این خاندان، از نوادگان پسری شاهزادگان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    هستند. پس از اجباری شدن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و شناسنامه در دورهٔ رضا شاه، هر کدام از شاخه‏های این خانواده نامی انتخاب کردند که اغلب برگرفته از نام یا لقب شاهزاده‏ای بود که نسب به او می‏رساندند. اکنون بسیاری از نوادگان قاجار در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زندگی می‏کنند.
    قاجارها قبیلهای از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بودند که بر اثر یورش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و سپس به منطقه فعلي موسوم به ایران آمدند. قبیله قاجار یکی از قبایل
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود که ارتش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    محسوب میشد.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ایشان تبار خود را به کسی به نام
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    میرساندند که از سرداران
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود. نام این قبیله ریشه در عبارت آقاجر به معنای جنگجوی جنگل[
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ] دارد. قاجار از ریشه کلمه قاچار است که در ترکی به معنای چابك است. پس از حمله
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به ایران و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، قاجارها نیز به همراه چند طایفه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    دیگر به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کوچیدند.

    هنگامی که
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به این نقطه تاخت، قبایل ترک بسیاری از جمله قاجارها و دیگر کوچندگان را به بند کشید و قصد بازگرداندن آنها به آسیای میانه را داشت. ولی آنها را به خواهش خواجه علی سیاهپوش - صوفی خانقاه صفوی - آزاد شدند که این موضوع باعث شیعه شدن و ارادت آنان به خاندان صفوی شد. پس از آن قاجارها یکی از سازندگان سپاه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شدند.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ایل قاجار ابتدا در شمال رود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ساکن بودند و در آن زمان بدلیل کمکهای بزرگی که به دربار صفوی مینمودند، قدرت بیشتری یافتند و سپس شاه عباس یکم دستهای از آنان به غرب
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کوچاند تا به عنوان سدی در برابر حملات پیاپی قبایل ترکمن و ازبک عمل کنند. ایل قاجار در استرآباد به دو شاخه تقسیم شدند. شاخه بالای رود گرگان به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (بالادستی) و شاخه پایین رود گرگان به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (پایین دستی)معروف شدند. حکومت قاجاریه از ایل اشاقهباش تشکیل یافت.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    تلاش برای پادشاهی


    پس از یورش افغانها و فروپاشی حکومت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    - پادشاه آواره صفوی - پس از مدتی به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    گریخت و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خدمت وی را پذیرفت. فتحعلی خان قاجار سردار سپاه تهماسب دوم شد و در حقیقت تهماسب بازیچهای در دست فتحعلی خان بود. اما با پیوستن
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به سپاه تهماسب، فتحعلی خان مقام پیشینش را از دست داد و در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به تحـریـ*ک نادر کشته شد.
    پس از فتحعلی خان، پسر دوازده سالهاش
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    جای او را گرفت. ولی
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در زمان حکومتش برای جلوگیری از به قدرت رسیدن محمدحسن خان که در هنگام قتل پدر ۱۲ سال بیش نداشت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که ساکنین بالادست
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بودند را به حکمرانی منصوب کرد تا بدین ترتیب با ایجاد شکاف و چندگانگی میان طوایف قاجار، نگران ناآرامیهای داخلی نگردد و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زیر نظر حکومت ایشان گردند.
    پس از مرگ نادر شاه در سال
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، طایفه قاجارهای استرآباد به سردمداری محمدحسن خان در پی کسب پادشاهی برآمدند. اما در نهایت از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شکست خوردند و محمدحسن خان به دست یکی از اعضای قبیله یوخاریباش کشته شد. فرزندان او از جمله
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به عنوان گروگان در دربار
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نگهداری شدند. یکبار حسینقلی خان که از سوی کریم خان زند برای سرکوبی حاکم استرآباد فرستاده شده بود، در سمنان یاغی شد، ولی بدست
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    کشته شد.
    پادشاهی قاجاریه


    پس از مرگ کریم خان،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فرار کرد و پس از جنگهای فراوان سلسله زندیه را نابود کرد و به پادشاهی رسید. آغامحمد خان موفق گردید دو قبیله اشاقهباش و یوخاریباش (به معنای ساکن ناحیه بالا رودخانه و ساکن ناحیه پایین رودخانه) تقسیم شده بود و این دو قبیله را با هم متحد کرده و نیروی نظامی خود را استحکام بخشد.
    در زمان این دودمان حکومتهای استانی در مناطق گوناگون سرزمین
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با جنگ یا مصالحه از میان رفتند و جای خود را به سامانهای فدرالی با تبعیت از دولت مرکزی دادند و «کشور» ایران دوباره زیر یک پرچم شکل گرفت. رنگها و ترتیب آنها در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از زمان این سلسله به یادگار ماندهاست.

    ایران در زمان این دودمان با دنیای غرب آشنا گردید. اولین کارخانههای تولید انبوه، تولید الکتریسیته، چاپخانه، تلگراف، تلفن، چراغ برق، شهرسازی مدرن، راهسازی مدرن، خط آهن، سالن اپرا (که بعداً به سالن تعذیه تغییر کاربری داد)، مدارس فنی به روش مدرن (از جمله
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که به همت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بنیاد گردید)، و اعزام اولین گروهها از دانشجویان ایرانی به اروپا جهت تحصیل در شاخههای پزشکی و مهندسی در زمان این سلسله صورت پذیرفت.
    بازسازی ارتش ایران با روش مشق و تجهیز آنها به جنگافزار نوین اروپایی نیز از زمان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    قاجار - در قرارداد نظامی اش با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    امپراتور فرانسه - آغاز شد.
    در زمان این سلسه و بعد از کشمکش بسیار بین شاهان قاجار و آزادی خواهان،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در ایران برپا شد و سرانجام ایران دارای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (پارلمان) شد و بخشی از قدرت شاه به مجلس واگذار گردید.
    سلسه قاجار با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    كه توطئه اي انگليسي بود قدرت را از دست داد. با
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    توسط مجلس شورای ملی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ، رضا شاه به سلطنت رسید.
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    پس از به سلطنت رسیدن بسیاری از وزرا و سفرای دولت قاجاریه را که غالباً از وابستگان خاندان قاجار بودند به استخدام درآورد که این ارتباط حرفهای تا پایان سلطنت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    نیز ادامه یافت.
    شاهان قاجار


    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آغامحمد خان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شاه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    شاه
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    .
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    --------------------------------------------
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]
    icon1.png
    [/h]
    مظفرالدینشاه در ۳ فروردین ۱۲۳۲ شمسی در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    زاده شد، وی پسر چهارم
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و فرزند شکوهالسلطنه بود. وی در ۵ سالگی به ولیعهدی برگزیده شد.
    مظفرالدینشاه دورهٔ ولیعهدیاش ۳ برابر دورهٔ سلطنتش به درازا کشید. او چهارمین فرزند ناصرالدینشاه بود؛ اما چون دو برادر بزرگترش در خردسالی درگذشتند و مادر برادر سوم یعنی مسعودمیرزا
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    از خانوادهٔ شاهی نبود، ولایتعهدی را ازآن خود کرد. ۴ ساله بود که به خدمت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به آذربایجان فرستاده شد و یکسال بعد به ولیعهدی رسید.
    مظفرالدین میرزا پس از انتخاب شدن به ولیعهدی طبق رسوم قاجار که از زمان
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    معمول بود، به پایتخت دوم ایران،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فرستاده شد.
    از دوران اقامت مظفرالدینشاه در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    که قرار بود آیین شهریاری را به ممارست بیاموزد، چیز زیادی گزارش نشدهاست؛ مگر آنکه به روایت اغلب تاریخنویسان مشروطه، مردان ناشایست دورهاش کرده و سبب شدند که سادهدل و کمسواد بارآید. او شاهی مهربان و سادهدل بود و در دوران سلطنت خود،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    با هیچ کشوری جنگ نکرد؛ اما در عین حال، امتیازات فراوانی به بیگانگان داده شد. وی قریب ۴۰ سال در شهر تبریز زندگی کرد تا اینکه پس از کشته شدن پدرش در ۱۲۷۵ شمسی در سن ۴۴ سالگی به سلطنت رسید. از زمان کشتهشدن ناصرالدین شاه تا جلوس مظفرالدین شاه به تخت سلطنت ۴۰ روز به طول انجامید و طی این مدت
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    آخرین صدراعظم ناصرالدین شاه اداره امور کشور را به دست داشت.
    وی در عمارت بادگیر تاجگذاری نمود و دو ماه پس از جلوس وی،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    در میدان مشق به دار آویخته شد. از رویدادهای مهم در دوران او، پیدایش نخستین «سینماتوگراف» بود، صدای مظفرالدینشاه که قدیمیترین سند صوتی ایران بهشمار میرود، هنوز هم موجود است.
    حکومت [
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ]


    مظفرالدین شاه در سال اول سلطنت خود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    را از مقام صدارت عزل کرد و پیشکار میرزا علیخان امینالدوله را به جای وی به صدارت برگزید، ولی امینالدوله که افکار تجددخواهی و غربگرائی داشت از ابتدای زمامداری خود با مخالفت علما مواجه شد و بعد از شش ماه از صدارت کنارهگیری کرد. مظفرالدین شاه پس از امینالدوله، محسنخان مشیرالدوله را به صدارت انتخاب کرد، ولی صدارت او هم بیش از سه ماه به طول نینجامید و مظفرالدین شاه مجدداً امینالسلطان را به صدارت برگزید.
    سفر به اروپا [
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ]


    مظفرالدین شاه مانند پدرش مشتاق سفر به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود و در روز ۲۳ فروردین ۱۲۷۹ وی اولین سفر خود را به کشورهای اروپایی آغاز کرد. امینالسلطان (اتابک اعظم) در ۹ بهمن ۱۲۷۸ برای دومین بار با وعده تامین مخارج سفر شاه به این مقام صدارت منصوب شده بود، قراردادی برای دریافت ۲۳ میلیون و پانصد هزار روبل قرضه از روسیه امضا کرد و عایدات گمرکات ایران را که ممر اصلی درآمد خزانه بود در ازاء آن به وثیقه گذاشت. با دریافت این قرضه مقدمات سفر مظفرالدین شاه به
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    فراهم شد.
    اولین سفر مظفرالدین شاه به اروپا هفت ماه به طول انجامید و در این مدت پنجمین پادشاه قاجار از کشورهای
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و در راه بازگشت از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    (عثمانی) دیدن کرد. از وقایع مهم این سفر سوءقصد به جان مظفرالدین شاه در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بود، که ضارب در کار خود توفیق نیافت و آسیبی به مظفرالدین شاه نرسید.
    دو سال بعد وی پس از دریافت وام جدیدی به مبلغ ده میلیون روبل از روسیه و اعطای امتیازات تازهای در شمال ایران به روسها عازم اروپا شد. دومین سفر مظفرالدین شاه به اروپا که در ۲۲ فروردین ۱۲۸۲ آغاز شد شش ماه به طول انجامید و در این مدت مظفرالدین شاه از
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ،
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    و
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    بازدید کرد. مقصد نهائی مظفرالدین شاه در این سفر انگلستان بود.
    مسافرت سوم شاه به اروپا روز ۱۶ خرداد ۱۲۸۴ آغاز شد و ۴ ماه به طول انجامید. این سفر نیز متعاقب دریافت یک وام ۲۹۰ هزار لیرهای از بانک شاهی انگلیس عملی شد.
    مشروطیت [
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ]


    شاه یک سال پس از پایان سفر سوم خود در روز ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ در بستر بیماری فرمان مشروطیت را که متضمن ترتیبات تشکیل مجلس بود امضا کرد و روز ۱۴ مهر ماه همین سال اولین دوره مجلس شورای ملی در حضور شاه افتتاح شد. مظفرالدین شاه نخستین قانون اساسی ایران را که در دوره اول مجلس تنظیم شده بود روز هشتم دی ماه ۱۲۸۵ امضا کرد و ۴ روز بعد در ۱۲ دی ۱۲۸۵ درگذشت
    فرزندان [
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ]


    اولین همسر او امالخاقان دختر میرزا تقیخان امیرکبیر بود که محمدعلی شاه قاجار حاصل این ازدواج بود. به هنگام فوت مظفرالدین شاه از وی ۱۸ دختر و ۶ پسر به نامهای محمدعلی میرزا، ملکمنصور میرزا شعاعالسطنه، ابوالفتح میرزا سالارالدوله، ابوالفضلمیرزا عضدالسلطان، حسنعلیمیرزا نصرتالسلطنه و ناصرالدین میرزا ناصری باقی ماند.
    مرگ [
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    ]


    وی سرانجام در روز
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    خورشیدی و در سن ۵۴ سالگی درگذشت و در
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    به خاک سپرده شد.
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]مکتب مشيریه[/h]
    محمدحسنخان صنيعالدوله، اعتمادالسلطنه از رجال فرهنگي دربار ناصري بود که پس از وفات عليقليخان اعتضادالسلطنه به وزارت انطباعات رسيد و نقش مهمي در نهضت ترجمه و نگارش کتب تاريخي و ادبي ايران ايفا نمود. از جمله کارهاي مهم وي تأسيس مکتب مشيريه بود که در زمان ميرزا حسنخان سپهسالار صدراعظم اصلاحطلب ناصرالدين شاه صورت گرفت. در آن زمان محمدحسنخان جواني بود که تازه از دارالفنون فارغالتحصيل شده بود. او شاگرد اول دارالفنون با کسب مدال طلاي افتخاري بود به همين دليل بلافاصله با درجه سرهنگي به دربار راه يافت و جزء ملتزمين رکاب دستگاه وليعهد وقت ناصرالدين شاه «محمدقاسم خان» درآمد. 1 در همين زمان محمدحسينخان سپهسالار به صدارت رسيده بود و به دنبال جواني نوانديش بود تا تحولي در دربار شاهي ايجاد کند. او از محمدحسنخان جهت اصلاح در زمينههاي فرهنگي دربار استفاده کرد تا از اين طريق به ارتقاء علمي رجال درباري دست يابد. بدين منظور در سال 1288ق دستور داد تا سلسله کلاسهايي به صورت رايگان در دربار جهت آموزش زبان خارجي (فرانسوي، انگليسي، روسي و ترکي استانبولي) تشکيل شود. اين کلاسها به «مکتب مجاني» که جهت آموزش زبانهاي خارجي به درباريان، شاهزادگان و رجال دولتي و فرزندانشان صورت ميگرفت معروف شد. 2

    بعدها در کنار درس زبانهاي خارجي هندسه و جغرافي نيز آموزش داده ميشد. محمدحسين خان مديريت اين آموزشگاه را برعهده داشت و «بروسکي» ناظم اين مدرسه بود. عمده شاگردان اين مدرسه در سال 1289ق بيش از هفتاد نفر ذکر شده است. ميرزا حسينخان سپهسالار به اين مدرسه اهميت بسيار ميداد و خود به مدرسه ميآمد واز نزديک فعاليت معلمان و پيشرفت شاگردان را نظاره ميکرد و در صورت لزوم آنها را تشويق مينمود. در يکي از اين روزها به تقاضاي محمدحسن خان صنيعالدوله (مدير) اين آموزشگاه برگرفته از لقب ميرزا حسين خان سپهسالار «مدرسه مشيري» ناميده شد. بعدها اعتمادالسلطنه در کتابش نوشت: «جمعي از عمله خلوت دربار برآورده آن مدرسه هستند».3 با تحکيم پايههاي مدرسه مشريه کلاسهاي زبانهاي خارجي اين مدرسه به دارالترجمه دولتي وابسته شد و شاگردان اين مدرسه بعد از فارغالتحصيلي به خدمت دارالترجمه دولتي در ميآمدند. اين دارالترجمه با گسترش فعاليت خود به صورت جداگانه و در عمارت مخصوصي به کار پرداخت و رياست آن را محمدحسنخان صنيعالدوله ـ اعتمادالسلطنه بعدي برعهده گرفت و نهضت ترجمهاي که در عصر ناصري به راه افتاد با کمک همين شاگردان و مديريت اعتمادالسلطنه صورت گرفت. 4

    مجاني و عمومي بودن خصوصيت عمده اين کلاسها بود. عمده شاگردان اين مدرسه پس از شکوفايي در زمره طبقات ممتاز جامعه محسوب ميشدند. در کنار رجال درباري و ديواني به افراد لشکري و اطباء، بازرگانان و حتي يک روحاني برميخوريم. 5

    اين مدرسه با وجود شکوفايي پس از برکناري ميرزا حسينخان سپهسالار از صدارت و سقوط او تعطيل شد و صدراعظمهاي بعدي بدان وقعي ننهادند.​
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]ترور مظفرالدينشاه در پاريس[/h]
    با تأمين هزينه مسافرت تفريحي ـ درماني شاه که با اخذ وام از دولت روسيه صورت گرفته بود، شاه به کامران ميرزا برادرش جهت نظارت بر امور کشور اختيارات تام داده در روز 12 ذيالحجه 1317 (23 فروردين 1279) به همراه هئيتي بلند بالا سفر خود را از کاخ سلطنتي به روستاي کن آغاز کرد.

    اعضاي همراه شاه شامل امينالسلطان (صدراعظم)، حکيمالملک (وزير دربار)، موثقالدوله، صنيعالدوله، اميربهادر جنگ، وزيرهمايون، ميرزا محمدخان وکيلالدوله (وزير تحريرات) نديمالسلطان، امين حضور، ناصرالملک، عکاسباشي و «دکرادکاک» و دکتر خليل خان (دو پزشک مخصوص شاه) ميرزا حسنخان (مشيرالدوله بعدي) منشي امينالسلطان و سيد حسين بحريني روضهخوان و مشاور ديني مظفرالدين شاه که به هنگام ترس از صاعقه و طوفان در زير عباي او پنهان ميشد، بودند.

    شاه و همراهانش از طريق آذربايجان و مرز روسيه رهسپار فرنگ شدند او در اين سفر از فرانسه ـ بلژيک ـ هلند ـ اتريش بازديد کرده در پاريس بيش از يک ماه اقامت داشت و از سوي «لوبه» رئيس جمهوري فرانسه در دو مهماني شکوهمند مورد پذيرايي قرار گرفت و از اکسپوزيسيون پاريس که ايران هم در آن غرفه داشت ديدن کرد. روز پنجم اقامت در پاريس هنگامي که در کالسکه مخصوص همراه گارد ويژه پليس براي ديدار «دلکاسه» وزير خارجه فرانسه، رهسپار کاخ ورساي بود، از سوي يک جوان کارگر 27 ساله اهل جنوب فرانسه به نام «سالسو» که خود را با سرعت به کنار کالسکه شاه رسانده بود، مورد سوء قصد قرار گرفت، سالسو اسلحه کمري خود را روبهروي مظفرالدينِ شاه قرار داد و به صدد شليک گلوله به سوي او بر آمد ولي حکيمالملک وزير دربار که در کالسکه با صدراعظم مقابل شاه نشسته بود، با سرعت با مشت زير دست «سالسو» زد و گلوله او به سوي هوا رفت. امينالسلطان هم اسلحه را از دست «سالسو» ربود و افسر پليس هم «سالسو» را دستگير کرده به زندان برد.

    اين حادثه در روزنامههاي پاريس منعکس شد. شاه در کاخ ورساي به ديدن «دلکاسه» رفت و «دلکاسه» از رويداد اين سوءقصد اظهار تأسف و از اينکه شاه ايران آسيبي نديده است ابراز خشنودي نمود و به خواهش او معاون رياست جمهور هم در تحقيقاتي که در دادگاه از «سالسو» انجام ميشد، شرکت کرد. 1 او محرکي نداشت و صرفاً روي احساس خود و عدم رضايت از حضور چنين مهماني در پاريس اين تصميم را گرفته بود.

    شايان ذکر است اين امر مانع از ادامه سفر مظفرالدين شاه نشد و او پس از بازديد از موزه لوور به منطقه ييلاقي کنترکسويل فرانسه رفت و از آب معدني آنجا جهت درمان استفاده نمود. سپس رهسپار هلند شد و از کارخانههاي اسلحهسازي آنجا ديدن کرد سپس به اتريش رفت و از مرکز آبدرماني آنجا استفاده کرد او سپس از اروپا به دعوت سلطان عبدالحميد سلطان عثماني به استانبول رفت و در قصر مخصوص که براي اقامتگاه او اختصاص داده شده بود اقامت جست و با رجال کشور عثماني و نمايندگان سياسي مقيم استانبول ديدار کرد. چند بار هم در «قصر يلدز» کاخ اختصاصي سلطان عثماني مورد پذيرايي سلطان قرار گرفت و سپس از طريق بادکوبه و نخجوان به آذربايجان بازگشت و در دوم ماه شعبان 1318 (سوم آذر1279) با همراهان در ميان يک استقبال تشريفاتي وارد تهران شد. او پس از بازگشت از اين سفر «امينالسلطان» را لقب «اتابک اعظم» داد و از خدمات او قدرداني کرد. 2

    ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــ

    1. سالسو محکوم به بيست سال زندان شد. او در دادگاه درباره انگيزه اين سؤ قصد گفته بود، من به حکم وجدان خود تصميم به اين سؤ قصد و ترور شاه ايران گرفتم ولي از ناموفق ماندن آن بسيار متأسفم. سالسو پس از يک سال در زندان پاريس درگذشت.
    2. ابراهيم صفايي، رهبران مشروطه، ج 2، ص 81.​
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    [h=2]شمس الدوله[/h]
    شمسالدوله يکي از زنان حرم ناصرالدين شاه اختصاص دارد که خود از نوادگان فتحعلي شاه بود. گرچه هرگز صاحب فرزندي نشد اما از زنان صاحب اقتدار و جالب حرم ناصري بود.
    شمسالدوله که از نام کوچک او اطلاعي در دست نداريم دومين فرزند سلطان احمد ميرزا عضدالدوله، فرزند چهل و هشتم فتحعلي شاه قاجار و گلين خانم دختر اميرخان قاجار دولو سردار بود. 1 او تنها فرزند دختر خانواده بود و داراي سه برادر به نام: سلطان عبدالمحمد ميرزا سيفالدوله، وجيهالله ميرزا سپهسالار و سلطان عبدالمجيد ميرزا عينالدوله.

    شمسالدوله از جمله همسران غير عقدي شاه بود که هرگز از وي صاحب فرزندي نشد اما اعتبار خانوادگي وي افزون بر اينها بود. برادر کوچکش آقا وجيه به واسطه نفوذ وي به دربار ناصري راه يافت و در جرگه غلام بچهها درآمد.2 پدرش نيز در نزد ناصرالدين شاه ارج و قرب فراوان داشت.

    در سال 1295 شاه در سر راه سفر دوم خود به فرنگستان در قزوين با پدر زن خود عضدالدوله که حاکم قزوين بود ملاقات کرد، در اين ملاقات شاه به او اجازه داد براي ملاقات با فرزند بعد از پنج سال به تهران بيايد. دفعات ملاقات بين زنان حرم و بستگانشان از سوي آغاباشي معتمدالحرم تنظيم ميشد. شمسالدوله در تلگرافي از شاه خواست تا تعداد دفعات ملاقاتش با پدر افزايش يابد که پذيرفته شد. ماجرا به شرح گزارشات و تلگرامهاي زير نقل ميشود:

    تلگرام از شاه به شمسالدوله: «شمسالدوله حال شما چطور است؟ در قزوين فرمايش شد عضدالدوله براي ديدن شما به تهران بيايد. از قرار اخبار تلگرافي از قزوين حرکت کرده است. نميدانم وارد تهران شده و شما را ملاقات کرده است يا خير؟ ...»

    شمسالدوله در پاسخ به شاه نوشت: «عضدالدوله حسبالفرموده پريروز گذشته وارد شد. ديروز چهار به غروب مانده او را ملاقات نمودم. پانزده روز اذن قبله عالم است مراجعت کند. آغاباشي دو دفعه زيادتر قرار ملاقات را نميگذارد. فرمايش تلگرافي بشود اقلاً بعد از پنج سال هفت هشت روز ملاقات عضدالدوله را بکنم و آغاباشي مانع نشود».3

    شکايت موثر واقع شدو معتمدالحرم تلگرافي از آجودان مخصوص به اين شرح دريافت کرد: «سرکار معتمدالحرم، فرمايش اعليحضرت اقدس همايون روحنافداه اين است که نواب والا عضدالدوله مدتي که در تهران توقف دارند پنج شش دفعه بايد نواب عليه عاليه شمسالدوله دامت شوکتها را ملاقات نمايند اين قرار را معمول داريد»4 عضدالدوله در مقام تشکر از داماد خود در تلگرامي به وي اظهار داشت: «از تهران به تبريز. به خاکپاي مبارک اعليحضرت صاحبقراني روحنا فداه به سلامت وجود همايوني به ملاقات نواب شمسالدوله مسرور از اين مرحمت ملوکانه مفتخر و مباهي شدم. تلگراف مرحمتآميزي هم که در موقع ورود موکب همايون صاحبقراني به تبريز به ايشان شده بود مزيد افتخار گشت. امتثال حکم همايوني اسباب ازدياد دعاگويي تمام خانواده شده است... . 27ربيعالاول1295».5

    در روزنامه خاطرات محمدحسن خان اعتمادالسلطنه گاه نقلي از شمسالدوله شده يکي از اخبار اين روزنامه مربوط به کدورت شاه از همسر خود درخصوص عزيزالسلطان است. اعتمادالسلطنه مينويسد: «10 رمضان 1304 صبح در خانه رفتم شاه متغير بيرون آمدند معلوم شد با شمسالدوله در خصوص عزيزالسلطان دعوا کرده بودند. شمسالدوله هم به شاه بد گفته بود ان شاءالله عزيزت بميرد.» ناصرالدين شاه از اين گفته آنچنان به خشم آمده که قصد اخراج همسر خود، نواده فتحعليشاه را داشت اما همسر مقتدر ديگر وي انيسالدوله از اين اقدام جلوگيري کرد.6

    به نظر ميآيد که مناسبات ميان شمسالدوله و مليجک يا همان عزيزالسلطان هيچگاه مناسبات دوستانهاي نبوده و شمسالدوله به اين علت با همسر خود دچار اختلاف ميشده است: «ميگويند شمسالدوله به قدري کنيز خود را کتک زده که نزديک به هلاکت است. عزيزالسلطان اين خبر را به شاه داده شاه شمسالدوله را کتک زده. حالا عزيزالسلطان اخبارچي اندرون است ...».7

    با تمامي اين اختلافات که تنها گوشهاي از آن هويدا است شمسالدوله از همسران محبوب شاه محسوب ميشد، او در هنگام مراجعت شاه از سفر سوم خود از فرنگ خلعتيهايي گرانبها براي همسر خود ارسال و در مکتوبي به شاه آرزو کرد: «انشاءالله به سلامتي همه اوقات دست بگيرد يادگاري من باشد خدمت شما... سليقه کردم پيش خودم انشاءالله پسند شود»8 زماني که شاه را محزون و مغموم ديد به دلجويي برخواست و در همان حال انتقادات خود را بدون هراسي ابراز ميداشت: «چندي قبل شاه منزل من [شمسالدوله] آمد ديدم خيلي محزون و مغموم است و ميل دارد من از حال او سؤالي کنم. پرسيدم خداي نخواسته شما را چه ميشود؟ گفت: از دست باشي [خانم باشي] و کارهاي او اين طورم. گفتم شما بدانيد و من ميخواهم عرض کنم فرمودند بگو. گفتم با اين که سن شما از هفتاد گذشته يک جو عقل براي شما باقي نمانده نميدانم چه کردهايد که تمام کارهاي شما از عدم عمل و کفايت است. فرمودند راست ميگويي خودم ميدانم».9

    با مرگ ناصرالدين شاه، مظفرالدين شاه به همراه دربار خود در تبريز وارد تهران شد. پيشکار وي عينالدوله برادر کوچک شمسالدوله و از مخالفان ميرزا علياصغر خان امينالسلطان اتابک بود. شمسالدوله به مخالفان امينالسطان پيوست و «در تخفيف کفايت اتابک» 10 کوشيد. او حتي به تأييد کساني پرداخت که اعتقاد داشتند امينالسلطان به همراه خانم باشي همسر محبوب شاه در ترور وي توسط ميرزا رضاخان کرماني دست داشته «خانم باشي کلفتي داشت موسوم به عصمت قالبي ... صبح روز جمعه گفته بود که ديشب خبر آوردند که خانهاش آتش گرفته بايد فوري به خانه برود ...خودش را به شاهزاده عبدالعظيم رسانده و به ميرزارضا آمدن شاه و شکستن قرق را خبر داده بود ... همان روز خانم شمسالدوله خواهر عينالدوله هم شاهزاده عبدالعظيم بود و عصمت قالبي را در آنجا ديده بود».11

    بعد از فوت همسر همچون ديگر اهالي حرم ناصري از اندرون خارج شد و تا سال 1318 ق در ايران اقامت داشت، پس از آن ايران را ترک و در عتبات عاليات مقيم شد. از تاريخ فوت او اطلاعي در دست نيست.12 قريه شمسآباد در ابتداي دماوند متعلق به او بود.13 کتاب منتخبالشمسنيز از آثار مکتوب به جا مانده از شمسالدوله است که شامل زيارات و ادعيه و اعمال ماهها و ... ميباشد. عبدالعلي سپهر مورخالسلطنه و شيخ محمدکاظم رشتي بعد از تصحيح اين اثر آن را به خط شمسالکتّـاب در 1325 چاپ کردهاند و نسخهاي از آن در کتابخانه آستانه قدس رضوي موجود است. 14

    مهديقليخان مخبرالسلطنه که مدير مدرسه علميه واقع در ابتداي خيابان لالهزار بود خاطرهاي از شمسالدوله به اين شرح ذکر ميکند: «مدرسه [در منابع نشاني از اين مدرسه به دست نيامد] و خانه شمسالدوله هر دو در خيابان شغالآباد بود که بعد شاهآباد شد. شمسالدوله خانه شاگردي را به مدرسه فرستاده بود مطابق مدرسه مشغول درس بود شاهزاده مکتوب ذيل را به مدرسه مرقوم داشت:

    راست است که در محله شغالآباد منزل داريم اما لازم نيست وقت حاجمحمد به اين اندازه صرف خواندن کليله و دمنه شود يک دست دو هندوانه نميشود برداشت.

    تاريخ سلاطين لازم نيست خطيب و نقيب نميخواهد بشود.

    آنچه به کار نوکري ميخورد و براي او لازم است حسابداني است که به کار من ميخورد.

    در جمع و خرج سهو ميکند، انشاء و تحرير ندارد، بلکه املاء را بسيار غلط مينويسد. فرانسه هم رواج است ضرر ندارد. عربي هم (قرآن) بسيار خوبست.

    زين چار چو بگذري نهنگ آيد و ما

    حواس انسان هزار جا برود همه را معوق ميگذارد راه و نيم راه ول کند تعريف ندارد و يکي را کامل دريافت کند بهتر است»​
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا