همه چیز از داریوش بزرگ !

  • شروع کننده موضوع MILAD_A
  • بازدیدها 1,943
  • پاسخ ها 38
  • تاریخ شروع

MILAD_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
1970/01/01
ارسالی ها
27,940
امتیاز واکنش
17,247
امتیاز
995
محل سکونت
تجریش
داریوش بزرگ را میتوان به جرات یکی از نوابغ هوشمند و شایسته برای قدرت و شاهنشاهی آسیا نامید . در اینجا بر این هستیم تا گوشه ای از کارهای شگفت انگیز این فرزند پاک ایران و شاهنشاه 28 کشور آسیا را بررسی کنیم و همچنین با اندیشه های اهورایی این ابر مرد وطن پرست تاریخ ایران و جهان که بدون تردید وی ادامه دهنده راه کورش بزرگ بوده است آشنایی بیشتری داشته باشیم . وی در سال 522 پیش از میلاد بر اریکه شاهنشاهی آسیا نشست و در سال 486 پیش از میلاد چشم از جهان فرو بست و ایرانی را برای ما به ارث گذاشت که درجهان بی سابقه بود . پس از وی خشیارشا بزرگ بر اریکه شاهنشاهی 28 کشور آسیایی نشست و راه پدر بزرگوار خود را ادامه داد . داریوش پور( پسر) گشتاسب - پور ارشام - پور آریارمن - پور چیش پش بود که نیاکانش در سه نسل به کورش بزرگ بازمی گشت. وی یکی از سرداران نامی ارتش کمبوجیه فرزند کورش بزرگ بود . پس از درگذشت کمبوجیه داریوش بزرگ بر ضد بردیای دروغین که خود را فرزند کورش معرفی کرده بود قیام کرد و سلطنت را از وی بازستاند . داریوش با همکاری 6 سردار برجسته از ارتش کمبوجیه که نامشان : وینددفرنه، اوتن، گائوبرووه، ویدرنه، بغ بوخش و اردومنش بود بر ضد شاه دروغین قیام کردند و وی را از مقام شاهی برکنار و مجازات کردند . سپس یکی از 7 تن سردار ایرانی در طی مسابقه ای در میدان اصلی شهر به مقام پادشاهی رسید و او کسی نبود جز داریوش بزرگ . به گفته هرودوت 3 سال نخست سلطنت وی برای سرکوب شورشیان و برقراری ایران یکپارچه صرف شد . یکی از مهم ترین اقدامات داریوش بزرگ قراردادن مصر به عنوان یکی از ولایات ایران بود. این اقدام برابر با 4 ژوئیه سال 489 پیش از میلاد صورت گرفت. وی قلمرو امپراتوری ایران را به 30 ایالت تقسیم کرد و هر ایالت را ساتراپی (واژه ای مادی است) نامید و دستور داد که با تاسیس پستخانه ارتباط مردم این ایالتها با هم تامین شود و داد و ستد با پول انجام شود (سكه هایی که ضرب کرده بود). مصر یكی از ساتراپی های ایران آن زمان بود که داریوش توجه خاصی به آن داشت. نظم دادن انسانی به مالیات های کشوری یکی دیگر از مهم ترین اقدامات داریوش بزرگ است. به گفته پلوتارخ مورخ نامی سالهای 46 تا 120 پس از میلاد همه ساله از کشورهای مختلف هدایایی به دربار شاهنشاهی ایران می آوردند تا اینکه داریوش مقدار مالیات را برای هر ایالت معین کرد. سپس مامورانی را فرستاد به ایالتهای امپراتوری تا ببینند چه مقدارمردم توانایی پرداخت مالیات را دارند؟ آیا مبلغ تعیین شده فشاری را بر مردم تحمیل نمی کند؟ سپس ماموران یه حضور شاهنشاه آمدند گفتند همه قادر هستند این مبلغ را بپردازند. با این حال داریوش بزرگ دستور داد همان مقدار را هم نصف کنند. که درباریان علت را پرسیدند. وی پاسخ داد ممکن است شهربانان هم برای خود مبلغی از مردم به صورت غیر قانونی دریافت کنند پس باید این را در نظر گرفت. ساخت راه شاهی با زیرسازی اصولی و مستحکم به طول 2700 کیلومتر یکی از شگفت انگیز ترین کارهای وی در 2500 سال پیش به حساب می آید. این راه از شوش به سارد در نزدیکی مدیترانه بود. زیرسازی مستحکم این راه که بسیار شبیه به آسفالتهای امروزی است از نبوغ امپراتوری داریوش بزرگ و برگزیدن اصولی ترین شیوه حکومتی و راه سازی به حساب می آید. ماریژان موله اولین راه شوسه و زیر سازی شده در جهان را به داریوش نسبت داده است .
 
  • پیشنهادات
  • MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    آباد سازی مصر از دیگر اقدامات وی بود. مصر به مدت 121 سال یکی از ایالتهای ایران به حساب می آمد که داریوش آنرا سامان و گسترش داده بود. داریوش نگاهی مثبت به مصرکهن داشت و در نوسازی آنجا تلاشی بسیار کرد. وی هیچگاه معابد آنان را ویران نکرد و به آنان آزادی در گزینش دین داد. وی در مراسم عزای ملی مصریان ( آپیس ) شرکت کرد و هزینه هنگفتی را برای اجرای ان مراسم تعیین نمود. سپس به نزد معابد آنان رفت و به خدای مصریان احترام گذاشت و معبد خدای بزرگ مصر ( آمون ) را به کلی بازسازی کرد. داریوش مدرسه طب مصر را که مدتها بسته بود و استادانش از کار بیکار شده بودن را دوباره گشود و "اودجاهور" را مامور رسیدگی به آنجا کرد. سپس استادان و افراد برجسته علمی جهان را به آنجا دعوت کرد تا در آنجا یک مرکز بین المللی طب راه اندازی کند. اودجاهور در نوشته ای که از خود بر جای گذاشته گفته است : شاهنشاه داریوش فرمان داد که همه چیز خوب به دانش آموزان و استادان داده شود تا پیشیه و کاردانی خود را گسترش دهند. شاهنشاه این کار را کرد زیرا فضیلت علم و دانش را میشناخت. روش برجسته مدیریت و فرهنگ ایرانی داریوش بزرگ سه قرن در مصر باقی بود. کارول نوشته است: با وجود برچیده شدن حكومت ایرانیان بر مصر در سال 404 پیش از میلاد، مصریان تا دهها سال پس از آن هم خود را از اتباع امپراتوری ایران می دانستند. مصر توسط کامبوزیا (کامبیز- کمبوجیه ) دوم پسر کوروش بزرگ بدلیل کشتار عده ای ایرانی تصرف شده بود. وی شرق لیبی و شمال سودان را هم برخاك مصر اضافه کرده بود و مصر را که سالها به دو بخش علیا و سفلی تقسیم شده بود و دارای دو حكومت جدا از هم بود به صورت یك آشور واحد درآورده و داریوش بزرگ شهر ممفیس را پایتخت مصر واحد قرار داده بود. داریوش بزرگ طرح تعلمیات عمومی و سوادآموزی را اجباری و به صورت کاملا رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مردم می بایست خواندن و نوشتن بداند. وی اینگونه می اندیشید که پادشاه زمانی میتواند در اندیشه آباد ساختن کشور باشد و ویرانی ها را آباد کند که مردمانش از شعور و سواد کافی برخوردار باشند و اقدامات شاهنشاه را برای اقتدار کشور درک کنند. ( پرفسور هرتسفلد ) هنر هخامنشی در زمان داریوش بزرگ به منتهی عظمت خود رسید و داریوش شاه تمام هنرهای آسیا را برای شاهنشاهی ایران استفاده نمود. از گاوهای بالدار عظیم الجسته در شوش یا کاخهای هنر خاورمیانه در پرسپولیس یا کاخهای سلطنتی شوش یا سنگتراشه های بیستون و غیره. وی شاهی مقتدر و هنر دوست نامیده شده بود که ایران را به سبک شگرفی اداره نمود. مورخین یونانی نوشته اند وی هنری را در پارسه اجرا کرد که دیگر بالاتر از آن ممکن نبود و عالی ترین شکل ممکن را وی پیداه کرد . داریوش بزرگ در پایئز و زمستان 518 - 519 قبل از میلاد نقشه ساخت ابنیه های شگفت انگیز پرسپولیس را طراحی کرد و با الهام گرفتن از اهرام مصر و دیگر هنرهای آسیایی که همگی زیر مجوعه ای از ایران بودند نقشه آن را با کمک چندین تن از معماران مصری بروی کاغذ آورد و یادگاری خارق العاده به نام کاخهای پرسپولیس بنا کرد که ساخت آن 65 سال به طول انجامید، ولی زندگی اهورایی وی کفای دیدن پایان کاخ را نداد. وی با این اندیشه که ایران با تمدنی کهن و شاهنشاهی قدرتمندی همچون ایران که مناطق زیادی از آسیا را به زیر پرچم ایران در آورده است شایسته یک مرکز قدرتمند با طراحی فوق العاده است که تا هزاران سال برای آیندگان بماند و آنان درس عبرت بگیرند و راه نیاکان خود را ادامه دهند. می بینیم که بعد از گذشت 2500 سال از ساخت پرسپولیس با وجود ویران شدنش توسط اسکندر گجستک و آتش کشیدن آن هنوز با قدم نهاندن در این یادگار داریوش شاه ابهت این مکان انسان را تحت تاثیر قرار میدهند و همگان این وطن پرستی آنان را ستایش میکنند. نکته مهم این ساختمانها بزرگ رعایت حقوق انسانی کارگران و معماران است که داریوش شاه تمام مزایا و حقوق روزانه آنان را بر کتیبه ها نوشته است. داریوش بزرگ در هر سال برای ساخت کاخ به کارگران بیش از نیم میلیون طلا مزد می داده است که به گفته مورخان گران ترین کاخ دنیا محسوب میشده. این در حالی است که در همان زمان در مصر کارگران به بیگاری مشغول بوده اند بدون پرداخت مزد که با شلاق همراه بوده است. داریوش بزرگ برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنر آسیا بوده 25 هزار کارگر به صورت 10 ساعت در تابستان و 8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود و به هر استادکار هر 5 روز یكبار یك سكه طلا ( داریك ) می داده و به هر خانواده از کارگران به غیر از مزد آنها روزانه 250 گرم گوشت همراه با روغن، کره، عسل و پنیر میداده است و هر 10 روز یكبار استراحت داشتند. (جای بسی تاسف است که ما ابداع کننده این قوانین را ملل غرب بدانیم، حال آنکه خود وضع کننده این قوانین بوده ایم. بنجامین فرانکلین یکی از اولین رئیس جمهورهای آمریکا کتابی در رابـ ـطه با کورش کبیر داشته که همیشه با خود حمل می کرده - رجوع شود به برنامه ای از نشنال جئوگرافیک در رابـ ـطه با بنجامین فرانکلین) حس ملی گرایی و وطن پرستی داریوش بزرگ در برابر کشوری مقدس همچون ایران از دیگر سرمشق های این ابر مرد تاریخ است. هرودوت میگوید هرگز یک پارسی از خدای خود برای شخص خویشتن آروزی سلامتی و نیکی نمیکند بلکه او درخواست سعادت برای تمام ملت پارس - برای کشور پارس و سپس برای شاه پارس میکند آنگاه خود را مشمول این دعا میداند. به گفته پرفسور گیریشمن حس وطن پرستی داریوش بزرگ در درجه عالی و به شکل بی سابقه ای نمایان است و همه هم و غم او آرزوی ایرانی بود بدون شورش، با اقتدار شاهنشاهی بزرگ، مردمانی که در صلح زندگی کنند، بـرده داری و غلامی در آنجا نباشد، کشور در قحطی به سر نبرد و مردمان آزادی انتخاب دین داشته باشند. این گفته در کتیبه های وی به روشنی دیده میشود و می بینیم که تلاش وی برای این امر مهم به حقیقت پیوست و شاهنشاهی وی در تاریخ به صورت بی سابقه به ثبت رسید. برجسته ترین اقدام داریوش بزرگ بنیانگذاری نیروی دریایی ارتش ایران برای نخستین بار در تاریخ آریا بوده است. به گفته هرودوت داریوش 2 گروه اکتشافی به دریا گسیل داشت. یکی از هند به دریای عمان و دریای سرخ و سپس از رود نیل روانه دریای مدینترانه نمود. گروهی را تا دریای اژه در کنار ایتالیا و از طرف دیگر گروهی را تا نزدیکی آفریقا فرستاد. این اقدام داریوش بزرگ به حدی به سرعت پیشرفت کرد که در زمان لشگر کشی تاریخی خشیارشا به اروپا به گفته هرودوت 4000 تا 5000 هزار ناوگان دریایی ارتش شاهنشاهی ایران روانه اروپا شده بود. (هرودوت به طور کلی به ایرانیان خصومت بسیار می ورزید و این را می توان از کتابهایش پیدا کرد. او برای بزرگ کردن شکست یونانیان از ایرانیان اینگونه نوشته که تعداد ایرانیان به بالای یک میلیون نفر می رسید. حال آنکه در دنیای آن زمان گردآوری ارتشی به آن بزرگی، خرجی بسیار داشته - برای اطلاع بیشتر لطفاً رجوع شود به کتاب سرزمین جاوید جلد اول - ترجمه زنده یاد ذبیح الله منصوری) که خشیارشا آنان را به 4 دسته تقسیم کرده بود : " ناوگان جنگی" برای پرتاب گوی های آتشین، ناوگان سرگور برای دنبال کردن دشمن و تعقیب آنان، ناوگان بارکش برای جابجایی ارتش و سربازان، و ناوگان مهندسی برای جابجایی وسایل مهندسی برای پل سازی و کانال زدن و اقدامات مهندسی نظامی. تقویم آنونی ( ماه 30 روز ) به دستور داریوش بزرگ پایه گذاری شد و او هیاتی را برای اصلاح تقویم ایران به ریاست دانشمند بابلی “دنی تون” بسیج کرده بود. بر طبق تقویم جدید داریوش روز اول و پانزدهم ماه تعطیل بوده، و در طول سال دارای 5 عید مذهبی و 31 روز تعطیلی رسمی که یكی از آنها نوروز و دیگری سوگ سیاوش بوده است ( ماریژان موله و پرفسور هرتزفلد ). از دیگر اقدامات مهم داریوش شاه ابداع خط میخی پارسی باستان است. وی خطوط بین المللی ( ایلامی - بابلی ) را در ایران رواج داد و یک خط مشترک برای قلمرو شاهنشاهی ایران توسط اندیشمندان ایرانی ساخت که نام آنرا میخی پارسی نام نهاد که به زودی در 28 کشور جهان رونق یافت. ( هرودوت ) داریوش بزرگ پادگان و نظام وظیفه را در ایران پایه گذاری کرد و به مناسبت آن تمام جوانان چه فرزند شاه و چه فرزند وزیر باید به خدمت بروند و تعلیمات نظامی ببینند تا بتوانند از سرزمین پارس دفاع کنند. داریوش بزرگ برای اولین بار در ایران وزارت راه، وزارت آب، سازمان املاك، سازمان پست و تلگراف ( چاپارخانه ) را بنیان نهاد که این اقدام وی نخستین وزارت پست سریع جهانی شناخته شده است. علاقه به آبادی، رونق کشاورزی و سرسبزی از دیگر خصوصیات برجسته داریوش بزرگ بود. وی شهربان ( ساتراپ ) ایالت های خود را به موظف به کاشت درختان و رونق کشاورزی میکرد. در نامه ای که باستان شناسان آنرا پیدا کرده اند و پرفسور ایران شناس گیریشمن آنرا به چاپ رساند داریوش بزرگ به حاکمان روسیه و آسیای صغیر چنین فرمان میدهد: من نیت شما را در بهبود بخشیدن کشورم به وسیله انتقال و کاشت درختان میوه در آن سوی فرات و در بخش علیای آسیا تقدیر و سپاس میگویم. داریوش بزرگ برای جلوگیری از قحطی آب در هندوستان که جزوی از ایران بوده سدی عظیم بروی رود سند بنا
    نهاد و مرمان آنجا را از خود خشنود نمود و جلوی قحطی را گرفت. در طول سلطنت داریوش بزرگ 242 حكمران بر علیه او شورش کرده بودند و او پادشاهی بوده که با 242 مورد شورش مقابله کرد و همه را بر جای خود نشاند و مانع از تجزیه ایران توسط حکمرانان خائن شد و عدالت و یکپارچگی ایرانی را در سرتاسر کشور بسط داد. او در سال آخر پادشاهی به اندازه 10 میلیون لیره انگلستان ذخیره مالی در خزانه دولتی بر جای گذاشت. احترام داریوش شاه به زنان و حفظ حقوق آنان از دیگر اقدامات برجسته وی به حساب می آید. طبق گفته پرفسور گیل استاین - دکتر دیوید استروناخ - پرفسور ریچای فرای و پرفسور علیرضا شاپور شهبازی ( موسسه شرق شناسی شیکاگو و موزه ایران باستان ) داریوش بزرگ برای بنا نهادن ساخت کاخهای پارسه از زنان به عنوان یکی از مهم ترین نیروهای کاری استفاده می کرد. به شکلی که در چندین مورد کتیبه بدست آمده نوشته شده است که زنی در اینجا مسئول بیش از 100 نفر کارگر مرد بود و یا زنی دیگر به دلیل مهارت شغلی اش حقوقی معادل 3 مرد دریافت میکرد. یا در کتیبه ای دیگر آمده زنان کارگر باردار در ساختن پارسه از حقوق شاهنشاهی برای استراحت و بارداری استفاده کردند. از دیگر اقدامات داریوش بزرگ دادن پناهندگی سیـاس*ـی به فیثاغورث بود که بدلایل مذهبی از کشور خود گریخته بود و به ایران پناه آورده بوده است و سپس توسط داریوش بزرگ دارای یك زندگی خوب همراه با مستمری دائم شده بود. داریوش برای سهولت رفت و آمد میان ایران وایالت مصر دستور داد که میان دریای سرخ و رود نیل آبراهی ( کانال سوئز کنونی ) بسازند که آثار آن و کتیبه مربوط به اتمام این آبراه که صدها سال دایر بود و بر اثر توفان شن پر شده است به دست آمده و موجود است. (رجوع شود به برنامه ای از نشنال جئوگرافیک در رابه با کانال سوئز) در طول این کانال تخته سنگهای تراشیده شده به دست آمده که در آنها تاریخ اتمام هر قطعه از آبراه حك شده است و این سنگها در دست است. در یك سنگ نبشته آمده است که روز افتتاح آبراه، 26 آشتی از آن عبور کردند و این نوشته به چهار زبان و دو خط است (میخی و هیروگلیف). از همین دوران اثری به دست آمده که عبارت است از مخلوطی از علامت ایران (بالهای باز شده مرغ با سرانسان و کلاه پارسی) و علائم قدیم مصر علیا و مصر سفلی که نشانه وحدت مصر واحد با امپراتوری ایران است. لوح در قرن 20 به دست آمده است. وی در سنگنبشته هایش در « دریای سرخ - نیل » داریوش به مناسبت پایان آبراه مصر خود را داریوش پسر ویشتاسپ هخامنش (ویشتاسپ در فارسی امروز به گشتاسپ تبدیل شده است) خوانده که از همان زمان احترام عمیق به پدر و بكار رفتن نام او پس از نام فرد در جهان رواج یافته است. معبدی که داریوش در مصر ساخت، هنوز تقریبا به طور کامل درمنطقه واحه موجود است. وی به ادیان مصر احترام گذاشت و هیچگاه دین مزدیسنای ایرانی ( زرتشت ) را در آنجا تبلیغ نکرد.
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    از دیگر یادگارهای داریوش بزرگ ستایش مصریان از وی بود. زیرا داریوش شاه - مردمان و کارگران و بردگان مصر را رهایی بخشید و خود در راس فرعونهای مصر شاه آنجا شد. کتیبه ای از کاهنان مصری باقی است که استاد پیرنیا در کتاب تاریخ ایران باستان آنرا اینگونه ترجمه کرده است : داریوش زاده نیت و متولی سائیس شهر خدایان مصر است. کارهایی که خدا به اراده خویش آغاز کرده بود داریوش به اتمام رساند. وقتی داریوش در شکم مادرش بود نیت ( خدایان مصر ) او را فرزند خود دانست. داریوش دست در کمان به سویش برد تا دشمنان خدای را بر اندازد. او نیرومند است و دشمنانش را در همه سرزمینها نابود خواهد کرد. شاه مصر داریوش است که تا ابد جاوید بماند. شاه بزرگ پسر ویشتاسب هخامنشی. او فرزند خدایان است که نیرومند و جهانگیر است پس مردمان سرزمینهای دور برایش هدایا می آوردند و برایش خدمت میکنند. داریوش بزرگ ایران را به ایالتهای بسیاری تقسیم کرد و در راس همه ایالتهای دولت مقتدر شاهنشاهی ایران را قرار داد. برای هر ایالت شهربان مقرر فرمود. برای هر شهربان دبیری گذاشت. در پایان در کل امپراتوری اشخاصی را گمارد تا وظع کشور را بررسی کنند و خطاها و کارهای غیر قانونی شهربانان را گزارش دهند. این افرار گوشهای شاه نامیده میشدند. به گفته پرفسور گیریشمن در کتاب ایران از آغاز تا اسلام این کار وی مورد ستایش همگان شده بود. زیرا دولت مردان از ترس این افراد که با لباسهای شخصی در جامعه بودند از هر اقدام غیر قانونی سرباز میزدند. پاداش به نیکو کاران و وطن پرستان و کیفر دادن به خائین از دیگر اقدامات داریوش بزرک بود. زوپیر سردار برجسته ایرانی یک نمونه از این صداق ها بود. زوپیر پسر مگابیز یود. هرودوت مینویسد به داریوش خبر رسید که بابل شهر متمدن جهان آن روز که جزوی از ایران کورش بود سر به شورش نهاده است و مردان بابلی زنان خودشان را در منطقه ای گرد آورده اند و همگی را خفه کرده اند. چون این خبر به داریوش بزرگ رسید وی لشگری بزرگ روانه بابل کرد. ولی شهر بابل دیوارهای بسیار بلندی داشت و نتوانستند وارد شوند. ماهها ارتش شاهنشاهی ایران در کنار دیوارها منتظر ماند ولی نتوانست وارد بابل شود. تا اینکه زوپیر نقشه ای کشید و گوشها و بینی خود را برید و خود را با ضربات شلاق آغشته به خون کرد و به پیش داریوش شاه رفت. شاهنشاه از دیدن این منظره سردار خود تاسف خورد و گفت چه کسی تو را چنین کرد؟ وی پاسخ داد من این کار را برای گشودن درب بروی سپاه ایران زمین کرده ام و هم اکنون به سوی بابل می روم و خود را فراری خطاب میکنم که داریوش من را چنین کرده است. داریوش شاه پاسخ داد به خدای که من راضی به این نبودم که تو با خود چنین کنی و حاضر بودم از بابل صرفه نظر کنم. نقشه زوپیر عملی شد و بابلی ها وی را به درون شهر راه دادن و به وی لشگری برای مبارزه با داریوش دادند که در 2 نوبت وی 2000 نفر از ارتش شاهنشاهی را کشت تا شک ها به یقین تبدیل شود. زوپیر در سومین نبرد با ایرانیان دروازه شهر را گشود و بابل توسط سپاه وطن پرست داریوش فتح شد. داریوش در فرمانی تاریخی زوپیر را بالاترین وطن پرست ( بعد از کورش بزرگ ) نامید و خاندان وی را برای همیشه مورد حمایت دولت قرار داد و هر ساله هزاران سکه به خاندان وی عطا نمود. با تمامی این اقدامات شگفت انگیز و قدرت جهانی داریوش بزرگ او هیچگاه خود را در کتیبه هایش - خدا یا فرزند خدا نخواند و در سنگ نبشته هایش همیشه این قدرت جهانی ایران را مدیون خداوند ( اهورامزدا ) دانسته است. در حالی که شاهان سامی آنروزگار یا فرعونهای مصر و شاهان بابل با جلوس بر تخت بدون وقفه ای خود را فرزند خدایان میخواندند. نمونه بارز این مهم اسکندر گجستک است که به گفته مورخین یونانی پس از تصرف ایران وی خود را خدا نامید و فرزند پدر بودنش را رد کرد و گفت که خدایان با مادر من همبستر شدند و من زائیده شدم و همگی باید مرا ستایش و پرستش کنید. یکی دیگر از لشگر کشی های وطن پرستانه داریوش عظیمت به سرزمین سکاها بود. سکاها به گفته هردوت پدر تاریخ جهان یکی از خونخوارین اقوام بشریت بودند. زن در بین این اقوام مشترک بود. سکاها از پیش از به قدرت رسیدن کورش بزرگ همه ساله به ایران تجـ*ـاوز میکردند و سرمایه های ایران را به یغما می بردند. ولی کورش توانست تا مقدار زیادی دست آنان را از ایران کوتاه کند. داریوش در ادامه سرکوب وحشیگری های آنان و انتقام از سکاها لشگری به اروپا مرکز سکاها کرد. داریوش پلی عظیم بین قاره آسیا و اروپا بنا کرد و در کنار آن پل کتیبه ای نوشت به این مضمون: داریوش – شاه ایرانیان و آسیایی ها این پل را بروی رود تایی بنا کرد. رودی بسیار زیبا و بزرگ. ولی ارتش داریوش بدلیل موقعیت سوق الجیشی سرزمین سکاها نتوانست مستیقم با آنان روبرو شود و در نهایت به کشور بازگشتند. مردم فریبکار دروغ میگویند به این اندیشه که از فریب دیگران بهره مند شوند و سود مادی نصیب شان شود. مردمان فریبکار راست میگوند زیرا در انتظار پاداش راستگویی خویش هستند تا دیگران را از خود خشنود سازند تا آنان را مورد اعتماد بدانند. پس در همه حال هشیار باشید و با خرد و شعور و منطق گفته ها را بررسی کیند.
    برگرفته از:
    تاریخ هرودوت - اوانس - ترجمه وحید مازندرانی
    ایران از آغاز تا اسلام - پرفسور گیریشمن
    سرزمین جاوید - پرفسور هرتزفلد - ماریژان موله - ترجمه زنده یاد ذبیح الله منصوری
    آرمانهای شهریاران ایران باستان - دلفگانگ گنادت - ترجمه سیف الدین دولتشاه
    ایران باستان - استاد پیرنیا.​
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    داریوش منتسب به یکی از خاندانهای فرعی سلسله هخامنشی است ، جد داریوش ( ارشام ) که در آن زمان زنده بود ، عنوان پادشاهی داشت و پدر داریوش ( ویشتاسب ) در پارت از حکام بود . کمتر پادشاهی در بدو جلوس به تخت شاهی مانند داریوش با مشکلات زیاد و طاقت فرسا روبرو بوده است . زیرا بعلت غیبت طولانی کمبوجیه از ایران که مدت 4 سال بطول انجامید و اخباری که در غیاب او منتشر می شد ، به تخت نشستن بردیای دروغین و کارهای او که در مدت 7 ماه برای جلب توجه مردمان ایالات کرده بود ، در نتیجه از نفوذ حکام مرکزی ، در ممالکی که تازه جزو ایران شده بودند کاست و حس استقلال طلبی آنها را تحـریـ*ک کرد و هر کدام از ممالک تابعه در صدد بر آمده بودند که از ایران جدا شوند . هنگامی که مسئله گیومت مغ پیش آمد و به پادشاهی رسید موجب شد دیگران نیز به فکر سلطنت بیافتند .
    داریوش در مدت قریب به دو سال مجبور بود با اغتشاشاتی که در همه نواحی مملکت او ایجاد شده بود بجنگد . داریوش برای جلب توجه قلوب مردم مصر ، به آنجا سفر کرد و در حدود 512 یا 513 ق. م اقدام به جنگ با سکاها کرد . لشکر عظیم ایرانیان از تنگه بُسفر گذشتند و تراکیه شرقی را مطیع ساختند و از دانوب عبور کردند . هدف این لشکرکشی ظاهرا برقراری امنیت در مرزهای شمالی هخامنشی بود . داریوش پس از چند هفته پیشروی در دشتهای روسیه ناگزیر بازگشت . در زمان داریوش هند غربی نیزتبعه ایران شد . مهم ترین وقایع سلطنت داریوش ، شورش شهرهای یونانی در مقابل حکومت ایران است که منجر به جنگهای مدی گردید . در لشکرکشی اول کاری از پیش نرفت . در لشکر کشی دوم ، ایرانیان در ماراتن توفیقی بدست نیاوردند . پیش از آنکه داریوش اقدام به جنگ سوم کندشورشی در مصر روی داد و توجه داریوش به آن معطوف شد . قبل از توضیح در مورد شورش مصر باید گفت که قشون ایران در جنگ ماراتن شکست نخورد بلکه عقب نشینی کرد و یکی از نواقص عمده سپاهیان ایران در زمان هخامنشی این بود که بجز آن قسمت زبده ، کع گارد جاویدان بود ، بقیه اسلحه دفاعی نداشتند . مثلا سپرهایشان از ترکه بید بافته شده بود . سربازان جاویدان هم معمولا در قلب سپاه جای می گرفتند و گاهی هم ، چنان که در ماراتن روی داد قلب قشون دشمن را می شکافتند . ولی چون جناحین لشکر ایران نمی توانستند به واسطه نداشتن سلاح همان قدر پیش روند سپاهیان جاویدان مجبور می شدند برای مساوی داشتن صف خود با باقی جنگجویان عقب بنشینند . زیرا اگر جز این می کردند ممکن بود که سپاهیان دشمن آنها را محاصره کنند . در مورد جنگ ماراتن هم احتمالا چنین شده است . اما در مورد شورش مصر باید گفت : بعضی از مورخان علت این شورش را مالیاتهای سنگینی که بر مردم مصر تحمیل می شده دانسته اند ، اما به احتمال قریب به یقین این علت درست نیست و این طغیان به دو علت روی داده است :
    اولا مصریها بعلت داشتن تمدنی قدیمی و مهم ، ملتی بودند که علاقمند به آزادی و استقلال خود بودند ، یونانیها با استفاده از این روحیه مصریها آنها را بر ضد دولت مرکزی تحـریـ*ک می کردند و علت آن این بود که اولا یونانیها از بزرگی و ثروت دولت هخامنشی وحشت داشتند ثانیا تمام ممالک ثروتمند و آباد آن زمان در حدود دولت ایران داخل شده بود ، پس مشخص می شود علت اصلی شورش مصریها در دوره هخامنشی احساسات ملی و مذهبی بوده که بوسیله یونانیها تحـریـ*ک می شده است .
    داریوش قبل از عزیمت به مصر خشایارشا را که از آتوسا دختر کوروش بود به ولیعهدی انتخاب کرد و به تدارک لشکرکشی به مصر مشغول شد که در سال 486 ق . م بعد از 36 سال سلطنت درگذشت و پسرش خشایارشا جانشین او شد . مقبره وی در نقش رستم واقع است .
    اقدامات داریوش بزرگ
    1 . تعدیل نظام مالیاتی ، که از ابتکارات گیومت بود را داریوش وسعت داد . پس تعدیل نظام مالیاتی یکی از کارهای وی بود
    2 . اصلاح قوانین دادگستری ، داریوش قوانین مالکیت را هم تعدیل کرد که اگرچه بسود دولتی ها و منصوبین دربار بود اما همین تعدیل از یکسری هرج و مرج ها کاست
    3 . تاسیس سپاه جاویدان ، عده این لشکر 10 هزار نفر بود و هیچگاه از تعداد آنها کم نمی شد چون فورا جاهای خالی را پر می کردند . بواسطه وجود این سپاه امنیت در تمام ممالک تامین می شد و بعلاوه یک سپاه 4 هزار نفری از پیاده و سواره ، از پایتخت و قصر سلطنتی محافظت می کردند .
    4 . داریوش سیستمی را بوجود آورد به نام پیک و در واقع به معنای سیستم پستی یعنی خبررسانی سریع بوده است که در آن ، جاسوسان مطالب را سریعا جمع آوری کرده و به سازمان اطلاعات داریوش می رساندند .
    5 . تا پیش از داریوش وضعیت معاملات چه در داخل و چه در خارج از کشور مشخص نیست اما آنچه که مشخص است . این سیستم ، سیستم داد و ستدی بوده است نه پولی . داریوش برای اینکه خود را با سیستم معاملات بین المللی وفق دهد اقدام به ضرب سکه طلایی بنام وِریک یا دِریک که مردم به هیچ وجه حق استفاده از ةآن را نداشتند و فقط دولت برای معاملاتش از این سکه استفاده می کرد . حتی ساتراپها هم از آنها استفاده نمی کردند بلکه از نقره و سایر فلزات استفاده می کردند .
    6 . تاسیس سازمان چشم و گوش ( جاسوسی ) ، یعنی ماموران آن در هر کجا که بودند مثل این بود که چشم شاه می دید و گوش شاه می شنوید . آنها وضعیت پادگانها ، وضعیت مالی و ... را جمع آوری کرده و به نزدیکترین دفاتر جاسوسی می رساندند .
    7 . داریوش عقیده داشت که ابتدا باید اقتصاد را درست کرد و بدین جهت از سارد تا شوش ، جاده شاهی را بوجود آورد که طول آن 2500 کیلومتر بوده است . و در طول مسیر ، بین صد تا صد و ده کاروانسرا وجود داشت ، یعنی فاصله بین هر کاروانسرا 25 کیلومتر بوده است . کار این کاروانسراها در موقع جنگ ، اختصاص به کاروانهای نظامی پیدا می کرد و در زمان صلح کار آنها حمایت از مال التجارهکاروانها ، دادن غذا و آذوقه به آنها و ... بود .
    8 . داریوش در فاصله بین دریای سرخ و رود نیل ترعه ای بوجود آورد و در آن کتیبه ای نقش کرد . این ترعه همان کانال سوئز است .
    9 . داریوش امپراطوری هخامنشی را به 20 تا 22 ساتراپ تقسیم کرد که در نتیجه آن ، هم از موضوع منطقه ای شدن مناطق جلوگیری می کرد و هم بیشتر و راحت تر ، مالیاتها را جمع آوری می کرد . هر بخش را به یک نفر شهربان سپرد که هم از نظر امنیتی ، دولت تامین باشد و هم از نظر مسایل دیگر . همچنین برای کمک به والیان و نیز برای اینکه کارها در دست یک نفر نباشد دو نفر از مرکز مامور می شدند ، یکی برای فرماندهی قشون محلی یا ساخلو و دیگری به اسم سردبیر و در واقع مفتش مرکز ایالات بود و مقصود از ایجا این شغل این بود که مرکز بداند احکامی که به والی صادر می گردد اجرا می شود یا نه .
    10 . داریوش تعدادی از مخالفین خود را سرکوب کرد که برای تعداد آنها ، داریوش هیچگاه عدد درستی ذکر نکرده است ، اما آنچه مسلم است در زمان وی 19 منطقه طغیان کردند که داریوش می گئید من همه آنها را کُشتم .
    11 . داریوش کاخهای شوش و تخت جمشید را ساخت
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    از مجموع گزارش های یونانی چنین بر می آید که داریوش 6 دختر و 12 پسر داشته است اما این گزارش ها به هیچ روی نمی توانند محرز باشند. برای نمونه با بررسی لوح های گلی عمارت خزانه در می یابیم که داریوش همسری نسبتا" مقتدر به نام ارته بامه(رته بامه) داشته است که نویسندگان یونانی اشاره ای به او ندارند.

    در این لوح ها به 4 ملکه بر می خوریم: آتوسا ارتیستونه ارته بامه اپاکیش.

    ارته بامه دختر گوبریاس نیزه دار داریوش نخستین زن داریوش بود که داریوش پیش از رسیدن به سلطنت با او ازدواج کرده بود. در لوح های دیوانی نام او بیشتر از نام دیگر همسران داریوش آمده است و املاک زیادی در ایلام داشته است.

    در آمد شهر آنتیلا هزینه کفش ملکه های ایران را تامین می کرد.

    یکی دیگر از همسران رسمی داریوش آتوسا دختر کورش بزرگ که به ترتیب همسر برادرش کمبوجیه گئوماته و داریوش بود.

    به روایت هرودوت لشکر کشی داریوش به یونان به تحـریـ*ک و تشویق آتوسا انجام گرفته است. نفوذ آتوسا در دربار هخامنشی به اندازه ای بود که پسرش(خشایار شا) علی رغم این که فرزند ارشد داریوش نبود ولیعهد و جانشین داریوش می شود. اما ظاهرا" خشایارشا در حال غضب مادرش را به قتل می رساندو گمان می رود که تابوت او و خواهر ناتنی اش ارتیستونه در آرامگاه داریوش و کنار تابوت او قرار گرفته بوده اند.

    احتمالا" بنایی که امروز به کعبه زرتشت مشهور است به دستور آتوسا ساخته شده است که می خواسته آرامگاهی به شکوه آرامگاه مادرش کاساندانه داشته باشد.

    سوگلی داریوش ارتیستونا(ارتیستونه) می باشد. او برای داریوش 2 پسر آورد به نام های گوبریاس و آرشام. آرشام در لشکر کشی خشایارشا به یونان فرماندهی نیروهای عرب و حبشی را بر عهده داشت. داریوش ارتیستونا را بیشتر از همه همسران خود دوست داشت و دستور داده بود صورتی از اورا از طلا بسازند.

    علاوه بر ارته بامه آتوسا و ارتیستونا میدانیم که داریوش با پرمیس دختر بردیا و فایدیمه دختر هوتانه نیز ازدواج کرده بود.

    از شمار فرزندان داریوش اطلاع درستی نداریم. از دختر گوبریاس 3 پسر از آتوسا 3(4) پسر و از ارتیستونا 2 پسر داشت. بزرگترین پسر داریوش ارته بازن از دختر گوبریاس بود.
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    خبر کشته شدن کمبوجیه پسر کوروش بزرگ به همه جای کشور پهناور فارس رسیده بود ،او پس از فتح مصر و اقامتی نسبتاْ طولانی در آن سرزمین در راه بازگشت به پایتخت حکومتی خود شهر شوش از دنیا رفت.
    در آخرین روزهای اقامت خود در مصر یکی از سرداران جنگجو، مدبر و مورد اعتماد خود داریوش پسر ویشتاسپ را که از عمو زاده های او بود به عنوان والی مصر در آنجا گمارده بود . علت اصلی بازگشت او با آن عجله و شتاب آن بود که در همدان کسی با نام بردیا پسر دیگر کوروش و برادر کمبوجیه خود را شاه پارس معرفی کرده و به حکومت پرداخته بود ، اما نکته مهم آنکه هم کمبوجیه و هم داریوش می دانستند که بردیا برادر دوقلوی کمبوجیه مدتها پیش از دنیا رفته است و بنابر این کسی که با نام بردیا خود را شاه ایران معرفی کرده بایستی فردی یاغی و سوء استفاده گر باشد . کمبوجیه با عجله مصر را ترک کرد اما در بین راه مرد . داریوش علت مرگ او را ظاهراً خودکشی می داند ، شاید کمبوجیه دچار عذاب وجدان شده بود . زیرا که بر طبق مندرجات کتیبه بیستون بردیا بدست کمبوجیه و پنهانی کشته شده بود.
    «داریوش شاه گوید: پس از آن مردی مغ بود گئومات نام، او از پیئشی یاووادا نام برخاست . کوهی است ارکدیش نام ، چون از آنجا برخاست چهارده روز از ماه ویخن گذشته بود. او به مردم چنان دروغ گفت(که)من بردیا پسر کوروش،برادر کمبوجیه هستم. پس از آن مردم همه از کمبوجیه برگشته به سوی او شدند ، هم ماد،هم پارس،هم کشورهای دیگر.شاهی را او برای خود گرفت.۹روز از ماه گرم پد گذشته بود آنگاه شاهی را برای خود گرفت.پس از آن کمبوجیه به دست خود مرد.»
    بند ۱۱ ستون اول کتیبه بیستون معروف به DB
    کشته شدن کمبوجیه و انتشار خبر آن از یک سو و اعلام پادشاهی فردی به نام بردیا برادر کمبوجیه در همدان از سوی دیگر حکومت هخامنشیان را با یک بحران جدی مواجه کرد .
    داریوش از مورد اعتماد ترین و نزدیکترین سرداران و افراد خاندان هخامنشی بود و پدرش ویشتاسپ نیز از سرداران خاص و بسیار نزدیک به کوروش بزرگ بود که از طرف کوروش به استانداری ایالت بزرگ و بسیار حساس باختران گمارده شده بود و بعد از کوروش یکی از مشاورین خاص کمبوجیه و یکی از بزرگان و پیران خاندان هخامنشی به شمار می آمد ، بنابراین از وقایع و اتفاقات این خاندان به طور کامل آگاه بود و لذا می دانست که بردیا برادر دوقلوی کمبوجیه مدتها قبل از دنیا رفته و کوروش پسر دیگری غیر از کمبوجیه و بردیا نداشته و ندارد . بنابراین فردی که با نام بردیا خود را پادشاه معرفی کرده بود حتماً بایستی فردی توطئه گر باشد که از شرایط سوء استفاده کرده است .
    با توجه به وضعیت عشیره ای و قوانین مربوط به آن و نیز سوابق خانوادگی ، داریوش خود را مسئول ترین فرد هخامنشیان جهت بررسی وضعیت فعلی و ریاست خاندان بزرگ هخامنشی می دانست و لذا بدون فوت وقت مصر را ترک و به سوی شوش حرکت کرد .
    « داریوش شاه می گوید : نبود مردی نه پارسی نه مادی نه هیچ کسی از دودمان ما که شاهی را از آن گئومات مغ بازستاند . مردم شدیداً از وی می ترسیدند که مبادا مردم بسیاری را که پیش از آن بردیا را شناخته بودند بکشد. ... »

    بند سیزده از ستون اول کتیبه بیستون معروف به DB

    البته اشاره داریوش به فردی به نام گئومات مغ بعد از دستگیری مدعی پادشاهی است و گرنه در زمان حرکت او از مصرهنوزمعلوم نبود که هویت واقعی فرد مدعی بردیا بودن چیست ؟
    به هر صورت داریوش به شوش می رسد و با یاری تعدادی از سران قبایل پارسی به سوی همدان حرکت کرده و غائله را به پایان می رساند .
    « داریوش شاه گوید : ... هیچ کس یارای گفتن چیزی درباره گئومات مغ نداشت تا من رسیدم . پس از آن من از اهورامزدا مدد خواستم . اهورامزدا به من یاری ارزانی فرمود . ده روز از ماه باگیادئیش گذشته بود ، آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهایی که برترین مردان دستیار او بودند کشتم . دژی سیک ی و ویئش نام (واقع) در سرزمینی نی سای نام در ماد آنجا او را کشتم . شاهی را از او ستاندم . بخواست اهورامزدا من شاه شدم . اهورامزدا شاهی را به من عطا فرمود . »

    بند سیزده از ستون اول کتیبه بیستون معروف به DB

    غیبت نسبتاً طولانی کمبوجیه در مقر حکومتی – همدان ، شوش و پاسارگاد – و همچنین دوران حکومت در قلمرو پهناور سرزمین پارس آن روزگار فراهم آورده بود تا هر کس در گوشه ای از این خاک وسیع خود را شاه بنامد و علم استقلال برافرازد . داریوش علیرغم احترامی که برای همه اقوام تحت تابعیت حکومت هخامنشی قائل بود اما می دانست که کوچکترین مسامحه ای درباره یاغیان منجر به نابودی کامل کشور بزرگ پارس خواهد شد . لذا با اقتدار تمام و به جهت برقراری نظم و آرامش در سراسر کشور کار خود را آغاز کرد .
    « داریوش شاه گوید : شاهی را که از دودمان ما بیرون رفته بود آن را من برپا کردم . من آن را در جایش استوار نمودم . چنانکه پیش از این (بود) همانطور من کردم . من پرستشگاه هایی را که گئومات مغ ویران کرده بود مرمت نمودم . به مردم چراگاه ها و رمه هاو غلامان و خانه هایی را که گئومات مغ بازستانده بود بازگرداندم . من مردم را در جایشان استوار نمودم هم پارس هم ماد و کشورهای دیگر را . چنانکه پیش از این (بود) همانطور آنچه را برداشته شده پس آوردم . بخواست اهورامزدا من این را کردم . من کوشیدم تا خاندان ما را در جایش استوار نمایم چنانکه پیش از این (بود) آنطور من کوشیدم . بخواست اهورامزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برندارد . »

    بند چهارده از ستون اول کتیبه بیستون معروف به DB

    اما هرج و مرج در کشور بیش از آن بود که با اصلاح وضعیت مراتع و چراگاهها و بازپس دادن رمه ها و خانه های مردم و تعمیر و مرمت پرستشگاهها ، کنترل گشته و آرام گیرد .
    کشور وسیع پارس دستخوش موجی از آشوب طلبی های ناروا گشته بود که برخی از متولیان آن آشوبها به دروغ خود را با نامهایی که در بین مردم آشنا و گاه محبوب بود پادشاه نامیده و هر یک در گوشه ای علم طغیان برافراشته بودند و حتی در بعضی از مناطق با توجه به آنکه داریوش چهره شناخته شده ای نبود و مردم نسبت او را با خاندان هخامنشی نمی دانستند آشوب طلبان توانستند عده قابل توجهی از مردم را با خود و بر علیه حکومت مرکزی تازه پا گرفته همراه نمایند .
    داریوش چاره ای جز اقدام جدی بر علیه طغیانگران نداشت و به جهت یکپارچگی و تمامیت ارضی و حفظ اقتدار حکومت هخامنشیان کار خود را آغاز کرد .
    « داریوش شاه گوید : این است آنچه من به خواست اهورامزدا در همان یک سال پس از آنکه شاه شدم کردم . نوزده جنگ کردم . به خواست اهورامزدا آنها را زدم و نه شاه را گرفتم . .. »
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    داريوش هخامنشي ، چگونگي به سلطنت رسيدن و اقدامات او


    پس از وفات پدر پارسيان ( كوروش كبير) در سال 529 قبل از ميلاد، ماجراي قتل بردياو بر تخت نشيني مغ مادي به نام گئومات روي داد. مردم و درباريان به علت شباهت او به برديا او را همان شاهزاده ي هخامنشي در نظر گرفتند. داستان از اين قرار بود كه كمبوجيه پسر ارشد كوروش كبير ، هنگام لشكر كشي به مصر براي جلوگيري از كودتا و قيام برادر كوچكتر خود دستور داد تا او را مخفيانه به قتل رسانند. اما يكي از نگهبانان متوجه اين موضوع شد و يكي از اقوام خود را كه بسيار به برديا شباهت داشت را از اين موضوع با خبر ساخت. او كه يك مغ مادي بود و همچنين كينه اي ديرينه از كوروش كبير به خاطر بر كناري مادها از قدرت داشت دست به چنين اقدامي زد و چون كسي از اين موضوع اطلاعي نداشت .مردم حرف اورا باور كردند و به خاطر محبوبيت برديا نزد مردم مورد حمايت آن ها قرار گرفت. كمبوجيه كه مصر را فتح كرده بود از اين موضوع با خبر شد و سريعاً عازم وطن شد ولي در راه به طرز مشكوكي به قتل رسيد. در اين باره در كتيبه اي متني به اين مضمون آمده است: « او توسط خود كشته شد.» كه بعضي از مورخين اين جمله را اين گونه تفسير كرده اند كه منظور اين است كه وي خود كشي كرده است و بعضي معتقدند كه منظور از خود ، يكي از وسايل خود مثلا شمشير او بوده است. به اين گونهكه مثلا هنگام پياده شدن از اسب ناگهان شمشير او بر اثر اتفاق او را مجروح ساخته و باعث مرگ وي شده باشد. امابرداشت من از اين كلمه اين است كه كه خودمنظور خودي يا خويشاوند است. در هر حال ديري نگذشت كه بزرگان هخامنشي متوجه دروغي بودن اين برديا شدند . گئومات براي حفظ موقعيت و كسب مقام و منزلت نزد مردم ريا، ماليات سه سال آن ها را بخشيد. در اين هنگام 6 تن از افراد گارد شاهي به نام هاي:
    1- ويدفرنا ، پسر وايسپار پارسي

    2- اوتان، پسر ثوخر پارسي
    3- گَئو برووُ، پسر مَردُوني يَ پارسي
    4- ويدَرنَ ، پسر بگابيگ نَ پارسي
    5- بگ بوخش، پسر داتو و هـ يَ پارسي
    6- اردومنيش ،پسر وَ هَوكَ پارسي
    ( طبق كتيبه ي بيستون) به فرماندهي داريوش دست به كودتا عليه اين بردياي دروغين كردند. داريوش از اقوام دور كوروش كبير بود به گونه اي كه جد كوروش كبير يعني كوروش اول با جد داريوش يعني آريارمن برادر بوده اند. پس از اين قيام، گئومات كه ياراي مقابله با داريوش را نمي ديد مقاومت چنداني نكردو تسليم شد. در نتيجه دوران كوتاه حكومت اين مغ دروغين به پايان رسيد. پس از آن داريوش كبير با انتخاب بزرگان به پادشاهي رسيد و پنج تن از همراهان با وفاي خود را به سمت هاي مهم و حياتي كشوركه نياز به وفاداري كامل آن كار گزار داشت ، منسوب كرد.
    اولين شبهه و ايرادي كه بر عملكرد داريوش كبير گرفته مي شود و قصد زير سئوال بردن وي را دارد ، ماجراي پس گرفتن ماليات هاي بخشيده شده بود. عده اي با استفاده از اين مطلب قصد دارند تا او را فردي مستبد نشان داده و حكومت اورا زير سئوال ببرند. اما اصل داستان اين طور بوده است كه گئومات هم براي جلب حمايت و هم براي ضربه به حكومت هخامنشيان ماليات ها را بخشيد و با اين كار خزانه ي كشور را خالي كرد و آيا كشوري با خزانه ي خالي مي تواند پايدار بماند ؟ مسلماً خير، پس براي اداره كشور و امپراطوري عظيم هخامنشبان نيازمند به پول بود. داريوش براي تامين خزانه ماليات ها را پس گرفت و مي بينيم كه خدماتي كه بعد ها وي براي مردم انجام داد صد ها برابربا ارزش تر از آن مقدار ماليات بخشوده شده است. پس مي توان نتيجه گرفت اين كار او نشانه ي تدبير و درايت وي بوده است نه استبداد او.
    حكومت كوروش كبير بسيار با عظمت بود و همه ي افراد دوست داشتند تا وارث آن باشند ، از اين رو شور ش هاي بسياري در اين سرزمين اهورايي پس از به قدرت رسيدن داريوش كبير به قدرت روي داد. داريوش كبير تقريباً دو سال اول حكومت خود را صرف سركوب اين شور ش ها كرد.
    در كتيبه ي بيستون نام شورشيان و شرح تمامي اين شورش ها به طور كامل بيان شده است.
    (متن اين كتيبه ارزشمند در همين وبلاگ موجود است.)
    داريوش كبير پس از دفع اين شورش ها به فكر تثبيت حكومت هخامنشيان و آباداني ايران افتاد. داريوش در كتيبه ي بيستون به بعضي از آن ها اشاره كرده است و بيان مي كند كه اگر تمام اين اقدامات را بيان مي كردم شايد آيندگان فكر كنند كه دروغ گو هستم.
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    در اين جا به چند اقدام مهم وي اشاره مي كنيم:

    1- تأ سيس اولين سازمان اطلاعات و جاسوسي جهان:

    داريوش خود با يك كودتا به حكومت رسيده بود و شورش هاي زيادي در ابتداي حكومت وي پادشاهي او را تهديد مي كرد. از اين رو براي جلوگيري از تكرار اين كودتا ها و شورش ها ي حكام محلي، مأموراني را از بين امين ترين افراد خود در چهره ها و لباس ها مختلف به نزد حكام مي فرستاد تا برنحوه ي عملكرد سياسي و ميزان رسيدگي آن ها به وضعيت مردم و انجام نقش هاي حكامي آن ها نظارت داشته باشند.اين جاسوسان تمام مكاتبات و عملكرد اين حكام را زير نظر داشتند و در صورت اطلاع از امري آن را سريعاً به پادشاه خبر مي دادند. از اين رو مي توان تأسيس اولين سازمان اطلاعات و جاسوسي جهان را در 2500 سال پيش به وي نسبت داد.

    2- تأسيس اولين سازمان بازرسي و تعزيرات حكومتي:

    علاوه برمأموران مخفي داريوش عده اي هم طي نامه اي ممهور توسط پادشاه به نزد حاكمان مناطق مختلف فرستاده مي شدند تا بركار آن ها نظارت كنند . حاكمان وظيفه داشتند تا ازاين افراد پذيرائي كرده و آن هارا براي مدتي در قصر ساكن كرده و گزارش روشني از عملكرد خود وماموران خود بدهند
    اين بازرسان پس از رسيدگي در صورت بروز مشكلاتي مراتب را به پادشاه اطلاع مي دادند.

    3- اولين آكادمي تخصصي نجوم و ستاره شناسي:

    داريوش در طي صحبت ها و رفت و آمد هايي كه با چند تن از ستاره شناسان داشت به اين رشته علاقه مند شد و دستور داد تا براي پيشرفت و گسترش آن در ايران دانشكده نجوم و ستاره شناسي تأسيس شود تا علاقه مندان به اين رشته بتوانند با اين علم آشنا و همچنين با عث پيشرفت آن شوند.

    4- تاسيس دانشكده پزشكي:

    وسعت امپراطوري عظيم هخامنشيان حتي فراعنه را به زانو در آورده بود و مصر نيز زيرنظر فرمانروايي هخامنشيان بود. پس از ملاقات برخي از پزشكان مصري با داريوش كبير و معرفي فوايد اين علم، داريوش كبير مشتاق به ساخت دانشكده پزشكي شد تا پزشكان ماهر مصري بتوانند تجربيات خود را به ايرانيان منتقل سازند.(در آن دوره مصريان در علم پزشكي پيشرفت هاي زيادي داشتند).
    5- تاسيس سپاه جاويدان :

    امپراطوري عظيم هخامنشيان هميشه در معرض خطر و حمله و شورش بود. از اين رو نيازمند ارتش و سپاهي سازماندهي شده بود. در گذشته اغلب ارتش ها به صورت امروزي نبودند و تنها هنگام جنگ عده اي آموزش هاي اندكي مي ديدند و راهي ميدان مي شدند. هم چنين نظارتي برتعداد دقيق آن ها نبود. از اين رو داريوش كبير دستور تشكيل سپاه جاويد 10000 نفري را داد.تعداد افراد اين سپاه هميشه ثابت بود و با مرگ و يا مريضي و يا خروج هر سرباز از اين ارتش سريعأ سرباز ديگري جاي او را مي گرفت. اين امر باعث موفقيت ارتش در جنگ هاي بعدي شد.
    6- تقويت نيروي دريايي:

    داريوش پس از فتح خشكي قدم به فتح دريا ها برداشت. او نيروي دريايي را كه در زمان كوروش كبير تأسيس شده بود، ساماندهي كرد. اين امر براي ارتش ايران بسيار موثر بود .زيرا اگر نيروي دريايي ايران قوي نبود ، آنگاه هيچ وقت نمي توانست خداي آبهاي يونان را به زنجير بكشد(اشاره به جنگ هاي ايران و يونان و ساخت پلي از كشتي ها كه آسياو اروپا را به هم متصل مي كرد).و آتن را فتح كند. داريوش پس از گسترش نيروي دريايي و فتح آب ها، امپراطوري تمام درياهاي جهان را به نام خود زد.
    7- حفر كانال داريوش در مصر:

    حتماً تا به حال نام كانال سوئز را شنيده ايد. اين كانال دو درياي سرخ و مديترانه را به يكديگر متصل مي كند. اما طرح اوليه اين كانال در زمان داريوش كبير رقم خورد.اما با اين تفاوت كه به جاي اتصال مستقيم درياي سرخ به مديترانه ، درياي سرخ را به رود نيل متصل كرده و رود نيل هم كه به درياي مديترانه متصل است و كشتي هاي ايراني به راحتي مي توانستند از اين مسير به درياي مديترانه برسند. كتيبه اي كه در اين كانال كشف شده است گواهي همين موضوع است.
    8- تأ سيس راه شاهي : اخباردر امپراطوري عظيم هخامنشي بايد به سرعت منتقل مي شد و همچنين تجارت نيازمند جاده ها و راه هاي هموار بود . از اين رو داريوش هخامنشي براي اولين بار دستور ساخت بزرگراه هايي را داد كه شرق آسيا را به غرب آن وصل مي نمود كه به راه هاي شاهي معروف شدند. اين راه ها سرعت انتقال افراد ، كالا و.... را چند برابر مي كرد.اين راهها مراكز مهمي چون سارد وشوش را به هم متصل مي نمود.

    9- تاسيس چاپارخانه ، پيك وايستگاه هاي نگهباني:

    پس از ساخت راه شاهي ، نياز بودكه اخبار كشور به سرعت به دست فرمانروا برسد ، از اين رو مكان هايي تعبيه شد كه به آن چاپار خانه مي گفتند و افرادي مأمور رساندن اخبار به فرمانروا مي شدند كه به آن ها پيك مي گفتند. در چاپار خانه ها كه در فواصل معيني از هم بودند به پيك ها و اسب هاي آن ها ارائه خدمات مي شد تا پيك ها اندكي خستگي در كنند و آن گاه با اسب تازه نفسي كه به آن ها داده مي شد ، بقيه راه را تا چاپار خانه بعدي طي كنند. براي محافظت از جاده ها و كاروان ها و... ايستگاه هايي با فواصل معيني وظيفه حراست از راه ها را برعهده داشتند.

    10- تشكيل استان ها و ايالت هاي مختلف : اداره ي كشوري كه پهناي جهان را پوشانده بود ، آن هم توسط يك نفر كاري بس دشوار بود ، از اين رو داريوش كبير اقدام به تقسيم بندي كشور كرد. و آن را به استان هايي كه تقسيم كرد كه اين استان ها طبق كتيبه بيستون و آن چه در آن ها ذكر شده به اين شرح است:

    1- پارس 2-ايلام 3- بابل 4- آشور 5- عربستان 6- مصر 7-ساكنان درياها ( كناره ي مديترانه) 8- لوديا (سارديس) 9-يوناني هاي آسياي صغير 10- ماد 11- ارمنستان 12- قيصريه(كاپادوكيه) 13- پارت 14- سكستان 15-هرات 16- خوارزم 17- بلخ ، باختر(باكتريا) 18- سغديان 19- گندهاره( قندهار) 20- سيتها 21- ستگيديه 22- اراخوسيا 23- مكا( حاشيه خليج فارس) ،همچنين پس از فتح هند ، هند هم بيست و چهارمين ايالت ايران شد و پس از شورش و نبرد ماراتون ،قسمت هاي يونان و آسيا ي صغيربراي كنترل بيشتر به 3 ايالت تبديل شد.
     

    MILAD_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    1970/01/01
    ارسالی ها
    27,940
    امتیاز واکنش
    17,247
    امتیاز
    995
    محل سکونت
    تجریش
    وصيتنامه داريوش
    اينك كه من از دنيا ميروم بيست وپنج كشور جزو امپراتوري ايرانميباشد ودر تمام اين كشورها پول ايران رواج دارد.و ايرانيان در آن كشورها داراي احترام ميباشند و مردم كشور هانيز داراي احترام هستندجانشين من خشايارشا بايد مثل من در حفظ اين كشورها بكوشد وراهنگهداري اين كشورها اين است كه در امور داخلي آنها دخالت نكند و مذهب و شعائرآنها رامحترم بشمارداكنون كه من از دنيا مي روم تو دوازده كرور در زردرخزانهسلطنتي داري و اين زر يكي از اركان قدرت تو ميباشد. زيرا قدرت يك پادشاه فقطدر شمشير نيست بلكه به ثروت نيز هست البته به خاطر داشته باش كه تو بايد بهاين ذخيره ها يبافزايي نه كه از آن بكاهي.من نميگويم كه از آن برداشت نكني زيرا قاعده اين زر اين استكه هنگام ضرورت از آن برداشت كنند. اما در اولين فرصت آنچه را كه برداشتي بهخزانه برگردان. مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پيوسته وسايل رضايت خاطرش رافراهم كن.ده سال است كه من مشغول ساختن انبار هاي غله در نقاط مختلفكشور هستم و من روش ساختن اين انبارها كه از سنگساخته ميشود به شكل استوانهاست , در مصر آموختم.چون انبار ها پيوسته تخليه ميشود حشرات در آن بوجود نمي آيندو غله در اين انبارها سالها مي ماند. بدون اينكه فاسد شوند. وتوبايد بعد ازمن به ساختن انبار هاي غله ادامه دهي تا اينكه همواره آذوقه دو يا سه سالكشور در انبارها موجود باشد و هر سال بعد از اينكه غله جديد بدست آمد از غلهموجود در انبارها براي تامين كسري خواربار استفاده كن و غله جديد را بعد ازاينكه بو جاري شد به انبار منتقل نما. بدين ترتيب تو هرگز براي آذوقه در اينمملكت دغدغه نخواهي داشت ولو دو يا سه سال پياپي خشكسالي شود.هرگز دوستان ونديمان خود را به كارهاي مملكتي نگمار براي آنانهمان مزيت دوست بودن با تو كافيست.چون اگر دوستان و نديمان خود را به كارهايمملكتي بگماري و آن به مردم ظلم بنمايند و استقاده نا مشروع كنند نخواهيتوانست آنهارا مجازات كني چون با تو دوست هستند وتو ناچاري رعايت دوستينمايي.كانالي كه من ميحواستم بين شط نيل و درياي سرخ بوجود بياورمهنوز به اتمام نرسيده و تمام كردن اين كانال از نظر بازرگاني و جنگي خيلياهميت دارد و تو بايد آن كانال را باتمام برساني و عوارض عبور كشتي ها از آنكانال نبايد آنقدر سنگين باشد كه ناخدايان كشتي ها ترجيح بدهند كه از آن عبورنكنند.اكنون من سپاهي به طرف مصر فرستادم تا اينكه در اين قلمروايران , نظم وامنيت برقرار كند. ولي فرصت نكردم سپاهي به يونان بفرستم و توبايد اين كار را به انجام برساني. با يك ارتش نيرومند به يونان خمله كن و بهيونانيان بفهمان كه پادشاه ايران قادر است مرتكبين فجايع را تنبيه كند.توصيه ميكنم هرگز دروغگو و متملق را به خود راه نده. چونهردوي آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغگو را از خود دور كن.افسران و سربازان ارتش را راضي نگهدار و با آنها بدرفتارينكن.اگر بد رفتاري كني آنها نخواهند توانست معامله متقابل كنند. اما در ميدانجنگ تلافي خواهند كرد. ولوبه قيمت كشته شدن جان خودشان باشدو تلافي آنهااينطور خواهد بود كه دست روي دست مي گذارند وتسليم مي شوند تا اينكه وسيلهشكست خوردن تو را فراهم نمايند.امر آموزش را كه من شروع كردم ادامه بده و بگذار اتباع توبتوانند بخوانند و بنويسندتا اينكه فهم و عقل آنها بيشتر شود وهر قدر كه فهمآنها زيادتر شود تو بهتر ميتواني سلطنت كني. همواره حامي كيش يزدان پرست باشولي هيچ قومي را مجبور نكن كه از كيش تو پيروي كنند و پيوسته به خاطر داشتهباش كه هر كس بايد آزاد باشدكه از هر كيشي كه ميل دارد پيروي كند.بعد از اينكه من زندگي را بدرود گفتم. بدن من را بشوي و آنگاهكفني را خود فراهم كردم برمن بپيچان ودر تابوت سنگي قرار بده ودر قبر بگذار. اما قبرم را كه موجوداست مسدود نكن تا هر زمان كه متواني وارد قبر شوي وتابوت سنگي مرا در آنجا ببيني و بفهمي. من كه پدر تو و پادشاهي مقتدر بودم وبر بيست و پنج كشور سلطنت مي كردم ,مردم و تو نيز مثل من خواهي مرد زيراسرنوشت آدمي اين است كه بميرد.خواه پادشاه بيست وپنج كشور باشد و يا يك خار كن. اگر تو هرزمان كه فرصت بدست مي آوري وارد قبر شوي و تابوت را ببيني.زنهار , زنهار. هرگز هم مدعي و هم قاضي نشو اگر از كسي ادعاييداري موافقت كن كه يك قاضي بيطرف آن ادعا را مورد رسيدگي قرار بدهد و رايصادر نمايد. زيرا كسي كه مدعي است اگر قاضي هم باشد ظلم خواهد كرد.هرگز از آباد كردن دست بر ندار , زيرا اگر دست از آباد كردنبرداري كشور تو رو به ويراني خواهد گذاشت.در آباد كردن , حفر قنات و احداثجاده و شهر سازي را در درجه اول اهميت قرار بده.عفو وسخاوت را قراموش نكن وبدان كه عفو فقط موقعي بايد بكاربيفتد كه كسي نسبت به تو خطائي كرده باشد واگر به ديگري خطائي كرده باشد و توخطا را عفو كني ظلم كرده اي.بيش از اين چيزي نمي گويم و اين اظهارات را با كساني كه غيراز تو در اين جا حاضرند كردم تا اينكه بدانند قبل از مرگ من توصيه ها را كردهام و اينك برويد و مرا تنها بگذاريد زيرا احساس مي كنم مرگم نزديك شدهاست.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا